شاهنشاهی هخامنشی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
تغییرات در لید و تغییر نقشه |
جز ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار: |
||
خط ۱۱:
* {{anchor|inforefa}}a. '''[[#infoa|^]]''' زبان بومی.
* {{anchor|inforefb}}b. '''[[#infob|^]]''' [[زبان رسمی]] و ''[[زبان میانجی]]''.<ref>Josef Wiesehöfer, ''Ancient Persia'', (I.B. Tauris Ltd, 2007), 119.</ref>
* {{anchor|inforefc}}c. '''[[#infoc|^]]''' زبان ادبی در [[بابل]].}}|stat_area2=۵۵۰۰۰۰۰|stat_year2=۵۰۰ پ.م.<ref name="Turchin">{{cite journal |last1=Turchin|first1=Peter|last2=Adams|first2=Jonathan M.|last3=Hall|first3=Thomas D | title = East-West Orientation of Historical Empires | journal = Journal of world-systems research|date=December 2006 |volume=12|issue=2 |page=223 |url =http://jwsr.pitt.edu/ojs/index.php/jwsr/article/view/369/381|accessdate=12 September 2016 |issn= 1076-156X}}</ref><ref name="Taagepera">{{cite journal|last1=Taagepera|first1=Rein|title=Size and Duration of Empires: Growth-Decline Curves, 600 B.C. to 600 A.D|journal=Social Science History|date=1979|volume=3|issue=3/4|page=121|doi=10.2307/1170959|jstor=1170959}}</ref>|s3=آتورپاتکان|flag_s3=AtropateneHistoryofIran.png|stat_area3=
این شاهنشاهی بر مردمان گوناگون از ملل و با ادیان مختلف فرمان میراند و اقوام بسیاری با آداب و رسوم خاص خود در قلمروی هخامنشی زندگی میکردند و فرهنگ ایالتی و قومی خود را پاس میداشتند. در حقیقت مشخصه مهم این دولت احترام به آزادی فردی و قومی و بزرگداشت نظم و قانون و تشویق هنرها و فرهنگ بومی و همچنین ترویج بازرگانی و هنر بود.<ref>{{یادکرد|فصل=|کتاب=راهنمای مستند تخت جمشید|نویسنده=علیرضا شاهپور شهبازی|ترجمه=|ناشر=انتشارات سفیران و انتشارات فرهنگسرای میردشتی|شهر=تهران|کوشش=بنیاد پژوهشی پارسه-پاسارگاد|ویرایش=|صفحه=19|سال=۱۳۸۴|شابک=964-91960-6-4}}</ref> کارل شفُلد مینویسد: «تمدن بزرگی مانند تمدن هخامنشی را نمیتوان از روی تأثیراتی که پذیرفته درک کرد. واقع آن است که اهمیت این چنین تمدنی دقیقاً در توانی است که او را به حل و جمع همهٔ این اجزای مختلف در کلیتی واحد قادر ساختهاست.»<ref>''Archailogische Mittelungen aus Iran'', Vol.1, Karl Shefold,(Berlin 1968), P.54.</ref>
[[پارس]]، در جنوبغرب [[فلات ایران]]، منطقهای بود که خاندان هخامنشی در آن پاگرفت.<ref name="book">{{cite book|last1=Sacks|first1=David|last2=Murray|first2=Oswyn|last3=Brody|first3=Lisa|title=Encyclopedia of the Ancient Greek World|url=https://books.google.com/?id=gsGmuQAACAAJ|year=2005|publisher=Infobase Publishing|isbn=978-0-8160-5722-1|page=256}}</ref> پس از چند سده [[پادشاهی هخامنشی|حکومت بر این منطقه]]، یکی از اعضای این خاندان به نام کوروش دوم، [[شاهنشاهی
شاهنشاهی هخامنشی به یک نمونه موفق برای اداره یک دولت جهانی تبدیل گردید و دستاوردهایی نظیر حکومت متمرکز، سیستم جادهای و پست، زبان رسمی، خدمات شهروندی و ارتش وسیع منظم توسط امپراتوریهای پسین تقلید شد.<ref name="schmitt">{{cite web|url=http://www.iranicaonline.org/articles/achaemenid-dynasty|title=Achaemenid Dynasty|last=Schmitt|first=Rüdiger|date=21 July 2011|access-date=4 March 2019|work=[[Encyclopædia Iranica]]}}</ref> در تاریخ غرب، شاهنشاهی هخامنشی به عنوان آناتاگونیست [[یونان باستان|تاریخ یونان]] و همچنین
== سالشمار ==
{{اصلی|گاهشمار هخامنشیان}}
* در سال ۵۵۸ پیش از میلاد پادشاهی [[کوروش بزرگ]] (کوروش دوم) در [[انشان]] ([[فارس (سرزمین)|پارس]]) و [[خوزستان]] آغاز شد و پایتخت هخامنشیان به [[شوش (شهر باستانی)|شوش]] منتقل شد.<ref name="iranicaonline.org">[http://www.iranicaonline.org/pages/chronology-1 CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1] ''iranicaonline.org''</ref>
* در سال ۵۲۵ پیش از میلاد سپاه ایران تحت فرماندهی [[کمبوجیه دوم]] دومین شاه هخامنشی، سرزمین [[مصر باستان|مصر]] را کاملاً ضمیمه قلمرو پادشاهی این دودمان کرد.<ref name="iranicaonline.org"
* در سال ۴۹۰ پیش از میلاد جنگی به نام ماراتن بین [[ایران باستان|ایران]] و [[یونان باستان|یونان]] در محلی به نام ماراتن در یونان کنونی رخ میدهد و ارتش هخامنشی از یونان شکست میخورد. این نبرد نخستین پیروزی یونان بر ایران در خشکی بود.<ref name="iranicaonline.org"
* در سال ۳۳۴ پیش از میلاد [[اسکندر مقدونی]] به [[آسیا]] حمله میکند و سپاه هخامنشیان در [[تنگه داردانل]] شکست میخورد.<ref name="iranicaonline.org"
* در سال ۳۳۰ پیش از میلاد [[داریوش سوم]] کشته شده و [[هگمتانه]] فتح میشود، همچنین [[تخت جمشید]] به وسیله [[اسکندر مقدونی]] ویران شده و حکمرانی هخامنشیان بر ایران پایان میپذیرد.<ref name="iranicaonline.org"
== کشور و سرزمین ==
[[پارسها]] مردمانی از اقوام ایرانی هستند که نزدیک به سه هزار سال پیش از میلاد [[عیسی|مسیح]] به [[فلات ایران]] آمدهاند. پارسیان باستان از قوم آریایی پارس یا [[پارسواش]] بودند که در [[سنگنوشته
برای نخستین بار در سالنامههای آشوری [[سلمانسر سوم]] در سال ۸۳۷ پ. م، «[[پارسوا]]» در جنوب و جنوب باختری دریاچه ارومیه در منطقه اردلان سنندج تا روانسر در استان کرمانشاه نام برده شدهاست. برخی از پژوهشگران مانند راولینسن بر این ایده هستند که مردم پارسواش همان پارسیها بودهاند. تصور میشود خاندانهای پارسی پیش از این که از میان درههای کوههای [[زاگرس]] مرکزی به سوی جنوب و جنوب خاوری ایران بروند، در این سرزمین، ایست کوتاهی نمودند و در حدود ۷۰۰ سال پیش از زادروز در بخش [[پارسوماش]]، روی دامنههای [[کوههای بختیاری]] در جنوب خاوری [[شوش]] در سرزمینی که بخشی از کشور ایلام بود، جای گرفتند. از سنگنوشتههای آشوری چنین بر میآید که در زمان [[شلمنسر]] (۷۱۳–۷۲۱ پ. م) تا زمان [[پادشاه]]ی [[آسارهادون]] (۶۶۳ پ. م)، پادشاهان یا فرمانروایان [[پارسوا]]، پیرو آشور بودهاند. پس از آن در زمان [[فرورتیش]] (۶۳۲–۶۵۵ پ. م) پادشاهی [[ماد]] به [[پارس]] چیرگی یافت و این دولت را پیرو دولت ماد نمود.
خط ۳۸:
* [[آنتونیو پانینو]]، پژوهشگر [[ایرانشناس]] دربارهٔ اینکه آیا نظام هخامنشی با توجه به اینکه سرزمینهای وسیعی را شامل میشده، نظامی [[مدارا|روادار]] بوده یا [[تمامیتخواهی|تمامیتخواه]]، اینگونه پاسخ میدهد:
پانینو از کتاب «[[سیاست (ارسطو)|سیاست ارسطو]]» کمک میگیرد تا مسئله [[مدارا|رواداری]] یا [[تمامیتخواهی]] هخامنشی را بررسی کند و مینویسد شاهنشاهی ایرانیان، از نوع خودکامگی نبود، میتوان آن را نوعی حکومت استبدادی دانست اما نه بهطور کامل چون شاه بنا به قانون، قلمروهای خود را اداره میکرد. با رویکرد ارسطویی، حکومت هخامنشیان، [[آریستوکرات]]یک یا حکومت [[شایسته سالاری|شایسته سالاران]] بود که افراد در آن بهطور مورثی به قدرت میرسیدند. ارسطو تصور میکرد [[کوروش بزرگ]] مردمش را آزاد کرد و پادشاهی بود که به دلیل فضیلت شخصی، قدرت را کسب کرده بود. برخی یونانیان معتقد بودند سیستم حکومتی ایران با اینکه مردم را از ورود به قدرت بازمیداشت، اما به نفع عامه مردم و همگام با قانون بود. اما به نظر پانینو، رواداری در سلسله هخامنشی، از نوع [[انسانگرایی]] یا [[اومانیسم سکولار|اومانیسم نوع غربی]] نبود، بلکه «رواداری ایرانیان، ابزار هوشمند قدرت و حکومتداری بود، که به وسیله آن، تعداد معدودی از ایرانیان بر عده کثیری نظارت و کنترل داشتند، عده کثیری از مردم که دارای فرهنگ، زبان، دین، و آداب متفاوت بودند.» این نوع رواداری را باید به حکومتداری خردمندانه تعبیر کرد. در این نوع رواداری، برخی آزادیها، حقوق و امتیازات به حکومتداران محلی و دشمنان شکست خورده اعطا میشد.<ref name="bbc.co.uk"
== نام بخشهای ایران به زبان پارسی باستان ==
خط ۱۹۴:
* [[کوروش بزرگ]] (۵۵۹–۵۲۹ پیش از میلاد) - ۳۰ سال حکومت
* [[کمبوجیه دوم]] (۵۳۰–۵۲۲ پیش از میلاد) - ۸ سال حکومت
* [[داریوش بزرگ|داریوش یکم]] (۵۲۲ تا ۴۸۶ پیش از میلاد) - ۳۶ سال حکومت
* [[خشایارشا]] (۴۸۶ تا ۴۶۶ پیش از میلاد) - ۲۰ سال حکومت
* [[اردشیر یکم (هخامنشی)|اردشیر یکم]] (۴۶۶ تا ۴۲۴ پیش از میلاد) - ۴۲ سال حکومت
* [[خشایارشای دوم]] (دو ماه حکومت)
خط ۲۱۶:
هرودوت و [[کتزیاس]]، افسانههای باورنکردنی دربارهٔ زادن و پرورش [[کورش بزرگ]] (۵۲۹–۵۹۹ پ. م) بازگو کردهاند. اما آنچه از دیدگاه تاریخی پذیرفتنی است، این است که کورش پسر فرمانروای انشان، کمبوجیه اول و مادر او [[ماندانا]]، دختر [[ایشتوویگو]] پادشاه [[ماد]] میباشد.
در سال ۵۵۳ پ.
کوروش بزرگ که پادشاهی ماد را به دست آورد و برخی از استانها را به وسیله [[نیروی نظامی]] پیرو خود ساخت، همان سیاست کشورگشایی را که [[هووخشتره]] آغاز نموده بود، ادامه داد.
خط ۲۲۲:
کوروش بزرگ دارای دو هدف مهم بود: در باختر تصرف [[آسیای صغیر]] و ساحل [[دریای مدیترانه]] و همهٔ جادههای بزرگی که از [[ایران]] میگذشتند و به بندرهای آن میرسیدند و از سوی خاور، تأمین امنیت.
در روز ۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پ.
=== گسترش کشور و سرزمین ===
خط ۲۴۸:
کمبوجیه در بازگشت از مصر مرد؛ ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه خویشاوندان میدانند اما روشن است که وی در راه بازگشت از مصر مردهاست ولی شوند (دلیل) آن تاکنون ناگفته به جای ماندهاست. پس از مرگ [[کمبوجیه دوم|کمبوجیه]] کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود.
بر اساس گفتهای، [[کوروش بزرگ]]، در بستر مرگ، بردیا را به فرماندهی استانهای خاوری شاهنشاهی ایران گماشت. کمبوجیه دوم، پیش از رفتن به مصر، از آنجا که از احتمال شورش برادرش میترسید، دستور کشتن بردیا را داد. مردم از کشته شدن او خبر نداشتند و در سال ۵۲۲ پ.
برخی از تاریخنگاران نیز، کشته شدن بردیا را کار گئومات میدانند.
خط ۲۷۴:
هرودت در گفتار یورش داریوش به [[سکاییه]] نوشتهاست که سکاها از جنگ با او دوری کردند و به درون سرزمین خود پس کشیدند و چون بیابان پهناوری در پیش پای آنها بود، آن قدر داریوش را بهدنبال خود کشیدند که او از ترس پایان خوراک بر آن شد به ایران برگردد. اما با اینکه در این یورش، پیروزی شاهانهای به دست نیاورد، سکاها را برای همیشه از یورش به ایران و ایجاد دردسر برای مردم شمال این آب و خاک منصرف ساخت.
گرفتن [[هند]]: داریوش متوجه [[پنجاب (پاکستان)|پنجاب]] و [[ایالت سند|سند]] شد. در سال ۵۱۲ پ.
داریوش جانشین خود را برگزید و هنگامی که آخرین زمینه چینیهای خود را برای جنگ مصر و یونان میدید پس از ۳۶ سال پادشاهی درگذشت. این رویداد در سال ۴۸۶ پ.
در زمان او مرزهای سرزمینهای شاهنشاهی ایران از یک سو به چین و از سوی دیگر به درون اروپا و آفریقا میرسید.
خط ۲۸۸:
در زمینه مناسبات ارضی اسناد موجود نشان میدهند که نظام مالیاتی براساس مسّاحی دقیق زمینها تعیین میشد و به نسبت پرآبی و کمآبی منطقه و حاصلخیزی زمین، تغییر میکرد. چنانکه متذکر شدیم، آبیاری مصنوعی چه به وسیله ایجاد قناتها یا بستن آببندها- و به اصطلاح امروز سدها- در بالا بردن سطح درآمد کشاورزان به ویژه دولت ارزش داشت. مالکان زمینها، اگر صاحبان قناتها نبودند میتوانستند با دادن آببها از آن استفاده کنند و در مواقع کم بارانی و پائین رفتن سفرهٔ آبهای زیرزمینی و در نتیجه کم شدن آب قناتها و حتی خشک شدن موقتی آنها، از میزان مالیات زمین کاسته میشد. در سراسر متصرفات آسیایی هخامنشیان سد و قنات دو عامل عمده کشاورزی بود که اولی، یعنی سدها را، جز در مناطق کنار رودخانههای کوچک محلی، دولت میساخت و در اختیار داشت و احتمال دارد که در دوره مورد بحث ما کمکهایی نیز به کشاورزان در جهت ایجاد قنوات و آببندهای محلی صورت میگرفت.
در همه ممالک به کارهای عامالمنفعه- که استعداد تولیدی را افزون میکرد- اقدام نمودند. حفر قنوات زیرزمینی، که در ایران و بعضی نواحی کمآب دارای ارزش اساسی است، کاری است که در زمان شاهان هخامنشی تحقق یافت. باید قبول کرد که در آن زمان، در شاهنشاهی هخامنشی به خشک کردن باتلاقها میپرداختند، زیرا یونانیان این کار را در همان عصر انجام میدادند. کشاورزی توسعه یافت، و بر اثر جنگها، خارجیان نباتات سودمند و ایران را شناختند و در کشور خود کاشتند. در درجه اول آنها اسپست قرار داشت که به وفور در درههای [[ماد]] به عمل میآمد، و خوراک عالی اسبان بهشمار میرفت. جنگهای مادی آن را برای تغذیه سواره نظام ایران به یونان برد، و مردم آن کشور کاشت آن را اقتباس کردند. در نتیجه همان جنگها خروس، کبوتر سفید و طاوس- که بومی آسیا هستند- به اروپا حمل شدند.<ref name="roshdmag.ir"
کوروش در دوران زمامداری خود، از سیاست اقتصادی و اجتماعی عاقلانهای که کمابیش بر اساس خواستههای کشورهای وابسته بود، پیروی میکرد او تمامی زمینهای قابل کشت را دقیقاً مساحی نمود و در اختیار مردمان تهیدست قرار داد، حفر قنوات زیرزمینی نیز از دیگر اقدامات اساسی او و جانشینانش بود.<ref>{{پک|اسدی|1393|ک=کورش و پانته آ شکوه عشق و عصمت|ص=225}}</ref> از این سخن او که میگوید: «رفتار پادشاه با رفتار شبان تفاوت ندارد، چنانکه شبان نمیتواند از گلهاش بیش از آنچه به آنها خدمت میکند، بردارد. همچنان پادشاه از شهرها و مردم همانقدر میتواند استفاده کند که آنها را خوشبخت میدارد.» و نیز از رفتار و سیاست همگانی او، به خوبی پیداست که وی تحکیم و تثبیت پادشاهی خود را در تأمین خوشبختی مردم میدانست و کمتر به دنبال زراندوزی و تحمیل مالیات بر کشورهای وابستهٔ خود بود. او در دوران کشورگشایی نه تنها از کشتن و کشتارهای وحشتناک خودداری کرد بلکه به باورهای مردم احترام گذاشت و آنچه را که از کشورهای شکستخورده ربوده بودند، پس داد. «بر اساس تورات، پنج هزار و چهارصد ظرف طلا و سیم را به بنی اسرائیل میبخشد، پرستشگاههای مردم شکستخورده را میسازد و میآراید.» و به گفتهٔ گزنفون، رفتار او به گونهای بوده که «همه میخواستند جز خواستهٔ او چیزی بر آنها حکومت نکند.» کمبوجیه با آنکه از کیاست کورش بهرهای نداشت و از سیاست آزادهٔ وی پیروی نمیکرد، در دوران توانمندی خود به گرفتن مالیات از مردم شکستخورده نپرداخت، بلکه مانند کورش بزرگ به گرفتن هدیههایی چند قانع بود.<ref>{{پک|اسدی|1393|ک=کورش و پانته آ شکوه عشق و عصمت|ص=226}}</ref>
خط ۳۶۹:
بهطوریکه از منابع متأخر بر میآید، موسیقی در ایران باستان هنری ظریف و به کمال بود، و قواعد آن از نظر دقت قابل قیاس است با «کُنترپوان» غربی. ظاهراً رایجترین ساز در دربار <nowiki>[[چنگ]]</nowiki> بودهاست. شواهد دیگری نیز مبنی بر استفاده از رباب، بربط، تنبور، قانون، نی و نیز دف و دهل موجود است.
در دوره هخامنشیان به استادان موسیقی در دربار احترام بسیار گذاشته میشد. بهطوریکه اینان در میان ملازمان دربار از بلند پایگان بودند. خوانندگان و نوازندگان به سه طبقه تقسیم میشدند. هیچ خوانندهای نمیتوانست با نوازندهای بخواند که در طبقهٔ او نبود. اگر شاهنشاه ضیافتی میداد، در سکوتی که نفسهای مهمانان در سینهها حبس بود، پردهای که شهریار را از چشم درباریان او پنهان نگه میداشت کنار میرفت. سپس رئیس تشریفات که عنوان پر معنی «شادباش» را داشت، استاد آواز را به خواندن ترانهای معین ندا میداد یا از یکی از نوازندگان دربار میخواست تا قطعهای را که با دقت گزیده شدهاست بنوازد.<ref>{{پک|هینتس|1388|ک=داریوش و ایرانیان|ص=408}}</ref>
== دادگستری و دیوان قضایی ==
دیوان عالی کشور که عبارت بود از هفت «قاضی شاهی»، شاهنشاه را در مقام عالیترین مرجع قضایی یاری میکرد. اینها کهنسالانی بودند که تا پایان عمر خود در این منصب میماندند. ریاست دیوان با بلند مرتبهترین آنها، قاضی اعظم دربار بود. او احتمالاً، همانگونه که در فصل پیش اشاره شد، عضو شورای شاهنشاهی بودهاست، یعنی یکی از هفت مرد بزرگی که شهریار برای رایزنی در کنار خود داشت.<ref>{{پک|هینتس|1388|ک=داریوش و ایرانیان|ص=313}}</ref>
سطر ۳۷۵ ⟵ ۳۷۶:
به احتمال زیاد در دوران هخامنشیان منابع کتبی حقوقی نیز وجود داشتهاست و قوانین فقط شفاهی نبودهاست.<ref>{{پک|هینتس|1388|ک=داریوش و ایرانیان|ص=314}}</ref>
== دانش و فناوری هخامنشیان ==
ایرانیان باستان از فرهنگهای پیرامون خود
▲ایرانیان باستان از فرهنگهای پیرامون خود می آموختند و از آنها ایدههایی میگرفتند و گاهی آنها را بهتر از آنچه که بودند،ارتقا میدادند. نجوم با به کارگیری موقعیت سیارات برای پیشبینی آینده، در هم آمیخته شده بود. در حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد بابلیان شروع به ثبت حرکت ماه و سیارات کردند، در دوران حکومت هخامنشیان آنها ستاره شناسان ماهری بودند. پیگیری حرکت خورشید و ماه به اختر شناسان در ایجاد تقویم کمک کرد. تقویم ایرانیان در دورهٔ هخامنشیان ۱۲ ماه داشت؛آنها از تقویم دومی نیز بهره میبردند که بر اساس آموزههای زرتشت بود. نسخهٔ بعدی این تقویم اوستایی برای نشان دادن روزهای مختلف ماه به جای عدد از نام خدایان و اشیای مقدس استفاده میکرد. ایرانیان در تکنولوژی بر بهبود آبیاری تمرکز کرده بودند. این آبیاری کانالهای آبی زیر زمینی را در بر میگرفت که قنات نام داشت. هخامنشیان همچنین برای کنترل جریان آب برای استفادهٔ انسان سدهای بزرگ بنا کردند. این سدها از خاک و سنگ ساخته میشدند و در زمانهای مشخصی از سال که بارش زیاد بود، آب را برای آبیاری ذخیره میکرد. <ref>امپراتوری پارس باستان،مایکل برگن-مترجم ایران نعمتی-ص۱۳۵شابک:۱-۱۲-۶۳۲۳-۶۰۰-۹۷۸</ref>
== منابع پژوهش دربارهٔ هخامنشیان ==
دربارهٔ دوره هخامنشیان سه گروه منبع کتبی که از نظر اعتبار، حجم و نحوه بیان بسیار متفاوت است، در دست است. این منابع عبارت است از: سنگ نبشتههای شاهان، گزارشهای کم و بیش مفصل نویسندگان یونانی و رومی و لوحهای بیشمار گلی با متنهای کوتاه و به ویژه لوحهای دیوانی تخت جمشید به زبان عیلامی.<ref>از زبان داریوش، هاید ماری کخ-مترجم پرویز رجبی-ص۱۷شابک:۳-۴-۹۰۳۸۰-۹۶۴</ref>
== سالشمار استقلال و تابعیت مصر در دوران هخامنشیان ==
* در سال ۵۲۵ پیش از میلاد سپاه ایران تحت فرماندهی [[کمبوجیه دوم]] دومین شاه هخامنشی، سرزمین مصر را کاملاً ضمیمه قلمرو پادشاهی این دودمان کرد.<ref name="iranicaonline.org"
* در سال ۴۸۵ پیش از میلاد [[خشایارشا]] [[شورش]] مصر را سرکوب کرد و برادرش [[هخامنش (ساتراپ)|هخامنش]] را به عنوان فرماندار ساتراپی مصر منصوب کرد.<ref name="iranicaonline.org"
* در سال ۴۰۵ پیش از میلاد در دوران [[داریوش دوم]] مصر از خاک ایران جدا شد.<ref name="iranicaonline.org"
اِ. مایر و به پیروی از او، بسیاری از پژوهشگران دیگر، معتقد بودند تمام سرزمین مصر از سال ۴۰۴ پ. م در کنترل شورشیان بودهاست. اما بعداً پاپیروسهای آرامی دیگری یافتند که نشان میداد پادگان «الفانتین» تا دسامبر ۴۰۱ پ. م به شاه ایران وفادار بودهاست. ایرانیان در ۴۰۲ تا ۴۰۱ پ. م کماکان «الفانتین» و به احتمال زیاد، بیشتر مصر بالا را در کنترل خود داشتهاند؛ زیرا پاپیروسهایی از این دوره یافتهاند که در سال سوم و چهارم پادشاهی اردشیر دوم تاریخگذاری شدهاست.<ref>{{پک|داندمایف|۱۳۸۹|ک=تاریخ سیاسی هخامنشیان|ص=321}}</ref>
|