ابراهیم خلیل جوانشیر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
InternetArchiveBot (بحث | مشارکت‌ها)
نجات ۰ منبع و علامت‌زدن ۱ به‌عنوان مرده.) #IABot (v2.0
خط ۱:
'''ابراهیم خلیل خان جوانشیر''' (۱۷۳۰–۱۸۰۶ میلادی) از بزرگان ایران و قفقاز در قرن ۱۸ میلادی بود. پدرش [[پناهعلی‌خان جوانشیر]]، از سرداران [[نادرشاه افشار]] بود که همراه با قبیله‌اش (سارجلو) از قره باغ به خراسان تبعید شده بود. بدنبال مرگ نادرشاه، پناه علی خان به همراه ایل خود به قفقاز بازگشت (۱۷۴۷)، در این زمان، [[عادل شاه|عادل شاه افشار]] حکم بیگلربیگی برای ابراهیم خان صادر نمود<ref>{{cite encyclopedia |last=بورونتیان |first=جورج ای| title=ابراهیم خلیل خان جوانشیر
| encyclopedia=دانشنامه ایرانیکا | accessdate=۴ نوامبر ۲۰۱۱|url=[http://www.iranicaonline.org/articles/ebrahim-kalil-khan-javansir]}}</ref>. حکومت ابراهیم بر قراباغ از هنگامی آغاز شد که پدرش، پناه خان قراباغی، کریم‌خان را در تسخیر شهر ارومیه و شکست [[فتحعلی‌خان افشار]] ۱۷۶ق/۱۷۶۲م یاری رساند و کریم‌خان به پاس یاریهای او، ابراهیم را لقب خانی بخشید و به قراباغ فرستاد.<ref>[http://www.cgie.org.ir/shavadn.asp?id=391&avaid=205 اِبْراهیم خَلیل‌خان جَوانْشیر، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]{{پیوند مرده|date=سپتامبر ۲۰۱۹ |bot=InternetArchiveBot }}</ref> سرنوشت پناه علی خان بعنوان گروگانی رقم خورد که در شیراز، با احترام نزد [[کریم خان زند]] میهمان (زندانی) بود و در سال ۱۷۶۰ درگذشت. کریم خان، پس از درگذشت پناه علی خان، فرزندش ابراهیم خلیل خان را با فرمان بیگلربیگی به قره باغ بازپس فرستاد و پیکر پدرش را هم با احترام زیاد به او سپرد تا به قره باغ ببرد. ابراهیم خلیل‌خان با استفاده از آشوبهای سیاسی پس از مرگ کریم‌خان عملاً علم استقلال برافراشت.
 
در ۱۷۹۴ [[آغا محمدخان قاجار]] که موفق شده بود بر تمامی مدعیان پادشاهی در ایران غلبه کند، به خانهای قفقاز و گرجستان فرمان داد که به تهران بیایند و به او اظهار وفاداری کنند. [[اراکلی خان]] فرمانروای گرجستان که با روسها پیمان تحت‌الحمایگی بسته بود، از رفتن سرباز زد و ابراهیم خلیل جوانشیر هم که همراه با پدرش با پدر آغا محمدخان ([[محمدحسن قاجار]]) جنگیده بود هم به تهران نرفت. دو سال پیش از این، آغا محمدخان قاجار تقاضای مشابهی از ابراهیم خان نموده بود که ابراهیم خان برادر زاده‌اش را با هدایا به نزد آغا محمدخان فرستاده بود، اما در هنگامه جنگ بر ضد افشاریان گریخته بود که در زمان فرار دستگیر و کشته شده بود. شاید ابراهیم خان فکر می‌کرد که آغا محمدخان قاجار هم یکی دیگر از مدعیان تخت پادشاهی ایران است که به زودی افول خواهد نمود. اما در ۱۷۹۵ آغا محمدخان از رود ارس گذشت و به سراغ ابراهیم خان آمد. خانهای ایروان، نخجوان و گنجه به حضور آغا محمدخان آمدند اما ابراهیم خان برای نبرد به او یورش برد و طی یک درگیری به دژ قره‌باغ ([[محاصره قلعه قره‌باغ]]) پناه برد. این دژ بسیار محکم بود و در منطقه‌ای کوهستانی قرار داشت که گرفتن آن کار مشکلی بود و آغامحمدخان هم نقشه داشت که هرچه زودتر به اراکلی خان حمله کند که بنا به همپیمانی با روسها، قویتر و خطرناکتر بود. بنا بر این، به یک گفتار خالی ابراهیم خان مبنی بر وفاداری بسنده کرد و محاصره را رها نمود.