محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
4nn1l2 (بحث | مشارکت‌ها)
ابرابزار «واقعی»
خط ۱۳۲:
همانطوری‌که در بالا گفته شد، کلمه «تمدن» تعداد زیادی معنی دارد، و آن می‌تواند باعث سردرگمی و عدم درک درست و کامل شود.
 
اما با وجود این، «تمدن» می‌تواند یک کلمه خیلی با معانی عمیق و پیچیده باشد. این کلمه کیفیت‌ها و ارزشهایی در ذهن انسان مانند تکامل، بشری بودن و آراستگی و عظمت ایجاد می‌کند. در حقیقت، مردمان زیادی از جوامع متمدن، خودشان را در وضعیت بسیار عالی در مقابل [[قوم بربر|بربریان]] که فاقد تمدن هستند، ملاحظه کرده‌اند.
 
بسیاری از [[انسان‌شناسی|انسان‌شناس‌های]] قرن نوزدهم میلادی به تئوریی که [[توسعه و تکامل فرهنگی]] نامیده می‌شود، برگشته‌اند. آن‌ها اعتقاد دارند که مردم به‌طور طبیعی از یک کشور ساده و ابتدایی به یک کشور و دولت متمدن با شرایط بهتر و عالی‌تر پیشرفت می‌کنند برای مثال: [[جان وسلی پاول]] همه جوامع را در گروهای ابتدایی و بدون تمدن، بربریت، و متمدن طبقه‌بندی می‌کنند که دو تای اول مطابق شرایط او انسان‌شناس‌های فعلی را متعجب و حیرت‌زده می‌کند. در اوایل قرن بیستم میلادی اولین شکاف‌ها در این دیدگاه جهانی در داخل [[تمدن غربی]] مشاهده شد. مثلاً [[ژوزف کونراد]] در رمان قلب تاریکی‌ها در سال ۱۹۰۲ دربارهٔ کشور [[آزاد کنگو]] اظهار داشت که بیشتر رفتارهای ابتدایی و غیر متمدن از اروپائیان سفیدپوست ناشی می‌شود. این سلسله مراتب دیدگاه جهانی توسط شناسایی مقصر در [[جنگ جهانی اول]] و [[جنگ جهانی دوم]] و غیره به‌طور خیلی جدی بررسی کرده‌اند.