سودابه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
Fatranslator (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات:افزودن الگو ناوباکس {{دیگر شخصیت‌های شاهنامه}}+املا+مرتب+تمیز+
خط ۱:
{{ Infobox
| bodystyle =
| bodyclass = vcard
خط ۱۰۲:
 
| label30 = فرزندان
| data30 = [[فریبرز]]<ref>احتمالااحتمالاً</ref>
 
| label31 = فرزند ناتنی
| data31 = [[سیاوش]]
 
}}
 
خط ۱۱۷:
{{پایان شعر}}
 
== سودابه در شاهنامه ==
[[Fileپرونده:Siyāvash_and_Shabrang.jpg|بندانگشتی|260px|چپ|گذر سیاوش از آتش]]
شاه هاماوران از شکستی که از دولت نه چندان قدرتمند متحمل می‌شود به ناچار به این وصلت رضایت می‌دهد، اما او نقشه‌ای داشت تا کاووس را هلاک نموده بلکه به وضعیت سابق برگردد. پس از این ازدواج شبی به بهانه جشنی کیکاووس و ایرانیان را به کاخ خویش دعوت می‌کند و در آنجا با نیرنگ کیکاووس و دیگر سپاهیان ایران را به بند کشیده اسیر خود می‌کند. این بار نیز برای بار دوّم خبر به رستم پهلوان رسیده با عجله به کمک کیکاووس می‌شتابد.
 
سودابه زنی زیبا، باخرد و مهربان توصیف شده که در تمام مدت اسارت کاووس به یاری او برخاسته علیه پدر موضع می‌گیرد. سودابه شهبانوی ایران و نامادری شاهزاده سیاوش است، او بیشتر به خاطر نقش منفی در دربار کاووس و تبعید سیاوش مشهور است. وقتی سیاوش پس از سپری کردن دوران کودکی و نوجوانی در زابل نزد پدر باز می‌گردد،<ref>کسی که توسط رستم و دور از موطن رشد یافته بود</ref> سودابه شیفتهٔ او می‌شود و او را به حرم به بهانه ملاقات با نزدیکان دعوت کرده تا نیاتش را که همان ابراز عشق بود به او بفهماند.
 
سیاوش نیز از قصد او و دامی که پهن کرده بود آگاه شد و مقاومت کرده از خیانت به پدرش احتراز می‌کند. سودابه بالاجبار می‌خواست با سیاوش هم‌آغوش شود اما در این کش و قوس جز تکه پیراهنی از سیاوش چیزی در دستش نماند. سودابه از ترس برملا شدن موضوع و رسوایی، با مکر زنانه کیکاووس را علیه سیاوش تحریک می‌کند و به او القاء می‌کند که سیاوش قصد تجاور به او را داشت.
{{شعر}}
{{ب|سیاوش چو از پیش پرده برفت|فرود آمد از تخت '''سودابه''' تفت}}
خط ۱۳۱:
{{پایان شعر}}
 
== عبور از آتش ==
کیکاووس نیز برای یافتن گنهکار به هر دو دستور داد تا از میان آتش بگذرند. سیاووش ناگزیر شد برای اثبات بیگناهی خود و به جای قسم یاد کردن از میان شعله‌های آتش بگذرد که بدون هیچ آسیبی از میان شعله‌های مهیب آتش گذشت. اما سودابه به آتش نزدیک نشد. آنگاه سیاوش پیش پدر رفت وساطت نمود که سودابه را ببخشد و پدر نیز قبول کرد.
 
چون سودابه متوجه موقعیت سیاوش گشته و قدرت را از کفش رفته می‌دید دوقلوهای یک زن زائو را کشته و خودش را مادر کودکان مرده جا می‌زند و مرگ آنان را به سبب تجاوز سیاوش وانمود می‌کند و کم‌کم جایگاه پیشین خود را نزد کاووس بازمی‌یابد. سیاوش نیز برای دور ماندن از پایتخت در جنگ با افراسیاب شرکت کرده و طی اختلافی که با کیکاووس پیدا میکند به توران پناهنده شده و پس از رویدادهایی به فرمان افراسیاب به قتل می‌رسد. انتشار خبر قتل سیاوش رستم را سوگوار و خشمگین کرده به پایتخت آمد و پس از نکوهش بسیار کیکاووس، سودابه را از شبستان بیرون کشیده با خنجر به دو نیم می‌کند.
{{شعر}}
{{ب|تهمتن برفت از بر تخت اوی|سوی خان '''سودابه''' بنهاد روی}}
خط ۱۵۴:
== پیوند به بیرون ==
{{شاهنامه}}
[[رده:شخصیت‌های{{دیگر زنشخصیت‌های شاهنامه]]}}
 
[[رده:شخصیت‌های زن شاهنامه]]
[[رده:اساطیر ایرانی]]
[[رده:اساطیر تورانی]]
[[رده:شخصیت‌های زن شاهنامه]]
[[رده:مقاله‌های خرد ایران]]
[[رده:نام‌های ایرانی]]
[[رده:نام‌های زنان ایران]]
[[رده:مقاله‌های خرد ایران]]