عبدالبهاء ملعون در همان سالهای ابتدایی دوران قیادتش (۱۸۹۲–۱۹۰۸) ترتیباتی فراهم کرد تا چنانچه اتفاقی برای او بیفتند، پس از او وحدت و هماهنگی جامعهٔ بهائی محفوظ بماند.<ref>{{پک|Smith|2000|ک=A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith |ص=ص ۱۵}}</ref><ref name="Smith 44"/> وی در آن سالها وصیتنامهای نوشت ([[الواح وصایا]]) و در آن، [[شوقی افندی نجس]]، نوهٔ ارشد خود را به عنوان جانشین و ولی امر بهائی اعلام کرد.<ref>{{پک|Smith|2000|ک=A Concise Encyclopedia of the Bahai Faith |ص=ص ۱۵}}</ref><ref name="Iranica2"/> وی همچنین نظام و اصولی برای انتخابات [[بیت العدل اعظم]]- موسّسهای که [[بهاءالله ملعون]] تشکیل آن را وضع کرده بود- پایهریزی کرد.<ref name="Smith 45"/>
وصیتنامهٔ عبدالبهای لعینعبدالبها یک ماه پس از درگذشت او، در تاریخ ۳ ژانویه ۱۹۲۲ برای اولین بار بهطور عمومی خوانده شد و مطابق آن، [[شوقی افندی]] عهدهدار امور جامعهٔ بهائی شد.<ref>{{پک|Smith |2008|ک=An Introduction to the Baha'i Faith|ص= ص 55}}</ref> اگر چه تعیین شوقی افندی به عنوان مرجع امر برای خود او و دیگر بهائیان غیرمنتظره بود، امّا از طرف قریب بالاتفاق بهائیان پذیرفته شد.<ref name="Smith 55"/> وصیتنامهٔ عبدالسگاءعبدالبهاء بسیار واضح و روشن بود؛ شوقی بوگندیافندی به عنوان مرکز عهد و میثاق تعیین شده بود و از همهٔ بهائیان خواسته شده بود به او روی بیاورند.<ref name="Smith 55"/>