حجت بن الحسن: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌شده][نسخهٔ بررسی‌شده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏نواب اربعه: ویرایش و تصحیح (جزئی)
ویرایش و تصحیح (جزئی)
خط ۳۳:
== منبع‌شناسی ==
[[پرونده:Shaykh Saduq Kamal al-din-.jpg|چپ|بندانگشتی|نسخهٔ خطی از کتاب ''کمال الدّین و تمام النّعمة'' اثر ابن بابویه در مورد امام زمانِ شیعیان و غیبت]]
به‌نوشتهٔ [[جاسم حسین]] احادیثِ مربوط به غیبتِ مهدیِ قائم را بسیاری از گروه‌های شیعه گردآوری کرده‌اند و پیش از سال ۲۶۰ ه‍.ق/۸۷۴ م در آثارِ سه مذهبِ [[واقفیه|واقِفیه]]، [[زیدیه جارودیه]] و [[امامیه]] موجود است. از واقفیه، اَنْماطی ابراهیم بن صالح کوفی از اصحابِ امام [[محمد باقر]] کتابی به نام ''اَلْغَیْبَة'' نوشت. علی بن حسین طائی طاطاری و حسن بن محمد بن سَماعه هر یک کتابی به نام «کتابُ الْغَیبَة» نوشتند و امام [[موسی کاظم]] را به‌عنوان امامِ غائبغایب معرفی کردند. از زیدیه، ابوسعید عَبّاد بن یعقوب رَواجِنی عُصْفُری (و. ۲۵۰ ه‍.ق/۸۶۴ م) در کتابی به نام ''ابوسعید عُصفُری'' احادیثی در خصوص غیبت، ائمهٔ دوازده‌گانه و ختمِ ائمه به دوازده می‌آورَد بی‌آنکه نام آن‌ها را برشمرَد. از امامیه [[علی بن مهزیار اهوازی|علی بن مَهْزیارِ اهوازی]] — وکیل امام نهم و دهم — (و. حدود ۲۵۰ تا ۲۶۰ ه‍.ق)، دو کتاب به نام‌های ''کتابُ الْمَلاحِم'' و ''کتابُ الْقائِم'' نوشت که هر دو دربارهٔ غیبتِ امام و قیامِ او با شمشیر مطالبی دارد. [[حسن بن محبوب سراد|حسن بن محبوب سَرّاد]] (و. ۲۲۴ ه‍.ق/۸۳۸ م) کتاب ''اَلْمَشْیَخَة'' را در موضوعِ غیبت می‌نویسد. [[فضل بن شاذان|فَضل بن شاذان نیشابوری]] (و. ۲۶۰ ه‍.ق/۸۷۳ م) کتاب ''الغیبة'' را نوشت که ظاهراً مطالب آن از کتابِ ''المشیخه'' نقل شده‌است. وی که دو ماه پیش از امام یازدهم می‌میرد، امام دوازدهم را قائم می‌داند.<ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۲۱–۲۳}}</ref> به‌نوشتهٔ پوناوالا منابعِ پیش از دورانِ موسومِ به غیبتِ کبری بسیار پراکنده و ناکافی‌اند و مشکلی که پژوهشگران در هنگامِ بررسیِ این منابع با آن مواجه می‌شوند، میزانِ تاریخی بودنِ این منابع است.<ref>{{پک|Poonawala|2000–2001|ک=Crisis and Consolidation|ص=455|زبان=en}}</ref>
 
در خلالِ دورهٔ سفارت موسوم به غیبت صُغریٰ (۲۶۰–۳۲۹ ه‍.ق/۸۷۴–۹۴۱ م) فُقَها و مُبلّغان، آثاری بر اساسِ اطلاعات کتبِ پیشین و فعالیت‌های سازمان وکالت نوشته‌اند که اطلاعات‌شان در کُتُبِ تاریخیِ این دوره یافت نمی‌شود. ابراهیم بن اسحاق نَهاوندی (و. ۲۸۶ ه‍.ق/۸۹۹ م) که مدّعیِ نیابتِ امام دوازدهم بود کتابی در موضوع غیبت نوشت. عبدالله بن جعفر حِمْیَری (و. بعد از ۲۹۳ ه‍.ق/۹۰۵ م) که خود کارگزارِ امامان دهم و یازدهم و نُوّابِ اول و دوم بود کتاب ''اَلغیبةُ و الْحَیْرَة'' را نوشت. ابن بابِوَیْه — پدر شیخ صَدوق — (و. ۳۲۹ ه‍.ق/۹۴۰ م) کتاب ''اَلْاِمامَةُ و التَّبصِرَةُ مِنُ الْحَیرَة'' و کُلِیْنی (و. ۳۲۹ ه‍.ق/۹۴۰ م) بخش عمده‌ای از کتاب حُجَّتِ ''[[اصول کافی]]'' را به غیبت اختصاص داد.<ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۲۳–۲۴}}</ref>
خط ۵۲:
به‌گفتهٔ [[سعید امیرارجمند]] و [[ویلفرد مادلونگ]]،<ref group="یادداشت">Wilferd Madelung</ref> اولین اشارات به وجود «باور به مهدی»، غیبت و منجی در نزد مسلمانان به زمان فرقهٔ شیعهٔ [[کیسانیه|کِیْسانیّه]] بازمی‌گردد؛ فرقه‌ای که پس از سرکوب [[قیام مختار]] شکل گرفت.<ref>{{پک|Amir Arjomand|2000|ف=Ḡayba|ک=Iranica|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Madelung|1986|ف=al–Mahdī|ک=EoI2|زبان=en}}</ref> آنان [[محمد حنفیه]]، فرزندِ علی و امام اول شیعیان را مهدی می‌دانستند و پس از فوتِ او چنین اعلام کردند که او نمرده‌است و در کوه [[رضوا|رَضْوا]] در مدینه در غیبت به‌سر می‌بَرد و روزی به‌عنوان مهدی و قائم بازخواهد گشت.<ref>{{پک|Amir Arjomand|2000|ف=Ḡayba|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> به‌نوشتهٔ مادلونگ، شیعیان بارها به افرادِ متعددی از خاندانِ پیامبر اسلام به‌عنوان مهدی روی آوردند. اما این افراد نتوانستند انتظاراتِ شیعیان را برآورده سازند. افرادی مانند [[محمد حنفیه]]، [[ابوهاشم حنفیه|ابوهاشم فرزند محمد حنفیه]]، محمد بن معاویه از خاندان [[جعفر ابوطالب]]، [[محمد بن عبدالله نفس زکیه]]، [[جعفر صادق]] و موسی کاظم هر کدام در برهه‌ای، مهدی موعود شیعیان شناخته می‌شدند.<ref>{{پک|Madelung|1986|ف=al–Mahdī|ک=EoI2|زبان=en}}</ref> علاوه بر کیسانیه، [[زیدیه]] از عنوانِ مهدی با مفهومِ منجیِ انتهای تاریخ برای رهبران‌شان که قیام مسلحانه کردند، مکرراً استفاده نمودند. همچنین گروه‌های منشعب از امامیه نظیر [[ناووسیه]] و [[واقفیه]] این لقب را با همین مفهوم برای امامان ششم و هفتم پس از درگذشت‌شان به‌کار بردند.<ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۳۵–۳۶}}</ref>
 
هم [[محمد باقر]] و هم [[جعفر صادق]] در موارد مختلف توسطِ پیروان‌شان مورد اطمینان قرار گرفتند که اگر در مقابلِ حکومت وقت قیام کنند از آن‌ها پشتیبانی خواهند نمود؛ ولی این امامان در پاسخ، شیعیان‌شان را به آرامش فرامی‌خوانند و می‌گفتند گرچه همهٔ امامان قائم هستند و قابلیتِ سرنگون کردن حکومت‌های جور را دارند، ولی قائمِ موعود پس از غیبت به‌فرمان خدا ظهور خواهد کرد تا بی‌عدالتی را از میان ببرَد.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=15–16|زبان=en}}</ref> در خصوص کاربرد مهدی به‌عنوان منجیْ توسط امامیه اختلاف نظر وجود دارد. به‌نوشتهٔ مُدرّسی امامیه از زمان علی و [[کیسانیه]] با ایدهٔ [[قائم]] آشنا بودند. تا زمان دوران موسوم به غیبت صغری، مفهوم مهدی یک ایده متعلق به غیر امامیه بود. شیعیان در دوران غیبت به‌تدریج ایدهٔ مهدی متعلق به غیر امامیه و قائم متعلق به امامیه را در هم ادغام کردند. هرچند در کتاب‌های برجامانده تا دهه‌های آخر قرن سوم هجری/نهم میلادی، امام دوازدهمِ شیعه همان قائم دانسته می‌شد. اما از شروع قرن بعدی، کتاب‌های شیعه، امام دوازدهمِ شیعه را مهدی می‌نامیدند.<ref>{{پک|Modarressi|1993|ک=Crisis and Consolidation|ص=88–91|زبان=en}}</ref> ساشادینا نیز می‌گوید مهدویتِ امام دوازدهم بسطِ نظریهٔ امامتِ امام غائبغایب بود که آن را با عقیدهٔ ظهور مهدی و ایجاد عدالت ترکیب نمود در حالی که پیش از آن، امام دوازدهمْ مهدی موعود تلقی نمی‌شد. در مقابل جاسم حسین می‌نویسد نه تنها مهدی به‌معنای منجی نزد امامیه از زمان ائمه به‌کار می‌رفته، بلکه امامان پیشین معتقد بودند هر یک از آنان اگر شرایط ایجاب کند می‌تواند مهدیِ قائم باشد.<ref>{{پک|حسین|۱۳۷۷|ک=تاریخ سیاسی غیبت|ص=۲۲۴–۲۲۵، ۲۳۸}}</ref> وی می‌گوید از نخستین سال‌ها مسلمانان باور داشتند که پیامبر نویدِ آمدنِ مردی از نسل [[حسین بن علی]] را داده که در آینده با شمشیر قیام می‌کند تا [[بدعت]]ها را از اسلام بزداید. اما رقابتِ سیاسی میان مسلمانان سبب شد برخی گروه‌ها اقدام به بهره‌برداری و تحریفِ احادیث نبوی نمایند تا از آن‌ها در نبرد سیاسی استفاده بَرند.<ref>{{پک|Hussain|1987|ف=Messianism|ک=Expectation of the millennium|ص=15|زبان=en}}</ref>
 
به‌گفتهٔ ارجمند بیشترِ این کیسانی‌ها، ایرانیان نومسلمان بودند و احتمالاً این ایرانیان با باورهای زردشتی در مورد منجی آشنا بودند؛ با قهرمانانی مانند [[گرشاسپ (پهلوان)|گَرشاسْب]] که پس از بیداری از یک خواب طولانی، اهریمنان را از زمین برمی‌چینند.<ref>{{پک|Amir Arjomand|2000|ف=Ḡayba|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> به‌نوشتهٔ محمدعلی امیرمعزی و تیموتی فرنیش،<ref group="یادداشت">Timothy Furnish</ref> بسیاری از اعتقادات مسلمانان در مورد منجی، ظهور منجی، غیبت و مؤلفه‌های آن، مدیونِ ادیان پیشین مانند مانویت، دین زردشت، یهودیت و مسیحیت است.<ref>{{پک|Amir–Moezzi|2007|ف=Islam in Iran vii.|ک=Iranica|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Furnish|Rubin|2005|ک=Holiest wars|ص=8–11|زبان=en}}</ref>
خط ۶۵:
طی دهه‌های پایانی سدهٔ سوم هجری که شیعیان [[عراق]] در بحرانِ امامت به‌سر می‌بردند، جنبش‌های شیعی، بخصوص [[اسماعیلیه]]، در مناطق مختلف از جمله شمال آفریقا و شمال [[سوریه]] سر برآوردند. در این زمان دعوتِ اسماعیلیان فزونی گرفت و نهایتاً [[ابوعبدالله شیعی]] موفق شد در [[مغرب عربی]] پیروانی را جمع کند. در این زمان شخصی به نام سعید بن حسین، موسوم به [[عبیدالله مهدی]] ادعای امامت کرد و ابوعبدالله شیعی به وی گروید. ابوعبدالله شیعی موفق شد در ۲۹۷ ه‍.ق/۹۰۹ م [[افریقیه]] را تصرف کند. سپس، در همان سال عبیدالله مهدی، منصبِ خلافت را برعهده گرفت و دولت [[فاطمیان]] را تأسیس نمود. اسماعیلیانی که خلافت فاطمیان را نپذیرفتند، جنبش [[قرمطیان|قَرمَطیان]] را ایجاد کردند. از سوی دیگر، شیعیانِ [[زیدی]] در سال ۲۵۰ ه‍.ق/۸۶۴ م دولتی را در [[طبرستان]] و در سال ۲۸۴ ه‍.ق/۸۹۷ م دولتی را در [[یمن]] تأسیس کردند.<ref>{{پک|Bonner|2010|ف=The waning of empire|ک=History of Islam|ص=325–332|زبان=en}}</ref> در این دوره مکتبِ کلامیِ استدلالیِ [[ابوسهل نوبختی]] (۲۳۷–۳۱۱ ه‍.ق) در میان شیعهٔ امامیه محوریت یافت و به تعالیمِ مذهب شیعه انسجام بخشید، که در سدهٔ بعد به مکتبِ کلامیِ شیخ مفید انجامید.<ref>{{پک|پاکتچی|۱۳۸۰|ف=امامیه|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی|ص=۱۶۴–۱۶۵}}</ref>
 
سال‌های آغازینِ موسوم به غیبت کبری، هم‌زمان با دورانی بود که به «قرن شیعه» معروف است. در دهه‌های ابتدایی سدهٔ چهارم هجری/دهم میلادی خاندان زیدی‌مذهبِ [[آل‌بویه]] بر مناطق مهم ایران شامل [[فارس (سرزمین)|فارس]]، [[ری]] و [[اصفهان]] دست یافتند.<ref>{{پک|Bonner|2010|ف=The waning of empire|ک=History of Islam|ص=347–348|زبان=en}}</ref> در سال ۳۳۴ ه‍.ق/۹۴۵ م بنی‌عباس تحت سلطهٔ حکومت شیعهٔ آل‌بویه درآمد؛ آل‌بویه با اینکه احتمالاً در آغاز [[زیدی]] بودند، هنگامی که به حکومت رسیدند به شیعهٔ دوازده امامی گرایش یافتند؛ آل‌بویه چون از نسلِ پیامبرِ مسلمانان نبودند باید امامی زیدی از نسل پیامبر را برای اطاعتِ کامل از او به امامت می‌رساندند؛ بنابراین احتمالاً به همین دلیل بود آنان پس از رسیدن به حکومت، به شیعهٔ دوازده امامی متمایل شدند و ایدهٔ یک امامِ غائبغایب از نظر سیاسی برای بوییان مطلوب‌تر بود.<ref>{{پک|Berkey|2003|ک=The Formation of Islam|ص=135|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Momen|1985|ک=An Introduction to Shi'i Islam|ص=75–76|زبان=en}}</ref> هم‌زمان با آل‌بویه، حکمرانانِ شیعهٔ دیگر، شامل [[فاطمیان]] در مصر و شمال آفریقا، [[خاندان بنی حمدان|خاندان بنی حَمْدان]] در شمال عراق و سوریه و [[ادریسیان|اِدریسیان]] بر بخش‌هایی از شمال آفریقا حکمرانی می‌کردند.<ref>{{پک|Momen|1985|ک=An Introduction to Shi'i Islam|ص=75–76|زبان=en}}</ref> شیعه در این زمان به دلیل نفوذِ سلسله‌های فاطمیان و آل‌بویه در قلبِ سرزمین‌های اسلامی، مستحکم‌ترین بنیادهای دینی و فکری خود را بنیان نهاد. در این دوره بود که آثارِ بنیادینِ اعتقادی شیعه برای نسل‌های بعدی فراهم شد. آل‌بویه علوم شیعی را ترویج نمودند و علمای دینی را از مکاتب گوناگون حمایت کردند و زمینهٔ ورود علوم کلامیِ [[معتزلی]] به شیعه را فراهم ساختند.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=40–41|زبان=en}}</ref>
 
== رویکرد تاریخی: از دوران حیرت تا تبیین نهایی اعتقادات تشیع دوازده امامی ==
خط ۹۴:
 
=== فرقه‌های امامیه در دوران حیرت ===
{{شیعه|امامیه|غیبت|قائم}}
با مرگ حسن عسکری (و. ۲۶۰ ه‍.ق/۸۷۴ م)، امام یازدهم شیعه، سردرگمیِ بزرگی برای نیم قرن در بین شیعیان پدید آمد که نویسندگان شیعه از آن تحتِ عنوان «دوران حیرت» نام می‌برند.<ref>{{پک|Amir–Moezzi|2007|ف=Islam in Iran vii.|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> در این دوران، انشقاق در بین شیعیان شدت یافت و جنبش‌های رقیب مانند [[اسماعیلیه]] نیز استفادهٔ کافی از این موقعیت نمودند. تبلیغات در این دوران به حدی بود که بسیاری از شیعیان و بسیاری از بزرگان شیعهٔ امامی، مذهب خود را ترک نمودند.<ref>{{پک|Amir–Moezzi|2007|ف=Islam in Iran vii.|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> شیعهٔ امامی به فِرَقِ متعدد منشعب شد. [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]] (و. ۳۴۶ ه‍.ق/۹۵۷ م) در کتاب ''[[مروج‌الذهب و معادن‌الجوهر|مرُوج‌الذّهب]]'' تعداد این فرقه‌ها را بیست فرقه شمرده‌است<ref>{{پک|Eliash|1986|ف=Ḥasan al–ʿAskarī|ک=EoI3|زبان=en}}</ref> و [[خاندان نوبختی|حسن بن موسی نوبختی]] (و. حدود ۳۰۰ ه‍.ق) در کتاب ''فِرَقُ الشّیعه''، از چهارده فرقه با ذکرِ جزئیاتِ اعتقادیِ آن‌ها نام می‌برد.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=42|زبان=en}}</ref>
 
سطر ۱۰۸ ⟵ ۱۰۹:
 
=== تاریخچه اعتقاد به امام دوازدهم و غیبت ===
{{شیعه|امامیه|غیبت|قائم}}
یک دیدگاهِ رایج در میان پژوهندگانِ تاریخِ تشیّع آن است که باور به تعدادِ ائمه — دوازده امام — و اینکه امامِ دوازدهم همان مهدیِ موعود است، به‌طور تدریجی در میان شیعیان تکامل یافته‌است.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=109|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Poonawala|2000–2001|ک=Crisis and Consolidation|ص=455–459|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Kohlberg|1976|ف=From Imāmiyya|ک=Bulletin of the School|ص=533|زبان=en}}</ref><ref name="Gleave 2004 274" /> در مقابل جاسم حسین می‌گوید طبق شواهد، احادیثی مبنی بر آنکه امام دوازدهم همان قائمِ موعود خواهد بود پیش از سالِ ۲۶۰ ه‍.ق مطرح بوده‌است.<ref>{{پک|Hussain|1987|ف=Messianism|ک=Expectation of the millennium|ص=16–24|زبان=en}}</ref>
 
خط ۱۱۶:
در این زمان محدّثانِ شیعه سعی در اثبات وجودِ امام شیعه و برطرف کردنِ شکِّ موجود در میان شیعیان نمودند.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=79|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Modarressi|1993|ک=Crisis and Consolidation|ص=99–102|زبان=en}}</ref> به‌نوشتهٔ [[سید حسین مدرسی طباطبایی|مدرّسی]] از راویان سنّیِ حدیث، گفتاری منسوب به پیامبر رسیده‌است که بر اساس آن دوازده خلیفه پس از او خواهند بود که همگی از قبیلهٔ قریش هستند (و اینکه پس از این دوازده خلیفه، هرج و مرج بر جامعه حکمفرما خواهد بود). این گفتار خیلی پیشتر از غیبتِ امام دوازدهمِ شیعیان در سال ۲۶۰ ه‍.ق رواج داشته‌است. به‌طور قطع این حدیث هم در زمانِ امویان و در حمایت از مشروعیتِ ایشان و هم در زمان جنبش‌های ضدِّ اموی بر سر زبان‌ها بود (به‌گفتهٔ سید حسین مدرسی، محدثان شیعه حتی حدیثِ دوازده خلیفه را حدیثی ضد شیعی می‌دانستند و آن را «بایکوت» کرده‌بودند). بنابرین هیچ‌کس نمی‌تواند ادّعا کند که این گفتار به‌هیچ عنوان نوشتهٔ امامیه در دوران پس از غیبت بوده باشد. در واقع هیچ شاهدِ مکتوبی از دهه‌های آخرِ سدهٔ سوم هجری وجود ندارد که نشان دهد این گفتار هیچ‌گاه توجهِ راویان شیعهٔ حدیث را جلب کرده بوده یا کسی در جامعهٔ شیعه فکر کرده باشد که این حدیث می‌توانسته مربوط به آن‌ها بوده باشد. تا حدود سال ۲۹۵ ه‍.ق که شیعیانِ دنباله‌رو انتظار داشتند امامت تا آخرالزمان ادامه پیدا کند و تعدادِ امامان را بیش از این می‌دانستند، در ابتدا توجهی به این حدیث نمی‌کردند. شیعیان در این زمان متوجهِ «حدیث دوازده خلیفه» شدند. از این زمان بود که محدثان شیعه آنقدر حدیث در موردِ دوازده بودنِ تعدادِ امامان یافتند که خود مبنای کتاب‌های مستقلی در این باب شد.<ref>{{پک|Modarressi|1993|ک=Crisis and Consolidation|ص=99–102|زبان=en}}</ref> ایتان کولبرگ با ذکر این مطلب که تمایل به عددِ دوازده جایگاه ویژه‌ای در تمدن‌های باستانی داشته‌است می‌نویسد احتمالاً روایاتِ تورات و انجیل در مورد «دوازده قبیلهٔ بنی‌اسرائیل» و «دوازده حوارّیونِ عیسی»، ریشهٔ ترجیحِ اسلامی برای نسبت دادن عدد دوازده بر شمارِ رهبران بوده‌است. به‌عنوان مثال از واژه «نُقَبا» نه فقط برای ۱۲ قبیلهٔ بنی‌اسرائیل (اشاره‌شده در قرآن)، بلکه برای دوازده نمایندهٔ پیامبر در اهالی مدینه یا دوازده رهبری که قیامِ عباسیان علیهِ امویان را رهبری کردند نیز استفاده شده‌است. یا یکی از غُلاتِ شیعه به‌نام ابومنصور عِجْلی (اعدام در سال ۱۲۱ه‍.ق/۷۳۸ م) خود را ششمین پیامبر از سلسله ۱۲ پیامبری معرفی کرد که آخرین آن‌ها «قائم» خواهد بود.<ref>{{پک|Kohlberg|1976|ف=From Imāmiyya|ک=Bulletin of the School|ص=529|زبان=en}}</ref> به هر حال اشارات زیادی در تورات و انجیل در حمایت از اینکه عددِ دوازده، عددِ مربوط به تعدادِ «مؤمنان برگزیده» است وجود دارد (هر چند به همین میزان، اشارات زیادی در [[مکاشفه یوحنا|مکاشفهٔ یوحنا]] در حمایت اینکه عدد ۴ یا ۷ تعداد برگزیدگان است وجود دارد).<ref>{{پک|Amir–Moezzi|1994|ک=The divine guide in early Shiʻism|ص=107|زبان=en}}</ref>
 
به‌نوشتهٔ ساشادینا دغدغهٔ اصلیِ بزرگانِ شیعه در این زمان اثبات وجودِ واقعیِ فرزندِ حسن عسکری و معرفیِ او به‌عنوانِ امام غایب به شیعیان بود. با کوشش‌های شماری از متکلمان و محدثانِ شیعهٔ امامی مانند [[ابوسهل نوبختی]] (و. ۹۲۳ م)، ابوجعفر [[ابن قبه|ابن قِبَه]] (و. حدود ۳۱۹ ه‍.ق)، کلینی (و. ۳۲۹ ه‍.ق/۹۴۱ م).، [[نعمانی]] و بخصوص [[شیخ صدوق|ابن بابویه]] (و. ۳۸۱ ه‍.ق/۹۹۱ یا ۹۹۲ م) اثر ارزندهٔ او ''[[کمال الدین و تمام النعمة|کمال الدّین]]'' که معمار و تبیین‌کنندهٔ نظریه امام غایب و دورانِ غیبت و ظهورِ منجی‌بخشِ امام غائبغایب است، این هدف حاصل آمد.<ref>{{پک|Amir–Moezzi|2007|ف=Islam in Iran vii.|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> در این زمان کلینی در احادیثِ بابِ غیبتِ کتابِ ''[[اصول کافی]]''، که در خلالِ این دوره گردآورده‌بود، به موضوع غیبت و علت آن پرداخته‌است.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=83–85|زبان=en}}</ref> بخصوص نعمانی در کتابِ ''[[الغیبه]]'' به تبیین نظریهٔ غیبت از طریقِ احادیث پرداخت و او برای نخستین بار اصطلاحاتِ «غیبتِ صغریٰ» و «غیبتِ کبریٰ» را به کار برد.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=83|زبان=en}}</ref> پس از وی [[شیخ صدوق|ابن بابویه]] (و. ۹۹۱–۹۹۲ ه‍.ق) در کتاب ''کمال الدّین'' در خصوص گردآوریِ احادیثِ مربوط به امام دوازدهم و غیبت وی کوشید.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=79|زبان=en}}</ref> به‌گفتهٔ [[عبدالعزیز ساشادینا]]<ref group="یادداشت">Abdulaziz Sachedina</ref> در فاصلهٔ زمانیِ نوبختی و هنگامی که شیخ مفید (و. ۴۱۳ ه‍.ق/۱۰۲۲ م) مطالب خود را دربارهٔ امام دوازدهم ارائه داد، موضوعِ جانشینیِ حسن عسکری در بینِ شیعیان امامی جا افتاده بود.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=40–41|زبان=en}}</ref> به هر شکل، تا سال‌های پایانی غیبت صغری، مصادف با دههٔ سی و چهل قرنِ دهم میلادی اکثریتِ شیعهٔ امامیه، امامتِ امام دوازدهم از نسلِ حسن عسکری را پذیرفته بودند.<ref>{{پک|Momen|1985|ک=An Introduction to Shi'i Islam|ص=164|زبان=en}}</ref>
 
به‌گفتهٔ [[سعید امیر ارجمند]] اعتقاد به غیبت در نزدِ شیعیان، در میان مجموعه عقایدی بود که از کیسانیه وارد شیعه شد. با این حال وی تأثیر [[واقفیّه]] — که بر امامتِ موسی کاظم توقف کردند — را در پذیرش ایدهٔ غیبت توسط شیعهٔ امامیه مهم‌تر می‌داند. اولین نوشته‌های کلامی در زمینهٔ غیبت را حدود سی سال پس از مرگ حسن عسکری و در آثار ابوسهل نوبختی و [[ابن قبه رازی]] می‌توان یافت. این دو که تمایلاتِ [[معتزله]] داشتند به‌جای اتکا به احادیث، راه حلی کلامی را برای نظریهٔ غیبت برگزیدند. ایده‌ای که در وضعیت بحران از نوواقفیان به عاریت گرفته‌شده‌بود.<ref>{{پک|Amir Arjomand|2000|ف=Ḡayba|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> به‌نوشتهٔ پوناوالا آثار بجامانده از آن زمانِ شیعه چنین می‌نمایاند که شیعیان در ابتدا پیش‌بینی نمی‌کردند که غیبتِ امامِ غایب‌شان مدت زیادی ادامه داشته‌باشد. اما زمانی که غیبت امامِ شیعیان طولانی شد و حجّت بن حسن ظهور نکرد، شیعیان به‌تدریج امامِ پنهان را همان مهدی موعود پنداشتند. از حدود سال ۲۹۵ ه‍.ق/۹۰۸ م بود که شیعیان متوجه شدند که اوضاع غیرعادی‌تر از چیزی است که در ابتدا می‌پنداشتند و امامِ حاضری در آیندهٔ نزدیک وجود نخواهد داشت و نیز پرسش در مورد تعدادِ قطعیِ امامان، مورد بحثِ شیعیان قرار گرفته‌است. از این زمان است که حدیث‌هایی مبنی بر اینکه «تعداد امامان دوازده نفر است» بر سر زبان‌ها افتاد.<ref>{{پک|Poonawala|2000–2001|ک=Crisis and Consolidation|ص=457–458|زبان=en}}</ref> به‌نوشتهٔ [[ورنا کلم]]<ref group="یادداشت">Verena Klemm</ref> مرگِ علی بن محمد سَمَری (۳۲۹ ه‍.ق)، آخرین نایبِ امام غایب، و آغاز دورهٔ غیبت کبری بار دیگر حیرت را در میان شیعیان برانگیخت. آن‌ها نهایتاً در سدهٔ پنجم به تبیینی عقلی در کلامِ شیعه از غیبت امام دست یافتند.<ref>{{پک|Klemm|2007|ف=Islam in Iran ix.|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> در این زمان علمای شیعه با رویکردِ [[کلام]]ی به تبیین نظریهٔ غیبت برخاستند.<ref>{{پک|Sachedina|1981|ک=Islamic messianism|ص=79|زبان=en}}</ref> به‌نوشتهٔ حسن انصاری موضوع غیبت بر اساسِ یک طرحِ پیشینی طرح نشده و احادیثی پیشاپیش برای آن روایت نشده‌است، بلکه عالمانِ امامی نظیر ابوسهل نوبختی و ابن قبه رازی با حفظِ اصولِ اعتقادیِ خود در خصوص ضرورتِ وجودِ [[حجت]] و استمرارِ امامت، به این آگاهی رسیدند که امامت با امام دوازدهم خاتمه یافته‌است و عصر غیبت آغاز شده‌است.<ref>{{پک|پاکتچی|۱۳۸۰|ف=امامیه|ک=دائرةالمعارف بزرگ اسلامی|ص=۱۳۹}}</ref>
خط ۲۱۱:
 
=== ظهور، قیام و تشکیل حکومت جهانی ===
[[پرونده:Kaaba.png|بندانگشتی| برطبق روایاتی در شیعه مهدی در مسجدالحرام و در بین رُکنِ یَمانی و حَجَرُالْاَسْوَد (شماره ۸ و ۱۱ در تصویر) و [[مقام ابراهیم]] (که در تصویر با شماره ۷ مشخص است) ظهور می‌کند.<ref>{{پک|Halm|1987|ک=Shi'ism|ص=38|زبان=en}}</ref>]]
{{نوشتار اصلی|مهدی|ظهور|نشانه‌های ظهور قائم}}
[[پرونده:Kaaba.png|بندانگشتی| برطبق روایاتی در شیعه مهدی در مسجدالحرام و در بین رُکنِ یَمانی و حَجَرُالْاَسْوَد (شماره ۸ و ۱۱ در تصویر) و [[مقام ابراهیم]] (که در تصویر با شماره ۷ مشخص است) ظهور می‌کند.<ref>{{پک|Halm|1987|ک=Shi'ism|ص=38|زبان=en}}</ref>]]
 
در روایات شیعیان نشانه‌های متعددی برای ظهور مهدی قائم ذکر شده‌است از جمله: [[خروج یمانی]]، [[خروج سفیانی|سُفیانی]]، [[صیحه آسمانی|صِیْحهٔ آسمانی]] که از آمدن قائم خبر می‌دهد، [[کشته‌شدن نفس زکیه|کشته‌شدنِ نَفْسِ زَکیّه]] در مکه تنها ۱۵ روز قبل از ظهورِ قائم، [[نشانه‌های ظهور قائم#فرورفتن لشکر سفیانی در سرزمین بیدا|فرورفتن سرزمین بَیْداء]] (فرورفتن ارتش سفیانی در زمین در هنگام رژه در مکه). هر چند توسی، نعمانی و صدوق در ترتیبِ اتفاق افتادنَ این نشانه‌ها با هم یک‌نظر نیستند. هر سه ذکر می‌کنند که این نشانه‌ها در یک سال اتفاق می‌افتد.<ref>{{پک|Hussain|1987|ف=Messianism|ک=Expectation of the millennium|ص=20|زبان=en}}</ref> در این روایات مهدی در بین رکن‌های یمانی و حجرالاسود و [[مقام ابراهیم]]، در کعبه ظهور می‌کند.<ref>{{پک|Halm|1987|ک=Shi'ism|ص=38|زبان=en}}</ref> روز ظهور مقارن با [[عاشورا]] است. مرکز حکومت وی در [[کوفه]] قرار دارد. وی مَقَرِّ حکومتش را در [[مسجد کوفه]] برپا می‌کند و خزانه‌اش را در [[مسجد سهله|مسجد سَهْله]] مستقر می‌کند.<ref>{{پک|Sachedina|1987|ف=Messianism and the Mahdi|ک=Shiʻism in history|ص=32|زبان=en}}</ref>
 
سطر ۳۱۳ ⟵ ۳۱۲:
 
== پیوند به بیرون ==
{{نوار درگاه|اسلام|تشیع|مهدویت}}
{{جعبه پیوند به پروژه‌های خواهر
|نویسنده=no
|ویکی‌واژه=no
|ویکی‌نسک=no
|ویکی‌گفتاورد= حجت بن حسن (مهدی)
|ویکی‌نبشته=no
|ویکی‌انبار= Category:Muhammad_al-Mahdi
|ویکی‌گزارش=no
|ویکی‌گونه=no
}}
* {{ایرانیکا|islam-in-iran-vii-the-concept-of-mahdi-in-twelver-shiism|مفهوم مهدی در نزد شیعیان دوازده امامی}}
* {{ایرانیکا|gayba|غیبت}}
* {{ایرانیکا|islam-in-iran-ix-the-deputies-of-mahdi|نائبان مهدی}}
* [http://www.al-islam.org/occultation_12imam/ The Occultation of the Twelfth Imam (A Historical Background)] by Jassim M. Hussain
 
{{جعبه آغازی}}
{{a-hou|[[بنی‌هاشم]]|۱۵ شعبان|۲۵۵ هجری قمری||به اعتقاد شیعیان دوازده امامی، زنده است و از نظرها پنهان.|[[قریش]]|name={{نستعلیق|حجّت بن الحسن}}}}
سطر ۳۴۳ ⟵ ۳۲۶:
{{شجره‌نامه حسن بن علی}}
{{شجره‌نامه حسین بن علی}}
{{Subject bar |portal1=مهدویت |portal2=اسلام |portal3=تشیع |commons=y |commons-search=Category:Muhammad al-Mahdi |q=y |q-search=حجت بن الحسن}}{{داده‌های کتابخانه‌ای}}
{{مستند کردن}}
 
[[رده:آخرالزمان از دیدگاه شیعیان]]
[[رده:افراد بیزانسی‌تبار]]