اخلاق کانتی: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جزبدون خلاصۀ ویرایش
←‏نقد خودمختاری: در بند اول، مدرک برای هر شخص آمده. پیوند به الشتین؟ (انگار اینجا دیگه خسته شده‌اید!)
خط ۱۴۶:
 
==== نقد خودمختاری ====
برخی فیلسوفان مثل [[الیزابت انسکوم]]<ref>Anscombe, 1958, p.2</ref>، [[جین بتکه الشتین]]<ref>Elshtain, 2008, p258 note 22</ref>، [[سروه پینکرز]]<ref>Pinckaers 2003, p. 48</ref> و [[آیریس مرداک]]<ref>Murdoch, 1970, p.80</ref> و همچنین ''[[دانشنامهٔ کاتولیک]]''<ref>{{cite web|last=Knight|first=Kevin|title=Catholic Encyclopedia: Categorical Imperative|url=http://www.newadvent.org/cathen/03432a.htm|publisher=Catholic Encyclopedia|accessdate=21 June 2012|year=2009|archiveurl=https://web.archive.org/web/20120514161011/http://www.newadvent.org/cathen/03432a.htm|archivedate=14 مه 2012|dead-url=no}}</ref> همگی بیان‌گر این مطلب هستند که برداشتِ کانت از اخلاق که ریشه در خودمختاری دارد، متناقض است زیرا از یک طرف انسان‌ها را قانون‌گذارانِ جمعیِ اخلاق می‌داند و از طرف دیگر بیان می‌دارد که اخلاق [[امر پیشینی]] است. آنها معتقدند که اگر چیزی به طور کلی پیشینی است (یعنی نامتغیر و پیشاتجربی است)، پس نمی‌تواند تا حدی وابسته به انسان‌هایی باشد که همواره وجود نداشته‌اند. از سوی دیگر، اگر انسان‌ها حقیقتاً قانون‌گذار اخلاق هستند، آنگاه دیگر تابعِ آن نیستند، چون آزادند آن را تغییر دهند.{{مدرک}}
 
به نظر می‌رسد این مخالفت ناشی از سوءتفاهم راجع به دیدگاه‌های کانت باشد زیرا کانت اعتقاد دارد که اخلاق مبتنی بر ''مفهومِ'' ارادهٔ عقلانی (و مفهومِ مرتبطِ امر مطلق که هر موجود عقلانی باید ارادهٔ معطوف به آن را داشته باشد) است.<ref>Immanuel Kant, 1786, p.35</ref>{{اولیه}} اخلاق مبتنی بر ویژگی‌های تصادفیِ ارادهٔ یکایکِ موجودات یا ارادهٔ انسان‌ها به طور خاص نیست، بنابراین کانت به هیچ وجه فلسفهٔ اخلاق را «مبتنی» بر چیزی که همواره وجود نداشته، نمی‌داند. همچنین این گزاره که اراده‌های ما تحتِ حاکمیت قانون است، دقیقاً به این معناست که اگر اراده‌هایمان عقلانی باشد، باید به‌گونه‌ای قانون‌مانند اراده کنیم؛ یعنی باید مطابق قضاوت‌های اخلاقی که به همهٔ موجودات عقلانی از جمله خودمان نسبت می‌دهیم، اراده کنیم.<ref>O’Neill, 2000, 43</ref> این نکته با تجزیهٔ اصطلاح autonomy (خودآیینی) به ریشه‌های یونانی‌اش بهتر فهم می‌شود: auto (خود) + nomos (قاعده یا قانون). به عبارت دیگر، ارادهٔ خودآیین از نظر کانت، فقط اراده‌ای نیست که از خودش پیروی می‌کند، بلکه اراده‌ای است که قانون‌مدار باشد یعنی طبق اصل جهان‌شمولیت عمل کند که این جهان‌شمولیت نیز از عقل می‌آید. جالب اینکه [[الشتین]] در متن دیگری، اراده طبقِ عقلِ تغییرناپذیر را به خدا نسبت می‌دهد و آن را مبنای اقتدار اخلاقیِ خداوند می‌داند. او این تفسیر از رابطهٔ اخلاق و خداوند را مرجح بر برداشتِ اراده‌گرایانه و نازل‌ترِ [[نظریهٔ فرمان الهی]] می‌داند که هم اخلاق و هم ارادهٔ خداوند را تصادفی در نظر می‌گیرد.<ref>Elshtain, 2008, 260 note 75</ref>
نظریهٔ کانت نمونه‌ای از این تفسیر است و بنابراین نه خدا و نه اتوریتهٔ انسان از جمله نهادهای انسانیِ تصادفی نقش اساسی و منحصربه‌فرد در نظریهٔ اخلاقیِ کانت ندارند. لذا کانت و الشتین هر دو موافق‌اند که خداوند راهی ندارد جز اینکه ارادهٔ خود را با واقعیت‌های تغییرناپذیرِ عقل از جمله حقایق اخلاقی تطبیق دهد؛ انسان‌ها راه دیگری دارند اما غیر از این نکته، رابطهٔ آنها با اخلاق دقیقاً مثل نسبت خدا و اخلاق است: آنها می‌توانند واقعیت‌های اخلاقی را تشخیص دهند، اما محتوای آنها را با اراده‌های تصادفی تعیین نمی‌کنند.{{مدرک}}