ناس (سوره): تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسیشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
توضیح قوارع |
شیعه/سنی |
||
خط ۱۶:
'''سورهٔ ناس''' صدوچهاردهمین و آخرین [[سوره]]ٔ [[قرآن]] است و ۶ آیه دارد. معنی واژهٔ «ناس» در زبان فارسی، «مردم» است. این سوره [[سوره مکی|مکی]] دانسته شده، اما احتمال [[سوره مدنی|مدنی]] بودن آن هم داده شدهاست. سورهٔ ناس در [[جزء]] سیام قرآن قرار دارد و بر اساس [[ترتیب نزول سورههای قرآن|ترتیب نزول]] مشخصشده توسط [[محمدهادی معرفت]]، بیستویکمین سورهٔ نازلشده بر [[پیامبر اسلام]] است که پیش از [[توحید (سوره)|توحید]] و پس از [[فلق]] نازل شدهاست. این سوره و فلق، سورهٔ صدوسیزدهم قرآن، «[[معوذتین|مُعَوِّذَتَیْن]]» و «مُشَقْشِقَتَان» نامیده شدهاند. سورهٔ ناس در کنار [[کافرون]]، توحید و [[فلق]]، یکی از سورههای چَهارقُل (چارقُل) است.
یکی از نظرات دربارهٔ [[شأن نزول]] این سوره، تذکر به محمد نسبت به پناهبردن به پروردگارش از «شر وسوسهگر نهانی» است. همچنین در ''[[الدر المنثور|الدُّر المَنْثور]]'' نوشتهٔ [[جلالالدین سیوطی]]، مفسر اهل سنت، آمده که شأن نزول این سوره، جادو شدن پیامبر اسلام توسط فردی [[یهودی]] بوده و دو سورهٔ معوذتین برای بیاثر شدن این جادو نازل شدهاند. با وجود نیامدن این روایت در مصحفهای تمام محدثان بهسبب مصونیت محمد از سحر و جادو که در آیات ۸ و ۹ سورهٔ [[فرقان]] به آن اشاره شده، [[محمدحسین طباطبایی]]، مفسر شیعه، در ''[[المیزان]]'' این اشکال را رد کرده و معنی «سحر» در آیات سورهٔ فرقان را «بیعقل و دیوانه» بودن دانسته که با مریضی جسمی بر اثر این سحر تفاوت دارد.
روایات متفاوتی از محدثان [[شیعه]] در فضیلت قرائت این سوره آمدهاست. از جملهٔ این روایات، بهبودی محمد بر اثر خواندن سورههای معوذتین و قبولی [[نماز وتر|نماز وِتْر]] با خواندن این دو سوره و سورهٔ [[توحید (سوره)|توحید]] است. همچنین در ''تفسیر کشاف'' از جارالله زمخشری، محدث سنی [[معتزله|معتزلی]]، آمده که این دو سوره، محبوبترین سورهها نزد خدا هستند و خواندنشان مثل خواندن تمام کتابهای پیامبران الهی است.
خط ۳۰:
[[شأن نزول]] این سوره برای تذکر به پیامبر اسلام نسبت به پناهبردن به پروردگارش از «شر وسوسهگر نهانی» است و پیام این آیه در درجه اول خطاب به وی، و پس از آن خطاب به تمام انسانها است.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۵۲|ک=تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۳۹۵|زبان=ar}}</ref><ref name=":62">{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۸۷|ک=تفسیر نمونه|ص=۵۰۳|رف=نمونه}}</ref><ref name=":92">{{پک|شیخ طوسی|ک=تفسیر تبیان|زبان=ar|ج=10|ص=435}}</ref> واژه «قُل» (بگو) ابتدای آیه اول هم نشانه دیگری از موردخطاب قرارگرفتن محمد است.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=تفسیر مجمعالبیان|ص=390|زبان=fa|ج=27}}</ref>
در ''[[الدر المنثور|اَلدُّرُّ الْمَنْثور]]'' نوشتهٔ [[جلالالدین سیوطی]]، مفسر اهل سنت، آمده که مردی [[یهودی]] محمد را [[جادو]] کرده و وی بیمار میشود. [[جبرئیل|جَبرَئیل]] بر او نازل شده و دو سورهٔ معوذتین را برایش میآورد و پیامبر را از سحرشدن توسط فردی یهودی، که سحرش در یک چاه است، آگاه میکند. [[علی بن ابیطالب]] بهدنبال [[جادو|سحر]] رفته و آن را نزد محمد میآورد، سپس درهنگام بازکردن هر گره، علی بن ابیطالب یک آیه از دو سوره را میخواند و با پایان دو سوره، محمد چنان از جا برمیخیزد که انگار پابندی از پایش بازشدهباشد.<ref>{{پک|سیوطی|۱۳۶۳|ک=الدر المنثور|ج=۶|ص=۴۱۷|زبان=ar}}</ref>
== محتوای سوره ==
خط ۴۱:
طبق تفاسیر شیعه، شامل [[تفسیر نمونه]]، [[تفسیر المیزان]] و [[تفسیر تبیان]]، در آیهٔ اول، به پناهبردن به خدا اشاره شده که در درجهٔ اول خطابی به محمد و سپس نسبت به تمام مردم است.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۵۲|ک=تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۳۹۵|زبان=ar}}</ref><ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۸۷|ک=تفسیر نمونه|ص=۵۰۳|رف=نمونه}}</ref><ref>{{پک|شیخ طوسی|ک=تفسیر تبیان|زبان=ar|ج=10|ص=435}}</ref> ابتدای آیه اول، پناه بردن به «پروردگار مردم» مطرح شدهاست. در ''تفسیر نمونه'' آمده که منظور از این پناهبردن، تنها گفتن ذکری از روی زبان نیست؛ بلکه شخص باید در اعمالش هم پناهبردن به معبود را نشان دهد.<ref>{{پک|مکارم شیرازی|۱۳۸۷|ک=تفسیر نمونه|ص=۵۰۶|رف=نمونه}}</ref> در ''تفسیر المیزان'' و ''[[تفسیر القرآن العظیم]]'' از [[ابنکثیر]]، مفسر [[شافعی]]، چنین آمده که آمدن سه عبارت «رَبِّ النّاس»، «مَلِکِ النّاس» و «إلَهِ النّاس» در سوره، نشانهای از پناهندهشدن انسان و تمایل او به موجود قدرتمند و توانا در هنگام ضعف و ناتوانی است. از بین این سه مورد، «إلَهِ النّاس» مستقیماً نیاز به یک معبود را مطرح میکند.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۵۲|ک=تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۳۹۵|زبان=ar}}</ref><ref name=":12">{{پک|طباطبایی|۱۳۵۲|ک=تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۳۹۶|زبان=ar}}</ref><ref>{{پک|ابن کثیر|1383|ک=تفسیر القرآن العظیم|ج=14|ص=529|زبان=ar}}</ref> آیه اول سوره (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ) در واقع دستوری به محمد، پیامبر اسلام، برای پناهبردن به الله است؛ از آنجا که بر اساس محتوای سوره ناس و آیاتی در دیگر سورهها، [[الله]] پروردگار، پادشاه و معبود مردم است. در ''تفسیر المیزان'' آمده که ترتیب این سه آیه به دلیل نزدیکی هر یک از این صفات به ذات انسان دارای اهمیت است؛ این تفسیر همچنین اشاره کرده که نیامدن حرف «و» میان سه آیه و تکرار سهبارهٔ کلمهٔ «ناس» به دلیل امکان استقلال هر یک از سه صفت، و در پی آن، هر یک از سه آیه، است.<ref>{{پک|طباطبایی|۱۳۵۲|ک=تفسیر المیزان|ج=۲۰|ص=۳۹۶|زبان=ar}}</ref>
در ''[[تفسیر کشاف]]'' از [[جارالله زمخشری]]، محدث سنی [[معتزله|معتزلی]]، آمده که فرمانروایی (مالکیت) و خدایی (الوهیت)، لزوماً به همراه یکدیگر نمیآیند و دو صفت متفاوت هستند؛ و این که آمدن این صفتها
به گزارش [[فخر رازی]]، مفسر [[سنی]]، در [[جامع العلوم]]، آوردن چندبارهٔ «الناس» در این سوره تکرار نیست؛ بلکه هر بار به اشخاص متفاوتی اشاره دارد: النّاس اول به [[جنین|جنینها]] اشاره دارد که تحت تربیت خدا هستند، النّاس دوم به کودکانی اشاره میکند که خدا آنان را نیرومند میکند، منظور از النّاس سوم جوانان بالغ است که خدا را عبادت میکنند و مقصود از النّاس چهارم، دانشمندان است که شیطان برای گمراهکردنشان نیازمند وسوسهٔ آنان است.<ref>{{پک|طبرسی|۱۳۵۹|ک=تفسیر مجمعالبیان|جلد=۲۷|ص=۳۹۱–۳۹۲}}</ref>
|