محمدباقر شفتی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Omidenouri (بحث | مشارکت‌ها)
جز اضافه کردن اطلاعات اضافی
جز ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:
خط ۳۱:
سیدمحمدباقر شفتی در حدود سال ۱۱۸۰ یا ۱۱۷۵ (قمری) در [[نهزم]] از روستاهای [[شهرستان شفت|شفت]] [[گیلان]] متولد شد.<ref name="shafti1">{{یادکرد وب | تاریخ بازدید=۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ | نشانی=http://shafti.net/index.php?option=com_content&task=view&id=15&Itemid=37 | عنوان=زندگی‌نامهٔ محمدباقر شفتی: از تولد تا حضور | ناشر=پایگاه اطلاع‌رسانی حجت‌الاسلام شفتی | زبان=فارسی}}</ref>
نسب او بنا بر آنچه خود در مقدمه کتاب «مطالع الانوار» نوشته، با بیست و دو واسطه به [[موسی کاظم]] هفتمین [[امام]] [[شیعه]] می‌رسد.
پدرش سید محمدنقی مُلاّی روستای نهزم بود. از زندگی سیدمحمدنقی اطلاعی در دست نیست، جز آن‌که شاید پیش از ۱۱۹۲ (قمری) درگذشته باشد.<ref name="shafti1" />
محمدباقر در بیست سالگی شفت را ترک کرد و در ۱۱۹۲ (قمری) برای تحصیل علوم دینی به [[کربلا]] و سپس [[نجف]] رفت. در کربلا در درس [[محمدباقر وحید بهبهانی]] و [[سید علی طباطبایی (صاحب ریاض)|سید علی طباطبایی]] و در نجف در درس [[سید محمدمهدی بحرالعلوم]] و [[جعفر کاشف‌الغطا]] حاضر شد.<ref name="shafti2">{{یادکرد وب | تاریخ بازدید=۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ | نشانی=http://shafti.net/index.php?option=com_content&task=view&id=16&Itemid=38 | عنوان=زندگی‌نامهٔ محمدباقر شفتی: دوران تحصیل | ناشر=پایگاه اطلاع‌رسانی حجت‌الاسلام شفتی | زبان=فارسی}}</ref>
در سال ۱۲۰۵ (قمری)] به ایران بازگشت و برای دیدار [[مهدی نراقی]] به [[کاشان]] رفت و یک سال بعد وارد [[اصفهان]] شد، در حالی که به گفتهٔ خود: جز یک دستمال که مقداری نان خشک در آن بود، و یک کتاب مدارک چیزی همراه نداشت.<ref name="shafti3">{{یادکرد وب | تاریخ بازدید=۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ | نشانی=http://shafti.net/index.php?option=com_content&task=view&id=18&Itemid=39 | عنوان=زندگی‌نامهٔ محمدباقر شفتی: مهاجرت به اصفهان | ناشر=پایگاه اطلاع‌رسانی حجت‌الاسلام شفتی | زبان=فارسی}}</ref>
او ابتدا در [[مدرسه چهارباغ]] ساکن شد و شروع به بحث و تدریس نمود. اما متولی مدرسه از گرد آمدن طلاب در اطراف او خرسند نبود و از راه‌های مختلف نارضایتی خود را به‌گوش او می‌رساند. شفتی سرانجام به اجبار متولی، چهارباغ را ترک کرد و به مدرسهٔ ''میرزا حسین'' در بازارچهٔ [[بیدآباد]] رفت. به‌زودی مجلس درس او رونق گرفت و امامت یکی از مساجد بیدآباد به او سپرده شد.{{سخ}}
شفتی گرچه در آغاز ورود به اصفهان مجتهدی گمنام بود، اما با اجرای [[حد (کیفر)|حدود شرعی]] و گرفتن تأیید از بعضی علمای نامدار اصفهان شهرت یافت. مرحوم حاج سید محمدباقر شفتی رشتی که در اواخر سلطنت فتحعلی شاه و تا اواخر محمد شاه در اصفهان مرجع عامه اهالی ایران بود، فقط جهت اشتهارش در ایران و افتخارش بر دیگران این بوده که در قتل نفوس که شرعاشرعاً محکوم به قتل بودهبوده‌اند، اند، فوق العادهفوق‌العاده اهتمام می‌فرموده چنان کهچنان‌که هنوز قبرستانی که در نزدیکی خانه او واقع است و محل دفن اجساد مقتولین ایشان است در اصفهان موجود و موسوم به "قبله‌ی«قبلهٔ دعا"» است و از قرار ثبت صحیحی که در خانواده او باقی است، قریب هشتاد نفر به دست مبارک آقا از قید زندگی رسته اندرسته‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ انحطاط مجلس|نام خانوادگی=کرمانی|نام=مجد الاسلام|ناشر=انتشارات آشیان|سال=1397|شابک=978-600-7293-39-3|مکان=|صفحات=210}}</ref> او گرچه در دوران تحصیل در [[نجف]] و [[کربلا]] در فقر زندگی می‌کرد، بعد ورود به اصفهان در مدت کمی با تجارت و تصرف سهم خود از وجوه شرعیه در شمار ثروتمندان بزرگ عصر خود درآمد. [[محمد تنکابنی]] در ''قصص‌العلماء'' دربارهٔ ثروت او می‌نویسد:
 
{{کوچک}}
خط ۴۱:
{{پایان کوچک}}
 
نیز در دربارهٔ دوران تحصیل او می‌نویسد که بعضی اوقات حتی قدرت تأمین غذای روزانه خود را نداشت و بر اثر گرسنگی غش می‌کرد و به این سبب سید علی طباطبایی، استاد شفتی در کربلا، شخصی را مأمور کرده‌بود تا روزانه دو قرص نان، یکی برای غذای ظهر، و دیگر برای غذای شب وی ببرد.<ref name="shafti2" />
شفتی در سال ۱۲۲۱ (قمری) در حالی که دوهزار نفر او را همراهی می‌کردند، از راه دریا به سفر [[حج]] رفت. او در این سفر حدودی برای [[طواف]] و [[عرفات]] مشخص کرد که مورد تأیید علمای [[سنی]] [[مکه]] نیز قرار گرفت. همچنین باغ فدک را که در تملک [[محمد علی پاشا]]، [[والی]] [[مصر]] بود، گرفت و به سادات [[مدینه]] بازگرداند.<ref name=shafti4>{{یادکرد وب
|نشانی=http://shafti.net/index.php?option=com_content&task=view&id=19&Itemid=40|عنوان=زندگی‌نامهٔ محمدباقر شفتی: سفر به مکه
خط ۶۴:
در صفحه ۱۰۱ کتاب «روضات الجنات فی احوال العلما و السادات» اثر «[[میرزا محمد باقر موسوی خوانساری]]» اشاره شده که حضرت حجت‌الاسلام (سید محمد باقر شفتی) حد کشتن را در مورد ۹۰ تا ۱۲۰ نفر به دست خود اجرا کرده‌است. محمد علی مدرس تبریزی نیز در صفحه ۲۸ کتاب «ریحانه‌الادب» به همین موضوع اشاره کرده‌است. عباس اقبال آشتیانی<ref>عباس اقبال آشتیانی از مورخین نامی و بنیان‌گذار مقاله‌نویسی به معنی فنی آن در ایران است.
 
او بعد از محمد قزوینی در شمار معدود پژوهشگرانی است که شیوهٔ جدید تحقیق علمی را در تاریخ‌نویسی و تصحیح متون رواج دادند. عباس اقبال آشتیانی در انجمن نشر آثار ایران متون کهن فارسی را منتشر می‌کرد.</ref>(در مجله یادگار، سال پنجم، شماره دهم) سید محمد باقر شفتی را قسی‌القلب و سنگدل خوانده‌است. نویسنده «قصص العلماء» (میرزا محمد مجتهد تنکابنی) شرح می‌دهد که روزی سید محمد باقر شفتی از یک شاگرد نانوایی می‌شنود که خلافی کرده‌است. وقتی از شاگرد نانوا سه مرتبه مسئله فوق را می‌شنود می‌رود خانهمی‌رودخانه و با شمشیر آخته‌اش برمی‌گردد و درجا «حدود الاهی» را در مورد آن شاگرد نانوا اجرا کرده به سزای اعمالش می‌رساند.
این موضوع در صفحه ۱۳۷ کتاب «قصص العلما» آمده‌است.<ref>[http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=31362 همنشین بهار: خاطرات خانه زندگان (۴۷)، سید محمد باقر شفتی معروف به «حجّه‌الاسلام»]</ref>
 
خط ۱۰۴:
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:شفتی، محمدباقر}}
 
[[رده:امامان اهل ایران]]
[[رده:خاندان موسوی]]