میثم تمار: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ویراستاری
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
ویراستاری
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۷:
4- '''''دانای رازها:''''' میثم از بسیاری از حوادث آینده خبر داشت و آن‌ها را گاهی پیشگویی می‌کرد. نامه سر بسته می‌خواند، راز نشنیده می‌گفت و... . او این‌ها را از مولایش، علی ابن ابی‌طالب، یاد گرفته بود و از وقوع بسیاری از فتنه‌ها، نحوه مرگ خودش و دیگران و... آگاه بود. این از علومی بود که علی ابن ابی‌طالب به بعضی از یاران بر گزیده خویش یاد می‌داد که روحی بزرگ و مستعد داشتند و دارای ظرفیتی افزون بودند. اینان را "اصحاب سِرّ" علی ابن ابی‌طالب می‌دانستند و میثم نیز یکی از این اصحاب بود. میثم می‌دانست که چگونه کشته خواهد شد و به دست چه کسی و چگونه. کشته شدن در راه خدا آرزوی بزرگ میثم تمار و [[حبیب بن مظاهر|حبیب ابن مظاهر]] بود. هر دو هم به این آرزو رسیدند. هنگامی که همدیگر را ملاقات می‌کردند، حبیب ابن مظاهر گفت: گویا پیرمرد خربزه فروشی را میبینم در راه دوستی با پیامبر خدا و آل او به دار آویخته شده‌است. میثم هم در پاسخ به او گفت: من هم گویا مرد سرخ رویی را میبینم و میشناسم که با دو دسته موی بر سرکه برای یاری فرزند دختر پیامبرش قیام می‌کند و کشته می‌شود.
== دستگیر شدن میثم ==
میثم در کوفه مورد احترام بود و شخصیت اجتماعی اش موقعیت او را از هر لحاظ جدی و حساس کرده بود. او از سفر حج به سوی کوفه بر میگشتمی‌گشت که که[[عبیدالله بن زیاد|عبیدالله ابن زیاد]] دستور دستگیری او را قبل از رسیدن به کوفه داد و این در حالی بود که مسلم ابن عقیل در کوفه کشته شده بود و اشوبآشوب و اطراباضطراب کوفه را در بر گرفته بود . عریف به همراه صد نفر از مامورانمأموران برنامه دستگیری میثم را قبل ازوروداز ورود را به کوفه تدارک دیده بودند. ابن زیاد تأییدتأکید کرده بود که اگر او را دستگیر نکند عریف را خواهد کشت.
 
== مرگ ==