عهدنامه گلستان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Muchavow (بحث | مشارکت‌ها)
←‏پیشینه: ایرانیکا
خط ۲۴:
== پیشینه ==
[[پرونده:Gulistan treaty.jpg|thumbnail|راست|مرز [[ایران]] و [[روسیهٔ تزاری]] پیش از [[پیمان نامه گلستان|پیمان نامهٔ گلستان]] (این نقشه دقیق نیست و نیمه غربی [[گرجستان]] و حدود ۱۵ هزار کیلومتر مربع از شمال [[داغستان]] و [[چچن]] و [[اینگوشتیا|اینگوش]] را شامل نمی‌شود) - در نتیجه این عهدنامه ایران حدود ۲۲۰ هزار کیلومتر مربع از سرزمین خود (وسعت خاکی) به همراه ۱۳۶۰ کیلومتر خط ساحلی در [[دریای کاسپین]] (۱۲۰ تا ۱۵۰ هزار کیلومتر وسعت آبی) و ۳۱۰ کیلومتر خط ساحلی در [[دریای سیاه]] (۲۰ هزار کیلومتر مربع وسعت آبی) خود را از دست بدهد.]]
خاستگاه جنگ اول روسیه و ایران را می‌توان به تصمیم [[پاول یکم]] برای الحاق [[گرجستان]] در دسامبر ۱۸۰۰ م ردیابی کرد و پس از ترور پاول در ۱۱ مارس ۱۸۰۱ م، این سیاست فعالانه توسط جانشین وی، [[الکساندر یکم]] با هدف ایجاد کنترل روسیه بر [[خانات قفقاز شرقی]] دنبال شد. در ۱۸۰۳ م، فرمانده تازه‌منصوب‌شده نیروهای روسی در قفقاز، [[پاول سیسیانوف]]، به [[گنجه]] حمله، و ارگ آن را در ۱۵ ژانویه ۱۸۰۴ م تصرف کرد. والی، [[جوادخان قاجار زیادلو]] کشته شد و تعداد زیادی از ساکنان قتل عام شدند. پادشاه قاجار، فتحعلی‌شاه، تهدید روسیه برای [[ارمنستان]]، [[قره‌باغ]] و [[جمهوری آذربایجان|آذربایجان]] را نه‌تنها به‌عنوان منبع بی‌ثباتی در مرزهای شمال غربی خود، بلکه به‌عنوان چالشی مستقیم برای اقتدار قاجار می‌دید. وی دربار را به [[سلطانیه]] منتقل کرد، خواستار عقب‌نشینی سربازان روسی شد و سرانجام دستور داد که یک ارتش از ۳۰۰۰۰ تا ۶۰۰۰۰ مرد، در سرتاسر رود [[ارس]] به سرپرستی پسرش، ولیعهد و حکمران آذربایجان [[عباس میرزا]] — که نیروهای باقی‌مانده در جنگ علیه روس‌ها را هدایت می‌کرد — مستقر باشد. در همین حال، سیسیانوف به [[ایروان]] حمله کرد که با ارتش عباس میرزا در نزدیکی [[واغارشاپات|اچمیازدین]] روبرو شد. سیسیانوف با تعداد سرباز کمتر اما توپخانه‌ای بیشتر، در ۷ ژوئن عباس میرزا را شکست داد اما نتوانست ایروان را تصرف کند. بین سال‌های ۱۸۰۵ و ۱۸۰۶ م، روس‌ها [[خانات شروان|خان شیروان]] را ترغیب کردند تا تسلیم شود. خانات [[خانات قره‌باغ|قره‌باغ]]، [[خانات شکی|شکی]]، [[خانات باکو|باکو]] و [[خانات دربند|قبه دربند]] را فتح کرد؛ و آرزوهایی برای الحاق [[خوی]] و حتی [[تبریز]] داشت. پس از ناکامی روسیه در محاصره ایروان و تلاش ناموفق برای حمله به [[گیلان]]، سیسیانوف در سال ۱۸۰۶ م، هنگام تلاش برای مذاکره با خان باکو، [[حسینقلی‌خان بادکوبه|حسینقلی خان]] ترور شد. بدین‌ترتیب روسیه کنترل تمامی مناطق مورد اختلاف در شمال کُر و برخی مناطق بین کر و ارس را به‌دست‌آورد، وضعیتی که به‌طور قابل‌توجهی در مدتِ باقی‌مانده از جنگ تغییر نکرد، اما گسترشِ هرچه بیشترِ آن دشوار بود. [[ایوان گودویچ|ایوان گودُویچ]] جانشین سیسیانوف شد، که بی‌نتیجه به‌دنبال حل‌وفصل صلح بود؛ او سپس در ۱۸۰۸ م تهاجم روسیه را ادامه داد و به‌طور موقت اچمیادزین و [[نخجوان]] را اشغال و ایروان را محاصره کرد، اما نتوانست آن را فتح کند. ایروان، تحت فرماندهیِ توانمندِ [[حسینقلی خان سردار ایروانی|حسینقلی خان قاجار]]، جبههٔ دفاعِ ایران برای باقی جنگ شد. قاجارها با فراهم کردن فتوای جهاد و سپس دریافتِ حمایتِ قابل‌توجه از بریتانیا، در سال ۱۸۱۰ م به قره‌باغ حمله کردند و در [[نبرد سلطان‌آباد]] در ارس در ۱۳ فوریه ۱۸۱۲ م پیروز شدند و قلمرو را در تالش در سال ۱۸۱۲ م بازسازی کردند.<ref>{{پک|Daniel|2001|ف=Golestān Treaty|ک=Iranica|زبان=en}}</ref>
همزمان با فعالیت‌های [[گاردان]] فرانسوی برای تقویت قوای نظامی [[ایران]]، به دنبال قتل [[تسی تسیانف]] فرماندهی سپاه [[روسیه]] به عهده [[گوداوویچ]] (Goudawitch) افتاد.{{نیازمند منبع|date=نوامبر ۲۰۱۶}} [[گوداوویچ]] در سال ۱۱۸۱ ه‍.ش به صورت ناغافل به [[ایروان]] حمله برد. اما شکست خورد و برگشت. [[عباس میرزا]] برای تنبیه سپاه [[روسیه]] از [[تبریز]] به [[نخجوان]] رهسپار شد و طی چند نبرد در اطراف شهر [[ایروان]] و [[دریاچه گوگچه]] سپاهیان [[روس]] را مغلوب کرد. در سال ۱۱۸۳ ه‍.ش [[حسین خان قاجار]] حاکم [[ایروان]] علیه روس‌ها شورش کرد. او گروه بزرگی از روس‌ها را به اسیری گرفت و به [[تهران]] گسیل داشت. این روزها (۱۱۸۴–۱۱۸۳ ه‍. ش) هم‌زمان با خروج [[گاردان]] از [[ایران]] و ورود هیئت نظامی انگلیسی به [[ایران]] است. در این زمان روس‌ها خواستار صلح با [[ایران]] شدند با این شرط که سرزمین‌های متصرفه در تصرف آن‌ها باقی بماند و نیز [[ایران]] به آن‌ها اجازه عبور از داخل کشور برای حمله به [[عثمانی]] را بدهد. دولت قاجاری [[ایران]] این درخواست را نپذیرفت. پس از ورود [[گور اوزلی|سرگور اوزلی]] به علت پیوند دوستی که میان [[انگلیس]] و [[روسیه]] ایجاد شده بود، بر آن شد که بین [[ایران]] و [[روسیه]]، صلح برقرار کند. وی خواستار آن بود که افسران انگلیسی که در سپاه [[ایران]] بودند از جنگ با [[روسیه]] دست بردارند. جنگ به اصرار [[عباس میرزا]] ادامه یافت و سپاه [[ایران]] در منطقه [[اصلاندوز]]، کنار رودخانه [[ارس]] استقرار یافتند. در این هنگام [[روس]]‌ها غافلگیرانه به اردوی [[ایران]] حمله کردند. اگرچه سپاه [[ایران]] مقاومت زیادی نشان دادند اما به علت اختلافاتی که بین سپاه ایران پیش‌آمد، نیروهای ایرانی ناگزیر به عقب‌نشینی به سوی [[تبریز]] شدند. یکی از عللی که موجب شکست قوای [[ایران]] شد این بود که همواره دولت [[قاجار]] به یک دولت بیگانه اعتماد و دل می‌بست و انتظار داشت آن دولت از ایران حفاظت کند {{مدرک}}. گاهی به [[فرانسه]] اعتماد می‌کرد، گاهی به [[انگلیس]] و زمانی هم به [[روسیه]]. چون [[عباس میرزا]] در گذشته فتوحاتی کرده بود که [[انگلیس]] منافع خود را در خطر می‌دید انگلیسی‌ها در صدد بودند که به نحوی جلوی به درازا کشیدن جنگ‌های [[روسیه]] و [[ایران]] را بگیرند{{مدرک}}.
 
اگرچه جنگ اول روسیه و ایران از بسیاری جهات، تداوم نبرد برای برتری در ماوراء [[قفقاز]] بود که به زمان [[پطر کبیر]] و [[نادر شاه]] باز می‌گردد، اما این اختلاف بسیار متفاوت‌تر از درگیری‌های پیشین بین ایران و روسیه بود، زیرا روند آن به همان اندازهٔ مانور دیپلماتیک قدرت‌های اروپایی در [[عصر ناپلئون|دورهٔ ناپلئونی]]، تحت تأثیر تحولات در میدان نبرد قرار گرفت. به دنبال اشغال خانات مختلف از سوی روسیه، فتحعلی‌شاه که به پول وابسته و نیز مشتاق برای یافتن متحد بود، درخواست خود را برای حمایت [[بریتانیا|انگلیس]] در اوایل دسامبر ۱۸۰۴ م مطرح کرده بود. با این وجود در سال ۱۸۰۵ م، روسیه و انگلیس در ائتلاف سوم علیه [[فرانسه]] متحد شدند، که به این معنا بود که بریتانیا در موقعیتی نیست که ارتباط خود با ایران را با هزینهٔ روسیه گسترش دهد و نیاز دارد که از درخواست‌های مکرر شاه برای کمک بگریزد. این موضوع را در اوت ۱۸۰۶ م، [[چارلز آربوتنات]]، سفیر انگلیس در [[امپراتوری عثمانی]]، عنوان کرد: «برای خشنود کردن امپراتور [روسیه]، ما همهٔ نفوذ خود را در ایران از دست داده‌ایم.» این موضوع راه را برای فرانسه باز کرد تا از ایران برای تهدید منافع روسیه و انگلیس استفاده کند. ناپلئون به امید ایجاد اتحاد سه‌جانبهٔ فرانسه، امپراتوری عثمانی و ایران، فرستاده‌های مختلفی را به ایران اعزام کرد، از جمله [[پیر آمدی ژوبر|پیر ژوبر]] و [[کلود ماتیو گاردان]]، که تلاش‌های دیپلماتیک او با [[عهدنامه فینکنشتاین]] — که در ۴ مه ۱۸۰۷ م منعقد شد — به اوج خود رسید. فرانسه ادعای ایران را در مورد گرجستان به رسمیت شناخت و وعدهٔ کمک به آموزش و تجهیز ارتش ایرانی را داد. با این وجود، تنها دو ماه بعد، ناپلئون و الکساندر یکم با آتش‌بس موافقت کردند و [[پیمان تیلسیت]] را در ۷ ژوئیه ۱۸۰۷ م امضا کردند که تعهدات فرانسه به ایران را غیرقابل اثبات کرد؛ هرچند که مأموران فرانسه همچنان به ارائه کمک نظامی پرداختند و برای میانجیگری در توافق با روسیه تلاش کردند. تلاش‌های فرانسه به شکست انجامید و باعث شد گودوویچ محاصرهٔ ایروان را در سال ۱۸۰۸ م از سر بگیرد.<ref>{{پک|Daniel|2001|ف=Golestān Treaty|ک=Iranica|زبان=en}}</ref>
بهمین دلیل با نیرنگ‌های گوناگون ضمن تهییج ایلات ایرانی آن‌ها را به شورش واداشتند{{مدرک}}، از سوی دیگر اصرار داشتند که [[ایران]] قرارداد صلح با [[روسیه]] را امضاء کند {{مدرک}}. فرمانده سپاه [[روسیه]] پس از فتح [[اصلاندوز]]، [[آذربایجان]] را از هر دو طرف مورد تهدید قرار داد. در این زمان [[ترکمن]]‌های [[خراسان]] نیز سر به شورش گذاشتند. در این میان شاه [[ایران]] که درصدد آماده کردن سپاهی برای سرکوب نیروهای [[روسیه]] بود به علت اوضاع ناآرام در چند جبهه تقاضای صلح کرد. [[انگلیس]]ی‌ها از یک سو با [[ایران]] قرار داد داشتند که در مواقع خطر سربازهای انگلیسی در لباس ایرانی با دشمن بجنگد؛ ولی پس از ورود [[سرگور اوزلی]] و رابطه دوستی که با [[روس]]‌ها بوجود آورده بود و قراری که با [[روس]]‌ها بسته بود سربازان خود را از جبهه‌ها فراخواند و ضعف قوای نظامی [[ایران]]، شورش‌های محلی و نا بسامانی در آذوقه و مهمات [[فتحعلی شاه]] قاجار را مجبور به صلح با روس‌ها کرد. [[میرزا ابوالحسن ایلچی]] به عنوان نماینده ایران و [[گور اوزلی|سرگور اوزلی]] نیز به عنوان واسطه از [[تهران]] عازم دهکده [[شهرستان گورانبوی|گلستان]] شدند. دولت [[روسیه]] نیز چون در این زمان سخت گرفتار درگیری و کشمکش با[[ناپلئون بناپارت]] بود از رسیدن سفیر [[روسیه]] و تقاضای صلح استقبال کرد. قرارداد صلح در قریه [[شهرستان گورانبوی|گلستان]] از محال [[قره باغ]] منعقد شد. این عهدنامه به وساطت و شفاعت [[گور اوزلی|سرگور اوزلی]]، نماینده روس [[ردیشچوف|ردیشچوف (ردیشخوف)]] در مقام فرماندهی نیروهای [[گرجستان]] و نماینده [[تهران]] [[ابو الحسن خان ایلچی|میرزا ابوالحسن خان ایلچی]] به تاریخ ۲ مرداد (۱۱۸۶ ه‍. ش) در یازده فصل و یک مقدمه امضاء شد.
 
افزایش نفوذ فرانسه در ایران، که به‌عنوان مقدمه‌ای برای حمله به [[هند]] در نظر گرفته شد، به‌شدت انگلیسی‌ها را به وحشت انداخت، و تجدید روابط فرانسه و روسیه در تیلسیت به‌راحتی فرصتی را برای بریتانیا مهیا ساخت تا تلاش‌های خود را در ایران ازسرگیرد، همان‌طور که در مأموریت‌های بعدی [[جان ملکم]] و [[هارفورد جونز بریجز|هارفورد جونز]] منعکس شد. براساس [[عهدنامه مجمل|پیمان اولیه تهران]] که توسط جونز در ۱۵ مارس ۱۸۰۹ م تنظیم شده است، انگلیس موافقت کرد ۱۶۰۰۰ پیاده‌نظام ایرانی را آموزش دهد و تجهیز کند و در صورت تجاوز به ایران از سوی یک قدرت اروپایی، یارانه ۱۰۰۰۰۰ پوندی بپردازد؛ یا درصورتی‌که آن قدرت در صلح با بریتانیا باشد، میانجی‌گری کند. اگرچه روسیه مشغول برپایی صلح بود و جونز امیدوار بود که توافق اولیه به سرانجام برسد، اما این تحولات عزم فتحعلی‌شاه را برای ادامهٔ جنگ تقویت کرد. با سفر [[ابوالحسن شیرازی|ابوالحسن‌خان]] به لندن در سال ۱۸۰۹ م و بازگشت وی به ایران با [[گور اوزلی]] به‌عنوان سفیر و [[وزیر مختار]] در سال ۱۸۱۰ م، روابط انگلیس و ایران بیش از پیش گرم شد. تحت نظارت اوزلی، پیمان اولیه به [[عهدنامه مفصل|پیمان دوستی و اتحاد]] در سال ۱۸۱۲ م تبدیل شد که وعده‌های اولیه کمک نظامی را تأیید کرد و مبلغ یارانه را برای این هدف به ۱۵۰۰۰۰ پوند افزایش داد.<ref>{{پک|Daniel|2001|ف=Golestān Treaty|ک=Iranica|زبان=en}}</ref>
 
سپس، در سومین و آخرین پیچ این داستان، ناپلئون در ژوئن ۱۸۱۲ م به روسیه حمله کرد و باعث شد بار دیگر روسیه و انگلیس متحد شوند. بریتانیا مانند فرانسه پس از تیلسیت، مجبور شد راهی میان ضدیت با روسیه و نقض تعهدات خود در قبال ایران پیش گیرد، و بهترین گزینه این بود که واسطه‌ای برای حل‌وفصل اختلافات بین این دو باشد. روس‌ها متناوباً از شکست سال ۱۸۰۵–۶ و همین اواخر در ۱۸۱۰ م، علاقه‌مند به یافتن یک توافق مذاکره‌شده بودند، هنگامی که الکساندر تورماسوف پس از محاصره ناموفق ایروان جایگزین گودوویچ به‌عنوان فرمانده شده بود و [[میرزا عیسی قائم‌مقام|میرزا بزرگ قائم‌مقام]] تلاش کرده بود تا آتش‌بسی را ترتیب دهد. بااین‌حال روس‌ها برای پایان دادن به جنگ مایل به دادن امتیازات جدی نبودند، و ایرانیان نیز اشتیاق کمتری به فیصله دادن به جنگ داشتند، زیرا از دیدگاه آنان جنگ خیلی بد پیش نمی‌رفت. بااین‌حال، برای اوزلی ناخوشایند بود که نیروهای بریتانیا را در مقابل متحد روسی خود مستقر کند و اینکه به محض رهایی روسیه از نبرد با ناپلئون، اوضاع برای ایران احتمالاً بدتر می‌شد. بنابراین او درخواست‌های روسیه برای عمل به‌عنوان واسطه را پذیرفت و به‌دنبال راه‌هایی برای فشار آوردن بر قاجارها جهت پذیرش توافق بود. او اصلاحاتی را برای معاهده‌ای قطعی پیشنهاد داد، درگیری نظامی انگلیس را کاهش داد (دو افسر، چارلز کریستی و لیندزی بتون و برخی از گروهان مشق نظامی با ارتش ایران ترک مأموریت کردند) و تهدید کرد که از پرداخت مبلغ یارانه وعده‌داده‌شده به قاجارها امتناع خواهد کرد.<ref>{{پک|Daniel|2001|ف=Golestān Treaty|ک=Iranica|زبان=en}}</ref>
 
== مناطق جدا شده از ایران در عهدنامه گلستان ==