تجربههایی که او از این دو استاد به دست آورد سبباو شدرا کهمصمم تصمیمکرد بگیردکه دررشته راهی دانش بیاموزد کهمورد علاقهاش را داشتدنبال کند. به این سبب از تحصیل در رشته علوم طبیعی انصراف داد و تصمیم گرفت برای آموزش در زمینه علوم پرورشی و [[روانشناسی]] به [[اروپا]] برود. نخست قصد رفتن به [[سوئد]] را داشت، اما در نهایت در [[پاییز]] [[۱۳۲۵ (خورشیدی)]] وارد [[پاریس]] شد. در این هنگام یک سال از پایان [[جنگ جهانی دوم]] گذشته بود و اروپا ویرانهای با داغ جنگ و گرسنگی بود.
اِراده توران برای آموختن سبب شد که این دشواریها مانعی در راه هدف او نشود. خود را با وضعیت ناگوار پس از جنگ در اروپا سازگار کرد. با جیره خوراک روزانه زندگی میکرد و حتی در پروژههای بازسازی بخشهای گوناگون اروپا که با همیاری دانشجویان اجرا میشد مشارکت میکرد. با این هدف یک بار به [[بوسنی و هرزگوین]] و یک بار به [[کوههای تاترا]] در [[چکسلواکی]] رفت و در بازسازی [[ترابری ریلی|راهآهن]] آن مناطق شرکت کرد. این سفرها و دیدن چهره اروپا پس از این جنگ ویرانگر چنان تأثیر عمیقی بر او گذاشت که از همان هنگام به نقش آموزش و پرورش در پاسداری از ارزشهای انسانی یا ویران کردن آن پی برد. در این دوره او نخست رشته [[روانشناسی تربیتی]] را در [[دانشگاه سوربن]] به پایان رساند و پس از آن رشته آموزش [[پیشدبستانی]] را در [[کالج سوونیه]] ادامه داد. او در این دوره این در کلاسهای درس [[هنری والون]] که باو [[ژان پیاژه]] دو روانشناس پُرآوازه در حوزه [[معرفتشناسی]] کودک حضور یافت. موضوع [[نظریههای رشد]] [[هنری والون]] و [[ژان پیاژه]] در این دوره حتی در اروپا تازه بودند و میرهادی فرصت کرد که این دیدگاهها را بیاموزد و در ایران به کار ببندد. در همین دوره بود که او در جریان آموزشهای خود با آموزشگران بزرگ اروپا و [[ایالات متحده آمریکا]] همچون [[فردریک فریبل]]، [[یوهان هانریش پستالوزی]]، [[اوید دکرولی]] {{به فرانسوی|Ovide Decroly}}، [[جان دیویی]]، [[سلستین فرنه]] و [[ماریا مونتهسوری]] آشنا شد. در میان این استادان او بیش از دیگران به روش و رویکرد اوید دکرولی پزشک و آموزشگر [[بلژیک|بلژیکی]] گرایش نشان میداد. همچنین در شیوه اداره مدرسه او وابسته به نظریههای سلستین فرنه بود.