محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
ابرابزار
خط ۱:
{{Infobox
| bodystyle =
| bodyclass = vcard
| titlestyle =
| title =
| abovestyle = background: #CD853F
| aboveclass = fn org
| above = موبد
 
| imagestyle =
| captionstyle =
| image = [[پرونده:ChoppedGold gold piecesstatuettes from the Oxus Treasure by Nickmard Khoey213Khoey.jpg|بندانگشتی|260px235px|چپ|مغتندیس زرین روحانیان بلندپایهٔ [[مزدیسنا]] یااز موبد[[گنجینه ایرانیآمودریا]]]]
| caption =
 
| headerstyle = background: #F0E68C
| labelstyle =
| datastyle =
 
| header1 = اطلاعات کلی
 
سطر ۳۰ ⟵ ۲۸:
| label5 = منصب
| data5 =
 
| label6 = لقب
| data6 =
 
| label7 = نژاد
| data7 =
 
| label8 = دودمان
| data8 =
 
| label9 = آئین
| data9 = [[مزدیسنا]]
سطر ۴۵ ⟵ ۳۹:
| label10 = زادگاه
| data10 =
| label11 = تخت‌گاه
 
| label11 = تخت‌گاه
| data11 =
 
| label12 = پرچم
| data12 =
 
| label13 = ملیت
| data13 = ایرانی
 
| header14 =
 
| label15 = شناخته شده
| data15 =
 
| label16 = دوره
| data16 =
 
| label17 = پیش از
| data17 =
 
| label18 = پس از
| data18 =
 
| label19 = دوران سلطنت
| data19 =
 
| label20 = نبردها
| data20 =
 
| label21 = نبرد اول
| data21 =
 
| label22 = نبرد دوم
| data22 =
 
| label23 = نبرد سوم
| data23 =
 
| label24 = نتیجه نبرد
| data24 =
 
| header25 =
 
| label26 = نام نیا
| data26 =
 
| label27 = نام پدر
| data27 =
 
| label28 = نام مادر
| data28 =
 
| label29 = همسران
| data29 =
 
| label30 = فرزندان
| data30 =
 
| label31 = برادران
| data31 =
 
}}
[[پرونده:Behistun Inscription Eger.png|بندانگشتی|270px|چپ|[[گئومات]] مغ پیشوای قیام کنندگان، زیر پای [[داریوش یکم]]]]
'''موبَد''' در کیش [[زرتشت]] یا آیین [[مزدیسنا]] به فرد روحانی اطلاق می‌شود. این واژه در شاهنامه کارکرد بسیار دارد ولی اصطلاح موبد در منابع دیگر نظیر اوستا و سایر متون کهن به صورت [[مغ]] یا مغان دیده می‌شود. ریشه این کلمه ممکن است معرب مغبد به معنی فرمانده و مهتر مغان (روحانیون) باشد که محتمل بنظر نمی‌رسد. زیرا واژگان دیگری نظیر [[هیربد|هیربَد]] و [[اسپهبد|سپهبَد]] نیز بر همین وزن و با پیشوند بَد هستند.هستند؛ و برزگترین موبد دوران ساسانیان [[کرتیر]] بود و [[موبد موبدان]] به حساب می‌آمده استمی‌آمده‌است.<ref>بررسیهای تاریخی. شماره مخصوص دوهزار و پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران. مهر 1350 دکتر پرویز رجبی</ref>
 
== موبد در شاهنامه ==
کیش و عقاید ایرانیان در شاهنامه از زمان [[کیومرث]] مطرح است، نزول [[سروش]] بر سیامک و آگاهی دادن از قصد دشمنان بداندیشان پادشاه نیک‌اندیش، مبیّن وجود عقیده و مرام در کشور [[عجم در شاهنامه|عجم]] است. شاهنامه صراحتاً از آئین مزدیسنا در زمان کیومرث سخن نمی‌گوید ولی ادوار بعد از دو آئین متضاد و مخالف یکدیگر یعنی آئین [[مزدیسنا]] و آئین [[دیویسنا]] مکرر یاد می‌گردد .<ref>دیویسنائیان کیش دشمنان ایرانیان در عنوان کلی‌تر به دین [[توران در شاهنامه|تورانیان]] اطلاق می‌شود</ref>. چون لازمه هر دین بعد از پیامبرش حفاظت اوست، لذا کیش مزدیسنا نیز محافظانی تحت عنوان موبد و [[رد در شاهنامه|رد]] داشته‌است.
 
در زمان کیومرث سر آغاز شاهنامه، از عناوین مزبور یادی نمی‌شود امّا در زمان نبیره او [[تهمورث]] سومین پادشاه [[پیشدادیان]] از عنوان موبدان ذکری به میان می‌آید. تهمورث وزیری نیک‌خواه و بسیار مدبّر بنام سحرسپ داشت که تهمورث با بکاربستن نصایح و فرامین او توانست همه بدکیشان و دیوان را به بند کشد و به نام تهمورث دیوبند مشهور گردد. از جمله احکام دینی [[سحرسپ]] که تا زمان معاصر برای فرهنگ بشری باقی مانده دو اصل دینی [[روزه]] و [[نماز شب]] است .<ref>چنان بر دل هر کسی بود دوست ... نماز شب و روزه آئین اوست</ref>.
 
طبق متون شاهنامه چون تهمورث پسر [[هوشنگ]] است و هوشنگ نوه [[کیومرث]] استاست، ،پسپس ممکن است آئین تهمورث و سحرسپ مسبوق به سابق باشد و بانی آئین مزدیسنا همان کیومرث باشد .<ref>بر اساس متون کهن و [[اوستا]] کیومرث نخستین پادشاه ایرانی یا در مواردی دیگر نخستین انسان است</ref>. حالات کیومرث در ایام سوگواری [[سیامک]] و رابطه او با [[سروش]] مؤید شخصیت متافیزیکی اوست که در ماورای آسمان‌ها نجات دهندهٔ دیگری برای خودش متصوّر است. به هر حال نخستین موبدان که باید [[آثروانان (زرتشتی)|آثروان]] نامیدشان در جلوس تهمورث بر تخت [[کیانیان|کیان]] حضور پر رنگ دارند:
{{شعر}}
{{ب|پسر بُد مر او را یکی هوشمند|گرانمایه [[تهمورث|تهمورثِ]] دیوبند}}
{{ب|بیامد به تخت پدر بر نشست|به شاهی کمر بر میان بر ببست}}
{{ب|همه '''موبدان''' را ز لشکر بخواند|به خوبی چه مایه سخن‌ها براند <ref>[[شاهنامه]]. جلد اوّل. [[جمشید]]، ص ۸</ref>}}
{{پایان شعر}}