چنانکه جاسم حسین توضیح میدهد مفهوم «مهدی» بهبهعنوانِ عنوان شخص هدایتشخصِ شدههدایتشده از زمان پیامبر استعمال میشد. هم اهل سنت آن را برای [[خلفای راشدین]] به کاربهکار بردند و هم شیعه آن را برای امامان استفاده کرد. برای مثال در قیام [[حسین بن علی]] شیعیانشیعیانِ [[کوفه]] از وی به عنوانبهعنوان مهدی دعوت کردند و هم [[سلیمان بن صرد|سلیمان بن صُرَد]] پس از کشته شدنش با این عنوان از او تجلیل کرد. اما کاربرد آن در مفهوممفهومِ منجی از زمانزمانِ [[قیام مختار]] و توسط [[مختار ثقفی|مختار ثَقَفی]] برای [[محمد حنفیه]] پدیدار شد.<ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۳۴–۳۵، ۵۵، ۲۲۵}}</ref>
بهگفتهبهگفتهٔ [[سعید امیرارجمند]] و [[ویلفرد مادلونگ]]،<ref group="یادداشت">Wilferd Madelung</ref> اولین اشارات به وجود «باور به مهدی»، غیبت و منجی در نزد مسلمانان به زمان فرقهٔ شیعهٔ [[کیسانیه|کِیْسانیّه]] بازمیگردد؛ فرقهای که پس از سرکوب [[قیام مختار]] شکل گرفت.<ref>{{پک|Amir Arjomand|2000|ف=Ḡayba|ک=Iranica|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Madelung|1986|ف=al–Mahdī|ک=EoI2|زبان=en}}</ref> آنان [[محمد حنفیه]]، فرزندفرزندِ علی و امام اول شیعیان را مهدی میدانستند و پس از فوتفوتِ او چنین اعلام کردند که او نمردهاست و در کوه [[رضوا|رَضْوا]] در مدینه در غیبت بهسر میبردمیبَرد و روزی به عنوانبهعنوان مهدی و قائم بازخواهد گشت.<ref>{{پک|Amir Arjomand|2000|ف=Ḡayba|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> بهبهنوشتهٔ نوشته مادلونگمادلونگ، شیعیان بارها به افرادافرادِ متعددی از خاندانخاندانِ پیامبر اسلام به عنوانبهعنوان مهدی روی آوردند. اما این افراد نتوانستند انتظاراتانتظاراتِ شیعیان را برآورده سازند. افرادی مانند [[محمد حنفیه]]، [[ابوهاشم حنفیه|ابوهاشم فرزند محمد حنفیه]]، محمد بن معاویه از خاندان [[جعفر ابوطالب]]، [[محمد ابنبن عبدللهعبدالله نفس زکیه]]، [[جعفر صادق]] و موسی کاظم هر کدام در برههای، مهدی موعود شیعیان شناخته میشدند.<ref>{{پک|Madelung|1986|ف=al–Mahdī|ک=EoI2|زبان=en}}</ref> علاوه بر کیسانیه، [[زیدیه]] از عنوانعنوانِ مهدی با مفهوممفهومِ منجیمنجیِ انتهای تاریخ برای رهبرانشانرهبرانشان که قیام مسلحانه کردندکردند، مکرراً استفاده نمودند. همچنین گروههای منشعب از امامیه نظیر [[ناووسیه]] و [[واقفیه]] این لقب را با همین مفهوم برای امامان ششم و هفتم پس از درگذشتشان بهدرگذشتشان کاربهکار بردند.<ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۳۵–۳۶}}</ref>
هم [[محمد باقر]] و هم [[جعفر صادق]] در موارد مختلف توسطتوسطِ پیروانشانپیروانشان مورد اطمینان قرار گرفتند که اگر در مقابلمقابلِ حکومت فعلیوقت قیام کنند از آنها پشتیبانی خواهند نمود؛ ولی این امامان در پاسخپاسخ، شیعیانشانشیعیانشان را به آرامش فرا میخوانندفرامیخوانند و میگفتند گرچه همههمهٔ امامان قائم هستند و قابلیتقابلیتِ سرنگون کردن حکومتهای جور را دارنددارند، ولی قائمقائمِ موعود پس از غیبت به فرمانبهفرمان خدا ظهور خواهد کرد تا بی عدالتیبیعدالتی را از میان ببردببرَد.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=15–16|زبان=en}}</ref> در خصوص کاربرد مهدی بهبهعنوان عنوان منجیمنجیْ توسط امامیه اختلاف نظر وجود دارد. به نوشتهبهنوشتهٔ مدرسیمُدرّسی امامیه از زمان علی و [[کیسانیه]] با ایدهایدهٔ [[قائم]] آشنا بودند. تا زمان دوران موسوم به غیبت صغری، مفهوم مهدی یک ایده متعلق به غیر امامیه بود. شیعیان در دوران غیبت بهبهتدریج تدریج ایدهایدهٔ مهدی متعلق به غیر امامیه و قائم متعلق به امامیه را در هم ادغام کردند. هرچند در کتابهای برجا ماندهبرجامانده تا دهههای آخر قرن سوم هجری/نهم میلادیمیلادی، امام دوازدهمدوازدهمِ شیعه همان قائم دانسته میشد. اما از شروع قرن بعدی، کتابهای شیعهشیعه، امام دوازدهمدوازدهمِ شیعه را مهدی مینامیدند.<ref>{{پک|Modarressi|1993|ک=Crisis and Consolidation|ص=88–91|زبان=en}}</ref> ساشادینا نیز میگوید مهدویتمهدویتِ امام دوازدهم بسطبسطِ نظریهنظریهٔ امامتامامتِ امام غائب بود که آن را با عقیدهعقیدهٔ ظهور مهدی و ایجاد عدالت ترکیب نمود در حالی که پیش از آنآن، امام دوازدهمدوازدهمْ مهدی موعود تلقی نمیشد. در مقابل جاسم حسین مینویسد نه تنها مهدی به معنایبهمعنای منجی نزد امامیه از زمان ائمه به کاربهکار میرفته، بلکه امامان پیشین معتقد بودند هر یک از آنان اگر شرایط ایجاب کند میتواند مهدیمهدیِ قائم باشد.<ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۲۲۴–۲۲۵، ۲۳۸}}</ref> وی میگوید از نخستین سالها مسلمانان باور داشتند که پیامبر نویدنویدِ آمدنآمدنِ مردی از نسل [[حسین بن علی]] را داده که در آینده با شمشیر قیام میکند تا [[بدعت]]ها را از اسلام بزداید. اما رقابترقابتِ سیاسی میان مسلمانان سبب شد برخی گروهها اقدام به بهرهبرداری و تحریفِ احادیث نبوی نمایند تا از آنها در نبرد سیاسی استفاده بَرند.<ref>{{پک|Hussain|1987|ف=Messianism|ک=Expectation of the millennium|ص=15|زبان=en}}</ref>
مسلمانان سبب شد برخی گروها اقدام به بهرهبرداری و تحریف احادیث نبوی نمایند تا از آنها در نبرد سیاسی استفاده برند.<ref>{{پک|Hussain|1987|ف=Messianism|ک=Expectation of the millennium|ص=15|زبان=en}}</ref>
به گفتهبهگفتهٔ ارجمند بیشتربیشترِ این کیسانیهاکیسانیها، ایرانیان نومسلمان بودند و احتمالاً این ایرانیان با باورهای زردشتی در مورد منجی آشنا بودند؛ با قهرمانانی مانند [[گرشاسپ (پهلوان)|گرشاسبگَرشاسْب]] که پس از بیداری از یک خواب طولانی، اهریمنان را از زمین برمیچینند.<ref>{{پک|Amir Arjomand|2000|ف=Ḡayba|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> به نوشتهٔبهنوشتهٔ محمدعلی امیرمعزی و تیموتی فرنیش،<ref group="یادداشت">Timothy Furnish</ref> بسیاری از اعتقادات مسلمانان در مورد منجی، ظهور منجی، غیبت و مؤلفههای آن، مدیونمدیونِ ادیان پیشین مانند مانویت، دین زردشت، یهودیت و مسیحیت است.<ref>{{پک|Amir–Moezzi|2007|ف=Islam in Iran vii.|ک=Iranica|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Furnish|Rubin|2005|ک=Holiest wars|ص=8–11|زبان=en}}</ref>
اما به نوشتهبهنوشتهٔ جاسم حسین منشأمنشأِ دیدگاهدیدگاهِ مهدی به عنوانبهعنوان منجی در احادیث پیامبر بودهاست که توسط بیست و شش نفر از [[صحابه]] و در کتابهای حدیثحدیثِ اهل سنت، زیدیه و امامیه نقل شدهاست. وی [[علم حدیث|ضعیف]] بودن احادیث را رد میکند و میگوید این احادیث در زمان امویان نیز رواج داشته و در ''[[کتاب سلیم بن قیس]]'' منسوب به [[سلیم بن قیس هلالی|سُلَیْم بن قِیْسِ هلالی]] (و. حدود ۸۰–۹۰ ه.ق/۶۹۹–۷۰۸ م) هم آورده شدهاست.<ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۳۶–۴۶}}</ref> از سوی دیگردیگر، مورخان و متکلمانمُتِکَلِّمان شیعه نظیر [[سید مرتضی عسکری]] و [[محمدحسین طباطبایی]] با تأکید بر اشتراکاشتراکِ ادیان مختلف در خصوص کلیتکلیتِ موضوعموضوعِ نوید به آمدن مهدی و برپایی دین و برقراری عدل در زمین، این موضوع را از مشترکاتمشترکاتِ ادیان الهی و ناشی از منشأ [[فطرت|فطریفطریِ]] ادیان میدانند.<ref>[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/41915/امام_مهدي_در_آيينه_اديان/preview/17024/محتواي_ديجيتالي/#page=1 امام مهدی در آیینه ادیان، مرتضی عسگری، صفحه 1]</ref> این گروه نخستین اشاره به مهدی را در احادیث پیامبر اسلام که از طرقطرقِ شیعه و سنی روایت شده ذکر میکنند برمیشمارند و وجود وی را از ضروریاتضروریاتِ تحققتحققِ وعدههای اسلام و قرآن در برپاییبرپاییِ عدل و قسطقِسط در زمین میدانند.<ref>{{پک|Tabatabaee|1979|ک=Shi'ite Islam|ص=212|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Corbin|1993|ک=History of Islamic Philosophy|ص=68–74|زبان=en}}</ref>