کالی([[شاهرخ خان]]) فرزندخوانده یفرزندخواندهٔ فردی خلافکار به نام رندیر است و به عبارتی دست راست پدر خود میباشدمیباشد و در بیشتر معامله هامعاملهها به پدر خود کمک میکند میکند. او یک برادر کوچک ترکوچکتر به نام ویر([[وارون دهاوان]])دارد اما ویر نمیداند او و برادرش تنی نیستند...نیستند… کالی در جریان یک تصادف با میرا ([[کاجول]])آشنا میشودمیشود و کم کمکمکم به او علاقهمند میشودمیشود. کالی و پدرش یک دشمن بزرگ به نام مالک داشتند که همیشه درصدد بودند او و افرادش را از سر راه بردارند...بردارند… یک روز وقتی که کالی در حال انتقال شمش هایشمشهای طلا بود افرادی از طرف مالک راه او را بستن...بستن… ناگهان کالی میرا را در میان آنها دید و متوجه شد که میرا دختر مالک است و تمام این مدت در حال فریب دادن کالی بوده...بوده… کالی بسیار ناراحت میشودمیشود ...… از طرفی میرا از کار خود پشیمان میشودمیشود و این علاقه را در وجود خود نیز احساس میکندمیکند و تصمیم میگیردمیگیرد که از کالی عذرخواهی کند کالی هم او را میبخشدمیبخشد و آنها برای راضی کردن پدرهایشان یک ملاقات ترتیب میدهندمیدهند اما مالک از فرصت پیش آمده برای کشتن رندیر استفاده میکندمیکند و در نهایت هردوی آنها میمیرندمیمیرند میرا که به اشتباه فکر میکندمیکند کالی پدرش را کشته به او شلیک میکندمیکند پس از آن حادثه کالی و میرا از هم دور شدند...شدند… پانزده سال بعد نشان داده میشودمیشود که کالی خلاف را کنار گذاشته و به همراه برادرش ویر زندگی میکندمیکند. ویر پس از مدتی به دختری به نام ایشیتا([[کریتی سانون]])علاقهمند میشود...میشود… کالی برای آشنایی بیشتر به خانه یخانهٔ ایشیتا میرودمیرود اما ناگهان متوجه میشودمیشود که ایشیتا خواهر میراست پس با این ازدواج مخالفت میکند...میکند… پس از مدتی میرا که همچنان فکر میکردمیکرد کالی پدرش را کشته با یکی از زیردستان نزدیک پدرش ملاقات میکندمیکند و او به میرا میگویدمیگوید کالی پدرش را نکشته و همه چیز تقصیر پدرش مالک بوده...بوده… سپس میرا و کالی دوباره در کنار هم قرار میگیرندمیگیرند و ویر و ایشیتا نیز به هم میرسندمیرسند.