بازبودن: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ایجاد شده توسط ترجمهٔ صفحهٔ «Openness to experience»
 
جز تمیزکاری
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
خط ۱:
'''پذیرای تجربه بودن''' یا '''باز بودن در برابر تجربه''' و گاهی به خلاصه، '''بازبودن'''، یکی از حوزه‌هایی است که در توصیف [[روان‌شناسی شخصیت|شخصیت انسان]] در [[پنج عامل بزرگ شخصیت|مدل پنج عاملی]] مورد استفاده قرار می‌گیرد.<ref>{{Cite journal|last=Goldberg L. R.|year=1993|title=The structure of phenotypic personality traits|url=|journal=American Psychologist|volume=48|issue=1|pages=26–34|doi=10.1037/0003-066X.48.1.26|pmid=8427480}}</ref><ref name="mccrae">{{Cite journal|last=McCrae R. R. , John O. P.|last2=John|year=1992|title=An introduction to the Five-Factor Model and its applications|url=|journal=Journal of Personality|volume=60|issue=2|pages=175–215|doi=10.1111/j.1467-6494.1992.tb00970.x|pmid=1635039}}</ref> بازبودن شامل پنج [[{{پم|وجه (روانشناسی) - |Facet (psychology)|عنوان=وجه]]}}، یا بعد است. از جمله تخیل فعال (فانتزی)، حساسیت نسبت به زیبایی، توجه به احساساتِ درونی، ترجیحِ تنوع و [[کنجکاوی|کنجکاویِ]] فکری. بسیاری از تحقیقات [[روان‌سنجی|روان سنجی]]، نشان داده‌اند که این وجه‌ها یا خصوصیات به طوربه‌طور قابل توجهی با یکدیگر همبسته‌اند.همبسته‌اند؛ بنابراین، بازبودن می‌تواند به عنوان یک ویژگیِ شخصیتیِ کلی دیده‌شود که از مجموعه‌ای از ویزگی‌های رفتاری، عادت‌ها و تمایلات خاص تشکیل شده استشده‌است که در کنار هم جمع می‌شوند.
 
باز بودن، اغلب از نظر آماری، [[توزیع طبیعی|توزیع نرمال]] دارد و در آن تعداد بسیار کمی از افراد، نمره‌ینمرهٔ بسیار بالا یا بسیار پایین می‌گیرند و نمره‌ینمرهٔ بیشتر افراد در آن متوسط است.<ref name="mccrae">{{Cite journal|last=McCrae R. R. , John O. P.|last2=John|year=1992|title=An introduction to the Five-Factor Model and its applications|url=|journal=Journal of Personality|volume=60|issue=2|pages=175–215|doi=10.1111/j.1467-6494.1992.tb00970.x|pmid=1635039}}</ref> افرادی که از نظر بازبودن، نمره‌ینمرهٔ کمی می‌گیرند''، در برابر تجربه بسته'' به حساب می‌آیند. این افراد از نظر دیدگاه و رفتار، معمولامعمولاً سنتی و پیرو رسم و رسوم هستند. آنها روال‌های آشنا را به تجربیات جدید ترجیح می‌دهند و عموماعموماً علاقه‌های آن‌ها طیف محدودی دارد. بازبودن رابطه‌یرابطهٔ نسبتانسبتاً مثبتی با خلاقیت، هوش و دانش دارد. بازبودن با ویژگیِ روانشناختیِ [[{{پم|جذب (روانشناسی) - |Absorption (psychology)|عنوان=جذب]]}} ارتباط دارد و مانند جذب، رابطه‌ای متوسط با تفاوت‌های فردی از نظر [[هیپنوتیزم پذیری - {{پم|هیپنوتیزم‌پذیری|Hypnotic susceptibility|هیپنوتیزم‌پذیری]]}} دارد.
 
رابطه‌یرابطهٔ محدود بازبودن با جنبه‌های [[{{پم|سلامت ذهنی - |Subjective well-being|سلامت ذهنی]]}}، کمتر از رابطه‌یرابطهٔ محدود آن با سایر ویژگی‌های شخصیتی [[پنج عامل بزرگ شخصیت|مدل پنج عاملی]] است.<ref name="Steel">{{Cite journal|last=Steel|first=Piers|last2=Schmidt, Joseph & Shultz, Jonas|year=2008|title=Refining the relationship between personality and Subjective well-being|journal=Psychological Bulletin|volume=134|issue=1|pages=138–161|doi=10.1037/0033-2909.134.1.138|pmid=18193998}}</ref> در کل به نظر می‌رسد که بازبودن، تا حد زیادی با علائم اختلال‌های روانی بی ارتباط است.<ref name="clinical disorders">{{Cite journal|last=Malouff|first=John M.|last2=Thorsteinsson, Einar B. & Schutte, Nicola S.|year=2005|title=The relationship between the five-factor model of personality and symptoms of clinical disorders: a meta-analysis|journal=Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment|volume=27|issue=2|pages=101–114|doi=10.1007/s10862-005-5384-y}}</ref>
 
== اندازه‌گیری ==
بازبودن در برابر تجربه، معمولاً با معیارهای خود-اظهاری ارزیابی می‌شود. هرچند برای ارزیابی آن از گزارش‌های همتایان و مشاهده‌های شخص ثالث نیز استفاده می‌شود. معیارهای خود-اظهاری، یا [[''{{پم|فرضیه واژگان - |Lexical hypothesis|عنوان=واژگانی]]}}''<ref name="Thompson">{{Cite journal|last=Thompson|first=E.R.|date=October 2008|title=Development and Validation of an International English Big-Five Mini-Markers|journal=Personality and Individual Differences|volume=45|issue=6|pages=542–548|doi=10.1016/j.paid.2008.06.013}}</ref> هستند و یا مبتنی بر ''بیان'' شخص.<ref name="Goldbergetal">{{Cite journal|last=Goldberg|first=L.R.|last2=Johnson, JA|last3=Eber, HW|displayauthors=etal|year=2006|title=The international personality item pool and the future of public-domain personality measures|journal=Journal of Research in Personality|volume=40|issue=1|pages=84–96|doi=10.1016/j.jrp.2005.08.007}}</ref> اینکه از کدام معیار از کدام نوع از خود‌-اظهاریخوداظهاری استفاده شود، به نتیجه‌یِ ارزیابیِ خصوصیاتِ روانسنجی و محدودیت‌هایِ زمانی و مکانیِ تحقیق مورد بررسی، بستگی دارد.
* ''معیارهای واژگانی'' از صفت‌های فردی‌ای استفاده می‌کند که نشانگر بازبودن در برابر تجربه هستند، مانند ''خلاقیت، خردمندی، هنری بودن، فلسفی بودن، و عمیق بودن''. گُلدبِرگ (به [[زبان {{انگلیسی|انگلیسی]]: Goldberg)}} در سال ۱۹۹۲۱۹۹۲،<ref>{{Cite journal|last=Goldberg|first=L.R.|year=1992|title=The development of markers for the Big-Five factor structure|journal=Psychological Assessment|volume=4|issue=1|pages=26–42|doi=10.1037/1040-3590.4.1.26}}</ref>، به عنوان بخشی از نشانگرهای ۱۰۰ کلمه‌ایِ پنج ویژگیِ اصلیِ شخصیتش، یک معیار ۲۰ کلمه‌ای ایجاد کرد، و ساسییِر (به [[زبان {{انگلیسی|انگلیسی]]: Saucier)}} در سال ۱۹۹۴۱۹۹۴،<ref>{{Cite journal|last=Saucier|first=G|year=1994|title=Mini-Markers – a brief version of Goldberg's unipolar big-five markers|journal=Journal of Personality Assessment|volume=63|issue=3|pages=506–516|doi=10.1207/s15327752jpa6303_8|pmid=7844738}}</ref>، به عنوان بخشی از نشانگرهای کوچک ۴۰ کلمه‌ای‌اش، یک معیار ۸ کلمه‌ایِ خلاصه‌تر تهیه کرد. با این حال، در نمونه‌های خارج از آمریکای شمالی، مشخص شد که خصوصیات روانسنجیِ نشانگرهایِ کوچک اصلی ساسیر، تا حدودی بهینه نیستند.<ref name="Thompson">{{Cite journal|last=Thompson|first=E.R.|date=October 2008|title=Development and Validation of an International English Big-Five Mini-Markers|journal=Personality and Individual Differences|volume=45|issue=6|pages=542–548|doi=10.1016/j.paid.2008.06.013}}</ref> در نتیجه، یک معیار با ساختار اصلاح‌شده‌اصلاح‌شده تدوین شد تا خصوصیات روان‌سنجی بهتری داشته باشد که به آن، نشانگرهای کوچک انگلیسی بین‌المللی (به [[زبان {{انگلیسی|انگلیسی]]: International English Mini-Markers)}} می‌گویند. نشانگرهای کوچک انگلیسی بین‌المللی، برای ارزیابی بازبودن و ابعاد دیگر مدل شخصیتی پنج عاملی، هم در جمعیت آمریکایی و هم به ویژه، بدون جمعیت آمریکایی، اعتبار روان‌سنجیِ خوبی دارد. قابلیت اطمینان داخلی این معیار برای اندازه‌گیری باز بودن هم برای افرادی که انگلیسی زبان مادری آن‌ها باشد و هم برای سایر افراد 0.84۰٫۸۴ است.
* ''معیارهای بیانی'' از کلمات بیشتری استفاده می‌کنند و از این رو، نسبت به معیارهای واژگانی، در ابزارهای تحقیقی بیشتری به کار می‌روند. به عنوان مثال، مقیاس بازبودن (خردمندی) در مخزن بین‌المللی موارد آزمون شخصیت گلدبرگ ({{انگلیسی|Goldberg's International Personality Item Pool)}} 45۴۵ کلمه است، در حالی که مقیاس واژگانی ساسیر ({{انگلیسی|Saucier)}} یا تامپسون ({{انگلیسی|Thompson)}} که در سال 2008۲۰۰۸ ارائه شده است،شده‌است، برای بازبودن، 8۸ کلمه است. نمونه‌هایی از موارد معیارهای بیانی عبارتند از: ''عشق به فکر کردن به روش‌های جدید انجام کارها'' و یا ''مشکل داشتن در درک ایده‌های انتزاعی''.<ref name="Goldbergetal">{{Cite journal|last=Goldberg|first=L.R.|last2=Johnson, JA|last3=Eber, HW|displayauthors=etal|year=2006|title=The international personality item pool and the future of public-domain personality measures|journal=Journal of Research in Personality|volume=40|issue=1|pages=84–96|doi=10.1016/j.jrp.2005.08.007}}</ref> دو نمونه از مجموعه‌یمجموعهٔ معیارهای بیانی عبارتند از: [[{{پم|آزمون شخصیت تجدید نظر شده‌‌‌یشدهٔ نئو - |Revised NEO Personality Inventory}} {{انگلیسی|آزمون شخصیت تجدید نظر شده‌‌‌ی نئو]] (NEO PI-R)}} که مبتنی بر [[پنج عامل بزرگ شخصیت|مدل پنج عاملی]] است و آزمون شخصیت تجدید نظر شده‌یشدهٔ هگزاکو ({{انگلیسی|HEXACO-PI-R)}} مبتنی بر [[{{پم|مدل ساختار شخصیت هگزاکو - |HEXACO model of personality structure|عنوان=مدل هگزاکو]]}}. <ref>https://www.scopus.com/inward/record.url?eid=2-s2.0-4544288723&partnerID=40&md5=ed34e329995a6f728720326f9fc946b5{{full citation needed|date=November 2014}}</ref> در این آزمون‌ها، بازبودن در برابر تجربه، یکی از شش بعد شخصیت است که اندازه‌گیری می‌شود و در هر دو آزمون، بازبودن در برابر تجربه، دارای چند وجه است. آزمون تجدید نظر شده‌‌‌یشدهٔ نئو، شش وجه را ارزیابی می‌کند که به ترتیب عبارتند از: باز بودن در برابر ایده‌ها، احساسات، ارزش‌ها، فانتزی، زیبایی‌شناسی و عمل‌ها. آزمون تجدید نظر شده‌یشدهٔ هگزاکو، چهار وجه را ارزیابی می‌کند که عبارتند از: کنجکاوی، خلاقیت، درک زیبایی‌شناختی و غیرمتعارف بودن.
 
تعدادی از تحقیقات نشان داده‌اند که باز بودن در برابر تجربه دو زیرمولفه‌یزیرمولفهٔ اصلی دارد. یکی مربوط به گرایش به فکرکردن و دیگری مربوط به جنبه‌های تجربیِ بازبودن، مانند درک زیبایی‌شناختی و بازبودن در برابر تجربیات حسی. به این زیرمولفه‌های فرعی به ترتیب عقل و تجربه‌یتجربهٔ بازبودن می‌گویند و بین این دو یک همبستگی مثبت و قوی (55۵۵/0۰ = r) وجود دارد.<ref name="Special Section">{{Cite journal|last=Connelly|first=B.S.|last2=Ones, D. S.|last3=Chernyshenko, O. S.|year=2014|title=Introducing the Special Section on Openness to Experience: Review of Openness Taxonomies, Measurement, and Nomological Net|journal=Journal of Personality Assessment|volume=96|issue=1|pages=1–16|doi=10.1080/00223891.2013.830620|pmid=24073877}}</ref>
* ''معیارهای واژگانی'' از صفت‌های فردی‌ای استفاده می‌کند که نشانگر بازبودن در برابر تجربه هستند، مانند ''خلاقیت، خردمندی، هنری بودن، فلسفی بودن، و عمیق بودن''. گُلدبِرگ (به [[زبان انگلیسی|انگلیسی]]: Goldberg) در سال ۱۹۹۲<ref>{{Cite journal|last=Goldberg|first=L.R.|year=1992|title=The development of markers for the Big-Five factor structure|journal=Psychological Assessment|volume=4|issue=1|pages=26–42|doi=10.1037/1040-3590.4.1.26}}</ref>، به عنوان بخشی از نشانگرهای ۱۰۰ کلمه‌ایِ پنج ویژگیِ اصلیِ شخصیتش، یک معیار ۲۰ کلمه‌ای ایجاد کرد، و ساسییِر (به [[زبان انگلیسی|انگلیسی]]: Saucier) در سال ۱۹۹۴<ref>{{Cite journal|last=Saucier|first=G|year=1994|title=Mini-Markers – a brief version of Goldberg's unipolar big-five markers|journal=Journal of Personality Assessment|volume=63|issue=3|pages=506–516|doi=10.1207/s15327752jpa6303_8|pmid=7844738}}</ref>، به عنوان بخشی از نشانگرهای کوچک ۴۰ کلمه‌ای‌اش، یک معیار ۸ کلمه‌ایِ خلاصه‌تر تهیه کرد. با این حال، در نمونه‌های خارج از آمریکای شمالی، مشخص شد که خصوصیات روانسنجیِ نشانگرهایِ کوچک اصلی ساسیر، تا حدودی بهینه نیستند.<ref name="Thompson">{{Cite journal|last=Thompson|first=E.R.|date=October 2008|title=Development and Validation of an International English Big-Five Mini-Markers|journal=Personality and Individual Differences|volume=45|issue=6|pages=542–548|doi=10.1016/j.paid.2008.06.013}}</ref> در نتیجه، یک معیار با ساختار اصلاح‌شده‌ تدوین شد تا خصوصیات روان‌سنجی بهتری داشته باشد که به آن، نشانگرهای کوچک انگلیسی بین‌المللی (به [[زبان انگلیسی|انگلیسی]]: International English Mini-Markers) می‌گویند. نشانگرهای کوچک انگلیسی بین‌المللی، برای ارزیابی بازبودن و ابعاد دیگر مدل شخصیتی پنج عاملی، هم در جمعیت آمریکایی و هم به ویژه، بدون جمعیت آمریکایی، اعتبار روان‌سنجیِ خوبی دارد. قابلیت اطمینان داخلی این معیار برای اندازه‌گیری باز بودن هم برای افرادی که انگلیسی زبان مادری آن‌ها باشد و هم برای سایر افراد 0.84 است.
* ''معیارهای بیانی'' از کلمات بیشتری استفاده می‌کنند و از این رو، نسبت به معیارهای واژگانی، در ابزارهای تحقیقی بیشتری به کار می‌روند. به عنوان مثال، مقیاس بازبودن (خردمندی) در مخزن بین‌المللی موارد آزمون شخصیت گلدبرگ (Goldberg's International Personality Item Pool) 45 کلمه است، در حالی که مقیاس واژگانی ساسیر (Saucier) یا تامپسون (Thompson) که در سال 2008 ارائه شده است، برای بازبودن، 8 کلمه است. نمونه‌هایی از موارد معیارهای بیانی عبارتند از: ''عشق به فکر کردن به روش‌های جدید انجام کارها'' و یا ''مشکل داشتن در درک ایده‌های انتزاعی''.<ref name="Goldbergetal">{{Cite journal|last=Goldberg|first=L.R.|last2=Johnson, JA|last3=Eber, HW|displayauthors=etal|year=2006|title=The international personality item pool and the future of public-domain personality measures|journal=Journal of Research in Personality|volume=40|issue=1|pages=84–96|doi=10.1016/j.jrp.2005.08.007}}</ref> دو نمونه از مجموعه‌ی معیارهای بیانی عبارتند از: [[آزمون شخصیت تجدید نظر شده‌‌‌ی نئو - Revised NEO Personality Inventory|آزمون شخصیت تجدید نظر شده‌‌‌ی نئو]] (NEO PI-R) که مبتنی بر [[پنج عامل بزرگ شخصیت|مدل پنج عاملی]] است و آزمون شخصیت تجدید نظر شده‌ی هگزاکو (HEXACO-PI-R) مبتنی بر [[مدل ساختار شخصیت هگزاکو - HEXACO model of personality structure|مدل هگزاکو]]. <ref>https://www.scopus.com/inward/record.url?eid=2-s2.0-4544288723&partnerID=40&md5=ed34e329995a6f728720326f9fc946b5{{full citation needed|date=November 2014}}</ref> در این آزمون‌ها، بازبودن در برابر تجربه، یکی از شش بعد شخصیت است که اندازه‌گیری می‌شود و در هر دو آزمون، بازبودن در برابر تجربه، دارای چند وجه است. آزمون تجدید نظر شده‌‌‌ی نئو، شش وجه را ارزیابی می‌کند که به ترتیب عبارتند از: باز بودن در برابر ایده‌ها، احساسات، ارزش‌ها، فانتزی، زیبایی‌شناسی و عمل‌ها. آزمون تجدید نظر شده‌ی هگزاکو، چهار وجه را ارزیابی می‌کند که عبارتند از: کنجکاوی، خلاقیت، درک زیبایی‌شناختی و غیرمتعارف بودن.
 
براساس تحقیقات سامسَم گاسلینگ ({{انگلیسی|Sam Gosling)}}، می‌توان با بررسی خانه و فضاهای کاری افراد، میزان بازبودن آن‌ها را ارزیابی کرد. افرادی که در برابر تجربه، بسیار باز هستند، اغلب دکوراسیون متمایز و نامتعارف دارند. آنها همچنین احتمالااحتمالاً در موضوعات متنوعی کتاب دارند و مجموعه‌یمجموعهٔ متنوعی از موسیقی و آثار هنری را در معرض نمایش قرار می‌دهند.
تعدادی از تحقیقات نشان داده‌اند که باز بودن در برابر تجربه دو زیرمولفه‌ی اصلی دارد. یکی مربوط به گرایش به فکرکردن و دیگری مربوط به جنبه‌های تجربیِ بازبودن، مانند درک زیبایی‌شناختی و بازبودن در برابر تجربیات حسی. به این زیرمولفه‌های فرعی به ترتیب عقل و تجربه‌ی بازبودن می‌گویند و بین این دو یک همبستگی مثبت و قوی (55/0 = r) وجود دارد.<ref name="Special Section">{{Cite journal|last=Connelly|first=B.S.|last2=Ones, D. S.|last3=Chernyshenko, O. S.|year=2014|title=Introducing the Special Section on Openness to Experience: Review of Openness Taxonomies, Measurement, and Nomological Net|journal=Journal of Personality Assessment|volume=96|issue=1|pages=1–16|doi=10.1080/00223891.2013.830620|pmid=24073877}}</ref>
 
براساس تحقیقات سام گاسلینگ (Sam Gosling)، می‌توان با بررسی خانه و فضاهای کاری افراد، میزان بازبودن آن‌ها را ارزیابی کرد. افرادی که در برابر تجربه، بسیار باز هستند، اغلب دکوراسیون متمایز و نامتعارف دارند. آنها همچنین احتمالا در موضوعات متنوعی کتاب دارند و مجموعه‌ی متنوعی از موسیقی و آثار هنری را در معرض نمایش قرار می‌دهند.
 
== جنبه‌های روانشناختی ==
باز بودن در برابر تجربه، هم مولفه‌های انگیزشی دارد و هم مولفه‌های ساختاری.<ref name="McRae">{{Cite book|last=McRae|first=Tobert R.|title=Encyclopedia of Applied Psychology|year=2004|chapter=Openness to Experience|volume=2|publisher=Elsevier}}</ref> افرادی که از نظر بازبودن در سطح بالایی قرار دارند، انگیزه دارند که به دنبال تجربیات جدید باشند و در آزمودن خودشان شرکت کنند. از لحاظ ساختاری، سبک آگاهی آن‌ها روان است و به آنها امکان می‌دهد که بین ایده‌هایی که ارتباط نزدیکی به هم ندارند، ارتباطی بدیع برقرار کنند. در مقابل، افرادی که بسته هستند، با تجربیات آشنا و سنتی راحت‌تر هستند.
 
=== خلاقیت ===
باز بودن در برابر تجربه، آن‌طور که با آزمایش تفکر واگرا اندازه‌گیری می‌شود، از نظر آماری با [[خلاقیت]] همبستگی دارد.<ref>{{Cite journal|last=McCrae, R. R.|year=1987|title=Creativity, divergent thinking, and openness to experience|journal=[[Journal of Personality and Social Psychology]]|volume=52|issue=6|pages=1258&ndash;1265|doi=10.1037/0022-3514.52.6.1258}}</ref> از آنجایی که هنرمندان حرفه‌ای و دانشمندان در مقایسه با اعضای عمومی جامعه، از نظر بازبودن، نمره‌ینمرهٔ بالاتری می‌گیرند، بازبودن با خلاقیت هنری و علمی مرتبط دانسته شده استشده‌است.<ref name="Feist">Feist, G. J. (1998). A meta-analysis of the impact of personality on scientific and artistic creativity. Personality and Social Psychological Review, 2, 290–309.</ref>
 
=== هوش و دانش ===
بازبودن در برابر تجربه با [[هوش]] همبسته است و ضرایب همبستگی آن در محدوده‌یمحدودهٔ ''r'' = 0.30۰٫۳۰ تا ''r'' = 0.45۰٫۴۵ قرار دارد.<ref name="Moutafi2006">{{Cite journal|last=Moutafi|first=Joanna|last2=Furnham, Adrian|last3=Crump, John|year=2006|title=What facets of openness and conscientiousness predict fluid intelligence score?|journal=Learning and Individual Differences|volume=16|pages=31–42|doi=10.1016/j.lindif.2005.06.003}}</ref> باز بودن در برابر تجربه، نسبتانسبتاً با [[{{پم|هوش سیال و هوش متبلور - |Fluid and crystallized intelligence|عنوان=هوش متبلور]]}} مرتبط است، اما ارتباط آن با [[{{پم|هوش سیال و هوش متبلور - |Fluid and crystallized intelligence|عنوان=هوش سیال]]}} ضعیف است.<ref>{{Cite book|last=Geary, D. C.|year=2005|title=The origin of mind: Evolution of brain, cognition, and general intelligence|location=Washington, DC|publisher=[[American Psychological Association]]|isbn=978-1-59147-181-3}}</ref> یک مطالعه که [[{{پم|وجه (روانشناسی) - |Facet (psychology)|عنوان=وجه‌های]]}} بازبودن را بررسی کرده است،کرده‌است، نشان داد که وجه ایده‌ها و وجه عمل‌ها، با [[{{پم|هوش سیال و هوش متبلور - |Fluid and crystallized intelligence|عنوان=هوش سیال]]}}، همبستگی متوسط و مثبت ''(r'' = 0.20۰٫۲۰ و ''r'' = 0.07۰٫۰۷) دارند. وقتی که افراد مایل به کنجکاوی و پذیرای یادگیری باشند، این توانایی‌های ذهنی ممکن است راحت‌تر به وجود آیند. مطالعات متعددی نشان داده استداده‌است که بین باز بودن در برابر تجربه و [[اطلاعات عمومی]] ارتباط مثبت وجود دارد.<ref name="Furnham2006">{{Cite journal|last=Furnham|first=Adrian|last2=Chamorro-Premuzic, Tomas|author-link2=Tomas Chamorro-Premuzic|year=2006|title=Personality, intelligence, and general knowledge|journal=Learning and Individual Differences|volume=16|pages=79–90|doi=10.1016/j.lindif.2005.07.002}}</ref><ref name="chamorro">{{Cite journal|last=Chamorro-Premuzic|first=Tomas|last2=Furnham, Adrian & Ackerman, Phillip L.|year=2006|title=Ability and personality correlates of general knowledge|journal=Personality and Individual Differences|volume=41|issue=3|pages=419–429|doi=10.1016/j.paid.2005.11.036}}</ref><ref name="Furnham2007">{{Cite journal|last=Furnham|first=Adrian|last2=Christopher, Andrew N. ; Garwood, Jeanette & Martin, G. Neil|year=2007|title=Approaches to learning and the acquisition of general knowledge|journal=Personality and Individual Differences|volume=43|issue=6|pages=1563–1571|doi=10.1016/j.paid.2007.04.013}}</ref><ref name="Furnham2008">{{Cite journal|last=Furnham|first=Adrian|last2=Chamorro-Premuzic, Tomas|author-link2=Tomas Chamorro-Premuzic|year=2008|title=Cognitive ability, learning approaches and personality correlates of general knowledge|journal=Educational Psychology|volume=28|issue=4|pages=427–437|doi=10.1080/01443410701727376}}</ref> افرادی که از نظر بازبودن در سطح بالایی هستند، ممکن است انگیزه بیشتری برای شرکت در فعالیت‌های فکری‌ای داشته باشند که دانش آنها را افزایش می‌دهد. بازبودن در برابر تجربه، به ویژه در مورد وجه ایده‌ها، با [[{{پم|نیاز به شناخت - |Need for cognition|نیاز به شناخت]]،}},<ref name="same or different">{{Cite journal|last=Fleischhauer|first=Monica|last2=Enge, Sören|last3=Brocke, Burkhard|last4=Ullrich, Johannes|last5=Strobel, Alexander|last6=Strobel, Anja|year=2010|title=Same or Different? Clarifying the Relationship of Need for Cognition to Personality and Intelligence|journal=Personality and Social Psychology Bulletin|volume=36|issue=1|pages=82–96|doi=10.1177/0146167209351886|pmid=19901274}}</ref> یعنی تمایل انگیزشی به فکر کردن در مورد ایده‌ها، موشکافی اطلاعات و لذت بردن از حل پازل‌ها مرتبط است.است؛ و همچنین با [[{{پم|مشغولیت فکری معمولی - |Typical intellectual engagement|مشغولیت فکری معمولی]]}} (ساختاری مشابه به نیاز به شناخت)<ref name="Mussell">{{Cite journal|last=Mussell|first=Patrick|year=2010|title=Epistemic curiosity and related constructs: Lacking evidence of discriminant validity|journal=Personality and Individual Differences|volume=49|issue=5|pages=506–510|doi=10.1016/j.paid.2010.05.014}}</ref> نیز ارتباط دارد.<ref name="Rocklin">{{Cite journal|last=Rocklin|first=Thomas|year=1994|title=Relation Between Typical Intellectual Engagement and Openness : Comment on Goff and Ackerman ( 1992 )|url=|format=|journal=Journal of Educational Psychology|volume=86|issue=1|pages=145–149|doi=10.1037/0022-0663.86.1.145|id=|access-date=|quote=}}</ref>
 
=== جذب و هیپنوتیزم‌پذیری ===
بازبودن در برابر تجربه به شدت با ساختار روانشناختی ''[[{{پم|جذب (روانشناسی) - |Absorption (psychology)|عنوان=جذب]]}}'' ارتباط دارد<ref name="Phares">{{Cite book|title=Introduction to personality|year=1997|publisher=Longman|location=New York|isbn=978-0-673-99456-1|last=Phares|first=E.J.|last2=Chaplin|first2=W.F.|edition=4th|page=522|chapter=Personality and Intellect|url=https://archive.org/details/introductiontope00phar_0}}</ref> که بنا به تعریف، معنی آن عبارت است از: "«گرایش به داشتن دوره‌هایی از توجه 'کامل' كهکه منابع حضوری فرد (مانند منابع ادراكی،ادراکی، عملی، تخیلی و ایده‌آل‌گرایانه) را به طوربه‌طور کامل مشغول کند."»<ref>{{Cite journal|last=Tellegen|first=Auke|last2=Atkinson|first2=Gilbert|date=June 1974|title=Openness to absorbing and self-altering experiences ('absorption'), a trait related to hypnotic susceptibility|journal=Journal of Abnormal Psychology|volume=83|issue=3|pages=268–77|doi=10.1037/h0036681|pmid=4844914}}</ref> ساختار جذب به منظور برقراری ارتباط بین تفاوت‌های فردی از نظر [[هیپنوتیزم پذیری - {{پم|هیپنوتیزم‌پذیری|Hypnotic susceptibility|هیپنوتیزم‌پذیری]]}}، با جنبه‌های وسیع‌تر شخصیت، توسعه یافته استیافته‌است.<ref name="absorption">{{Cite journal|last=Glisky|first=Martha L.|last2=Tataryn|first2=Douglas J.|last3=Tobias|first3=Betsy A.|last4=Kihlstrom|first4=John F.|last5=McConkey|first5=Kevin M.|date=February 1991|title=Absorption, openness to experience, and hypnotizability|journal=Journal of Personality and Social Psychology|volume=60|issue=2|pages=263–72|doi=10.1037/0022-3514.60.2.263|pmid=2016669}}</ref> به دلیل مستقل بودن جذب از [[برونگرایی و درونگرایی|برون‌گرایی]] و [[روان‌رنجوری]]، توسعه‌یتوسعهٔ مفهوم باز بودن در برابر تجربه، توسط [[پال کاستا جونیور|کاستا]] ({{انگلیسی|Costa)}} و مک‌کری ({{انگلیسی|McCrae)}}، در [[{{پم|آزمون شخصیت تجدید نظر شده‌یشدهٔ نئو - |Revised NEO Personality Inventory|عنوان=مدل نئو]]}}<nowiki/>ی اصلی آنها، توسط ساختار جذب، تحت تاثیرتأثیر قرار گرفته استگرفته‌است. به نظر می‌رسد که بازبودن یک فرد برای جذب شدن در تجربیات، نیاز به باز بودن عمومی‌تر و بیشتری در برابر تجربیات جدید و غیرمعمول دارد. بازبودن در برابر تجربه، مانند جذب، همبستگی مثبت متوسطی با تفاوت‌های فردی از نظر هیپنوتیزم‌پذیری دارد. [[تحلیل عاملی|تجزیه و تحلیل عاملی]] نشان داده استداده‌است که وجه‌های فانتزی، زیبایی‌شناختی و احساسات از پذیرا بودن، ارتباط نزدیکی با جذب دارند و هیپنوتیزم‌پذیری را پیش بینیپیش‌بینی می‌کنند، در حالی که سه وجه دیگر، یعنی ایده‌ها، عمل‌ها و ارزش‌ها تا حد زیادی با این ساختارها بی ارتباط هستند. این یافته نشان می‌دهد که پذیرای تجربه بودن، ممکن است دو زیرمولفه‌یزیرمولفهٔ متمایز و در عین حال مرتبط داشته باشد: یکی مربوط به جنبه‌های توجه و آگاهی که توسط وجه‌های خیال، زیبایی‌شناسی و احساسات ارزیابی شده‌است و دیگری مربوط به کنجکاویِ فکری و لیبرالیسم اجتماعی/سیاسی که توسط سه وجه دیگر ارزیابی شده استشده‌است. با این حال، همه‌یهمهٔ اینها، به یک معنا، موضوعی مشترک از "«بازبودن"» را در خود دارند. این دیدگاه دو بعدی از پذیرای تجربه بودن به ویژه با هیپنوتیزم‌پذیری مربوط است. اما، هنگامی که معیارهای بیرونی دیگر، غیر از هیپنوتیزم‌پذیری، در نظر گرفته شود، ممکن است یک ساختار ابعادی متفاوت نیز آشکار شود. به عنوان مثال، کنجکاویِ فکری، ممکن است در برخی زمینه‌ها با لیبرالیسم اجتماعی/سیاسی ارتباطی نداشته باشد.
 
=== رابطه با سایر ویژگی‌های شخصیتی ===
اگرچه عوامل موجود در مدل پنج عاملی مستقل فرض شده‌اند، اما آن‌طور که در [[{{پم|آزمون شخصیت تجدید نظر شده‌‌‌یشدهٔ نئو - |Revised NEO Personality Inventory}} {{انگلیسی|آزمون شخصیت تجدید نظر شده‌‌‌ی نئو]] (NEO PI-R)}} ارزیابی می‌شود، باز بودن در برابر تجربه و [[برونگرایی و درونگرایی|برونگرایی]]، همبستگی مثبت قابل توجهی با هم دارند.<ref>{{Cite journal|last=Aluja|first=Anton|last2=Garcı́a|first2=Óscar|last3=Garcı́a|first3=Luis F.|year=2002|title=A comparative study of Zuckerman's three structural models for personality through the NEO-PI-R, ZKPQ-III-R, EPQ-RS and Goldberg's 50-bipolar adjectives|journal=Personality and Individual Differences|volume=33|issue=5|pages=713–725|doi=10.1016/S0191-8869(01)00186-6}}</ref> بازبودن با [[{{پم|احساس طلبی - جویی|Sensation seeking|احساس جویی]]}}، همبستگیِ متوسط و مثبت دارد، به ویژه با وجه تجربه‌طلبی آن.<ref>{{Cite journal|last=García|first=Luis F.|last2=Aluja|first2=Anton|last3=García|first3=Óscar|last4=Cuevas|first4=Lara|year=2005|title=Is Openness to Experience an Independent Personality Dimension?|journal=Journal of Individual Differences|volume=26|issue=3|pages=132–138|doi=10.1027/1614-0001.26.3.132}}</ref> با این وجود، استدلال می‌شود که بازبودن در برابر تجربه، همچنان یک بعد شخصیتی مستقل از ویژگی‌های شخصیتیِ دیگر است، چرا که بیشتر تفاوت‌ها در ویژگی‌های شخصیتی را نمی‌توان با همپوشانیِ بازبودن با این ساخت‌های دیگر توضیح داد. یک مطالعه که [[پرسشنامه‌ی{{پم|پرسشنامهٔ خلق‌وخوی و شخصیت - |Temperament and Character Inventory|پرسشنامه‌ی خلق‌وخوی و شخصیت]]}} را با مدل پنج عاملی مقایسه کرده است،کرده‌است، نشان داده استداده‌است که میزان پذیرش تجربه، به طوربه‌طور قابل توجهی با [[خودوراردی - {{پم|خودوراروی|Self-transcendence|خودوراروی]]}} (یک ویژگی "«معنوی"»، رفتن فرای خود) و به میزان کمتری با [[نوآوری جویی - {{پم|نوآوری‌جویی|Novelty seeking|نوآوری جویی]]}} (از نظر مفهومی شبیه به احساس‌جویی) رابطه‌یرابطهٔ مثبت دارد<ref name="defruyt">{{Cite journal|last=De Fruyt|first=F.|last2=Van De Wiele, L. & Van Heeringen, C.|year=2000|title=Cloninger's Psychobiological Model of Temperament and Character and the Five-Factor Model of Personality|journal=Personality and Individual Differences|volume=29|issue=3|pages=441–452|doi=10.1016/S0191-8869(99)00204-4}}</ref> و همچنین با [[{{پم|آسیب‌گریزی - |Harm avoidance|آسیب‌گریزی]]}}، همبستگی منفی متوسطی دارد. [[آزمون شخصیت مایرز–بریگز|شاخص نوع شخصیت مایرز–بریگز]] ({{انگلیسی|Myers–Briggs Type Indicator)}} که به شاخص MBTI نیز معروف است، ترجیح دادن "«شهود"» را اندازه می‌گیرد که با باز بودن در برابر تجربه مرتبط است.<ref name="four ways">{{Cite journal|last=Costa|first=Paul T.|last2=McCrae|first2=Robert R.|year=1992|title=Four ways five factors are basic|journal=Personality and Individual Differences|volume=13|issue=6|pages=653–665|doi=10.1016/0191-8869(92)90236-I}}</ref> رابرت مک‌كریمک‌کری ({{انگلیسی|Robert McCrae)}} خاطرنشان كرده استکرده‌است که مقیاس احساسی بودن در شاخص مایرز-بریگز در مقابل مقیاس شهودی بودن آن "«بین ترجیح واقعی، ساده و متعارف بودن و ترجیح ممكنممکن بودن، پیچیدگی و اصیل بودن، تفاوت ایجاد می‌کند"» و بنابراین شبیه معیارهای بازبودن در برابر تجربه است. <ref name="boundaries">{{Cite journal|last=McCrae|first=Robert R.|year=1994|title=Openness to Experience: Expanding the boundaries of Factor V|url=https://zenodo.org/record/1229330/files/article.pdf|journal=European Journal of Personality|volume=8|issue=4|pages=251–272|doi=10.1002/per.2410080404}}</ref>
 
=== طرز برخوردهای اجتماعی و سیاسی ===
این ویژگی شخصیتی، ار نظر اجتماعی و سیاسی، تاثیراتیتأثیراتی دارد. افرادی که در برابر تجربه بسیار باز هستند، به آزادی‌خواهی (لیبرال بودنلیبرال‌بودن) و تحملِ تنوع، گرایش دارند.<ref>{{Cite journal|last=McCrae R. R.|year=1996|title=Social consequences of experiential openness|url=|journal=Psychological Bulletin|volume=120|issue=3|pages=323–337|doi=10.1037/0033-2909.120.3.323|pmid=8900080}}</ref><ref>{{Cite journal|last=Jost John T|year=2006|title=The end of the end of ideology|url=|journal=American Psychologist|volume=61|issue=7|pages=651–670|doi=10.1037/0003-066X.61.7.651|pmid=17032067}}</ref> در نتیجه، آنها عموماعموماً بیشتر پذیرای فرهنگ‌ها و شیوه‌های زندگیِ مختلف هستند. سطحِ گرایش‌هایی مانند [[قوم‌مداری|قوم گرایی]]، [[{{پم|اقتدارگرایی راست گرایانه - |Right-wing authoritarianism|اقتدارگرایی راست گرایانه]]،}},<ref name="RWA">{{Cite journal|last=Butler, J. C.|year=2000|title=Personality and emotional correlates of right-wing authoritarianism|journal=Social Behavior and Personality|volume=28|pages=1&ndash;14|doi=10.2224/sbp.2000.28.1.1}}</ref> [[جهت گیری تسلط {{پم|تسلطِ-اجتماعی - گرایی|Social dominance orientation|تسلطِ-اجتماعی-گرایی]]}} و [[پیش‌داوری]] در این افراد پایین‌تر است.<ref name="prejudice">{{Cite journal|last=Sibley, Chris G.|last2=Duckitt, John|year=2000|title=Personality and prejudice: a meta-analysis and theoretical review|journal=Personality and Social Psychology Review|volume=12|issue=3|pages=248–279|doi=10.1177/1088868308319226|pmid=18641385}}</ref> بازبودن، نسبت به سایر ویژگی‌های شخصیتیِ مدل پنج عاملی، با اقتدارگراییِ راست گرایانه، رابطه‌یرابطهٔ (منفی) قوی‌تری دارد. این رابطه با ویژگیِ شخصیتی [[وجدانی بودن - Conscientiousness{{پم|وجدانی‌بودن]]|Conscientiousness}} یک رابطه‌یرابطهٔ مثبتِ متوسط دارد و ارتباط آن با سایر ویژگی‌ها، ناچیز است. ارتباطِ بازبودن با تسلطِ-اجتماعی-گرایی (منفی) در مقایسه با ارتباط [[توافق‌پذیری]] با تسلطِ-اجتماعی-گرایی (کم)، به مراتب کوچکتر است (ارتباط سایر ویژگی‌های شخصیتی ناچیز است). بازبودن، نسبت به سایر ویژگی‌های شخصتیِ مدل پنج عاملی، رابطه قوی‎تریقوی‌تری (منفی) با پیش‌داوری دارد (توافق‌پذیری، رابطه‌یرابطهٔ منفیِ ملایم‌تری دارد و ارتباط سایر ویژگی‌های شخصیتی، ناچیز است). با این حال، در مقایسه با بازبودن یا هر یک از ویژگی‌های شخصیتی دیگر در مدل پنج عاملی، اقتدارگراییِ راست گرایانه و تسلطِ-اجتماعی-گرایی، هر دو خیلی قوی‌تر (مثبت) با پیش‌داوری ارتباط دارند. تحقیقات اخیر استدلال کرده‌اند که ممکن است رابطه‌یرابطهٔ بین بازبودن و پیش‌داوری، ممکن است پیچیده‌تر باشد، زیرا پیش‌داوریِ مورد بررسی، پیش‌داوری در مورد گروه‌های ‌نامتعارفنامتعارف و دارای وضعیتِ سطح پایین‌تر (مانند اقلیت‌های جنسی و قومی) بوده و با در نظر گرفتنِ دیدگاه‌های متناقضی که در جهان وجود دارد، افرادی که از نظر بازبودن در سطح بالایی هستند هم، همچنان ممکن است این گروه‌ها را تحمل نکنند.<ref>Brandt, Mark J. , John R. Chambers, Jarret T. Crawford, Geoffrey Wetherell, and Christine Reyna. "Bounded openness: The effect of openness to experience on intolerance is moderated by target group conventionality." Journal of Personality and Social Psychology 109, no. 3 (2015): 549.</ref>
 
در رابطه با [[محافظه‌کاری]]، مطالعات نشان داده‌اند که محافظه‌کاریِ فرهنگی با سطح پایین بازبودن و تمام وجه‌های آن مرتبط است، اما [[محافظه‌کاری مالی]] با بازبودن کامل، ارتباطی ندارد و تنها با وجه زیبایی‌شناسی و وجه ارزش‌ها، رابطه‌یرابطهٔ ضعف و منفی دارد.<ref name="handbook">{{Cite book|title=Handbook of Individual Differences in Social Behavior|year=2009|publisher=The Guildford Press|location=New York/London|isbn=978-1-59385-647-2|pages=257–273|last=Robert McCrae|last2=Angelina R. Sutin|editor-last=Mark R. Leary, & Rick H. Hoyle|chapter=Chapter 17. Openness to Experience}}</ref> قویترین پیش‌بینی کننده‌یکنندهٔ شخصیتی برای محافظه‌کاری مالی، توافق‌پذیری کم بود (23۲۳.''0۰-'' = ''r''). محافظه‌کاری مالی، بیشتر مبتنی بر ایدئولوژی است، در حالی که به نظر می‌رسد محافظه‌کاری فرهنگی، بیشتر روانشناختی باشد تا ایدئولوژیک و ممکن است بازتاب اولویت دادن به آداب ساده، پایدار و آشنا باشد.
 
=== سلامت ذهنی و سلامت روان ===
مشخص شده استشده‌است که بازبودن در برابر تجربه، ارتباط‌ارتباط متوسط و در عین حال، معناداری با [[خوشحالی|شادی]]، [[{{پم|عواطف مثبت - |Positive affectivity|عواطف مثبت]]}} و [[کیفیت زندگی|كیفیت زندگی]] دارد و به طوربه‌طور عام، ارتباطی با [[{{پم|رضایت از زندگی - |Life satisfaction|رضایت از زندگی]]}}، [[{{پم|عواطف منفی - |Negative affectivity|عواطف منفی]]}} و عواطف کلی در افراد ندارد.<ref name="Steel">{{Cite journal|last=Steel|first=Piers|last2=Schmidt, Joseph & Shultz, Jonas|year=2008|title=Refining the relationship between personality and Subjective well-being|journal=Psychological Bulletin|volume=134|issue=1|pages=138–161|doi=10.1037/0033-2909.134.1.138|pmid=18193998}}</ref> رابطه‌یرابطهٔ بازبودن با وجه‌های [[{{پم|سلامت ذهنی - |Subjective well-being|سلامت ذهنی]]}}، اغلب نسبت به رابطه‌یرابطهٔ آن با وجه‌های ویژگی‌های شخصیتی در مدل پنج عاملی، یعنی [[برونگرایی و درونگرایی|برون‌گرایی]]، [[روان‌رنجوری]]، [[وجدانی بودن - {{پم|وجدانی‌بودن|Conscientiousness|وجدانی بودن]]}} و [[توافق‌پذیری]]، رابطه‌یرابطهٔ ضعیف‌تری است. پس از کنترل عوامل مخدوش کننده، یافته‌ها نشان می‌دهد که در افراد بالغ بزرگسال‌تر، بازبودن، با رضایت از زندگی مرتبط است.<ref>{{Cite journal|last=Stephan, Yannick|year=2009|title=Openness to experience and active older adults' life satisfaction: A trait and facet-level analysis|journal=Personality and Individual Differences|volume=47|issue=6|pages=637–641|doi=10.1016/j.paid.2009.05.025}}</ref> به نظر می‌رسد که بازبودن عموماعموماً با وجود اختلالات روانی ارتباطی ندارد. [[فراتحلیل]] روابط بین ویژگی‌های شخصیتی در مدل پنج عاملی و علائم اختلال‌های روانشناسی نشان داده استداده‌است که هیچ یکهیچ‌یک از گروه‌های تشخیصی مورد بررسی، از نظر معیارهای سلامت مربوط به بازبودن در برابر تجربه با هم فرق نمی‌کردند.<ref name="clinical disorders">{{Cite journal|last=Malouff|first=John M.|last2=Thorsteinsson, Einar B. & Schutte, Nicola S.|year=2005|title=The relationship between the five-factor model of personality and symptoms of clinical disorders: a meta-analysis|journal=Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment|volume=27|issue=2|pages=101–114|doi=10.1007/s10862-005-5384-y}}</ref>
 
=== اختلال‌های شخصیت ===
حداقل سه جنبه از بازبودن با درک اختلال‌های شخصیتی مرتبط است: [[{{پم|کژی شناختی - |Cognitive distortion|تحریفات شناختی]]}}، نبود [[بینشتکانشگری]] و کمبود [[تکانشگریبینش]]. مشکلات مربوط به بازبودن زیاد که می‌تواند باعث ایجاد مشکلاتی با عملکرد اجتماعی یا حرفه‌ای شود عبارتند از [[خیال‌پردازی (روان‌شناسی)|خیال‌پردازیخیال‌پردازیِ]] بیش از حد، تفکر عجیب و غریب، هویت پراکنده، [[هدف|اهداف]] ناپایدار و عدم مطابقت با خواسته‎هایخواسته‌های جامعه.<ref name="Piedmont">{{Cite journal|last=Piedmont|first=Ralph L.|last2=Sherman|first2=Martin F.|last3=Sherman|first3=Nancy C.|date=December 2012|title=Maladaptively high and low openness: the case for experiential permeability|journal=Journal of Personality|volume=80|issue=6|pages=1641–68|doi=10.1111/j.1467-6494.2012.00777.x|pmid=22320184}}</ref>
 
بازبودن زیاذ، مشخصه‌یمشخصهٔ [[اختلال شخصیت اسکیزوتایپال]] (تفکر عجیب و غریب و تکه‌پاره فکرکردن)، [[اختلال شخصیت خودشیفته|اختلال شخصیت خودشیفتگی]]}} (ارزش دادن بیش از حد به خود) و [[اختلال شخصیت پارانوئید]] (حساسیت به خصومت خارجی) است. عدم بینش (که بازبودن کم را نشان می‌دهد) مشخصه‌یمشخصهٔ همه اختلالات شخصیت است و می‌تواند تداوم الگوهای رفتاری ناسازگار را توضیح دهد.<ref name="Williams">{{Cite journal|last=Piedmont|first=Ralph L.|last2=Sherman|first2=Martin F.|last3=Sherman|first3=Nancy C.|last4=Dy-Liacco|first4=Gabriel S.|last5=Williams|first5=Joseph E. G.|year=2009|title=Using the Five-Factor Model to Identify a New Personality Disorder Domain: The Case for Experiential Permeability|journal=Journal of Personality and Social Psychology|volume=96|issue=6|pages=1245–1258|doi=10.1037/a0015368|pmid=19469599}}</ref>
 
مشکلات مرتبط با بازبودنِ کم، مشکلات در سازگاری با تغییر، تحمل کم برای جهان‌بینی یا سبک‌های زندگی متفاوت، کاهش در نشان دادن عواطف، [[نارسایی هیجانی]] و طیف محدود علاقه‌ها است.<ref name="Piedmont">{{Cite journal|last=Piedmont|first=Ralph L.|last2=Sherman|first2=Martin F.|last3=Sherman|first3=Nancy C.|date=December 2012|title=Maladaptively high and low openness: the case for experiential permeability|journal=Journal of Personality|volume=80|issue=6|pages=1641–68|doi=10.1111/j.1467-6494.2012.00777.x|pmid=22320184}}</ref> [[{{پم|خشکی فکر - |Rigidity (psychology)|خشکی فکر]]}}، بدیهی‌ترین جنبه‌یجنبهٔ (کمی) بازبودن در بین اختلالات شخصیتی است و عدم آگاهی فرد از تجربیات عاطفی را نشان می‌دهد. این موضوع، مهمترین مشخصه‌یمشخصهٔ [[اختلال شخصیت وسواسی جبری|اختلال شخصیت وسواسی-جبری]] است و نقطه‌ینقطهٔ مقابل آن که به عنوان [[تکانشگری]] شناخته می‌شود، مشخصه‌یمشخصهٔ اختلال‌های شخصیت [[اختلال شخصیت اسکیزوتایپال|اسکیزوتایپال]] و [[اختلال شخصیت مرزی|مرزی]] است. (منظور از تکانشگری در اینجا جنبه‌ای از بازبودن است که تمایل به رفتار غیرمعمول یا اوتیستیک را نشان می‌دهد).<ref name="Williams">{{Cite journal|last=Piedmont|first=Ralph L.|last2=Sherman|first2=Martin F.|last3=Sherman|first3=Nancy C.|last4=Dy-Liacco|first4=Gabriel S.|last5=Williams|first5=Joseph E. G.|year=2009|title=Using the Five-Factor Model to Identify a New Personality Disorder Domain: The Case for Experiential Permeability|journal=Journal of Personality and Social Psychology|volume=96|issue=6|pages=1245–1258|doi=10.1037/a0015368|pmid=19469599}}</ref>
 
=== دینداری و معنویت ===
بازبودن در برابر تجربه، روابط متفاوتی با انواع مختلف [[{{پم|دینداری - |Religiosity|دینداری]]}} و [[معنویت]] دارد.<ref name="Saroglou">{{Cite journal|last=Saroglou|first=Vassilis|year=2002|title=Religion and the five-factors of personality: A meta-analytic review|journal=Personality and Individual Differences|volume=32|pages=15–25|doi=10.1016/S0191-8869(00)00233-6}}</ref> دینداری عمومی با بازبودنِ کم، ارتباط ضعیفی دارد. [[بنیادگرایی|بنیادگراییِ]] دینی، با بازبودنِ کم، رابطه نسبتانسبتاً اساسی‌ای دارد. [[{{پم|رویکرد علمی به عرفان#تجربه‌یتجربهٔ عرفانی - |Scholarly approaches to mysticism#Mystical experience|عنوان=تجارب عرفانی‌]]عرفانی}}<nowiki/>‌ای که در اثر استفاده از [[سیلوسایبین|سایلوسایبین]] (ماده‌یمادهٔ مخدری که در مجیک ماشروم وجود دارد) به وجود آمدند، نشان داده‌اند که این ماده، میزان بازبودن را به میزان قابل توجهی افزایش می‌دهد (به قسمت "«استفاده از مواد مخدر"» در زیر مراجعه کنید).
 
=== جنسیت ===
در مطالعه‌ای که تفاوت‌های جنسیتی در پنج ویژگی شخصیتیِ مدل پنج عاملی در 55۵۵ کشور را بررسی کرده است،کرده‌است، نشان داده شد که در ملل مختلف، تفاوت‌های ناچیزی بین زنان و مردان از نظر بازبودن در برابر تجربه وجود دارد.<ref name="sex diffs">{{Cite journal|last=David P. Schmitt|last2=Realo, A; Voracek, M. , & Allik, J.|year=2008|title=Why can't a man be more like a woman? Sex differences in big five personality traits across 55 cultures|journal=Journal of Personality and Social Psychology|volume=94|issue=1|pages=168–182|doi=10.1037/0022-3514.94.1.168|pmid=18179326}}</ref> در مقابل، در بین ملل مختلف، زنان به طوربه‌طور متوسط از نظر روان‌رنجوری، برونگرایی، توافق‌پذیری و وجدانی‌بودن، به طوربه‌طور قابل توجهی بالاتر از مردان بودند. از نظر بازبودن، در 8۸ فرهنگ، مردان به طوربه‌طور قابل توجهی بالاتر بودند، اما در 4۴ فرهنگ دیگر، زنان به طوربه‌طور قابل توجهی بالاتر از مردان بودند. اگرچه مطالعه‌یمطالعهٔ 55۵۵ کشور، وجه‌های فردی را ارزیابی نمی‌کرد، تحقیقات قبلی نشان داد که زنان اغلب در وجه‌وجه احساسات بالاتر هستند، در حالی که مردان در وجه ایده‌ها (اندیشه‌ها) بالاتر هستند.
 
=== به یاد آوردن رویارؤیا ===
یک مطالعه در مورد تفاوت‌های فردی از نظر فراوانیِ [[رؤیا|به یاد آوردن رویارؤیا]]، نشان داد که باز بودن در برابر تجربه، تنها ویژگیِ شخصیتی در مدل پنج عاملی است که با به یاد آوردن رویا،رؤیا، ارتباط دارد. فراوانیِ به یاد آوردن رویا،رؤیا، به ویژگی‌های شخصیتیِ مشابه، از جمله [[{{پم|جذب (روانشناسی) - |Absorption (psychology)|عنوان=جذب]]}} و [[{{پم|گسستگی (روانشناسی) - |Dissociation (psychology)|عنوان=گسستگی]]}} مربوط دانسته شده استشده‌است. رابطه‌یرابطهٔ بین به یاد آوردن رویارؤیا و این ویژگی‌های شخصیتی، به عنوان گواهی بر درستیِ نظریه استمرار آگاهی ({{انگلیسی|continuity theory of consciousness)}} در نظر گرفته شده استشده‌است. به طوربه‌طور مشخص، افرادی که در طول روز تجربیات واضح و غیرمعمول دارند، مانند افرادی که در این ویژگی‌های شخصیتی (یعنی جذب و گسستگی) در سطح بالایی قرار دارند، اغلب قسمت بیشتری از رویایرؤیای خود را به یاد می‌آورند و از این رو در به یاد آوردن رویارؤیا وضعیت بهتری دارند.<ref name="Watson">{{Cite journal|last=Watson|first=David|year=2003|title=To dream, perchance to remember: Individual differences in dream recall|journal=Personality and Individual Differences|volume=34|issue=7|pages=1271–1286|doi=10.1016/S0191-8869(02)00114-9}}</ref>
 
=== تمایلات جنسی ===
بازبودن به بسیاری از جنبه‌های تمایلات جنسی مربوط می شودمی‌شود. مردان و زنانی که از نظر بازبودن در سطح بالایی قرار دارند، نسبت به رابطه‌یرابطهٔ جنسی، آگاه‌تر هستند، تجربه‌های جنسی گسترده‌تر و محرکه‌های جنسی قوی‌تری دارند و نگرش جنسی آزادانه‌تری دارند.<ref name="boundaries">{{Cite journal|last=McCrae|first=Robert R.|year=1994|title=Openness to Experience: Expanding the boundaries of Factor V|url=https://zenodo.org/record/1229330/files/article.pdf|journal=European Journal of Personality|volume=8|issue=4|pages=251–272|doi=10.1002/per.2410080404}}</ref> در زوج‌های متاهل،متأهل، میزان بازبودن زن‌ها و نه شوهرها، به رضایت جنسی مربوط است. این مسالهمسئله ممکن است به این دلیل باشد که زن‌های باز، بیشتر مایل به امتحان کردن انواع تجارب جدید جنسی هستند و این موضوع، منجر به رضایت بیشتر هر دو نفر می‌شود.<ref name="handbook">{{Cite book|title=Handbook of Individual Differences in Social Behavior|year=2009|publisher=The Guildford Press|location=New York/London|isbn=978-1-59385-647-2|pages=257–273|last=Robert McCrae|last2=Angelina R. Sutin|editor-last=Mark R. Leary, & Rick H. Hoyle|chapter=Chapter 17. Openness to Experience}}</ref> در مقایسه با دگرجنسگرایان، افرادی که همجنسگرا، [[بی‌جنس‌گرایی|بی‌جنس‌گرا]] یا دوجنس‌گرا هستند - بخصوص دوجنسگراها - از نظر متوسط بازبودن، در سطح بالاتری قرار می‌گیرند.<ref>{{Cite journal|last=Bogaert|first=Anthony F|date=February 23, 2017|title=Personality and Sexual Orientation: Extension to Asexuality and the HEXACO Model|journal=The Journal of Sex Research|volume=55|issue=8|pages=951–961|doi=10.1080/00224499.2017.1287844}}</ref>
 
== ژن‌ها و فیزیولوژی ==
باور بر این است که باز بودن در برابر تجربه، مانند سایر ویژگی‌های شخصیتی در [[پنج عامل بزرگ شخصیت|مدل پنج عاملی]]، یک مؤلفه‌یمؤلفهٔ ژنتیکی دارد. دوقلوهای یکسان (که دارای [[دی‌ان‌ای]] یکسان هستند)، حتی وقتی در خانواده‌های مختلفی به فرزند‌خواندگیفرزندخواندگی پذیرفته شده‌اند و در محیط‌های بسیار متفاوتی پرورش یافته‌اند، نمرات مشابهی را از نظر باز بودن در برابر تجربه نشان می‌دهند.<ref>{{Cite journal|last=Jang, K. L. , Livesly, W. J. , & Vemon, P.A.|last2=Livesley|last3=Vernon|date=September 1996|title=Heritability of the big five personality dimensions and their facets: A twin study|journal=Journal of Personality|volume=64|issue=3|pages=577&ndash;592|doi=10.1111/j.1467-6494.1996.tb00522.x|pmid=8776880}}</ref> در یک مطالعه ژنتیکی با مشارکت 86۸۶ فرد، مشخص شد که باز بودن در برابر تجربه، با [[چندریختی (زیست‌شناسی)|پلی مورفیسم]] [[5-HTTLPR - {{پم|5-HTTLPR|5-HTTLPR]]}} که قسمتی از ژن مرتبط با پروتئین [[{{پم|حامل سروتونین - |Serotonin transporter|حامل سروتونین]]}} است، مرتبط است.<ref>{{Cite journal|last=Scott F. Stoltenberg, Geoffrey R. Twitchell, Gregory L. Hanna, Edwin H. Cook, Hiram E. Fitzgerald, Robert A. Zucker, Karley Y. Little|last2=Twitchell|last3=Hanna|last4=Cook|last5=Fitzgerald|last6=Zucker|last7=Little|date=March 2002|title=Serotonin transporter promoter polymorphism, peripheral indexes of serotonin function, and personality measures in families with alcoholism|journal=American Journal of Medical Genetics|volume=114|issue=2|pages=230&ndash;234|doi=10.1002/ajmg.10187|pmid=11857587}}</ref>
 
سطوح بالاتر از بازبودن، با فعالیت در سیستم [[دوپامینرژیک|دوپامینرژی]]ِ صعودی و [[قشر خلفی‌جانبی پیش‌پیشانی]] مربوط است. بازبودن تنها ویژگیِ شخصیتی است که با آزمایش‌های عصب‌روان‌شناسیِ عملکردِ قشرِ خلفی‌جانبیِ پیش‌پیشانی، ارتباط دارد. این موضوع، در تئوری، از وجود ارتباط بین بازبودن، عملکرد شناختی و [[بهره هوشی|ضریب هوشی]]، پشتیبانی می‌کند.<ref>{{Cite journal|last=Colin G. DeYoung, Jordan B. Peterson and Daniel M. Higgins|year=2005|title=Sources of openness/intellect: cognitive and neuropsychological correlates of the fifth factor of personality|journal=Journal of Personality|volume=73|issue=4|pages=825&ndash;858|doi=10.1111/j.1467-6494.2005.00330.x|pmid=15958136}}</ref>
 
== جغرافیا ==
یک مطالعه در ایتالیا نشان داد که افرادی که در [[جزیره|جزایر]] [[دریای تیرنی|تیرنی]] زندگی می‌کردند، اغلب نسبت به افرادی که در سرزمین اصلی زندگی می‌کردند، کمتر در برابر تجربه باز بودند و افرادی که اجداد آنها، برای بیست نسل در این جزایر ساکن بودند، نسبت به تازه واردان، اغلب کمتر در مقابل تجربه باز بودند. علاوه بر این، افرادی که از جزایر به سرزمین اصلی مهاجرت کرده بودند، نسبت به افرادی که در جزایر مانده بودند و همچنین، نسبت به کسانی که به این جزایر مهاجرت کرده‌بودند، اغلب بیشتر در برابر تجربه باز بودند. <ref>{{Cite journal|last=Camperio Ciani A. S. , Capiluppi C. , Veronese A. , Sartori G.|last2=Capiluppi|last3=Veronese|last4=Sartori|year=2006|title=The adaptive value of personality differences revealed by small island population dynamics|journal=European Journal of Personality|volume=21|issue=|pages=3–22|doi=10.1002/per.595}}</ref>
 
افرادی که در مناطق شرقی و غربی ایالات متحده زندگی می‌کنند، نسبت به افرادی که در مناطق [[ایالت‌های غرب میانه آمریکا|غرب‌میانه]] و [[ایالت‌های جنوبی آمریکا|جنوب]] ایلات متحده زندگی می‌کنند، اغلب بیشتر در برابر تجربه باز هسند. بالاترین میانگین نمرات بازبودن در ایالت‌های [[ایالت نیویورک|نیویورک]]، [[اورگن|اورِگن]]، [[ماساچوست]]، [[واشینگتن (ایالت)|واشینگتن]] و [[کالیفرنیا]] دیده شده استشده‌است. کمترین میانگین نمرات در [[داکوتای شمالی]]، [[وایومینگ]]، [[آلاسکا]]، [[آلاباما]] و [[ویسکانسین]] هستند.<ref>{{Cite news|url=https://www.wsj.com/articles/SB122211987961064719?mod=yhoofront|title=The United States of Mind. Researchers Identify Regional Personality Traits Across America|last=Stephanie Simon|work=[[WSJ.com]]|date=2008-09-23}} Original research article:
{{Cite journal|last=Peter J. Rentfrow, Samuel D. Gosling and Jeff Potter|year=2008|title=A Theory of the Emergence, Persistence, and Expression of Geographic Variation in Psychological Characteristics|journal=Perspectives on Psychological Science|volume=3|issue=5|pages=339&ndash;369|doi=10.1111/j.1745-6924.2008.00084.x|pmid=26158954}}</ref>
 
== استفاده از مواد مخدر ==
در اوایل دهه‌یدههٔ 1970،۱۹۷۰، روانشناسان از مفهوم بازبودن در برابر تجربه برای توصیف افرادی استفاده کردند که احتمال استفاده از [[ماری‌جوآنا|ماری‌جوانا]] در آنها بیشتر بود. در این مطالعات، بازبودن، با خلاقیت بالا، ماجراجو بودن، جستجو برای احساساتِ درونیِ نوین و اقتدارگرایی پایین تعریف شده بود. چندین مطالعه‌یمطالعهٔ همبستگی تأیید کردند که جوانانی که در این خوشه از ویژگی‌هایِ شخصیتی از نمره‌ینمرهٔ بالایی برخوردارند، بیشتر از ماری جوانا استفاده می‌کنند.<ref>{{Cite journal|last=Victor H. R. , Grossman J. C. , Eisenman R.|last2=Grossman|last3=Eisenman|year=1973|title=Openness to experience and marijuana use in high school students|url=|journal=Journal of Consulting and Clinical Psychology|volume=41|issue=1|pages=78–85|doi=10.1037/h0035646|pmid=4726715}}</ref><ref>{{Cite journal|last=Eisenman R. , Grossman J. C. , Goldstein R.|last2=Grossman|last3=Goldstein|year=1980|title=Undergraduate marijuana use as related to internal sensation novelty seeking and openness to experience|url=|journal=Journal of Clinical Psychology|volume=36|issue=4|pages=1013–1019|doi=10.1002/1097-4679(198010)36:4<1013::AID-JCLP2270360434>3.0.CO;2-0|pmid=7440728}}</ref> تحقیقات جدیدتر، با استفاده از معیارهای معاصر بازبودن، به همین یافته‌ها رسیده استرسیده‌است. <ref>{{Cite journal|last=Flory K. , Lynam D. , Milich R.|last2=Lynam|last3=Milich|last4=Leukefeld|last5=Clayton|year=2002|title=The relations among personality, symptoms of alcohol and marijuana abuse, and symptoms of comorbid psychopathology: Results from a community sample|url=|journal=[[Experimental and Clinical Psychopharmacology]]|volume=10|issue=4|pages=425–434|doi=10.1037/1064-1297.10.4.425|pmid=12498340}}</ref>
 
مطالعات بین-فرهنگی نشان داده استداده‌است که در فرهنگ‌هایی که در آنها باز بودن در برابر تجربه زیاد است، میزان استفاده از مواد مخدر[[اکستازی]] بالاتر است. اگرچه یک مطالعه در سطح فردی در هلند، در مقایسه‌یمقایسهٔ کسانی که از مواد مخدر استفاده می‌کنند و کسانی که استفاده نمی‌کنند، هیچ تفاوتی در میزان بازبودن پیدا نکرد.<ref name="handbook">{{Cite book|title=Handbook of Individual Differences in Social Behavior|year=2009|publisher=The Guildford Press|location=New York/London|isbn=978-1-59385-647-2|pages=257–273|last=Robert McCrae|last2=Angelina R. Sutin|editor-last=Mark R. Leary, & Rick H. Hoyle|chapter=Chapter 17. Openness to Experience}}</ref> مصرف کنندگانمصرف‌کنندگان اکستازی، نسبت به کسانی که اکستازی مصرف نمی‌کردند، اغلب برونگرایی بالاتر و وجدانی‌بودن کمتری داشتند.
 
یک تحقیق در سال 2011۲۰۱۱ مشخص کرد که بازبودن (و نه سایر ویژگی‌های شخصیتی) در اثر استفاده از [[سیلوسایبین|سایلوسایبین]] افزایش می‌یابد و اثر آن حتی تا 14۱۴ ماه بعد هم باقی می‌ماند.<ref name="psilocybin">{{cite journal|author=MacLean, K. A. , Johnson, M. W. , & Griffiths, R. R.|last2=Johnson|last3=Griffiths|date=November 2011|title=Mystical experiences occasioned by the hallucinogen psilocybin lead to increases in the personality domain of openness|journal=Journal of Psychopharmacology|volume=25|issue=11|pages=1453–1461|doi=10.1177/0269881111420188|pmc=3537171|pmid=21956378}}</ref> این تحقیق، به این نتیجه رسید که تفاوت‌های فردی در [[{{پم|رویکرد علمی به عرفان#تجربه‌یتجربهٔ عرفانی - |Scholarly approaches to mysticism#Mystical experience|تجربه‌یعنوان=تجربهٔ عرفانی‌]]عرفانی}} افراد، در زمانی که از سایلوسایبین استفاده می‌کردند، با افزایش سطح بازبودن، همبسته است. میانگین بازبودن، در شرکت‌کنندگانی که با معیارهای یک "تجربه«تجربهٔ عرفانی کامل"» انطباق داشتند،{{#tag:ref|Sixشش aspectsوجه ofاز mysticalتحربهٔ experienceعرفانی wereارزیابی assessedشدند: unity,وحدت، transcendenceخودوراروی of(فرای timeخود andرفتن) space,در ineffabilityزمان andو paradoxicality,مکان، sacredness,ناکارآمدی noeticو quality,متناقض‌بودن، andتقدس، کیقیت معنوی و positiveروحیهٔ moodمثبت. Participantsدر wereصورتی deemedکه toشرکت‌کنندگان، haveاز aهر 'complete'شش mysticalجنبه experienceامتیاز if۶۰٪ theyیا scoredبالاتر 60%گرفته orبودند، higherتجربه onعرفانی allآنها six«کامل» aspectsدر نظر گرفته شد.<ref name="psilocybin"/>|group=noteیادداشت}} افزایش چشمگیری داشت، در حالی که آن دسته از شرکت‌کنندگان که با معیارها انطباق نداشتند، هیچ تغییری در میزان بازبودن نشان ندادند. پنج مورد از شش [[{{پم|وجه (روانشناسی) - |Facet (psychology)|عنوان=وجه]]}} باز بودن (همه‌یهمهٔ وجه‌ها به جز وجه عمل‌ها) نشان دادند که این الگوی افزایش، به داشتن تجربه‌یتجربهٔ عرفانیعرفانی، مربوط است. افزایش میزان بازبودن (هم وجه‌های آن و هم از نظر امتیاز کل) در بین افرادی که تجربه عرفانی کاملی داشتند، بیش از یک سال پس از مصرف دارو حفظ شد. شرکت‌کنندگانی که تجربهتجربهٔ عرفانی کاملی داشتند، بیش از 4۴ نمره، امتیاز T (آزمون آماری تی-استیودنت) بین سطح پایه و پیگیری را تغییر دادند. در مقایسه، مشخص شد که میزان بازبودن با افزایش سن در هر دهه از عمر، به اندازه‌یاندازهٔ یک نمره از امتیاز T کاهش می‌یابد.
 
== جستارهای وابسته ==
* [[نظریه‌ی{{پم|نظریهٔ ویژگی‌های شخصیت - |Trait theory|نظریه‌یعنوان=نظریهٔ ویژگی‌های شخصیت]] }}
 
* [[{{پم|مرزهای ذهن - |Boundaries of the mind|مرزهای ذهن]] }}
* [[نظریه‌ی ویژگی‌های شخصیت - Trait theory|نظریه‌ی ویژگی‌های شخصیت]]
* [[مرزهای ذهن - Boundaries of the mind|مرزهای ذهن]]
 
== یادداشت‌ها ==
{{پانویس|group=noteیادداشت|۱}}
 
== منابع ==