تفکر سیستمی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲:
== تاریخچه تفکر ==
در بررسی تاریخی شیوههای تفکر، با سه شیوه رو به رو میشویم:
* '''کل گرایی اولیه:''' این شیوه تا
* '''جزء گرایی:''' تفکر جزءگرا از زمان تمدنهای باستانی وجود داشتهاست و آنرا برخاسته از اندیشه فلاسفه یونان باستان میدانند. تفکر جزءگرا هر پدیده ای را ابتدا به اجزاء کوچکتر تقسیم مینماید و میخواهد با مطالعه رفتار هر یک از اجزاء، به رفتار پدیده اصلی دست یابد. به عبارتی رفتار پدیده اصلی را حاصل جمع رفتار اجزاء آن میداند. رنه دکارت، فیلسوف فرانسوی، اصولی را برای این نظریه وضع نمودهاست.
* '''نظریه سیستمها :''' نظریه سیستمها در سال ۱۹۴۰ بوسیله برتالنفی مطرح شد. نظریه سیستمها بر این اصل استوار است که: در عمق تمام مسائل، یک سری اصل و ضابطه موجود است که بهطور افقی تمام نظامهای علمی را قطع میکند و رفتار عمومی سیستمها را کنترل مینماید. یعنی میتوان به یک سری از اصول و ضوابط اولیه دست یافت که تعریف کننده رفتار عمومی سیستمها صرفنظر از نوع آنهاست. این بدان معنا نیست که یک تئوری عمومی بتواند جایگزین تئوریهای خاص نظامهای علمی مختلف گردد، بلکه فقط سعی دارد بهصورت یک هدایت کننده عمل نماید. کوشش برای دیدن کل، اصل ادعایی است که روش سیستمها در برخورد با مسائل برای خود قائل است.
خط ۳۷:
== انواع سیستم ==
بر اساس نوع ارتباط، تعامل با محیط، سطح پیچیدگی، حالت و… سیستمهای تقسیمبندیهای مختلفی دارند، از جمله: سیستمهای باز و بسته؛ سیستمهای ساده و پیچیده؛ سیستمهای انطباق پذیر و انطباق ناپذیر؛ سیستمهای ایستا و پویا؛ سیستمهای قطعی و احتمالی.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم|نام=علی|نام خانوادگی=رضائیان|ناشر=سمت|تاریخ انتشار=1386}}</ref>
== قوانین تفکر سیستمی ==
خط ۵۱:
یکی دیگر از موانع تفکر سیستمی، تفکر براساس همبستگی بین عوامل به جای تفکر بر اساس رابطه علت و معلولی بین آنهاست. دو متغیر زمانی با یکدیگر همبسته اند که با یکدیگر میل به کاهش یا افزایش داشته باشند متغیرهایی که همبسته اند، لزوماً دارای ارتباط علت و معلولی نیستند.
* '''تعیین صحیح مرز سیستم
مرز را هر جا که در نظر بگیریم، برخی از روابط موضوع با پیرامون آن را قطع کردهایم. یکی از اهداف آموزش رویکرد سیستمی، آموزش تعیین مرز مطالعه است. چه بسا اگر مرز را بزرگتر در نظر بگیریم، واقعیات را بسیار روشنتر و بهتر درک کنیم.
* '''تفکر دینامیک به جای تفکر استاتیک
در تفکر استاتیک، عوامل مؤثر، خطی و یک طرفه هستند. اما واقعیت این است که بین عوامل فوق اثرات متقابل وجود دارد و ممکن است '''در طول زمان''' یکدیگر را تشدید یا تضعیف نمایند. انتقال روش تفکر از علیت یک طرفه به علیت حلقوی و از عوامل مستقل به عوامل وابسته، کاری مشکل است.
خط ۶۴:
در بسیاری از موارد، تلاش برای حل یک مشکل در یک سیستم اجتماعی، آنرا بدتر میکند. خط مشیها، اثرات جانبی پیشبینی نشده ایجاد میکنند. تصمیمات ما موجب عکس العمل دیگران میشود که میخواهند توازنی را که ما برهم زدهایم، برگردانند. فارستر این پدیدهها را «رفتار غیرشهودی سیستمهای اجتماعی» مینامد. این پویاییهای پیشبینی نشده، منجر به مقاومت در برابر سیاستها میشود. پاسخ سیستم، مداخلهها را با تأخیر، تضعیف یا شکست مواجه میکند.
* '''تفکر ترکیبی'''
طبق تفکر سیستمی، ویژگیهای مهم یک سیستم از تعامل بین اجزاء آن بهوجود میآید نه از فعالیت جداگانه آنها؛ بنابراین وقتی سیستم را تجزیه میکنیم، ویژگیهای مهم خود را از دست میدهد؛ بنابراین سیستم، یک کل است که با تحلیل قابل درک نیست؛ لذا روشی غیر از تحلیل برای درک رفتار و ویژگیهای سیستم ضروری است. ترکیب نقص فوق را جبران نموده و برای تفکر سیستمی، یک موضوع کلیدی است. در واقع، تحلیل و ترکیب، مکمل هم هستند. در تفکر سیستمی، توصیه میشود که ترکیب قبل از تحلیل انجام گیرد. تحلیل روی ساختار موضوع متمرکز میشود و تعیین میکند سیستمها چگونه کار میکنند. ترکیب بر کارکرد متمرکز میشود.
|