محمدجواد حجتی کرمانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز اصلاح یادکردها (وظیفه ۱۹) |
||
خط ۱۱:
محمد جواد حجتی کرمانی در اوان جوانی با عضویت در کانون قیام به محوریت سید محمد خلیل قوام که روحانی اهل شهداد بود، با اندیشههای سیاسی آشنا شد. او پس از [[کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]] و ورود به حوزه علمیه قم، رویدادهای سیاسی ایران را درک کرده و به صورت فعال دنبال کردهاست.
او با شخصیتهایی چون بروجردی، خمینی، نواب صفوی، [[سیدمحمود طالقانی]] از نزدیک آشنایی و مراوده داشتهاست. اولین ملاقات او با طالقانی به دادگاه او بر میگردد. پس از پایان دادگاه او را ملاقات و کتاب «جلوهٔ مسیح» را به او تقدیم میکند. بر اساس روایت او، طالقانی در تمام طول دادگاه سکوت کرده بود و میگفت دادگاه را به رسمیت نمیشناسد. او پس از پایان دادگاه تنها یک جمله را با صدای بلند گفت: «این دادگاه اسرائیلی است!»<ref>{{یادکرد وب | عنوان=حجتی کرمانی، محمدجواد |
وی با دریافت نامهای از [[علامه طباطبایی]] توسط برادرش [[علی حجتی کرمانی]]، به توصیه وی اقدام به ترجمه سه جلد از تفسیرالمیزان در زندان میکند.<ref>{{یادکرد وب | عنوان=گونه شناسی تفسیر المیزان، "پرتوی از قرآن"|
وی در جریان مبارزات انقلابیون و به ویژه کرمانیها در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ از فعالان و لیدرهای مبارزات و حرکات مردمی به شمار میرفت و پس از پیروزی [[انقلاب ایران (۱۳۵۷)]] نیز به عنوان اولین امام جمعه کرمان منصوب گردید. وی در سال ۱۳۵۸ به عنوان نماینده مردم کرمان به [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] و در همان سال از طرف مردم [[تهران]] به [[مجلس شورای اسلامی]] راه یافت. او در سال ۱۳۶۹ نیز از سوی مردم کرمان به عنوان نماینده در [[مجلس خبرگان رهبری]] برگزیده شد.
{{یادکرد وب | عنوان = محمد حجتی کرمانی | نشانی = http://www.sarayemahalle.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=333:1394-06-09-14-15-22&catid=116:1391-05-07-05-52-52&Itemid=118}} دربارهٔ برادر خود در دوران مبارزه با رژیم پهلوی میگوید: «آن موقع ما با [[محمدجواد باهنر]] در دروازه دولاب در یک خانه مینشستیم. پس از دستگیری برادرم در سال ۱۳۴۴، ما به ملاقات ایشان میرفتیم. همزمان [[احمد رضایی (مجاهد خلق)|احمد رضائی]] به ملاقات [[سیدمحمود طالقانی]] و [[مهندس بازرگان]] و بقیه میآمد و با او آشنا شدیم. ساواک روی منسوبین زندانیان، حساس بود و تعقیب میکرد تا ببیند آنها کجا میروند و چه کار میکنند. مخصوصاً ساواک روی کوهرفتن بعضیها حساس بود و میخواست بداند که اینها کوه که میروند چه میکنند. ما با دوستان جلساتی داشتیم و کوه میرفتیم. در آن ایام، کوه برای مبارزان سیاسی فضای خوبی بود، چون هم میتوانستند با خیال راحت با هم گفتگو و بحث کنند و هم در هوای آزاد نفسی بکشند و جسم و ذهنشان را ورزیده کنند. ما که به دیدن برادرم میرفتیم، احمدمنصوری هم برای دیدن برادرش [[جواد منصوری]] میآمد. آن موقع بند تازهای را در زندان قصر میساختند. احمدمنصوری به من گفت: «ببین! دارند برای ما جا تهیه میکنند.» احمد را زودتر از من گرفتند و اتفاقاً وقتی من به این زندان منتقل شدم، دیدم او را به آن ساختمان نوساز بردهاند و مرا هم به همانجا بردند!»<ref>{{یادکرد وب | عنوان=حجتی کرمانی، محمد |
حجتی کرمانی در حوادث منجر به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ نقشی تأثیرگذار داشت. او در چهلم [[مصطفی خمینی]] در سال ۱۳۵۶ با [[ربانی شیرازی]]، خلخالی و عدهای دیگر در منزل ربانی جلسهای تشکیل میدهد و تصمیم بر این میشود که که به ممنوعیت بردن نام خمینی توجهی نکنند و اسم او را در مراسم چهلم مطرح کنند. در چهلم [[مصطفی خمینی]]، محمد جواد حجتی کرمانی و خلخالی و [[ربانی املشی]] سخنرانی کردند.
|