بنی‌قریظه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ویرایش 37.129.102.154 (بحث) به آخرین تغییری که HujiBot انجام داده بود واگردانده شد
برچسب: واگردانی
خط ۲۰:
یهودیان به سرعت به این نتیجه رسیدند که باید تسلیم شوند؛ ابتدا نماینده‌ای فرستادند تا بگویند که حاضرند، به همان شرایطی که بنی نضیر از مدینه رفتند، از مدینه بروند ولی [[محمد]] این شرط را قبول نکرد و گفت که باید بدون هیچ شرطی تسلیم شوند. در حالی‌که بنی‌قریظه چاره‌ای جز تسلیم نمی‌دیدند، امیدشان به وساطت اوسیان بود که در گذشته با آنان هم‌پیمان بودند.
[[ابن هشام]] می‌نویسد: دلیل نهایی تسلیم بنی‌قریظه این بود که '''[[علی ابن ابی طالب]]''' فریاد کشید «به خدا سوگند یا شربتی که ''[[حمزه]]'' نوشید را می‌نوشم یا قلعه آنان را می‌گشایم.» در این لحظه قریظیان گفتند ای محمد! [[حکمیت]] '''[[سعد بن معاذ]]''' را می‌پذیریم. اوسیان از محمد خواستند که به خاطر آنان از بنی‌قریظه درگذرد و محمد نیز حکمیت سعد بن معاذ را پذیرفت.
سعد که خود در جنگ زخمی شده بود هر دو طرف را واداشت تا موافقت نامه‌ای را امضا کنند که بنا بر آن، قول دهند پذیرای قضاوت او باشند. بعد او دستور داد بنی قریظه تسلیم شوند و قلعه‌هایشان را ترک گفته و تحت اسارت مسلمانان در آیند. سعد رأی بر این داد که همهٔ مردان باید اعدام شوند و زنان و فرزندان به عنوان [[اسیر جنگی]] به بردگی گرفته شوند. پیامبر اسلام نیز گفت که حکم سعد مطابق حکم خداوند است.( این متن قابل استناد نبوده و در اسناد متقن تاریخی، بارها مردود اعلام شده است. )<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = جعفریان| نام = رسول| پیوند نویسنده = رسول جعفریان | کتاب =تاریخ سیاسی اسلام | جلد = اول |عنوان جلد= سیره رسول‌خدا | سال = ۱۳۷۸| ناشر = دفتر نشر الهادی|مکان = قم|صفحه = ۵۶۷–۵۸۰| شابک = 964-400-107-9}}</ref>
 
پس محمد به علی ابن ابیطالب دستور داد که تمامی مردان و نو جوانانی که موی زهار آن‌ها رشد کرده بود را گردن زند. پس اسیران به دست علی ابن ابی طالب و زبیر ابن العوام گردن زده شدند. در تاریخ‌های مختلف تعداد اسیرهایی که به قتل رسیدند. متفاوت است برخی گفتند ۵۵۰ نفر برخی گفتند ۸۰۰ نفر قتل عام شدند.<ref>در تاریخ های زیادی این داستان گفته شده است. به طور مثال تاریخ طبری در این باره میگوید: [https://zandiq.com/2003/09/04/bani-qurayzah-in-tabari/]</ref>