هلموت فن مولتکه (بزرگ‌تر): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
خط ۶۶:
این نویسنده نظامی همچنین به این درک رسید که ازدیاد حجم ارتش‌ها از دهه ۱۸۲۰ بدین سو برخلاف دوران ناپلئون و ولینگتن، کنترل همه‌جانبه بر سراسر نیروها را اساساً ناممکن ساخته‌است. زیردستان و افسران جزء برای عملکرد مؤثر در نبرد مجبور به بهره‌گیری از نیروی ابتکار و قضاوت شخصی شان خواهند شد؛ بنابراین تمامی نقشه‌های جبهه‌ها و نبردها بایستی مرکز زدایی (به انگلیسی:decentralization که منظور از آن دادن فضای آزادی عمل بیشتر به فرماندهان و افسران دون پایه است. م) شوند چرا که این مرکززدایی لازم خواهد شد. در این مفهوم جدید از مدیریت جنگی، فرماندهان واحدهای مجزا موظفند که از ابتکارات[فردی] خود در تصمیم‌گیری استفاده کنند و آقای مولتکه بر مزایای تکثر افسران تأکید دارد؛ افسرانی که البته بایستی ابتکارات فردیشان محدود به چارچوب اهداف [و دستورالعمل‌های] فرماندهان ارشدشان باشد.
 
وی این ایده نو را با عبارت directives stating his intentions یا به فارسی"دستورهای[ستاد کل تنها] اهداف را معین می‌کنند[نه چیزی بیشتر]" تبیین نمود، وی بر این نیت بود که انحرافات و تخطی‌های جزئی از اوامر ستاد را به شرطی که از چارچوب کلی مأموریت و دستورهای ستاد فراتر نروند، به رسمیت بشناسد. مولتکه بر این ایده اصلاح طلبانه اش پافشاری کرده و بعدها شالودهٔ تمامی نظریات نظامی آلمان شد.{{نشان|سه}}
 
اساس تز مولتکه این بود که استراتژی نظامی باید به صورت سیستمی از گزینه ها[ی محتمل] در نظر گرفته شود چرا که طراحی هر عملیات نظامی فقط با احتمالات سر و کار دارد. به اعتقاد او وظیفه اساسی فرماندهان نظامی باید آماده سازیِ وسیعِ همۀ پیشامدها و نتایج احتمالی باشد(یعنی همه پیشامدهای احتمالی_ولو نامطلوب_ را در نظر داشته باشند.م). نظریه مولتکه را میتوان در دو جمله خلاصه نمود که یکی شهرت بیشتری دارد و دیگری شهرتی کمتر: نخست اینکه توسعه و طراحی هر عملیات جنگی بستگی تام به اولین رویارویی با بخش اعظم نیروی دشمن دارد(یا مواجهه با قدرت اصلی دشمن باعث تغییر در نقشه جنگی میشود) و دوم اینکه استراتژی را باید به مثابه مجموعه ای از اقدامات کارا و عملی در نظر گرفت.
خط ۷۳:
 
{{پاورقی|دو}}منظور این است که در قرن نوزدهم بر اثر ازدیاد حجم ارتش ها، محاصره و دور زدن جناحین یا عقب دشمن با تاکتیک های محاصره ای، مؤثرتر از حمله مستقیم(Direct attack) شده است.م
{{پاورقی|سه}} به عقیده برخی تاریخ نگاران همین ایده انقلابی مبنی بر دادن آزادی عمل به زیردستان در بدو جنگ اول جهانی باعث عدم کنترل کامل ستاد ارتش آلمان بر نیروهایش و متعاقباً شکست در نبرد اول مارن گردید.م(رجوع شود به [[هلموت فون مولتکه(جوانتر) بخش نبرد مارن)
 
<br />