جنبش استقلال‌طلبی هند: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
اصلاح ویرایشی
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: امپراطوری⟸امپراتوری، بوجود⟸به‌وجود
خط ۴:
مبارزات این جنبش با بسیاری از وقایع تاریخی و یگانه شناخته می‌شود. برای مثال اولین و بزرگ‌ترین مقاومت غیرخشونت‌آمیز توده‌ای که در آن ۵۰ میلیون نفر از [[۱۹۱۸ (میلادی)|۱۹۱۸ میلادی]] تا [[۱۹۴۵ (میلادی)|۱۹۴۵ میلادی]] به رهبری مهاتما گاندی شرکت کردند.
 
این جنبش قلمرو وسیعی همچون سازمان‌های سیاسی، فلسفه‌ها و عقاید متفاوت و جنبش‌ها را در برمی گیرد که همگی یک هدف مشترک داشتند و آن پایان دادن به حکمرانی [[کمپانی هند شرقی]] و استیلای امپراطوریامپراتوری بریتانیا در بخش‌های جنوب آسیا بود. جنبش استقلال، کمپین‌های مختلف ملی و منطقه‌ای، تلاش‌ها و تلاطم بسیاری را تجربه کرده‌است که برخی از آن‌ها بدون خشونت و برخی دیگر خشونت‌آمیز بوده‌اند.
 
در طول چهل و پنج سال اول قرن نوزدهم، رام موهان روی آموزش و پرورش مدرن را به مردم هند معرفی کرد. [[ویوکاناندا|سوامی ویوکاناندا]] توانست فرهنگ غنی هند را در پایان قرن نوزدهم به غرب بشناساند. بسیاری از رهبران سیاسی کشور در قرن ۱۹ و بیست همچون مهاتما گاندی و سوبهاس چاندرا بوس از آموزه‌های [[ویوکاناندا|سوامی ویوکاناندا]] متأثر بوده‌اند. بنابر اظهارات [[سبهاش چندر بوس|سوبهاس چاندار بوس]] که مهم‌ترین طرفدار مبارزه مسلحانه برای استقلال هند بود، سوامی ویوکاناندا " خالق هند مدرن " بود و مهاتما گاندی در مورد وی می‌گوید که تأثیر آموزه‌های سوامی، عشق او (گاندی) را به کشورش هزار برابر کرده‌است. نوشته‌های او الهام بخش نسلی بود که برای آزادی می‌جنگیدند. سال‌ها بعد از مرگ [[سری اوروبیندو]]، [[رابیندرانات تاگور]] به نویسنده بزرگ فرانسوی [[رومن رولان]] گفت " اگر می‌خواهید هند را به درستی بشناسید، نوشته‌های ویوکاناندا رو مطالعه کنید در آن‌ها همه چیز مثبت است و هیچ چیزی منفی وجود ندارد".
خط ۱۴۲:
 
== فعالیت‌های انقلابی ==
صرفنظر از برخی انحرافات گمراه‌کننده، شورش مسلحانه در مقابل حکمرانان بریتانیایی پیش از شروع قرن بیستم سازماندهی نشده بود. انقلاب زیرزمینی هند با گرد آوری جنبش‌ها از اولین دهه قرن بیستم، با گروه‌هایی در بنگال، ماهاراشترا، ادیشا، بیهار، اوتار پرادیش، پنجاب، و بعد ریاست جمهوری مادراس شامل آنچه که امروزه هند جنوبی نامیده می‌شود، برخاستند. بسیاری از گروه‌ها در حوالی هند پراکنده شده بودند. جنبش‌های برجسته خاص از بنگال برخاستند، خصوصاً در اطراف بخش بنگال در سال ۱۹۰۵، و در پنجاب در مورد اولی، جوانان تحصیل کرده، باهوش و متخصص طبقه متوسط شهری بودند، کمیته بادراکوک که از انقلاب «کلاسیک» هند می‌آمدند، در حالیکه دومی پایه حمایتی کلانی در جامعه نظامی و روستائی پونجاب داشت. سازمان‌هایی مانند جوگانتار و آنوشیلان سامیتی در دههٔ ۱۹۰۰ پدیدار شدند. جنبش‌ها و فلسفه انقلاب حضور خود را در سال ۱۹۰۵ در طول بخش‌بندی بنگال یافتند. احتمالاً اولین گام‌ها جهت سازماندهی انقلابیون توسط آروبیندو گاش، برادرش بارین گاش، بوپندرانات داتا و غیره انجام شد. وقتی آن‌ها حزب جوگانتار را در آوریل سال ۱۹۰۶ تشکیل دادند، جوگانتار به عنوان دایره داخلی آشیلان سامیتی که در بنگال حاضر بود، عمدتاً به عنوان یک جامعه انقلابی در ظاهر یک انجمن ورزشی، بوجودبه‌وجود آمد.
 
[[آنوشیلان سامیتی]] و [[جاگینتار]] شعبه‌های متعددی در سرتاسر بنگال و سایر قسمت‌های هند باز کردند و زنان و مردان جوان را برای شرکت در فعالیت‌های انقلابی استخدام کردند. بسیاری از قتل و غارتها انجام شدند، بسیاری از انقلابیون نیز دستگیر و به زندان افکنده شدند. رهبران حزب جوگانتار مانند [[بارین گاش]] و [[باگا جاتین]]، شروع به ساخت مواد منفجره کردند. از برجسته‌ترین رویدادهای ترور سیاسی، بمب آلیپوربود، [[کشتار مظفرپور]] تلاش در انجام بسیاری از فعالیت‌ها کرد و بسیاری از آن‌ها محکوم به تبعید ابد شدند، در حالیکه [[خودیرام بس]] اعدام شد. تأسیس [[ایندیاهاوس]] (India House) و جامعه‌شناس هندی تحت شیمجا کریشما وارما در لندن در سال ۱۹۰۵ جنبش رادیکال را به خود بریتانیا برد. در اول ماه ژوئیه ۱۹۰۹، یک دانشجوی هندی به نام [[مادان لا دینگرا]]، توسط خانه هند در لندن شناسائی شده و [[ویلیام هات کورزون وایل]]، یک M.P بریتانیائی در لندن، به ضرب گلوله کشته شد. در سال ۱۹۱۲ توطئه دهلی-لاهور توسط [[راش بهاری بوز]]، عضو سابق جوگانتار، برنامه‌ریزی شد، تا نایب السلطنه وقت هند، چارلز هاردینگ را ترور کنند. این توطئه در تلاشی برای بمب‌گذاری اجتماع نایب السلطنه در ۲۳ دسامبر ۱۹۱۲ به دلیل انتقال پایتخت امپراطوریامپراتوری از کلکته به دهلی، به اوج خود رسید. طی عواقب بعدی این اتفاق، پلیس متمرکز و تلاش‌های زیرکانه‌ای توسط پلیس هندی بریتانیایی جهت تخریب انقلاب زیرزمینی پونجابی و بنگال انجام شدند، که برای مدتی فشار زیادی را متحمل شدند. راش بهاری برای مدت زمان سه سال موفق به فرار از دستگیری شد. اما تا زمان شروع [[جنگ جهانی اول]] در اروپا، جنبش انقلابی در بنگال (و پونجابی) مجدداً احیاء شده و برای فلج کردن حکومت محلی به حد کافی قوی بود. در سال ۱۹۱۴، انقلابیون هندی، توطئه هائی علیه قانون بریتانیا چیدند، اما این برنامه شکست خورد و بسیاری از انقلابیون زندگی خود را فدا کردند و سایرین دستگیرشده و به زندان سلولی (کالاپانی) در [[جزایر آندامان]] و [[نیکوبار]] فرستاده شدند. طی [[جنگ جهانی اول]]، انقلابیون تصمیم به وارد کردن اسلحه و مهمات از [[آلمان]] کرده و یک انقلاب مسلح در مقابل بریتانیا را به اجرا درآورند.
 
[[پرونده:Bhagat Singh Sukh Dev Raj Guru.jpg|بندانگشتی]]
خط ۱۸۸:
INAشکست خورد درحالیکه به لجستیک سواشده بدهکاربود، ارتش و منابع ناچیز از ژاپنی‌ها، و فاقد پشتیبانی و آموزش. مرگ فرضی بوز به عنوان اوج جنبش هند آزاد شمرده می‌شود. به دنبال محاصره ژاپن، سربازان INA به هند آورده شده و تعدادی از آن‌ها متهم به خیانت شدند. اما عملکردهای بوز اذهان عمومی را تحت تأثیر قرارداده و سربازان بومی نیروی هندی بریتانیائی را از وفاداری به سمت تاج و تخت به منظور حمایت از سربازانی که راج آن‌ها را دوست و یاور می‌پنداشت، منحرف کرد.
 
پس از جنگ، داستان جنبش هند آزاد و ارتش آن که طی محاکمات سربازان INA مورد توجه عموم قرار گرفت، در سال ۱۹۴۵ بسیار فتنه انگیز بود، طوری‌که شورش‌های توده‌ای وحشت‌انگیز و طغیانها- نه فقط در هند، بلکه در کل امپراطوریامپراتوری آن- دولت بریتانیا از BBC برای پخش این داستان ممانعت به عمل آورد. روزنامه‌ها خلاصه اعدام سربازان INA را که در ردفورت انجام شده بود، گزارش دادند. در حین محاکمه و پس از آن، شورشیانی که از نیروهای ارتشی هندی بریتانیائی برخواسته بودند، به ویژه در نیروی دریائی سلطنتی که حمایت عموم را در سرتاسر هند، از [[کراچی]] تا [[بمبئی]] و از [[ویزاگ]] تا [[کلکته]] به دست آورده بودند.
 
== شورش جزیره کریسمس و طغیان نیروی دریائی سلطنتی هند ==
خط ۲۰۳:
{{اصلی|جنبش پاکستان}}
 
در سوم ژوئن سال ۱۹۴۷، [[وایکانت لوئیس ماونت باتن]]، آخرین فرماندار کل هند، بخش‌بندی هند بریتانیائی به هند و پاکستان را اعلام کرد. با عبور سریع از پارلمان بریتانیائی قانون استقلال هند، در ساعت ۱۱:۵۷ مورخ ۱۴ اوت ۱۹۴۷، پاکستان به عنوان کشوری جداگانه اعلام شد، و در ساعت ۱۲:۰۲، درست پس از نیمه شب، مورخ ۱۵ اوت ۱۹۴۷ هند نیز کشوری مستقل شد. به دنبال آن برخوردهای خشن بین هندوها، شیخ‌ها و مسلمانان بوجودبه‌وجود آمد. نخست‌وزیر نرو و معاون نخست‌وزیر [[سردار والاببائی پاتل]]، [[ماونت باتن]] را دعوت کرد تا همچنان فرماندار کل هند بماند. پاتل مسئولیت آوردن ۵۶۵ ایالت باشکوه را به اتحادیه هند به عهده گرفت، تلاش‌های او با سیاست‌های «مشت آهنین در دستکش مخملی» با استفاده از نیروی نظامی تفهیم شد تا جوناگاه و استان حیدرآباد به هند ملحق شوند (عملکرد چوگان) از سوی دیگر، پاندیت [[جواهر لعل نهرو]] مسئله کشمیر را در دست خود نگه داشت.
 
مجلس مؤسسان کار پیش‌نویس قانون اساسی را در ۲۶ نوامبر سال ۱۹۴۹ تکمیل کرد؛ در ۲۶ ژانویه ۱۹۵۰، جمهوری هند رسماً اعلان شد. مجلس مؤسسان دکتر [[راجندرا پراساد]] را که از سوی فرمانده کل راجگوپالاچاری فرمان داده شده بود، به عنوان اولین [[رئیس‌جمهور هند]] برگزید. متعاقب آن هند به گوا و سایر قسمت‌های هندی تحت محاصره پرتقال در سال ۱۹۶۱ حمله کرده و آنجا به هند پیوست)، فرانسوی‌ها چاندرناگور، پوندیچری و سایر مستعمره‌های هندی باقی‌مانده را در سال ۱۹۵۶ واگذار کردند، و اسکیم در سال ۱۹۷۵ رأی داد تا به اتحادیه هند ملحق شود.