اریش لودندورف: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸:
 
در بدو سال 1915 هیندنبورگ و لودندورف ارتش روسیه ای که هنوز جای پایی در پروس شرقیِ آلمان داشت، را با حمله ای در طوفان سخت زمستان غافلگیر نمودند و آن را در نبرد دوم دریاچه مازوریان محاصره کردند. OHL سپس ژنرال لودندورف را به منصبی دیگر گماشت اما التماس شخصی ژنرال هیندنبورگ به قیصر آلمان، لودندورف را برای وی نگه داشت. [[اریش فون فالکنهاین]]، فرمانده OHL یا رییس ستاد کل ارتش آلمان، برای حمله به جناح ارتش سوم روسیه که در حال فشار آوردن به [[کوه‌های کارپات|گذرگاه های کارپات]] جهت حمله به مجارستان بود، به شرق آمد. با بهره گیری از توپخانۀ در هم کوبنده شان، ژرمن ها و اتریش_مجارها خط [[تهاجم گورلیسه-تارنوف|گورلیسه-تارنوف]] (واقع در جنوب شرقی لهستان فعلی) را شکافتند و چنان فشاری وارد آوردند که روس ها از سراسر [[گالیسیا (اروپای شرقی)|گالیسیا]] (منطقه لهستانی نشینِ اتریش_مجارستان)عقب نشستند. در طول پیشروی ژنرال فالکنهاین طرح های مبنی بر قیچی کردن روس هادر لهستان(به سبک [[نقشه اشلیفن]]) را رد و به جای آن حمله رو در رو به دشمن را ترجیح داد. در حالی که روس ها از حیث تسلیحات از دشمن اروپایی خود پست تر بودند، در طول تابستان 1915 فرماندهی کل قوای آنان، گراند دوک نیکُلای نیکلایویچ رومانوف، برای نظم بخشیدن به جبهه اش اقدام به عقب نشینی سراسری کرد که در تاریخ این جنگ به "عقب نشینی بزرگ" معروف است. این عقب نشینی اکثریت لهستان(از جمله ورشو) را در بر میگرفت؛ در طول آن، آنان خطوط راه آهن، پل ها و ساختمان ها را منهدم نموده که 743,000لهستانی، 350,000 یهودی، 300,000 لیتوانیایی و 250,000 لتونیایی را به درون روسیه راند.<ref>{{cite book|last1=Kershaw|first1=Ian|title=To Hell and back. Europe 1914–1949|date=2015|publisher=Allen Lane|location=London|page=77}}</ref>
در طول زمستان 1916_1915 مقر ستاد ژنرال لودندورف در کاوناس(دومین شهر بزرگ لیتوانی فعلی) بود. ژرمن ها هم اکنون آنچه امروزه لیتوانی خوانده می شود، لتونی غربی و شمال شرقی لهستان را در اشغال خود داشتند؛ مساحتی که حدوداً معادل مساحت کشور فرانسه بود. لودندورف خواهان آلمانی سازی(Germanization) قلمروهای متصرفی و الحاق(انضمام)های گسترده به قلمرو امپراتوری آلمان بود، به طوری که به ساکنین آلمانی، آن زمین ها را پیشنهاد میکرد.(به آلمانی:Drang nach Osten){{نشان|دو}} همچنین در سر وی و ملی گرایان آلمانی نقشه هایی دور و دراز پرورانده میشد که سرزمین های [[کورلاند]] و لیتوانی را به عنوان دولتهای مرزی ای که توسط فرمانداران نظامی ژرمن اداره می شدند و تنها به [[ویلهلم دوم|قیصر]] آلمان پاسخگو بودند، در نظر میگرفت.<ref name="Baranowski 2010">''Nazi Empire: German Colonialism and Imperialism from Bismarck to Hitler'', page 102, Shelley Baranowski, Cambridge University, Press 2010</ref> او در صورت پیروزی رایش آلمان، الحاق(انضمام)های گسترده و به قیمومت کشاندن(Colonization) سرزمین هایی در اروپای شرقی را پیشنهاد داد و یکی از جانبداران اصلی "باریکه مرزی لهستانی"{{نشان|سه}}بود.<ref>''Armies of occupation'' page 128 Roy Arnold Prete, A. Hamish Ion - Wilfrid Laurier University Press 1984</ref> لودندورف حامی طرح هایی برای ادغام "آلمانی نشینی" و "آلمانی سازی" در نواحی متصرفاتی از طریق اخراج جمعیت بومی آن مناطق بود؛ او یک امپراتوری آلمان شرقی که منابع و ذخایر خود را برای جنگ با بریتانیا و ایالات متحده به مصرف میرساند، در مخیله خود میگنجانید؛ طرح های موهومی وی تا جایی پیش میرفت که [[شبه‌جزیره کریمه]] را نیز به مثابه یک مستعمره آلمانی فرض کرد.<ref>''A History of Modern Germany, Volume 3: 1840–1945''. Hajo Holborn, page 488, 1982</ref> ژنرال اریش لودندورف، ملل و گروه های قومی نواحی اشغال شدۀ خود را "ناتوان بهدر آفرینش فرهنگ واقعی" میپنداشت.<ref>''The German Myth of the East: 1800 to the Present''. Vejas Gabriel Liulevicius - 2010, page 138</ref>
در 16 مارس 1916 روس ها که اکنون دارای منافع کافی از توپخانه و گلوله شده بودند، به مواضعی از استحکامات دفاعی جدید آلمان یورش بردند، قصد آنها رخنه به دو نقطه و سپس محاصره و قیچی کردن آلمان ها بود. آنها تا پایان ماه تقریباً به صورت روزانه حمله میکردند اما "تهاجم دریاچۀ ناراخ"(واقع در مینسک روسیه) با خفه شدن در خون و باتلاق به شکست انجامید.<ref>Ludendorff, 1919, '''I''', p. 250.</ref>
روس ها اما در جنوب یورش هایی موفقتر بر ضد اتریش_مجارستان انجام دادند؛ [[آلکسی بروسیلوف|تهاجم بروسیلوف]] خطوط آنان را با یورشِ گستردۀ غافلگیر کننده ای که با نیروهای هجومی اموزش دیده ای انجام میگرفت، در هم شکست. این رخنه سرانجام با فراخواندن نیروهای اتریش_مجارستانیِ درگیر در جبهه ایتالیا به علاوۀ مشاورین و ذخیره های آلمانی، مسدود شد. در ماه ژوئیه، به حملات روس ها در شمال علیه آلمانی ها پاسخ متقابل داده شد. در 27 ژوئیه 1916 ژنرال هیندنبورگ فرماندهی تمامی نیروهای جبهۀ شرقی از بالتیک تا برودی(در اوکراین) را بر عهده گرفت. لودندورف و هیندنبورگ مسئولیت جدید خود را در قطاری ویژه برعهده گرفتند و مقر ستاد(قرارگاه) خود را در برست_لیتوفسک برپا کردند. در اوت 1916 جبهه شرقی آنان در همه نقاط تحت حفاظت بود.