علی،علی اسمی است که دربه معنای آن آوردهاند: «هرگاه گفته شود مرد علی، یعنی شخصی که والامقام و بلند مرتبه است.»<ref>{{پک|ابن منظور|۱۳۳۵|ک=لسان العرب|ص=۸۳|ج=۱۵}}</ref> و در معنای مفردش گفته شده: «علی یعنی بلند مرتبه.»<ref>{{پک|راغب اصفهانی|۱۴۱۲|ک=مفردات|ص=۵۸۲|ج=}}</ref> شیعیان معتقدند، نام علی برای او در [[حدیث لوح فاطمه|لوح فاطمه]] که مطابق منابع دستاول و کتب شیعی، [[خدا]] آن را از طریق [[جبرئیل]] به [[محمد]] داد و محمد آن را به دخترش [[فاطمه]] هدیه داده، موجود است.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=امامت از منظر حدیث لوح {{!}} دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم|نشانی=http://pajoohe.ir/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-%D9%84%D9%88%D8%AD__a-44158.aspx|وبگاه=pajoohe.ir|بازبینی=2019-10-26}}</ref> علی بن موسی، سومین امام شیعی است که پس از [[علی بن ابیطالب|علی بن ابی طالب]] و [[سجاد|علی بن حسین]]، به اسم علی نامگذاری شدهاست. پس از او نیز [[علی النقی]] (نوه علی بن موسی) نیز به اسم علی نامگذاری گردید.
=== القاب ===
پدر علی بن موسی از همان لحظه تولد، لقب رضا و ابوالحسن را برایش برگزید.<ref>{{پک|مدرسی|۱۳۸۲|ک=زندگی ثامن الائمه|ص=۱۳}}</ref> نزدیکان او، وی را ابوعلي میگفتند و دیگر القاب ايشان رضا، صابر، زكي، ولي، وفي، سراج الله، نورالهدي، قرة عين المؤمنين، مكيدة الملحدين، كفو، الملك، كافي الخلق، رب السرير ميباشد.<ref name=":3">{{پک|قمی|۱۳۸۶|ک=منتهی الآمال|ص=۳۵۸|ج=۲}}</ref><ref>{{یادکرد وب|عنوان=ولادت امام رضا (علیه السلام) {{!}} دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم|نشانی=http://pajoohe.ir/%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85__a-31656.aspx|وبگاه=pajoohe.ir|بازبینی=2019-10-26}}</ref> در منابع شیعی از او به نام ابوالحسن ثانی یاد میکنند.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=پایگاه اندیشوران حوزه|نشانی=http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=7608|وبگاه=saadat.andishvaran.ir|بازبینی=2019-10-26}}</ref> به این منظور که با پدرش موسی کاظم که ابوالحسن اول خوانده میشد اشتباه نشود. مشهورترین لقب وی، رضا میباشد؛ برخی معتقند، پس از آنکه علی بن موسی، [[ولایتعهدی علی بن موسی الرضا|ولایتعهدی]] مأمون را پذیرفت، وی توسط مأمون به لقب رضا ملقب شد. به این معنا که وی به ولایتعهدی راضی شدهاست. اما [[احمد بن ابی نصر بزنطی|بزنطی]] گزارش کردهاست که محمد بن علی (فرزند علی بن موسی) در پاسخ پرسش او دربارهٔ شایعه لقب داده شدن علی بن موسی به رضا، آن هم توسط مأمون، گفتهاست: «دروغ میگویند و خیانت میکنند، بلکه خدا او را ملقب به رضا نمودهاست.»<ref name=":22">{{پک|مرتضوی|۱۳۸۵|ک=ولایت عهدی امام رضا علیه السلام|ص=۵۸}}</ref> به گفته شیعیان در معنای لقب رضا آوردهاند:«خداوند در لوح محفوظ آن حضرتوی را رضا نامیده و با این نامگذاری اعلام فرموده استزیرا كه دوستان و دشمنان از او راضی هستند؛ همچنین فرشتگان از شمایل و اخلاق و اعمال اماموی رضایت دارند؛ و خدا از او راضی بوده و او را هم راضی كرده است.»<ref>{{پک|راوندى|۱۳۷۶|ک=ألقاب الرسول وعترته|ص=۶۶}}</ref> بزنطی در سوالاتی که از محمد بن علی الجواد پرسیدهاست،در سوالپاسخ میکند:به «آیا همه پدران گذشته تو محبوب و پسندیده خدا نبودهاند؟ و محمد[[احمد بن علیابی میگوید، بله، بودهاند. سپسنصر بزنطی]] سوالدر میکند:مورد پساشتهار چراپدرش پدرتبه علی بن موسی بهاین لقب رضامی شهره است؟ که پاسخ میشنودگوید:« برای آنکه مخالفان و دشمنان او را پسندیدند و از او راضی بودند.»<ref name=":3" /> به گفته [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]، علی بن موسی ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻟﻘﺐ ﻣﻠﻘّﺐ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ! ﺑﻠﮑﻪ ﭼﻮﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻡ میرساند، ﻣﻠﻘّﺐ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺪ.»<ref>{{یادکرد وب|عنوان=امام رضا(ع)؛ مصداق أتم و اکمل مقام ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﻣَﺮﺿﯽ|نشانی=http://iqna.ir/fa/news/3733141|وبگاه=fa|تاریخ=۱۳۹۷|بازبینی=2019-10-26|کد زبان=fa|نام=iqna ir {{!}} خبرگزاری بین المللی|نام خانوادگی=قرآن|نویسنده=}}</ref>
=== پدر ===
خط ۳۴:
=== مادر ===
مادرش [[نجمه خاتون]] بردهای از [[مغرب عربی|مغرب]] یا شمال آفریقا بود که خریداری و آزاد شده بود، تا به ازدواج موسی کاظم دربیاید.<ref name="Donaldson" /><ref name=":0" /><ref name=":1" /> نقل است مادر موسی کاظم، [[حمیده|حمیدة المصفاه]] نام داشت؛ وی که از زنان عجم بود، کنیزی خریداری نمود که در سرزمین عرب به دنیا آمده بود و در همانجا رشد و نمو یافته بود. پس از آنکه حمیده، آن کنیز را آزمود و دریافت که در دین و خرد از دیگر مردمان برتر است، وی را برای فرزندش موسی بن جعفر برگزید و به فرزندش گفت: فرزندم! تکتم (یکیبهترین ازو نامهای آن کنیز) کنیز است، اما هرگزبرترین کنیزی بهتراست وکه برتردیده از او ندیدهاماست و تردید ندارم که اگر او را سلالهای باشد، خداوند متعالنسل سلالهاشپاکی رابه بزودیوی پاکیزهمی خواهد نمودبخشد. منلذا او را به توموسی میبخشمکاظم بخشید و توسفارش راکرد سفارش میکنمکه در حق اوحقش نیکی کنیکند.<ref>{{پک|مدرسی|۱۳۸۲|ک=زندگی ثامن الائمه|ص=۱۱}}</ref> از آنجا که یکی از القاب او خَیزُران مَرسِیَّه گزارش شده، عدهای احتمال دادهاند که وی اهل جزیره مارسی در جنوب [[فرانسه]] بودهاست. و در مقابل از آنجا که وی به شَقْرَاء نُوبِیَّه نیز شهره است، برخی احتمال دادهاند که او اصالتاً اهل شهر نوبه در [[آفریقا|شمال آفریقا]] هستند. این درحالی است که نوبه، به چهار منطقه اطلاق میشود: شهرکى در [[تونس]]، موضعى در [[حجاز]] با فاصله سه روز راه از مدینه، ناحیهاى در نزدیکى دریاى تهامه [[دریای سرخ|دریاى سرخ]]، سرزمینى در جنوب [[مصر]].<ref>{{پک|قائمی|۱۳۸۵|ک=در مکتب آل محمد|ص=۳۰}}</ref>
در منابع شیعی از نجمه خاتون به نیکی یاد کرده، و او را همچون حمیده از علما و پاکان میدانند. وقتی از او پرسیدند آیا شیرش برای رضا کفایت میکند پاسخ داد: «شیرم برایش کافی است اما علی همه وقت آن را طلب میکند و من وقت کافی برای نماز و عبادت ندارم.»<ref name="Donaldson" /><ref name=":0">{{cite book|last1=Jaffer|first1=Masuma|title=Lady Fatima Masuma (a) of Qum|date=2003|publisher=Jami‘at al-Zahra - Islamic Seminary for Women|location=Qum|edition=first|url=http://www.al-islam.org/lady-fatima-masuma-of-qum-masuma-jaffer/biography-lady-fatima-masuma}}</ref><ref name=":1">{{cite book|last1=Rizvi|first1=Sayyid Saeed Ahktar|title=Slavery, from Islamic & Christian perspectives|date=1988|publisher=Vancouver Islamic Educational Foundation|location=Richmond, B.C.|isbn=0-920675-07-7|edition=2nd (rev.) ed. , 1988.}}</ref>
تاریخنگاران برای مادر علی بن موسی، نامهای مختلفی ذکر کردهاند؛ از جمله: نجمه، اروی، سکن، سمان، تکتم و طاهره. امّا مشهورترین نام وی تکتم و نجمه بوده<ref name=":4">{{پک|پورامینی|۱۳۹۶|ک=بر مدار آفتاب|ص=۱۷}}</ref> و پس از متولد شدن امام به نامهای طاهره و امالبنین نیز خوانده شده است. [[سید محمدتقی مدرسی|محمدتقی مدرسی]] معتقد است که دلیل تعدد نامهای وی شاید به خاطر آن باشد که کنیز، نزد هر یک از صاحبان خود، به نامی خوانده میشده است.<ref name=":2">{{پک|مدرسی|۱۳۸۲|ک=زندگی ثامن الائمه|ص=۱۲}}</ref>
وی دوران حملش را، اینگونه توصیف میکند: «چون به نطفه فرزندم علی باردار شدم، سنگینی حمل را احساس نکردم و در خواب آهنگ تسبیح و تهلیل و ستایش را از درون شکمم میشنیدم؛ این امر موجب بیم و هراس من میشد. چون بیدار میشدم هیچ صدایی به گوشم نمیخورد.»<ref name=":2" />
=== تولد ===
سطر ۴۸ ⟵ ۴۶:
[[هارون الرشید]]، پس سختگیری بر پدر علی بن موسی و زندانی نمودن او در بغداد؛ سرانجام او را در زندان مسموم کرده و به قتل رسانید.<ref>{{پک|قمی|۱۳۸۶|ک=منتهی الآمال|ص=۳۰۱|ج=۲}}</ref> با وفات موسی بن جعفر، پسرش علی بن موسی امامت شیعیان را عهدهدار شد.
محمدجوادهرچند فضلالله در تشریح احوال علی بن موسیهارون در این دوراندوران، مینویسد:با «جعفربنتبلیغات یحییشدید میگوید:برمکیان ازجهت عیسیقتل بنیا جعفرسختگیری شنیدم، هنگامی که هارون از رقّه رهسپار مکّه بود، به او میگفت: به یادآور که درباره خاندان ابوطالب سوگند خوردی، که اگر یکی از آنها پس از موسی، مدّعی امامت شود، پس از حبس گردن او را بزنی، اینکبر علی فرزندشبن مدّعیموسی اینروبرو امربود، است،اما وبا آنچه درباره پدرش گفته میشد درباره او میگویند.مخالفتهای هارون با خشم به من نگریست و گفت:اقدامات چهبرخی فکراصحاب میکنی، میخواهی همه آنان را بکشم...؟ موسیعلی بن مهرانموسی، گفته است: هنگامی که این را از جعفربن یحیی شنیدم، نزد حضرت رضا روانه شدم، و او را بدان آگاه کردم. امام رضا فرمود: مرا با اینها چه کار است؟توطئهها به خدانتیجه سوگند اینها نمیتوانند، هیچ آسیبی به من برسانندنرسید.»<ref>{{پک|فضلالله|۱۳۸۱|ک=تحلیلی از زندگانی امام رضا|ص=۹۰۹۲}}</ref> هرچند هارون در این دوران، با تبلیغات شدید برمکیان جهت قتل یا سختگیری بر علی بن موسی روبرو بود، اما با مخالفتهای هارون و اقدامات برخی اصحاب علی بن موسی، توطئهها به نتیجه نرسید.<ref>{{پک|فضلالله|۱۳۸۱|ک=تحلیلی از زندگانی امام رضا|ص=۹۲۹۰}}</ref> از جمله اتفاقات ناگواری که بر علی بن موسی در دروران حکومت هارون وارد آمد، مساله قیام محمد بن جعفر در مدینه و سرکوب آن توسط هارون الرشید بود. پس از اینکه محمد بن جعفر اعلام قیام کرد، هارون الرشید سپاهی را روانه مدینه و دستور سرکوب قیام و گردن زدن محمد جعفر را صادر کرد. هارون به این حد هم اکتفا نکرد، و به جلّودی (فرمانده لشکر) دستور داد، به خانههای علویان یورش برد، و داراییها و لباس و زیور زنان را غارت کند، و حتّی یک جامه بر تن زنان باقی نگذارد. به فضلاللهگفته داستان را از قولشیخ صدوق اینگونه اینگونه بیان میدارد:وقتی جلّودی بر آن شد، که امر هارون را خود اجرا کند، از این رو با سواران خویش، به خانه علی بن موسی الرضا هجوم آورد، هنگامی که نظر علی بن موسی بر او افتاد، دستور فرمودداد همگیهمه زنان، در یک خانه گرد آمدند و خود بر در خانه ایستاد،ایستاد جلّودیو بهاز امامهجوم علیهوی السلام عرض کرد، من مجبورمبه درون خانه شومجلوگیری و همان گونه که امیرالمؤمنین دستور داده است لباس از تن زنان بیرون کشم؛ امام علیه السلام فرمود، این کار را من میکنم،کرد و سوگند میخورم که همانگونه که میگویی انجام دهم، و پیوسته امام قول و سوگند خود را تکرار فرمودخورد تا جلّودی آرام شد و موافقت کرد. امام علیه السلام درون منزل شد، وخودش اموال موجوددورن در خانه،خانه و آنچه دارایی زنان بوداعم ازلباساز لباس و گوشواره و خلخال وزنان جزرا آنهابستاند کمو یابه زیادجلّودی همهتحویل را جمعآوری فرموددهد و بهچنین او تحویل دادکرد.»<ref>{{پک|فضلالله|۱۳۸۱|ک=تحلیلی از زندگانی امام رضا|ص=۹۴}}</ref>
اما این تنها معضل علی بن موسی در دوران هارون نبود، مشکل دیگری که او را میآزرد، واقفیان بودند. واقفیها کسانی بودند که اعتقاد داشتند، موسی بن جعفر از دنیا نرفته و هنوز زنده است و روزی میخورد و همو قائم آل محمد است که به غیبت رفته. پدیده وقف را، برخی از بزرگان اصحاب موسی بن جعفر رواج دادهاند، افرادی مانند علی بن ابی حمزه بطائنی، و زیاد بن مروان قندی، و عثمان بن عیسی رواسی. این سه تن، نخستین کسانی شمرده میشوند که این مذهب را پدید آوردهاند و نسبت به آن اظهار اعتقاد و برای آن دعوت کردهاند. تردیدی نیست، انگیزه پیدایش وقف و گرایش به آن ناشی از محض عقیده و درک واقعیت نبوده، بلکه برخاسته از تمایلات مادّی، و دواعی نفسانی و دنیوی بودهاست.<ref>{{پک|فضلالله|۱۳۸۱|ک=تحلیلی از زندگانی امام رضا|ص=۷۴}}</ref>