محمدرضا اصلانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏فعالیت انتشاراتی: مرتب‌سازی زمانی
جز تمیزکاری پانویس‌های کوتاه (وظیفه ۲۱)
خط ۱۵۶:
جامعهٔ هنری ایران در ابتدا ''محمدرضا اصلانی'' را با اشعارش شناخت.<ref name=":0" /> او از شاعران فعال و مطرح [[شعر موج نو|موج نویی]] دههٔ چهل بود که اشعارش امیدی در میان هواداران شعر مدرن برانگیخته بود. ''اصلانی'' از جمله کسانی بود که بعدها بیانیهٔ [[شعر حجم]] - شکل به‌سامان‌رسیدهٔ [[شعر موج نو|موج نو]] - را تحت نظر [[یدالله رؤیایی]] امضاء کرد.<ref>{{پک|جواهری گیلانی|۱۳۷۷|ک=تاریخ تحلیلی شعر نو|ج=۳|ص=۲۹۲}}</ref>
 
''محمدرضا اصلانی'' از استعدادهای درخشان [[شعر موج نو|موج نو]] و یکی از شاعران تأثیرگذار بر این جریان است. «[[شب‌های نیمکتی، روزهای باد]]» (۱۳۴۴) در شرایطی منتشر شد که هنوز جسارت چاپ و پخش این نوع شعر معمول نبود. سه سال پیش‌تر، ''[[احمدرضا احمدی]]'' با چاپ مجموعه شعر «[[طرح (مجموعه شعر)|طرح]]» در پانصد نسخه این جریان را شروع کرده بود. پیوستن ''[[فروغ فرخزاد]]'' و ''[[سهراب سپهری]]'' به جریان [[شعر موج نو|موج نو]] هرچند بدون تأیید بود اما شاکلهٔ [[زیبایی‌شناسی]] آثار آنان را تغییر داده بود.<ref name=":1">{{پک|اسدی کیارس|۱۳۹۰|ف=سهم موج نو از محمدرضا اصلانی|ک=روزنامهٔ اعتماد}}</ref>
 
''محمدرضا اصلانی'' طبق طبقه‌بندی [[اسماعیل نوری‌علاء]] از [[شعر موج نو]] از نثرگرایان اصیل موج نو بود و شعرش از همان خصوصیات عمومی موج نو برخوردار بود.<ref>{{پک|جواهری گیلانی|۱۳۷۷|ک=تاریخ تحلیلی شعر نو|ج=۳|ص=۲۹۲}}</ref>
خط ۱۶۴:
او که در [[دانشکده هنرهای تزئینی|دانشکدهٔ هنرهای تزئینی]] به‌جای آشنایی با هر نوع هنر کلاسیک، مستقیم به نقاشی مدرن پرداخته بود، به مطالعهٔ کتاب‌های هنر مدرن پرداخت و با آشنایی با معماری مدرن به مفهوم بافت‌ها حساس گشته و چنین نگاهی به جهان مسئلهٔ وی شد.<ref name=":0" /> چیزی که برای وی در آن زمان مسئله بود، علاوه بر [[ایماژیسم|ایماژیست‌های]] انگلیسی و فرانسوی، [[پلاستیسیم|پلاستیسیته]] تصویر بود. وی روی این مسئله کار می‌کرد که یک تصویر چگونه می‌تواند یک فضای ملموس بصری ایجاد کند.<ref name=":0" />
 
زبان شعر ''اصلانی'' هرچند جاهایی پهلو به شعر ''[[احمدرضا احمدی|احمدی]]'' و ''[[فروغ فرخزاد|فرخزاد]]'' می‌زد اما بیان تازه، شفاف و رویکرد به گزاره‌های خبری و بیانی خاص، او را یک سوپر موج‌نویی می‌کرد. در واقع موج نویی‌ها همچون [[واسیلی کاندینسکی|کاندینسکی]] معتقد بودند سبک هر [[نقاش]] (اینجا [[شاعر]]) برحسب سودایی و ضرورتی باطنی که در وجود خود حس می‌کند تعیین می‌شود.<ref>{{پک|اسدی nameکیارس|۱۳۹۰|ف=":1"سهم موج نو از محمدرضا اصلانی|ک=روزنامهٔ اعتماد}}</ref>
 
در کتاب ''اصلانی''، خاصیت موسیقایی [[شعر نیمایی]] پس‌زده شده بود و نوسانات عاطفی شعر ''[[احمدرضا احمدی|احمدی]]'' را نیز نداشت. او زبان [[روزنامه]] و روزمره را به ادبیات آورده بود؛ اما اشکال شاعران دیگر این جریان را نداشت؛ یعنی پایان‌بندی‌های به‌جا و فکرشده داشت؛ سطرهای دچار احساسات و عواطف یک نوع اندیشهٔ خودکار زبانی نمی‌شد و شعر در یک [[کمپوزیسیون]] نقاشانه شکل می‌گرفت.<ref>{{پک|اسدی nameکیارس|۱۳۹۰|ف=":1"سهم موج نو از محمدرضا اصلانی|ک=روزنامهٔ اعتماد}}</ref>
 
با چاپ کتاب او، شاعرانی چون ''[[مهدی اخوان ثالث|اخوان ثالث]]'' [[نوکلاسیسیزم]] تلقی می‌شدند و شرایطی فراهم شد تا صدها شاعر در نیمهٔ دوم دههٔ ۴۰ از مانع شعر در مطبوعات بگذرند. با این حال، در شرایطی که اغلب شاعران [[شعر موج نو|موج نو]] در نوعی خودانگیختگی و جنون می‌سرودند، او به [[تئوری]] دست می‌برد و اعلام سواد می‌کرد. تمام قواعد یک حرکت مدرن در این کتاب مهیا بود: تبدیل [[ایماژ]]های فردی به جمعی، گریز از عاشقانه‌سرایی که در [[شعر موج نو|موج نو]] غالباً تبدیل به [[رمانتیسیسم|رمانتیسیسمی]] سطحی‌نگر می‌شد و دوری از [[کلاسیسیزم]] زبانی (هرچند که از این آخری، در شعرهای بعدتر خود عدول کرد). تعقل او در نقاشی (دانشجوی دانشکده هنرهای تزئینی بود) سبب شد تا حالت [[سوژه]] را به جای کلمه با تصویر ارائه دهد. یعنی همچون [[ایمیژیسم|ایماژیست‌ها]] با یک تصویر، موقعیت‌های مجرد ایجاد می‌کرد.<ref>{{پک|اسدی nameکیارس|۱۳۹۰|ف=":1"سهم موج نو از محمدرضا اصلانی|ک=روزنامهٔ اعتماد}}</ref>
 
آدم‌های نسل او (مثل دوستانش: ''حسین رسائل''، ''منوچهر صفرزاده''، ''مهدی سحابی'') با لذات [[فلسفه]] به [[ادبیات]] و [[هنر]] آمده بودند. در نتیجه، هرچند به‌تنهایی ناکام شدند، اما هر یک پازلی از جامعه‌ای ساختند که بعدتر اساس مدرنیسم در فرهنگ ایرانی شد.<ref>{{پک|اسدی nameکیارس|۱۳۹۰|ف=":1"سهم موج نو از محمدرضا اصلانی|ک=روزنامهٔ اعتماد}}</ref>
 
''اصلانی'' نخستین‌بار بود که در یک کتاب شعر، به جای بازی با کلمه‌ها (که نزد ''[[احمدی]]'' سابقه داشت) بازی با گزاره‌ها را معمول کرد. یعنی بریده اخبار روزنامه‌ها را کنار هم می‌چید و با ایجاد یک سیر ایماژیناسیون، شعر می‌ساخت. این نوع سرایش از فرایند اجتماعی جامعه‌ای می‌آمد که در آستانهٔ دهه ۴۰ به علت گریز از سنت، به مدرنیته پناه برده بود. در نتیجه چون مدرنیسم تنها یک پناه بود، گه‌گاه سنت نیز در کار این کسان خاصیتی تلفیقی ایجاد می‌کرد. نوع چینش شعرها، کاغذ خاص و طرح جلد آن از روایتی جدید می‌آمد.<ref>{{پک|اسدی nameکیارس|۱۳۹۰|ف=":1"سهم موج نو از محمدرضا اصلانی|ک=روزنامهٔ اعتماد}}</ref>
 
شعر او به علت تغییرات تیپولوژیک نیمهٔ دوم دههٔ ۴۰، همچون شعر ''[[بیژن الهی]]''، ''[[بهرام اردبیلی]]''، ''[[محمود شجاعی]]'' و ''[[پرویز اسلامپور]]'' برای سال‌ها به محاق رفت. یعنی [[ادبیات توده‌ای]]، در دههٔ ۵۰ تبدیل به ادبیات سیاسی شد و [[شعر موج نو|موج‌نویی‌ها]] که مخالف توده‌ای و سیاسی‌شدن شعر بودند، به راه دیگری رفتند.<ref>{{پک|اسدی nameکیارس|۱۳۹۰|ف=":1"سهم موج نو از محمدرضا اصلانی|ک=روزنامهٔ اعتماد}}</ref>
 
''اصلانی'' بعدتر از شعر به [[سینمای موج نو]] رفت. نیمهٔ اول دههٔ ۵۰ (۱۳۵۴) در کتاب «[[بر تفاضل دو مغرب]]» جریان موج نو را ناامید کرد و در «[[سوگنامه سال‌های ممنوع|سوگنامهٔ سال‌های ممنوع]]» (۱۳۵۷) به‌طور کلی از بوطیقای کتاب نخست خود سر باز زد.<ref>{{پک|اسدی nameکیارس|۱۳۹۰|ف=":1"سهم موج نو از محمدرضا اصلانی|ک=روزنامهٔ اعتماد}}</ref> طرح جلد مجموعه شعر دوم ''اصلانی'' «بر تفاضل دو مغرب» طرح سنتی‌ای از در [[مسجد کبود یزد]] است.<ref name=":0" /> او خود معتقد است:
 
{{نقل قول|اما گروهی که به عنوان [[شعر موج نو]] می‌شناسند، دو سال بعد از این کتاب شکل گرفت. ما در سال ۴۵ با نام «موج نو» مواجه شدیم. این شعرها محصول سال‌های ۴۱ تا ۴۳ است. بهار ۴۴ کتاب «شب‌های نیمکتی…» منتشر شد. من اصلاً فکر نمی‌کردم کار مدرنی انجام می‌دهم. اصلاً مسخره‌است که آدم فکر کند که می‌خواهد کار مدرنی انجام دهد. کار خودم را انجام می‌دادم و به همین دلیل هم کتاب دوم من، با کتاب اول متفاوت است. اصلاً این حرف که چون این سبک را پیدا کرده‌ام به آن بچسبم و فقط در این زمینه کار کنم، به نحوی بی‌وجه‌است. مسئله این است که تو به چه مسیری می‌روی و این مسیر کجاست. من اصلاً پایبند به هیچ دستاوردی نیستم. این دستاوردها می‌توانند افزوده شوند. اما نمی‌توانند تثبیت شوند. این اتفاق باز هم نوعی [[دگماتیسم]] یا سنت‌گرایی است. من سعی می‌کنم هر لحظه نکتهٔ نویی را پیدا کنم و یک لحظه توقف هم بی‌معنی است. مسئله این است که من چگونه می‌توانم یک جریان حرکتی را در خودم شکل دهم. مهم‌ترین مسئله این است که با خود صادق باشیم. به خارج از خود متعهد بودن، معنا ندارد. چون وقتی این مجموعه منتشر شده، خارج از من است. حالا چون به من گفته‌اند شاعر [[شعر موج نو|موج نو]]، من باید به آن متعهد باشم؟ من این مجموعه را به عنوان یک جوشش درونی و البته وابسته به تمام عناصر یک تفکر مدرن منتشر کرده‌ام. این تفکر مدرن نه به یک دانش نقاشانه، بلکه به یک تفکر نقاشانه وابسته‌است. نقاشی فقط یک هنر نیست؛ نقاشی نوعی جهان‌بینی است. نقاشی جهان را به یک متن بصری تبدیل می‌کند. این یک نوع تفکر است. آنچه که ''[[واسیلی کاندینسکی|کاندینسکی]]'' می‌گوید که نور چگونه با شدت رنگ‌ها و تضاد رنگ‌ها و تخالف و حتی شدت هماهنگی رنگ‌ها می‌توانی جهان آفرینی کنی. نه این که از جهان تقلید کنی. در عین حال برای ما مطرح بود که شعر فقط احساس‌گرایی نیست.<ref>{{پک|اصلانی|منصوری|۱۳۹۰|ف=دیدن جهان مرا منقلب می‌کند|ک=روزنامهٔ اعتماد|ص=}}</ref>}}
 
با این حال، چند شعر از «شب‌های نیمکتی، روزهای باد» از بهترین‌های [[شعر موج نو]] در ادبیات معاصر ایران قلمداد می‌شود. او خود در یکی از موفق‌ترین اشعار این کتاب (و یکی از بهترین شعرهای شعر نوین) با عنوان «اگر نمی‌فروختیم ـ اگر نمی‌فروختم» گفت: باش/ باغی باش/ در ترکیدن/ و من/ از این فراز به سخره گرفته/ آرام سوت می‌زنم.<ref>{{پک|اسدی nameکیارس|۱۳۹۰|ف=":1"سهم موج نو از محمدرضا اصلانی|ک=روزنامهٔ اعتماد}}</ref>
 
انتشار سه مجموعه شعر «شب‌های نیمکتی، روزهای باد» (۱۳۴۴)، «بر تفاضل دو مغرب» (۱۳۵۴) و «سوگنامهٔ سال‌های ممنوع» (۱۳۵۷) همراه با دو منظومهٔ بلند که در آن سال‌ها در [[جنگ طرفه]] منتشر شده بود و همچنین شعرهای کوتاهی که تا کنون به چاپ نرسانده از جمله فعالیت‌های وی در عرصهٔ شعر معاصر است.<ref>{{پک|اسدی nameکیارس|۱۳۹۰|ف=":1"سهم موج نو از محمدرضا اصلانی|ک=روزنامهٔ اعتماد}}</ref>
 
=== دیدگاه‌های شعری ===