جنبش جنوب ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: آیت‌الله⟸، حاج⟸، شهید شد⟸کشته شد، شیخ⟸، مرحوم⟸، بخوبی⟸به‌خوبی، بختیاری⟸بختیاری (طایفه)|بختیاری، آغازجنبش⟸آغاز جنبش، امااین⟸اما این، جنبس⟸جنبش، جنگویان⟸جنگجویان، دولتین⟸دولت‌ها، صلحنامه‌ای⟸صلح‌نامه‌ای، مردانگلیسی⟸مرد انگلیسی، موردهدف⟸مورد هدف، ناصردیوان⟸ناصرالدیوان، یکهفته⟸یک هفته
خط ۱:
{{لحن نامناسب}}
'''جنبش جنوب ایران''' عمده مبارزات مردمی جنوب ایران، توسط مبارزان [[دشتی]]، [[دشتستان]] و [[تنگستان]] در [[استان بوشهر|بوشهر]]، [[مردم عرب|عرب‌ها]] و [[بختیاری (طایفه)| بختیاری‌ها]] در [[خوزستان]] و نیروهای مبارز در [[کازرون]] و [[استان فارس|فارس]] می‌باشد.
 
== سابقه ==
[[پرونده:Basra bahrefars.jpg|بندانگشتی|Persian gulf in the ottoman maps 1729 y]]
آغازجنبشآغاز جنبش جنوب ایران را می‌توان سال ۱۶۲۲ دانست که در آن مردم هرموز علیه پرتغالی‌ها بپا خواستند و سرانجام با [[فتح هرمز (۱۶۲۲)]] ۲۲–۳۰ آوریل ۱۶۲۲ این یک رویداد مهم در تاریخ [[خلیج فارس]] است.
 
جنبش مردم جنوب بخصوص توسط مبارزان تنگستان، دشتی و دشتستان در عهد [[قاجاریان|دوره قاجار]] به ویژه عصر [[ناصرالدین شاه|ناصری]] در مقابله با نیروهای مهاجم [[بریتانیا]] با تأثیرگذاری از مسئله [[هرات]] شکل یافت. در دوره [[مشروطیت]] نقش مشروطه خواهی و آزادی طلبی داشت و در زمان [[رضاشاه]] در مبارزه با حکومت مرکزی و مقابله با [[پلیس جنوب]] فعال بود.
خط ۲۰:
== مشروطیت و استبداد صغیر ==
=== دیدگاه اول ===
در سال ۱۳۲۴ ق. /۱۹۰۶ م. فرمان [[مشروطیت]] توسط [[مظفرالدین شاه]] پذیرفته و صادر گردید که مورد استقبال آزادی خواهان بلوکات و نواحی ایالت فارس و بنادر جنوب قرار نیز واقع گردید. در دوره [[محمدعلی شاه]] که حکومت مرکزی با آزادی خواهی مردم به مبارزه پرداخت رهبری آزادی خواهان در بوشهر بر عهده [[سید مرتضی مجتهداهرمی|سید مرتضی اهرمی (علم الهدی)]] بود وی بدنبال فتوای علما از جمله استاد خود [[آخوند خراسانی]] و با توصیه و مشورت آیت‌الله [[سید عبدالحسین لاری]] و ملا علی تنگستانی و دیگر علما و تجار بوشهر و استمداد از حکام محلی از جمله [[خالوحسین بردخونی]]، رئیس عبدالحسین دشتی و [[رئیسعلی دلواری]] با همراهی قوای [[دشتی]]، [[دشتستان]] و [[تنگستان]] در سال (۱۳۲۷ ه. ق/ ۱۹۰۹ میلادی) اقدام به خارج کردن نیروهای طرفدار محمدعلی شاه از بندر بوشهر نمود و امورات آن را بدست گرفت. دولت انگلیس که مخالف آزادی خواهان بود نیز به بهانه دفاع از خارجی‌ها و جهت حفظ منافع خود در بوشهر نیروی نظامی پیاده کرد نه ماه شهر بوشهر در اختیار آزادی خواهان بود. دو ماه پس از موفقیت وی دولت مرکزی [[احمدخان دریابیگی]] را جهت سرکوب سید و آزادی خواهان به حکمرانی کل بنادر جنوب تعیین گردید که وی با تحریک پراکنده کردن نیروهای مشروطه خواه نمود و شهر دوباره به کنترل نیروهای محمدعلی شاه قرار گرفت. سید به [[کنسولگری انگلیس]] برده شد و بدنبال حساسیت مبارزان منطقه از جمله رئیسعلی دلواری جهت تسخیر [[بوشهر]] و آزادی سید، دریابیگی وی را بدستور محمدعلی شاه با کشتی به [[نجف]] تبعید نمود.<ref>تاریخ تحولات سیاسی - اجتماعی دشتی، حبیب‌الله سعیدی نیا، نشر موعود اسلام، بوشهر (۱۳۸۳)، ص۱۲۳–۱۲۷.</ref><ref>[http://www.aftab.ir/articles/politics/plitical_history/c1c1193222682_morteza_ahromi_p1.php تحلیلی بر عملکرد مشروطه خواهان بوشهر] سایت آفتاب</ref>
 
=== دیدگاه دوم ===
خط ۲۹:
'''علیمحمد حکمت بوشهری''' در کتاب خود به نام «گوشه‌ای از [[انقلاب مشروطیت]] در جنوب» می‌نویسد:
 
«من مدافع دریابیگی نیستم، به سوابق خوب و بد او هم کاری ندارم ولی دریابیگی هرکه بود و هرچه بود کسی نبود که دست التماس به سوی امثال سید خرقانی دراز کند. او یکبار بعد از حکومت مرحوم عماد نظام و بار دیگر پس از عزل میرزا رضا قلی خان سالار اعظم به حکمرانی بوشهر رسید و در هربار دست به کارهای خوب و بدی زد که در این‌جا از موضوع بحث ما خارج است... تصرف بوشهر و تمام دوائر دولتی آن از این نظر بسیار حائز اهمیت بود که در صورت ادامه آن و تجزیه بوشهر از آن روی که نیروهای مسلح و ضعیف دولت وقت توانائی مقابله با سلحشوران انقلابی نداشتند، اقتصاد سایر قسمت‌های دیگر کشور را نیز دچار رکود و فلج می‌کرد و این چیزی بود که سرانجام آن جز کناره‌گیری شاه مستبد چیز دیگری نمی‌توانست باشد.
در همین جریان بود که سیاست سیاه چهره کریه خود را آشکار ساخت و مرتضی اهرمی را برانگیخت تا با لجاجت خود پیروزی درخشان «مجاهدین جنوب» را خدشه‌دار کند و چون مهم‌ترین دوائر دولتی آن روز اداره گمرک بود درآمد آن را دیپلماسی محیل انگلیس در قبال قروض خارجی مطمئن‌ترین وثیقه تشخیص داده بود. برای این‌که درآمد آن کاملاً محفوظ و از هرگونه دست‌برد مصون بماند مرتضی اهرمی را که گمان خطایی دربارهٔ او نمی‌رفت به عنوان «ناظر» و «امین وصول» درآمدها، مأمور حفظ وصولی «گمرک» کردند؛ ولی سید با «انجمن» و «مجاهدین» طریق خصومت در پیش گرفت. این رفتار باعث شد که فرصت به عوامل استبداد و عاملان بیگانه داده شود تا علیه آزادیخواهان دست به توطئه زنند و موضوع اختلاس وجوه «گمرک» با «بوق و کرنا» بهانه تبلیغ قرار گیرد.»
 
سپس می‌آورد:
 
«در همین هنگام مرحوم دریابیگی نیز به بوشهر آمد و مأموریت یافته بود آزادیخواهان جنوب را تنبیه کند و سر جای خود بنشاند؛ ولی او که مردی زیرک و وقت‌شناس بود بخوبیبه‌خوبی می‌دانست درافتادن با «انجمن اتحاد اسلامی» و آزادیخواهان غیور جنوب کاری بس صعب و دشوار بلکه امری پرخطر است. ازاین‌رو زهرچشم خود را متوجه سید اهرمی که خشم و غضب زعماء «انجمن» و مجاهدان انقلاب در حق خود برانگیخته بود کرد. با این کار چنین وانمود کرد که هم اوامر مرکز را اطاعت می‌کند و هم از خطری که از ناحیهٔ «انقلابیون» در صورت درگیر شدن با «زعماء انجمن» ممکن است دامن‌گیر او شود، اجتناب می‌ورزد.»
 
آنگاه ادامه می‌دهد:
خط ۵۲:
[[پرونده:Reis ali delvari.jpg|بندانگشتی|250px|تندیس رئیس علی دلواری]]
در آغاز [[جنگ جهانی اول]]، علی‌رغم اعلام بی طرفی دولت مرکزی ایران، قوای روس از شمال و نیروهای انگلستان از جنوب، ایران را در معرض هجوم قرار دادند و کشتی‌های جنگی انگلستان در ۲۸ رمضان سال ۱۳۳۳ ه. ق برابر با ۸ اوت ۱۹۱۵/ ۱۷ مرداد ۱۲۹۴ به قصد تصرف بوشهر و نواحی آن در مقابل آن لنگر انداختند؛ و خارک، بوشهر، برازجان، و... را بلافاصله به اشغال خود در آوردند.
در همین زمان علماء و مجتهدین مقیم «[[نجف]]» و «[[کربلا]]» از جمله آیت‌الله شیرازی طی فتواهای جداگانه‌ای علیه [[بریتانیا]] اعلام جهاد کردند. [[رئیس علی دلواری]] در راس قوای تنگستانی با همراهی [[خالوحسین بردخونی]] در راس قوای دشتی، [[شیخ حسین خان چاه کوتاهی]] و [[زایرخضرخان اهرمی]] علیه اشغالگران به نبرد پرداختند. در ۳ شوال/ ۱۳ اوت انگلیسی‌ها عملیات حمله به [[دلوار]] را آغاز کردند. نیروهای تنگستانی و دشتی دست به شبیخون علیه انگلیسی‌ها زدند و تلفات به آنان وارد آوردند؛ و آن‌ها را مجبور به عقب‌نشینی کردند. در ۱۲ شهریور ۱۲۹۴ خورشیدی، شب ۲۳ شوال ۱۳۳۳. ق (۳ سپتامبر ۱۹۱۵) رئیسعلی دلواری در یک حملهٔ شبانه که به مواضع دشمن (انگلیسی‌ها) در منطقه «[[تنگک صفر]]» توسط یکی از خودی‌های خائن از پشت موردهدفمورد هدف گلوله قرار گرفت و شهیدکشته شد.
 
پس از کشته شدن رئیسعلی دلواری برای آزادی بوشهر جنگ در منطقهٔ «[[کوه‌کزی]]» نزدیکی بوشهر، ادامه یافت. در جنگ کوه‌کزی مجاهدان از جمله زائر خضرخان، شیخ حسین خان چاهکوتاهی و خالوحسین از خود شجاعت و دلاوری فراوانی نشان داند. در این جنگ و گریز هرچند ابتدا همراه با عقب‌نشینی نیروهای مهاجم انگلیسی بود اما عاقبت مجاهدان مجبور به عقب‌نشینی شدند. عبدالحسین فرزند شیخ حسین خان کشته شد و خالوحسین در حال نبرد از ناحیه ران و بازو به شدت مجروح شد. در این حال فشنگ‌های خالوحسین نیز به اتمام رسید و او توسط انگلیسی‌ها دستگیر شد. بلافاصله پس از جنگ [[کوه کزی]] شایعه کشته شدن خالوحسین در جنگ، در سرتاسر جنوب و حتی روزنامه‌های [[شیراز]] و [[تهران]] انتشار یافت. روزنامه «[[روزنامه رعد|رعد]]» به سردبیری «[[سید ضیاءالدین طباطبائی]]»، نیز در ستون اخبار داخلی کشور با استناد به تلگراف‌های رسیده از برازجان به [[وزارت داخله]]، خبر کشته شدن [[خالوحسین دشتی|خالو]] را منتشر کرد. اماایناما این خبر زود تکذیب شد. انگلیسی‌ها پس از محاکمه خالوحسین او را به بوشهر بردند و سوار کشتی نظامی‌کردند و به شهر «[[بصره]]» انتقال دادند.
به دنبال بازداشت [[لیسترمان|دکتر لیسترمان]] [[کنسول|قنسول]] [[آلمان]] در بوشهر و بازداشت و تبعید ۱۴ نفر از احرار بوشهر و اسارت خالوحسین، مجاهدین «[[حزب دموکرات فارس]]» به رهبری «[[اورعلیقان خان پسیان]]» در روز دوم محرم ۱۳۳۴ ق. (۱۰ نوامبر ۱۹۱۵ م) کودتایی در شیراز ترتیب داده و در اولین اقدام «[[فردیک اکنورد]]» کنسول بریتانیا در [[استان فارس|فارس]] همراه چند نفر زن و مردانگلیسیمرد انگلیسی را اسیر کردند که نزد شیخ‌حسین‌خان و زایر خضرخان به اهرم فرستاده شدند. انگلیسی‌ها از شنیدن این خبر آشفته شدند و خود را مهیای حمله به اهرم کردند ولی بعد از مدتی مذاکراتی بین انگلیسی‌ها و سران تنگستان برای آزادی به‌طور رسمی آغاز شد.
 
طی مذاکرات فی‌مابین قراردادی در تاریخ هفتم اوت ۱۹۱۵. م/ هفتم شوال ۱۳۳۴. ق در محل سر بَسْت چُغادَک به امضای ماژور تریور، قائم مقام کنسول انگلیس در بوشهر، و زایرخضرخان تنگستانی (امیر اسلام) و [[شیخ حسین خان چاه کوتاهی]] (سالار اسلام) به انجام رسید.
 
از مفاد این قرارداد (صلح نامه):
خط ۶۳:
۱ــ استرداد اسرای تنگستانی و دشتی که در جنگ گرفتار شده بودند، از جمله خالو حسین دشتی و هر کس دیگری که انگلیسی‌ها در اختیار داشتند.
 
۲ــ استرداد حاج علی تنگستانی، کدخدای تنگک و اتباعش.
 
۳ــ مرخصی آلمانی‌هایی که در بنادر خلیج فارس گرفتار شده بودند، یعنی کنسول و تاجر آلمانی با خانمش و طبیب آلمانی در بندر ریگ و سه نفر تاجر آلمانی که در بنادر دیگر گرفته بودند.
خط ۶۹:
۴ــ تحویل دادن چای توقیفی اهالی تنگستان که در بحرین ضبط شده بود.
 
۵ــ پس دادن دو هزار تومان پول آقای [[شیخ حسین خان چاه کوتاهی]] (سالار اسلام) که در بوشهر گرفته بودند.
 
۶ــ افتتاح آزادراه بوشهر برای عبور و مرور عموم اهالی به خصوص اهالی تنگستان و عدم تعرّض احدی به راه شاهی.
 
زایرخضرخان و شیخ حسین خان هم شروط زیر را متقبل شدند:
 
۱ــ استرداد اسرای انگلیسی که هشت نفر بودند و دو نفرشان را به سبب مریضی و به مقتضای عالم انسانیت مرخص کرده بودند.
خط ۸۱:
۳ــ حفظ خط تلگراف پس از تعمیر آن.<ref>اسناد جنگ جهانی اول در جنوب ایران: مرحله اول: ۱۳۳۳–۱۳۳۴ هجری قمری/۱۹۱۵–۱۹۱۶ میلادی، نوشته کاوه بیات، نشر همسایه مرکز بوشهر شناسی: بوشهر، چاپ اول ۱۳۷۶.</ref>
 
مبادلهٔ نهایی اسراء (۲۰ اگوست ۱۹۱۶ میلادی) به انجام رسید. خالوحسین با کمال میمد در [[خور خان]] از کشتی پیاده و مورد استقبال سران دشتی و روحانیون محلی و مردم قرار گرفتند و به وطن برگشتند؛ و در شوال ۱۳۳۴ صلحنامه‌ایصلح‌نامه‌ای بر سر موارد توافقی به امضا رسید.
 
انگلیسیها پس از آن در فکر سرکوبی مبارزان جنوب بود.
دولت مرکزی با همدستی انگلیس [[پلیس جنوب ایران]] را به بهانه خلع سلاح جنوب جهت سرکوب مقاومت جنوب به فرماندهی [[پرسی سایکس]] ژنرال انگلیسی، در سال ۱۹۱۶ میلادی تشکیل داد. سایکس به جنوب ایران آمد و با یک سپاه ۱۱هزار نفری هندی، ایرانی و افسرهای انگلیسی مأمور سرکوب مبارزان و مقاومت مردم جنوب شد. او مقر فرماندهی خود را شهر [[شیراز]] قرار داد و با همکاری [[عبدالحسین فرمانفرما]] و دیگر متنفذین هواخواه انگلیس به سرکوبی نهضت جنوب پرداخت.<ref>لوائح و سوانح (اسنادی از جنبش روحانیت جنوب ایران در جنگ جهانی اول)، [[سید عبدالله بلادی بوشهری|سید عبدالله مجتهد بلادی بوشهری]]، بوشهر: مرکز بوشهر شناسی (۱۳۷۱)، ص۱۶۶.</ref>
 
در ۱۳۳۶ در جریان بازگشایی جاده شیراز و طرح احداث راه‌آهن در منطقه، شیخ حسین خان و زایر خضر و محمد برازجانی، که از اهداف انگلیسی‌ها در کشیدن راه‌آهن اطلاع داشتند، استقلال ایران را در خطر دیدند و در نامه‌ای از کنسولگری انگلیس خواستند تا پاسخ دهد که احداث راه‌آهن طبق معاهده با دولت ایران بوده‌است یا خیر و چون انگلیسی‌ها پاسخی ندادند، مجاهدان به قصد نبرد با آنان در چُغادک مستقر شدند ولی، بر اثر خیانت عده‌ای از همراهان خویش، ناچار به عقب‌نشینی شدند. انگلیسی‌ها پس از تصرف چغادک، چاه‌کوتاه را نیز تصرف کردند و شیخ حسین‌خان را، که به چاه‌کوتاه پناه برده بود، وادار به عقب‌نشینی کردند وی ناچار به قلعه فاریاب در منطقه بلوک پناهنده شد. انگلیسی‌ها، پس از تصرف چاه‌کوتاه، ضابطی آن را به شیخ‌عبداللّه چاه‌کوتاهی، برادر شیخ‌حسین، سپردند.
 
انگلیسیها چند ماه شیخ‌حسین را تعقیب و با هواپیما مواضعش را بمباران می‌کردند. در آن زمان، به‌جز معدودی تفنگچی کسی با وی نمانده بود.
سرانجام شیخ‌حسین‌خان، خسته از این همه جنگ و گریز، در شعبان ۱۳۳۸ به اتفاق چند تن از یارانش برای ارسال تلگرام و کسب تکلیف از مرکز، به باغی در نزدیکی چاه‌کوتاه رفت در آنجا تفنگچیان انگلیسی و پلیس جنوب وی و همراهانش را محاصره و به آن‌ها حمله کردند. شیخ‌حسین‌خان پس از مدتی مقاومت از پای در آمد. تمام همراهان شیخ حسین، از جمله پسرش شیخ‌خزعل، در این درگیری کشته شدند.
 
در زمان پهلوی اول (آغاز حکومت: ۱۳۰۴خ «۱۳۴۳ق/۱۹۲۵م») نیز این سیاست ادامه داشت، خوانین منطقه در برابر سیاست دولت رضاشاه مبنی بر خلع سلاح جنوب ایران و ایلات و عشایر ایستادگی کردند و بسال ۱۳۰۸ شمسی دست به نبرد مسلحانه با نیروهای ارتش دولت مرکزی زدند. افراد زیادی از یزرگان نهضت جنوب به این وسیله از بین رفتند یا خلع ید شدند. از جمله خالوحسین که با آن‌ها درگیر بود به این بهانه دستگیر و به شیراز تبعید و زندانی گردید.
خط ۹۶:
سالشمار وقایع جنبش جنوب:<ref>[http://ensani.ir/fa/content/26297/default.aspx فایل پی دی اف «سال شمار وقایع جنوب ایران (از ۱۱۱۴ش/ ۱۷۳۵م تا ۱۳۰۸ش/ ۱۹۲۷م)»] پرتال جامع علوم انسانی</ref>
* ۱۱۱۴ه. ش/۱۷۳۵م: [[نادر شاه افشار]] بوشهر را به عنوان مرکز نیروی دریایی خود برگزید. از این زمان تاریخ جدید بوشهر آغاز گشت و با حاکمیت خاندان آل مذکور مبدل به مهم‌ترین بندر تجاری ایران گردید.
* ۱۱۳۶ه. ش/۱۷۵۷م: آغاز پادشاهی مستقل کریم خان زند. در دوره کریم خان زند خوانین و جنگویانجنگجویان دشتی، دشتستانی و تنگستانی به یاری او شتافتند؛ لذا از این زمان در حیات سیاسی کشور نقش مهمی پیدا کردند. تأسیس نمایندگی بریتانیا در بوشهر (۱۱۴۱ه. ش/۱۷۶۲م)
* ۱۱۷۴ه. ش/۱۷۹۵م: تأسیس [[سلسله قاجاریه]] به وسیله آغا محمد خان، گشایش اولین کنسولگری بریتانیا در بوشهر (۱۱۹۰ه. ش/۱۸۱۲م)، در پی شکست [[فتحعلی شاه قاجار]] در برابر روسیه عهدنامه ننگین گلستان منعقد شد (۱۱۹۱ه. ش/۱۸۱۳م)
* ۱۲۰۶ه. ش/۱۸۲۸م: انعقاد عهدنامه ننگین ترکمانچای-از دست رفتن اراضی شمال رود ارس۰آغاز مداخلات وسیع بیگانه و کسب امتیازات توسط آنان
خط ۱۱۵:
* ۱۲۷۴ه. ش/۱۸۹۵م: قتل ناصرالدین شاه و جانشینی مظفرالدین شاه
* ۱۲۸۵ه. ش/۱۹۰۶م: به دنبال مبارزات خونین مردم ایران مظفرالدین شاه با استقرار مشروطیت موافقت نمود. او ده روز بعد از امضای قانون اساسی از دنیا رفت و محمدعلی شاه به سلطنت رسید. احمدخان دریابیگی حکمران بنادر شد. آغاز حکمرانی غضنفرالسلطنه در برازجان - آغاز به قدرت رسیدن زائرخضرخان در اهرم
* ۱۲۸۶ه. ش/۱۹۰۷م: طی قراردادی بین متحدین جنوب ایران از آن انگلیس شد. پس از انعقاد قرارداد ۱۹۰۷م فی‌مابین دولتیندولت‌ها روسیه و بریتانیا، انگلیس‌ها، یک عده نظامی در بوشهر پیاده کرده، عازم شیراز شدند. عده‌ای از اهالی بوشهر که محرک و پیشوای آن‌ها [[میرزا علی کازرونی]] بود چند تلگراف به ناصر دیوان کازرونی مخابره و از او تقاضا کردند که از عبور قشون اجنبی جلوگیری نماید. ناصردیوانناصرالدیوان در محلی به نام تنگ ترکان با عده‌ای تفنگچی با اردوی انگلیسی مصادف داده ضربات مهلکی بر آن‌ها وارد کرده و آن‌ها را مجبور به عقب‌نشینی نمود.
* ۱۲۸۷ه. ش/۱۹۰۸م: در زمان استبداد صغیر محمدعلی شاه، مرحوم آیت‌الله سید عبدالحسین لاری که از علما و مجتهدین اعلم جنوب و از طرفداران جدی مشروطه و حکومت دموکراسی بود به مرحوم [[سید مرتضی علم الهدی]] دستور داد که بوشهر را از تصرف مستبدین و طرفداران محمد علی شاه خارج کنند. [[سید مرتضی مجتهد اهرمی]] با کمک رئیس علی دلواری و مرحوم میرزا علی کازرونی گمرک و سایر ادارات دولتی بوشهر را به تصرف درآورد و محافظت مال التجاره آن را که بالغ بر دو میلیون تومان بود به رئیس علی با یکصد نفر تفنگچی همراه او سپرد. رئیس علی دلواری در تمام مدتی که در بوشهر بودند (قریب ۹ماه) با مردم این شهر با حسن سلوک رفتار نموده، به نحوی که این معنی موجب تعجب و تحیّر دوست و دشمن گردید.
* ۱۲۸۸ه. ش/۱۹۰۹م (۵ فروردین ۱۲۸۸ه. ش): اهالی بندر لنکه اعم از شیعه و سنی به تبعیت از نهضت مردم بوشهر به رهبری شیخ شبر، ادارات دولتی را تصرف و نایب الحکومه را وادار به تسلیم نمودند.
* ۱۲۸۸ه. ش/۱۹۰۹م: [[محمد علی شاه قاجار]] بعد از سه سال حکومت مستبدانه و قتل و کشتار آزاد ی خواهان از حکومت معزول شد و فرزند خردسالش احمد شاه به جانشینی وی تعیین گردید.
* ۱۲۸۹ه. ش/۱۹۱۰م: واسموس به عنوان کنسول آلمان وارد بوشهر شد.
خط ۱۳۹:
* ۱۴مرداد۱۲۹۷/ ۵اوت۱۹۱۸: [[صمصام السلطنه]] استعفاء داد و کابینه جدیدی به ریاست وثوق الدوله تشکیل گردید.
* شهریور ۱۲۹۷/سپتامبر۱۹۱۸: جنگ سردار احتشام با رقیب خود صولت الدوله
* ۳۰شهریور ۱۲۹۷/ ۲۱سپتامبر۱۹۱۸: نیروهای مجاهدین در چاهکوتاه جمع آمده و در چغادک موضع گرفتند. با حمله انگلیسی‌ها یکهفتهیک هفته بعد عقب نشستند.
* مهر ۱۲۹۷/اکتبر۱۹۱۸: غضنفرالسلطنه با تمام افرادش به ارتفاعات اطراف کوه گیسکان پناه برده، شیخ حسین خان، چاه کوتاه را ترک گفته و به بوشکان پناه برد و زائرخضرخان در شب‌های ۱۴و۱۵مهر همراه افرادش به اردوی انگلیسی‌ها در عالی چنگی شبیخون زد.
* ۱آبان ۱۲۹۷/ ۲۳اکتبر۱۹۱۸: تصرف برازجان
* ۱۷دی ۱۲۹۷/ ۳۱دسامبر۱۹۱۸م: نیروهای انگلیسی برای حمایت از نیروهای تحت فرمان دریابیگی به اهرم رفتند
* ۱۲۹۸ه. ش/۱۹۱۸م: واسموس دستگیر و به آلمان فرستاده شد -
* ۱۲۹۸ه. ش/۱۹۱۸م: شیخ حسین خان در هجوم به چاهکوتاه همراه با فرزندش کشته شد.
* ۱۲۹۹ه. ش/۱۹۱۹م: غضنفرالسلطنه که از طرف انگلیسی‌ها به شیراز تبعید شده بود با انتخاب مصدق السلطنه به سمت والی فارس مجدداً به عنوان ضابط خطه برازجان تعیین و زمام امور آن ناحیه را به عهده گرفت.
* ۱۳۰۱ه. ش/۱۲۹۱م: مراجعت [[احمد شاه قاجار]] از اروپا به ایران از طریق بوشهر
خط ۱۵۴:
* [[سید مرتضی مجتهداهرمی]]
* [[سید عبدالله بلادی بوشهری]]
* شیخ [[محمدجعفر محلاتی]]
* [[شیخ محمدحسین برازجانی]]
* [[رئیسعلی دلواری]]
* [[شیخ حسین خان چاهکوتاهی]]
* [[زایر خضرخان اهرمی]]
* [[غضنفرالسلطنه برازجانی]]
خط ۱۸۴:
* تاریخ تحولات سیاسی - اجتماعی دشتی، حبیب‌الله سعیدی نیا، نشر موعود اسلام، بوشهر (۱۳۸۳)، ص۸۷–۲۰۵.
* خالوحسین بردخونی، سید قاسم یاحسینی، بوشهر، اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی استان بوشهر، چاپ اول، ۱۳۷۲.
* جنبسجنبش جنوب ایران، «جلد اول»، احمد دشتی، قم، هفته نامهٔ خلیج فارس، چاپ اول، ۱۳۷۹.
* سری مقالات: اوضاع و احوال سیاسی ـ اقتصادی بوشهر به روایت روزانه ”بالیوز“ انگلیس در بوشهر، ترجمه حسن زنگنه، هفته‌نامه نصیر بوشهر.