احمدشاه درانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خنثی‌سازی ویرایش 27772992 از Shxahxh (بحث)
برچسب: خنثی‌سازی
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: بطوری⟸به‌طوری، بوجود⟸به‌وجود، وشورشیان⟸و شورشیان، پشاور⟸پیشاور
خط ۲:
{{لحن}}{{Infobox royalty|name=احمد شاه درانی|title=[[پادشاه]]{{سخ}}غازی{{سخ}}[[فهرست پادشاهان افغانستان|فرمانروای امپراتوری درانی]]{{سخ}}در دران|image=Portrait of Ahmad Shah Durrani.jpg|image_size=200px|caption=[[پرونده:Afghan-DurrArms.jpg|upright=0.5|وسط|frameless]]|succession=[[امپراتوری درانی|نخستین پادشاه درانی]]|reign=1773–1747 (26 سال)|coronation=اکتبر 1747|predecessor=[[حسین هوتک]]|successor=[[تیمورشاه درانی]]|house=[[امپراتوری درانی]]|house-type=دودمان|father=محمد زمان خان ابدالی|mother=زرغونه بیگم|full name=احمدشاه ابدالی در دران|birth_date=1722 میلادی (1135 خورشیدی)|birth_place=[[مولتان]] (در پاکستان امروزی)|death_date={{Death date|1772|10|16|df=yes}}|death_place=[[ولسوالی معروف|معروف]]، [[استان قندهار]]، [[امپراتوری درانی]]|burial_place=[[قندهار]]، [[امپراتوری درانی]]{{سخ}}{{coord|31|37|10|N|65|42|25|E|display=inline,title}}|religion=[[اهل تسنن]]|spouse=حضرت بیگم
عفت النسا بیگم}}'''احمدشاه دُرّانی''' (اَبدالی) (۱۱۳۴–۱۱۸۶ق/ ۱۷۲۲–۱۷۷۳م) بنیان‌گذار [[امپراتوری درانی|سلسلهٔ درانی]]، پسر زمان خان ابدالی و نواسهٔ دولت خان سدوزایی بود. مادر احمدخان ابدالی زرغونه خواهر عبدالغنی خان الکوزی والی سابق [[قندهار]] در زمان [[نادر افشار]] بود. احمدخان ابدالی در سال ۱۷۲۲ میلادی در قندهار افغانستان متولد گردید. احمدخان ابدالی در روزگار جوانی شامل ارتش نادر افشار گردید. هنگامیکه لیاقت و کفایت او برای نادر افشار ثابت شد، او را به حیث قوماندان (فرمانده) قطعات ابدالی (پشتون) و ازبک تعیین نمود. او از «خلأ قدرتی» که با قتل [[نادرشاه]] پدید آمد، بهره برد و با پشتیبانی قبایل [[پشتون]] و تشکیل [[لویه جرگه]]، تصرف خزانهٔ نادرشاه و نابسامانی سلطنت گورکانیان هند فرصت یافت تا که دولت نوپای درانی را استحکام بخشد. در همین راستا، شاه ابدالی با ایجاد وحدت سیاسی، تشکیلات لازم را برای افغانستان مستقل فراهم کرد و به نام خود سکه زد. احمدشاه ذوق ادبیات و شعر نیز داشت و از این حیث به سلاطین گورکانی هند شبیه بود.
الماس [[کوه نور]] پس از قتل نادرشاه به دست وی افتاد. او که بعدها پس از بقدرت رسیدن، تخلص '''درانی''' به خود داد و ممکن با لقب ''در دوران'' یا استعاره الماس و ''زر و سیم'' به '''احمد شاه درانی''' مشهور شد. تشابه اسمی دو طایفه درانی در کرمان و افغانستان، این احتمال را به وجود آورده‌است که ریشه قومی مشترکی داشته باشند. او همچنین مورد اعتماد خاصه نادرشاه بود بطوریبه‌طوری که در کتاب خواجه تاجدار نوشته شده او بعلت سادگی و ارادت به نادرشاه تنها کسی بود که می‌توانست نادرشاه را «تو» خطاب کند.
 
وی در سال ۱۷۲۲ میلادی برابر به ۱۱۳۴ هجری قمری برابر به ۱۱۰۱ت هجری خورشیدی در شهر [[هرات]] بزرگ[[افغانستان]] بزرگ به دنیا آمد. در سال تولد او، پدرش زمان خان فوت نمود. خانواده پدری اش از قوم سدوزائی - شاخه پوپلزائی - از قبیله‌های [[پشتون]] [[ملتان]] [[هند]] و [[ایران]] می‌آیند که امروز پس از سال ۱۹۴۸ م. مربوط استان [[خیبر پختونخوا]] (پاکستان کنونی) می‌باشد. مادرش به قول تاریخ نویسان پشتون از قوم الکوزی شاخه بارکزی و در ارغنداب قندهار زندگی می‌کرد. دانشنامه بریتانیه هم در پیرامون زادگاهش نظریات گوناگونی را باز تاب نموده‌است.<ref>http://www.britannica.com/EBchecked/topic/10162/Ahmad-Shah-Durrani</ref>
خط ۱۱:
 
== احمدشاه و تحکیم دولت مرکزی ==
موقعی که احمدخان ابدالی برای تحکیم یک دولت مرکزی اقدام نمود، در [[افغانستان]] شرایط زیر حکمفرما بود: استیلای بر افغانستان و تجزیهٔ آن توسط نیروهای اجنبی، عدم موجودیت حکومت مرکزی، رکود اقتصاد. اوضاع نابسامان اجتماعی و تحولات سیاسی در کشورهای همسایه زمینهٔ تشکیل یک حکومت مرکزی را در افغانستان مهیا ساخته بود. بعد از کشته شدن [[نادر افشار]] در اردوی بزرگ او بی نظمی پدید آمد. ناگفته نماند که یک بخش اردوی نادر افشار را قشون افغانی تشکیل می‌داد، تعداد آن‌ها تقریباً به چهار هزار غلجایی و دوازده هزار سدوزائی و ازبک می‌رسید. نظر به پیشنهاد قوماندان عمومی '''نورمحمد خان''' از سران خان غلجایی و '''احمد خان ابدالی''' قطعات افغانی به [[قندهار]] سوق داده شدند. بعداً اقوام غلجایی، ازبک، ابدالی و هزاره خواهان تشکیل یک جرگه قومی گردید تا یکی از اعضای جرگه (مجلس) به حیث پادشاه تعیین گردد و برای ادارهٔ امور [[افغانستان]] حکومتی را تشکیل بدهد که تشکیل اینچنین جرگه‌ای مورد قبول تمام سران اقوام واقع گردید. جرگهٔ مزار شیر سرخ در قلعهٔ نظامی نادر آباد در قندهار منعقد گردید و برای مدت نه روز ادامه پیدا کرد. اعضای جرگه به یک فیصلهٔ نهایی نمی‌رسیدند، زیرا هر خانِ مقتدر، خواهان سلطنت بود و تنها کسیکه در این جرگه خاموشی اختیار نموده بود، احمدخان ابدالی بود؛ زیرا احمدخان به قبیلهٔ سدوزایی تعلق داشت که از لحاظ کمیت نسبت به دیگر قبایل کوچکتر بود. سرانجام در روز نهم، اعضای جرگه چنین فیصله نمودند که یکی از اعضای جرگه را به حیث داور انتخاب نمایند. آن‌ها فرد روحانی یی را برگزیدند که به هیچ قبیله‌ای تعلق نداشت و حتی باشندهٔ قندهار هم نبود. او همان صابر شاه کابلی پسر متصوف معروف «لایخوار» بود که همه مردم قندهار به او ارادت و اعتماد داشتند و این صوفی سیاستمدار از جا برخاست و احمد خان ابدالی را معرفی نمود و چند خوشهٔ گندم را به جای تاج شاهی در عمامهٔ او جاسازی کرد. خان‌های بزرگ ناگزیر با احمدشاه بیعت کردند و او را به حیث پادشاه افغانستان قبول نمودند. بعد از کشته شدن نادر افشار اوضاع ایران به بی نظمی گرایید، در شمال دولت جنیدی رو به انحطاط گذاشت و در هند دولت مرهته به رهبری «سیواجی» رویکار آمد و بعد از مرگ اورنگزیب دولت بابری هند قادر نبود در امور داخلی افغانستان مداخله نماید. تحولات مذکور باعث شد تا برای احمدشاه اطمینان و خاطرجمعی به وجود آید. او توانست از این شرایط برای تشکیل یک دولت و اعادهٔ سرزمین‌های از دست رفتهٔ افغانستان استفاده اعظمی نماید. احمدشاه می‌دانست که ملاکین و رؤسای قبایل بخاطر حفظ منافع خویش، مشکلاتی را بر سر راهش به بار خواهند آورد. برای فایق آمدن بر این مشکلات، ایشان را در امور دولتی و نظامی شامل کرد، و در جرگه‌ها برایشان عضویت داد و به نظریات ایشان ارج گذاشت و آن‌ها را در سفرهای نظامی مصروف ساخت. بعد از آنکه احمدشاه به سلطنت رسید نکات ذیل را به مثابهٔ اهداف مهم جهت تشکیل یک نظام باثبات در نظر گرفت: نخستین هدف او به وجود آوردن وحدت ملی و احیای مجدد دولت مرکزی در افغانستان بود. دومین هدف او تأمین سرحدات طبیعی از دریای آمو تا دریای سند بود و سومین هدف او دفاع در مقابل حملات کشورهای همجوار بود. برای از بین بردن اختلاف داخلی و گرفتن مشورهٔ مردم در امور دولتی برای نخستین بار یک شورای دایمی تشکیل نمود که یک تعداد اعضای جرگهٔ مزار شیرسرخ نیز شامل آن بودند. برای ادارهٔ بهتر نخست تشکیلات اداری و نظامی را بوجودبه‌وجود آورد، تشکیلات مذکور اقتباسی بود از تشکیلات میرویس نیکه، و احمد شاه بابا می‌خواست تا این کار ناتمام او را تکمیل نماید. احمدشاه بابا در رأس تمام تشکیلات اداری، قضایی و نظامی صاحب نظر قاطع بود؛ بدین معنی که شخص پادشاه ادارهٔ تمام امور را بدست داشت و هم در سطح مرکز و ولایت تشکیلات اداری و نظامی ایجاد نمود. گرچه احمدشاه در مدت ۲۶ سال سلطنت خود جهت تحکیم حکومت مرکزی به اصلاحات اداری و سفرهای نظامی در داخل و خارج آنقدر مصروف بود که نتوانست جهت انکشاف اقتصاد، تعلیم و تربیه و فرهنگ کشور توجه خاصی مبذول دارد، ولی با آن هم در زمان سلطنت وی بعضی کارها صورت گرفت؛ مانند: اعمار شهرهای قندهار و تاشقرغان و اعمار مقبره اش پهلوی خرقهٔ معروف به «خرقهٔ مبارک» که نمایندگی از سبک معماری آن عصر می‌نماید. احمدشاه در قندهار، هرات و پشاورپیشاور مدارس بزرگی تأسیس نمود که مشهورترین آن‌ها مدرسهٔ «جامع کهن قندهار» بود و نیز در قندهار نخستین موزیم را به نام «بیت الشرف» پایه‌گذاری کرد. احمدشاه به عرفان و ثقافت علاقهٔ زیادی داشت، تعدادی از کتب در زمان سلطنت او به رشتهٔ تحریر درآمدند؛ مانند: «تاریخ احمدشاهی» در دو جلد توسط منشی دربار او '''محمود الحسینی'''، «تواریخ حافظ رحمت خانی» توسط '''میر محمد فاضل'''، کتاب طبی «بحرالفواید» توسط قاضی '''دل محمد افغان''' و «خلاصة الانساب» دربارهٔ نسب پشتون‌ها توسط '''حافظ رحمت خان''' '''بړیڅ'''. احمد شاه طبع شعری داشت و دیوان اشعار او نماینده گی از علاقه‌مندی وی با تصوف و عرفان می‌نماید.
 
== سوقیات نظامی احمدشاه درانی ==
خط ۱۷:
 
== سفر اول (۱۷۴۷–۱۷۴۸ میلادی) ==
خان جهان خان سپهسالار از طریق غزنی، کابل، جلال‌آباد و پشاورپیشاور تا سواحل سند رسید. ناصرخان والی کابل و پشاورپیشاور که هنوز در قدرت بود می‌خواست به کمک قشون ایماق و هزاره با قوای افغانی بجنگد، اما قشون ایماق و هزاره از جنگ امتناع ورزیدند. احمدشاه نیز بطرف شرق حرکت نمود و در مسیر راه به استقبال مردم روبرو شد. والی پنجاب در جنگ با احمدشاه تاب پایداری ندیده و به لاهور فرار کرد و احمدشاه لاهور را اشغال نمود. شهنشاه هند از پیشروی افغانها به هراس افتاد، '''احمد شاه مغولی''' ولیعهد، قمرالدین صدراعظم خود را با قوای زیاد، به مقابل افغانها فرستاد و قوای افغانی تحت آتش توپخانه هندیها قرار گرفت که متحمل تلفات زیاد گردید. احمدشاه مجبور شد پنجاب را به میرمنو و ملتان را به زاهد خان واگذار کند و خودش برای فرونشاندن شورشی که توسط لقمان خان برادرزاده اش براه انداخته شده بود به قندهار مراجعت نماید.
 
== سفر دوم ==
خط ۳۲:
 
== سفر ششم به شرق ==
موقعی که احمدشاه از هند به افغانستان عودت نمود، سرداران افغان با استفاده از قوت دولت ابدالی بر دهاقین پنجاب مالیات سنگین وضع نمودند که این عمل ایشان باعث بروز شورش‌ها گردید و به زودی سک‌ها، رهبری شورش را بدست آورد و در «امرتسر» به تشکیلات آغاز کردند که سرانجام منجر به زد و خورد میان افغان‌ها و سک‌ها گردید. نجیب اﷲ یوسفزی سپهسالار هند فرار نمود، جت‌ها و راجپوت‌ها با قوای مرهته اتحاد نمودند. غازی الدین صدراعظم اسبق هند سک‌ها را در پنجاب علیه افغانها تحریک می‌نمود. آدینه بیک به اتفاق سک‌ها در محلی بنام «جلندر» تعداد زیاد افغانها را کشت. در ماه آوریل ۱۷۵۸ م. قوای افغانی شکست خورد و عبدالصمد خان توسط دشمن اسیر شد. شهزاده تیمور و سردار جهان خان سپهسالار افغانی تاب مقاومت نیاورده و تا اتک عقب‌نشینی نمودند وشورشیانو شورشیان به استثنای «اوده» حکمرانی تمام هند را بدست آوردند. احمدشاه عجالتاً قضیه هند را به آینده گذاشت زیرا خودش مصروف ناآرامی‌های بلوچستان بود. قوای تحت رهبری شاه ولی خان به بلوچستان سوق داده شد و بعد از برخورد با نصیر خان رهبر شورشیان بلوچستان شکست خورده و خواهش مصالحه نمود که مورد عفو احمدشاه قرار گرفت و بلوچستان دوباره مثل سابق جزء قلمرو افغانستان گردید. احمدشاه سپاهی را تحت قیادت نورالدین به پنجاب اعزام نمود و خودش به قندهار برگشت تا نیرویی را جهت تصفیه حساب با سک‌ها و مرهته‌ها جمع‌آوری نماید.
 
== سفر هفتم جنگ پانی پت ۱۷۶۰–۱۷۶۱ میلادی ==
این سفر احمدشاه در شرق از اهمیت زیاد برخوردار بود، زیرا در سال ۱۷۵۸ میلادی در هند واقعات مهم رخ داد نخست سک‌های پنجاب قیام نمودند، ثانیاً مرهته‌ها به هند مرکزی و شمالی داخل گردیدند و سوم اینکه حکومت اسلامی یی که به دست مسلمانان تشکیل شده بود، به سقوط مواجه گردید، در حالیکه احمدشاه مصروف سرکوبی نصیرخان بلوچ بود. وقتیکه «سندیا» رئیس مرهته‌ها به هند مرکزی رسید، راجپوت‌ها و جت‌ها باهم اتحاد نمودند و سندیا بطرف پنجاب حرکت نمود. آدینه بیگ نیز با ایشان همراه شد و پنجاب را اشغال کرد. شهزاده تیمور و سردار جهان خان به پشاورپیشاور عقب‌نشینی کردند. موقعیکه احمدشاه از بلوچستان مطمئن گردید، با سی هزار عسکر از طریق دره بولان به سند رسید و با شهزاده تیمور و جهان خان یکجا شده و بطرف پنجاب حرکت نمودند. به مجردیکه سندیا و غازی الدین از حرکت احمدشاه مطلع شدند با نجیب الدوله صلح کردند و به جانب دهلی روان شدند، در دهلی عالمگیر دوم را به قتل رساندند و نواسهٔ اورنگزیب را پادشاه ساختند، در چنین وضعیتی احمدشاه با سه نیرو (نخستی مربوط «سندیا» در طول راه دهلی، دومی مربوط «هولگر» در کنار چپ دریای جمنا و سومی مربوط «جنگورا» و غازی الدین) روبرو گشت؛ و به مجردیکه جنگ شروع شد، نیروهای سه‌گانه در مقابل سپاه احمدشاهی شکست خوردند. زمانی‌که غازی الدین و جنگورا از شکست نیروهای خویش آگاه گردیدند، دهلی را رها کردند و گریختند. رهبر مرهته‌ها «بالاباجی» به تمام رئسای مرهته‌ها فرمان داد که لشکر تازه یی را سر و سامان دهند. راجپوت‌ها با مرهته‌ها اتحاد نمودند که تعداد شان به دو صد هزار تن می‌رسید؛ در حالیکه تعداد سپاه احمدشاه شصت هزار نفر بود. در میدان پانی پت جنگ عظیمی رخ داد که در آن افغانها پیروز شدند و نیروهای مخالفین شکست خوردند. احمدشاه داخل دهلی گردید و تخت دهلی را به شهزاده علی گوهر، امور سیاسی و اداری را به شجاع الدوله و بخش نظامی را به نجیب الدوله سپرد و خودش به قندهار مراجعت نمود.
 
== سفر هشتم- ۱۷۶۲–۱۷۶۳ میلادی ==