ایلخانان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
مدرک، تمیزکاری، اصلاح تایپی، فاصله بین بندها برچسبها: متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری |
برچسبها: متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری |
||
خط ۱۳۳:
|stat_pop5 =
|footnotes =}}
'''ایلخانان''' یا '''ایلخانیان''' نام سلسلهای [[مغول]] است که از سال ۶۵۴ تا ۷۵۰ ه.ق معادل ۱۲۵۶ تا ۱۳۴۹ میلادی در ایران حکومت میکردند و فرزندان [[چنگیزخان]] [[مغول]] بودند. لشکریان چنگیزخان نخستین بار در سال ۶۱۸ ه.ق معادل ۱۲۲۱ میلادی به خراسان حمله نمودند. چنگیزخان در سال ۱۲۲۵ میلادی به مغولستان بازگشت و در آنجا درگذشت. سال ۱۲۵۱ م. [[منگو]] یا منگل، خان بزرگ یا قاآن، بر آن شد تا با اعزام برادرانش [[هولاکو]] و [[قوبیلای]] (کوبلاخان) به ترتیب به ایران و چین پیروزیهای مغولان را تحکیم و تکمیل کند. هولاکو با فتح ایران سلسله ایلخانیان ایران و قوبیلای با فتح چین [[سلسله یوان]] چین را بنیان نهادند. ایلخانان یعنی [[خان (لقب)|خان]]ان محلی و غرض از این عنوان آن بودهاست که سمت اطاعت ایلخانان را نسبت به [[قاآنان]] میرسانند و این احترام همه وقت از طرف ایلخانان ایران رعایت میشدهاست. فتح ایران به دست هلاکوخان پیامدهای مهمی چون پایان کار [[اسماعیلیان الموت (حکومت)|اسماعیلیان]] و انقراض خلافت [[عباسیان]] در پی داشت. ایلخانان در ابتدا دین بودایی داشتند اما به تدریج به اسلام گرویدند.
[[پرونده:Mongol Empire map.gif|بندانگشتی|چپ|300px|مرزهای امپراتوری مغول در عصر [[چنگیزخان]]]]
== مغول و ایلخانان «۶۱۴–۷۳۶ قمری / ۱۲۱۷–۱۳۳۵ میلادی ==
در طی همان روزهایی که '''محمد خوارزمشاه''' قدرت خود را در نواحی شرقی مرزها [[ماوراءالنهر]] گسترش میداد و خلیفه [[بغداد]]، '''الناصر لدین الله'''، برای رویارویی با توسعه قدرت او در جبال و [[عراق]] ضد محمد خوارزمشاه توطئه میکرد «حدود ۶۱۳ ق / ۱۲۱۶ م»، در آن سوی مرزهای شرقی قلمرو خوارزمشاه، قدرت نوخاستهای در حال شکلگیری بود که به تدریج به درون مرزها میخزید و خود را برای تهدید و تسخیر آماده میکرد. با این حال، خلیفه و سلطان در کشمکشها و مناقشات سیاسی خویش، آن را در نظر نگرفتند یا آن قدر در محیط بسته افکار سیاسی و حشمت قدرتشان غرق شده بودند، که حضور این نیروی ویرانگر را اصلاً نمیدیدند یا به عبارتی دیگر در مجموعه مناسبات سیاسی عصر، آن را وزنهای بهشمار نمیآوردند.
اما این نبردی عظیم و ویرانگر که از نواحی '''[[بیابان گبی|صحرای گوبی]]''' و '''جبال تیانشان''' به سوی ماوراءالنهر میخزید و از همان ایام فاجعهای عظیم را تدارک میدید، دولت نوخاسته ''مغول'' بود که ظرف چند سال، هم به دولت پر آوازه خوارزم پایان داد، و هم به خلافت بغداد. پیشروی [[مغولان]] به درون [[ایران]] از جانب ماوراءالنهر مغول که در آن روزها عنوان اتحادیه طوایف [[تاتار]]، '''قیات'''، '''نایمان'''، '''کرائیت''' و تعداد دیگری از طوایف بدوی نواحی بین [[ترکستان]]، [[چین]]، و [[سیبری]] بهشمار میرفت، پیشروی خود را از سوی مرزهای فرارود (ماوراءالنهر) آغاز کرده بود. این طوایف که به قول برخی مورخان، «[[هون]]های جدید» بهشمار میرفتن، اگر هم در واقع نوادگان هونهای قدیم نبوده باشند، اما وارث مهارت آنها، در جنگجویی، تیراندازی، و سلحشوری بهشمار میآمدند. با وجودی که هونهای جدید هشتصد سال پس از هونهای قدیم پا به عرصه تاریخ گذاشتند، با این وصف خاطره فجایع آنها را در تاریخ زنده کردند. بهطوریکه اینها نیز مانند همان مهاجمان باستانی، از اعماق بیابانهای گوبی و سرزمینهای اطراف چین و سیبری برخاستند، و با ولع و آزمندی بیسابقهای، مدت زمانی کوتاه، بخش عمدهای از دنیای متمدن در قلمرو اسلام را، به ویرانی و نابودی کشیدند. بهطوریکه گذشت هشت سده، هیچ گونه تغییری در خُلق و خوی و رفتار معیشتی و اجتماعی آنها پدید نیاورد، چنانکه همچون هونهای قدیم، در زیر چادرهای نمد یا در هوای آزاد بیابانها سر میکردند و در کنار شتران، گوسفندان، و اسبان خویش عمر را سپری میکردند.{{مدرک|date=ژوئیه ۲۰۱۹}} == تموچین فرمانروای بیرقیب اطراف مغول ==
وقتی [[تموچین]]، سرکرده یک تیره از این اطراف با پیروزی بر اقوام مجاور، اندک اندک تمامی اقوام مغول را فرمانبردار ساخت و از جانب سرکردگان قبایل قوم «[[قوریلتای]]»، خان بزرگ خوانده شد. او سپس با لقب [[چنگیز خان]]، در مدت زمانی کوتاه هیبت و خشونتش مایه وحشت تمامی نواحی مجاور شد، به عنوان '''خان محیط''' یا '''خان اعظم'''، فرمانروای همه این طوایف شد. بهطوریکه چندی بعد نیز قبایل '''اویرات''' و '''قنقرات''' را فرمانگذار خویش کرد و بدین گونه خان اعظم سایر قبایل اطراف را به جنگ یا به صلح زیر فرمان خویش گرفت{{مدرک|date=ژوئیه ۲۰۱۹}}
== قتل فرستاده چنگیز به دربار ایران و گریزناپذیری جنگ ==
سطر ۱۴۷ ⟵ ۱۵۱:
چنگیز خان تجارت با شاه خوارزم را وسیلهای برای برقراری رابطه بین دو دولت ساخت. بهطوریکه نخستین سفیر سلطان خوارزم در جلوی دروازه پکن به حضور خان رسید و بر ضرورت توسعه مناسبات تجاری بین مغول و قلمرو سلطان تأکید کرد و آن را لازمه توسعه مناسبات دوستانه و صلحآمیز اعلام نمود.
در جریان سفر هیئت پانصد نفره بازرگانی مغولان که از میان مسلمانان انتخاب شده بودند، قتلعام همگی این تجار و سؤ تدبیرهای بعدی سلطان، جنگ بین دو کشور را اجتناب ناپذیر ساخت. در ابتدا این کاروان بازرگانانی توسط حاکم شهر [[اترار]] در مرزهای شرقی امپراتوری خوارزمشاهیان به ظن جاسوسی مورد حمله قرار گرفته و دستگیر شدند. سپس چنگیز خان سه سفیر شامل دو مغول و یک مسلمان به درگاه [[علاءالدین محمد خوارزمشاه]] فرستاد با درخواست آزادی کاروان بازرگانان مغول و نیز قتل حاکم اترار به عنوان تنبیه. پادشاه دو سفیر مغول را سر تراشید و سر از گردن سفیر مسلمان جدا کرد و سر وی را به همراه دو سفیر مغول به نزد جنگیزخان بازگرداند.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=Ratchnevsky |نام= Paul |کتاب=Genghis Khan: His Life and Legacy |سال=1994}}</ref> از طرفی خان مغول که از سؤ رفتار سلطان خوارزم به خشم آمده بود در ۶۱۴ ق / 596 ش/۱۲۱۷ م، به ایران لشکر کشید.
== ورود نسل تازه مغولان به ایران به سرکردگی هلاکوخان ==
چهل سال پس از این ماجرا، نوادگان مغول در موکب سپاه [[هلاکوخان]] دوباره به ایران آمدند. اما اینان با اعقاب خویش چنگیز خان، که به قصد تاخت و تاز آمده بودند، تفاوت بسیاری داشتند. این نسل تازه از مغولان در این مدت با ایران بیشتر آشنایی پیدا کرده و از غارتگری و وحشیگری عهد چنگیز، به مراتب معتدلتر و مجربتر به نظر میرسیدند. لشکرکشی هلاکو بر خلاف چنگیز، با طرح و نقشهای پیش پرداخته همراه بود. منازل بین راه از پیش تعیین و راهگذار لشکر آماده و حتی پلها و گذرگاه بازسازی شده بود. این بار تجربه به فرمانروایی مغول نشان داده بود که برای ایجاد یک قدرت پایدار در ایران، برچیدن بساط خلافت و [[اسماعیلیه]] ضرورت دارد و آنها میبایست به جای کشتار و تخریب بیهوده و بینقشه، این دو قطب متضاد دنیای اسلام را که به خاطر جنبه مذهبی خویش، مانع از استقرار فرمانروایی آنها در ایران بهشمار میآمدند، از بین بردارد.{{مدرک|date=ژوئیه ۲۰۱۹}}
== سقوط قلعه الموت و برچیده شدن اسماعیلیه ==
برچیدن قدرت اسماعیلیه در ایران با مشکل و مقاومتی جدی رو به رو نشد و با سقوط [[قلعه الموت]] در ۶۵۴ ق/635ش، دولت خداوندان الموت به پایان راه رسید. از سوی دیگر خلیفه عباسی، علیرغم کوششهایی که در ترساندن مغولان از عواقب شوم درافتادن با خاندان عباسیان انجام داد، نتوانست از حرکت هلاکو به بغداد جلوگیری کند، چرا که به زودی تختگاه عباسیان به محاصره افتاد. به همین دلیل [[مستعصم]] خلیفه ناچار به اردوگاه هلاکو آمد، این امر نیز مانع غارت و کشتار بغداد نشد. خلیفه و اولادش نیز با عده کثیری از رجال دولت به قتل رسیدند. بدین گونه خلافت عباسیان نیز فرو پاشید، هر چند سپردن امارت بغداد و عراق به [[عطا ملک جوینی]]، که از والیان مسلمان بود، تا حدی در کاهش آثار فروپاشی خلافت عباسی و کشتار بغداد مؤثر واقع شد.{{مدرک|date=ژوئیه ۲۰۱۹}}
== بازگشت هلاکوخان به مغولستان پس از گشودن بغداد ==
پس از گشودن بغداد، برانداختن حکومتهای [[شام]]، [[فلسطین]] و [[مصر]] در دستور کار هلاکو خان قرار گرفت. اما این نیت با مرگ برادرش '''منگو قاآن''' - خان مغولستان - که وی حکومتش را از وی داشت، هلاکو را به ترک شام و عزیمت به مغولستان وادار کرد.
هلاکو در آبادی
== فهرست شاهان ایلخانی ایران ==
سطر ۲۳۷ ⟵ ۲۴۱:
== نابودی دستاوردهای مغولان به دست ابوسعید بهادرخان ==
[[پرونده:Iranian - Star Tile with Combat Scene - Google Art Project.jpg|300px|بندانگشتی|کاشی ایرانی ستارهای شکل با طرح نبرد مربوط به نیمه دوم سده سیزدهم میلادی (ایلخانیان) در موزه والترز آرت واقع در مریلند، آمریکا]]
پسرش [[ابوسعید بهادرخان]] به هنگام جانشینی بیش از سیزده سال نداشت، از این رو به سادگی آلت دست امیران و وزیران قرار گرفت. عشق به شراب و حرمسرا هم او را از پرداختن به امور مملکت مانع شد به همین دلیل سادهتر آن دید که آن را به [[امیر چوپان]] واگذار کند. طولی نکشید که زمینههای رشد و ترقی که توسط اخلاف بهادر خان، بنیانی یافته بود به دست این ایلخان بر باد رفت. اجحاف و تعدی به مردمان، طغیان امیر چوپان و پسرش [[امیر تیمورتاش]] و داستانهای عشقی و بدنامی بهادر خان، رفته رفته حکومت ایلخانان را فرو پژمرد. افزون بر این رقابتها مدعیان قدرت و تحریکات مخالفان نیز قدرت این سلاله را به تحلیل برده بود. قتل [[امیر اشرف]] چوپانی در سال «۷۵۹ ق / ۱۳۵۸ م» واپسین امیر ایلخانی، زوال و فرومردن نهایی این سلاله را اعلام داشت.{{مدرک|date=ژوئیه ۲۰۱۹}}
== پایان کار مغولان ==
دوران ایلخانان هر چند با نظم و انضباط آغاز شد، اما در بینظمی و هرج و مرج مقاومت ناپذیری پایان یافت. بهطوریکه تجربه حکومت ایلخانان در ایران دگرگونی اجتماعی جالبی را در تاریخ به معرض آزمون آورد. این که در فاصله دو نسل، ایلخانان اسلام آوردند، تجربه انحلال قوم فاتح را در فرهنگ قوم مغلوب یک بار دیگر در تاریخ ایران به صورت یک واقعیت تسلی بخش و قابل اعتماد به منصه ظهور رساند. سلاله یک قوم مهاجم سرانجام در طی دو نسل، مدافع قلمرو ایران شدند که از آن در برابر تهاجمات دیگران و هجوم بیگانگان جانانه دفاع کردند. ارتباط آنها دست کم شروع جالبی برای روابط بازرگانی شرق و غرب شد.{{مدرک|date=ژوئیه ۲۰۱۹}}
== هنر ایلخانان ==
|