سید حسن تقیزاده: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۳:
[[پرونده:Taghizadeh-1.jpg|بندانگشتی|تقیزاده در سال ۱۲۸۵ خورشیدی در جامه روحانی]]
چند سال بعد، نزدیک بیست سالگی، بر اثر آشنایی با نوشتههای [[عبدالرحیم طالبوف]] و [[میرزا ملکمخان]] ناظمالدوله و نویسندگان تجددخواه روزنامههای فارسی خارج از کشور،
سیدحسن تقیزاده از ۱۳۲۲ تا شعبان ۱۳۲۳ به سفر و سیاحت، مطالعه و دیدار و گفتگو در [[قفقاز]]، عثمانی، [[لبنان]]، [[سوریه]] و مصر پرداخت و با برخی نویسندگان، روزنامهنگاران و فعالان سیاسی، از جمله [[حمیدبیگ شاهتختینسکی]]، [[جرجی زیدان]]، [[زینالعابدین مراغهای]]، [[جلیل محمدقلیزاده]]، و همکاران اصلی نشریههای فارسیزبانی که در این شهرها منتشر میشد مراوده داشت.
خط ۷۰:
تقیزاده در اوایل ۱۲۸۴ خورشیدی، برابر با شعبان ۱۳۲۳ به تبریز بازگشت و با تجربههایی که اندوخته بود به محافل پنهانی مبارزان تبریزی ضد استبداد پیوست. جنبش مشروطهخواهی آغاز شده بود و تبریز و [[آذربایجان]] از داغترین کانونهای آن بود. تقیزاده پس از پیروزی آزادیخواهان و افتتاح دورهٔ یکم [[مجلس شورای ملی]]، به نمایندگی از سوی طبقه اصناف تبریز انتخاب شد. از همان آغاز کار مجلس، انظار را به خود جلب کرد و ظرف مدت کوتاهی، رهبری جناح اقلیت روشنفکر، تجددخواه و تندرو مجلس را به دست گرفت که طرفدار تغییرات و اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بود و انتقادهای تندی از نظام استبدادی به عمل میآورد. تواناییهایی که تقیزاده در این دوره از خود بروز داد موجب شد تا در کنار بزرگانی چون [[جواد سعدالدوله]] و میرزا حسن خان مشیرالدوله ([[حسن پیرنیا]]) عضو هیئتی شود که از طرف مجلس، مأمور تدوین متمم قانون اساسی مشروطه شد. بر پایهٔ همین متمم بود که حکومت مشروطه تعریف و تفکیک قوای سهگانه و حقوق ملت مسجل شد و در جریان گفتگوهای همین هیئت بود که دیدگاههای تهیهکنندگان متمم قانون اساسی در باب مرز میان شرع و عرف آشکار شد.
نطقهای تند و پرشور او در مجلس، از سویی موجبات اشتهار او را فراهم آورد و نظر روزنامهها و نیز مأموران سفارتخانههای خارجی ذینفع در ایران را به سوی وی جلب کرد و از سوی دیگر خشم و کینه [[محمدعلیشاه]] و درباریان و استبدادخواهان را برانگیخت. در جریان [[بهتوپبستن مجلس]] و برقراری [[استبداد صغیر]]، محمدعلیشاه شخصاً دستور داد که تقیزاده را دستگیر کنند. اما تقیزاده و گروهی دیگر به دام مأموران
سرانجام با وساطت سفارت بریتانیا، حکم تبعید تقیزاده و دهخدا و چند تن به خارج از کشور به مدت یک سال صادر شد. به روایت [[ناظمالاسلام کرمانی]] بنا شد که شش نفر از کسانی که در «سفارتخانهٔ انگلیس بودند نفی و تبعید شوند که هر یک را از قرار ماهی صد و پنجاه تومان بدهند و غلام سفارت آنها را ببرد به سرحد برساند و رسید گرفته مراجعت کند، تا یک سال در خارجه باشند. پس از یک سال مختارند به هر جا بخواهند بروند یا مراجعت کنند به ایران». تقیزاده و همراهانش را تحتالحفظ تا بندر [[انزلی]] بردند و از آنجا روانهٔ [[باکو]] کردند. او نخست به [[فرانسه]] و سپس به [[انگلستان|بریتانیا]] رفت. در آنجا با مساعدت [[ادوارد براون]] و راهنمایی او، مدتی در کتابخانه [[دانشگاه کمبریج]] به کار [[فهرستبرداری]] از کتابهای فارسی و عربی مشغول بود. با همکاری مؤثر و دوستانه
تقیزاده چنانکه در خاطرات خود گفتهاست، در اواخر سال ۱۲۸۷خ در پی شدت گرفتن قیام مردم ضد
پس از [[فتح تهران (۱۲۸۸)|فتح تهران]] در تیرماه ۱۲۸۸ توسط نیروهای تحت امر [[
در پی ترور [[سید عبدالله بهبهانی]] در ۲۳ تیر ۱۲۸۹ و آشوب گستردهای که این قتل در شهرهای بزرگ ایران به بار آورد و انتساب ترور بهبهانی به دموکراتها، تقیزاده به آمریت یا مشارکت در قتل بهبهانی متهم شد. [[احمد کسروی]] مسئولیت این قتل را صراحتاً متوجه تقیزاده، [[حیدرخان عمواوغلی]] و انقلابیون زیردست آنها میداند. تقیزاده ناچار ۳ ماه از مجلس مرخصی گرفت و به تبریز رفت، به آن نیت که پس از آرام شدن اوضاع به تهران بازگردد. اما وقتی که به [[قصاص]] قتل سید عبدالله بهبهانی، [[علیمحمد تربیت]] به قتل رسید و او کسی بود که با تقیزاده در یک خانه زندگی میکرد و تقیزاده او را فرزند خود میخواند، تقیزاده دریافت که فضا ضد او است. در تبریز نیز روسهای ضدمشروطه تقیزاده را زیر فشار قرارداده بودند و او ناچار و از بیم جان پس از ۴ ماه اقامت اجباری در
=== دوران مهاجرت ===
این بار اقامت تقیزاده در خارج از کشور ۱۴ سال به درازا کشید. نزدیک به دو سال در
با آغاز جنگ جهانی اول، دورهٔ تازهای در زندگی تقیزاده آغاز شد و این بار او که تا آن زمان به دوستی با دولت بریتانیا متهم بود در چهرهٔ سازماندهندهٔ اصلی فعالیتهای ضد انگلیسی میلیون ایرانی در حمایت از [[امپراتوری آلمان]] ظاهر شد. دولت آلمان که پس از امضای [[قرارداد ۱۹۰۷]] بین [[روسیه]] و بریتانیا، به طیفی از میلیون ایران نزدیک شده بود، جنگ را فرصت مناسبی برای بهرهبرداری از احساسات ضد روسی و انگلیسی ایرانیان میدانست. مأموران سیاسی آلمانی کوشیدند تا از راه برقراری ارتباط با شخصیتهای بلندپایهٔ ایرانی در داخل و خارج از کشور، آنها را با خود همراه گردانند. چنین بود که کنسول آلمان در نیویورک با تقیزاده تماس گرفت و او را به [[برلین]] دعوت کرد و تقیزاده پس از نزدیک دو سال اقامت در آمریکا به [[هلند]] رفت و از آنجا در ۱۵ ژانویهٔ ۱۹۱۵ وارد آلمان شد.<ref>''زندگی طوفانی''، ص ۱۸۱–۱۸۴</ref>
سطر ۸۹ ⟵ ۸۷:
[[پرونده:Kaveh-Mag-No9-Sept-1921-Berlin.jpg|بندانگشتی|250px|مجلهٔ ''کاوه''، شمارهٔ ۹]]
تقیزاده در برلین تشکیلاتی به نام [[کمیتهٔ میلیون ایران]] را بنیاد نهاد که فعالیتهای ضد روسی و انگلیسی میلیون را سازماندهی میکرد. عدهای از شخصیتهای فرهنگی و سیاسی ایرانی مانند [[محمدعلی جمالزاده]]، [[محمد قزوینی]] و [[ابراهیم
تقیزاده در طول جنگ به مبارزه سیاسی، سازماندهی نیروها، روزنامهنگاری، مقالهنویسی و تماس و دیدار و گفتگو با اشخاص بانفوذ و مؤثر مشغول بود. چند سفر به [[اتریش]] و [[سوئیس]] و [[دانمارک]] و [[سوئد]] رفت، و در دانمارک موافقت پروفسور [[جورج براندس]]، نویسنده و منتقد [[دانمارکی]]، را به نگاشتن رسالهای در دفاع از ایران جلب کرد که حاصل آن اثری در وصف جنایتهای
در این دوران با بسیاری از فعالان سوسیالیست و سوسیال دموکرات اروپا نیز ملاقات داشت، و در کنگرهٔ بینالمللی سوسیالیستها در سوئد در تابستان ۱۳۳۵ ق/ ۱۹۱۷ م شرکت داشت و بیانیهای با عنوان «دادخواهی ملت ایران» خطاب به اعضای کنگره منتشر کرد.
سطر ۹۷ ⟵ ۹۵:
پس از پایان جنگ جهانی اول، تماسهای میان دولت [[ایران]] با او آغاز شد و از جانب دولت به چند مأموریت سیاسی رفت. در اردیبهشت ۱۳۰۱ (آوریل ۱۹۲۲) نخستین مأموریت رسمی سیاسی را پذیرفت و برای انعقاد معاهدهٔ تجاری [[ایران]] با [[روسیهٔ شوروی]] روانهٔ [[مسکو]] شد و پس از یک سال مذاکرات فشرده، سرانجام معاهدهای تجاری و اقتصادی در ۱۳ ماده در اردیبهشت ۱۳۰۲ (آوریل ۱۹۲۳) با کاراخان کمیسر روابط خارجی روسیه منعقد کرد و به [[برلین]] بازگشت. در مراجعت از [[مسکو]] به [[برلین]] با زنی آلمانی ازدواج کرد و نام او را عطیه گذاشت، همسری که تا پایان عمر تقیزاده همراه وفادار او بود.
در انتخابات دوره چهارم مجلس باز هم غیاباً به نمایندگی انتخاب شد، اما نپذیرفت و به ایران نیامد. در دولت [[مستوفیالممالک]] به [[وزارت خارجه]] انتخاب شد، اما این سمت را هم نپذیرفت. تقیزاده تا ۱۳۰۳ خورشیدی (۱۹۲۴)، جمعاً نزدیک نه سال در [[آلمان]] ماند و پس از پایان گرفتن جنگ، وقوع [[کودتای ۱۲۹۹]] و انتخاب شدن به عنوان وکیل دوره پنجم [[مجلس شورای ملی]]، در تابستان ۱۳۰۳ وارد
تقیزاده، چون اکثر سیاستمداران ایرانی همعصر خود که به نحوی طرفدار روسیه یا بریتانیا یا آلمان بودند، گرایش عمیق به دوستی و طرفداری از آلمان داشت و ژرمانوفیل بود. گذشته از این او از اول کسانی است که گرایش آمریکایی را نیز ترویج کرد. تقیزاده در آذر ۱۳۰۰ ش (دسامبر ۱۹۲۱) در نامهای به [[محمود افشار]] مینویسد:<ref>دکتر [[جمشید بهنام]] «برلنیها» ص ۵۴. ''اندیشمندان ایرانی در برلن ۱۹۳۰–۱۹۱۵''، نشر فرزان، تهران ۱۳۸۶. شابک: ۰-۰۴۸-۳۲۱-۹۶۴</ref>
سطر ۱۱۶ ⟵ ۱۱۴:
تقیزاده در عصر حکومت رضاشاه پهلوی به مناصب مهمی چون حکومت (استانداری)، وزیرمختاری، سفارت و وزارت رسید. در برنامههای اصلاحات رضاشاه از همکاران نزدیک او بود. او پس از دو سال خانه نشینی و بیکاری و تنگدستی، در ۱۳۰۷ به پیشنهاد [[تیمورتاش]] والی خراسان شد و در ۱۳۰۸ با سمت وزیرمختاری به لندن رفت و در فروردین ۱۳۰۹ با عنوان وزیر [[وزارت طرق و شوارع|طرق و شوارع]] به کابینه مخبرالسلطنه هدایت راه یافت. در مرداد همان سال به [[وزارت مالیه]]، در عین کفالت [[وزارت طرق و شوارع]]، منصوب شد. تقیزاده در این سمت همه توانایی خود را در راه نظم و ترتیب دادن به امور مالی کشور، سازماندهی صحیح و قانونمندی به کار گرفت، اما در همین سمت بود که در الغای قرارداد دارسی و تجدید آن با شرایطی خلاف منافع کشور مشارکت کرد و طوفانی از لعن و ناسزا و اتهام را، که تا پایان عمر او ادامه داشت، ضد خود به پا کرد. مذاکره برای انعقاد قرارداد جدید ([[قرارداد ۱۹۳۳]]) را، که به مدت چند هفته با نمایندگان بریتانیا جریان داشت، [[محمدعلی فروغی]]، [[علیاکبر داور]]، [[حسین علا]]، تقیزاده و [[مخبرالسلطنه]] انجام میدادند. تقیزاده تمدید قرارداد را اشتباه بزرگ رضاشاه دانسته و خود را در این ماجرا نه موجد، نه مبتکر، نه عاقد، بلکه به عبارت خودش «آلت فعل» دانستهاست. تقیزاده که با پذیرفتن مناصب عالی در حکومت رضاشاه، از صف مبارزان مشروطیت و آزادی خواهان بیرون رفته بود، پس از تجدید قرارداد نفت بیشتر به سیاستمداری وابسته شهرت یافت. در جریان مقدمات نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران، که نام تقیزاده باز بر سر زبانها افتاد، سنگینترین اتهامات متوجه او بود. هرچند اظهارات انتقادآمیز تقیزاده دربارهٔ نامطلوب بودن شرایط تمدید قرارداد، در دعاوی ایران علیه بریتانیا کراراً مورد استفاده نمایندگان دولت قرار گرفت. تقیزاده مدتی پس از انعقاد قرارداد جدید نفت، از وزارت کناره گرفت و به روایتی برکنار شد.
در ۱۳۱۳ تقیزاده با سمت وزیرمختاری به فرانسه رفت. در همان سال ظاهراً از وی خواسته شد که جلو مطالب تند دربارهٔ رضاشاه را در مطبوعات فرانسه بگیرد و پاسخی که تقیزاده دربارهٔ آزادی قلم و مطبوعات در فرانسه داد، مقبول شاه نیفتاد. در همان ایام مقالهای از تقیزاده در مجله ''[[تعلیم و تربیت]]'' انتشار یافت که در آن با مصوبات شورایی به نام اصلاح فرهنگ در وزارت جنگ مخالفت شده بود. این مقاله ظاهراً خشم و غضب شاه را برانگیخت و او را از کار برکنار کردند و به ایران فراخواندند. تقیزاده خطر را احساس کرد و به ایران بازنگشت و از [[پاریس]] به [[برلین]] رفت. بیش از یک سال در آن شهر بود و در پاییز ۱۳۱۴ ش (۱۹۳۵) در مجمع بینالمللی خاورشناسان در رم شرکت کرد. در [[لندن]] و [[
جنگ جهانی دوم، سقوط رضاشاه، اشغال ایران، تغییر فضای سیاسی کشور، تشکیل کابینه [[محمدعلی فروغی]] و بر سر کار آمدن دوستان تقیزاده، دوباره او را از عالم علم و تحقیق به دنیای سیاست بازگردانید. در ۵ آبان ۱۳۲۰ به سمت سفارت ایران در [[لندن]] منصوب شد. در مقام رئیس هیئت ایرانی در [[سازمان ملل]]، دعاوی ایران را علیه تجاوز و اشغال
در ۱۳۲۳ به مقام سفارت کبرا ارتقاء یافت. در ۱۳۲۶ به عنوان نماینده مردم تبریز در مجلس پانزدهم انتخاب شد؛ این سمت را پذیرفت و پس از نزدیک چهارده سال به ایران بازگشت. تقیزاده به فضا و محیطی وارد شد که به کلی تغییر کرده بود. جو سیاسی پرتنش و خصومتآمیز بود، جناحهای افراطی چپ و راست در برابر هم صف آرایی کرده بودند. در مجلس آماج انتقادهای شدید قرار گرفت و به لحاظ مشارکت در تمدید قرارداد نفت، در نطقهای جنجالبرانگیز نمایندگان مخالف، به خیانت به کشور و عاملیت انگلیس و تبانی به زیان کشور متهم گردید. در هر حال، او نه نماینده موفقی بود و نه دیگر خارج از جمع و محفل یاران و دوستان، نفوذ و تأثیر گذشته را داشت.
در ۱۳۲۸ در نخستین انتخابات
[[پرونده:Tqizadeh, Shafaq.jpg|بندانگشتی|سید حسن تقیزاده (چپ)، در کنار [[صادق رضازاده شفق]] (راست).]]
سطر ۱۴۲ ⟵ ۱۴۰:
== کارنامه فرهنگی، اجتماعی و ارزیابی اندیشههای او ==
[[File:Zahir-od-Dowleh Cemetery 25.jpg|thumb|آرامگاه تقیزاده در [[
فعالیتهای علمی و فرهنگی. کارهای علمی - فرهنگی تقیزاده طیف گسترده و متنوعی را دربرمیگیرد: تحقیق، تألیف، روزنامهنگاری، تدریس، کتابشناسی، ایراد خطابه و سخنرانی، پشتیبانی از فعالیتهای علمی - فرهنگی به لحاظ مقام و موقعیت سیاسی، مشارکت در تأسیس و سازماندهی نهادهای علمی و فرهنگی و مشاوره و رایزنی در این زمینهها. صورت تفکیکی از آثار او در یادنامه تقیزاده آمدهاست. بخش عمدهای از نوشتهها و یادداشتهای تقیزاده، اعم از نوشتههای فارسی و خارجی به کوشش ایرج افشار به چاپ رسیده و [[مجتبی مینوی]] که از دوستداران تقیزاده بود، طی مقاله مفصلی کتابهای عمده، سلسله خطابهها و مقالات مهم وی را معرفی و بررسی کردهاست.
از آثار تحقیقی تقیزاده، پژوهش دربارهٔ گاهشماری و تاریخ تقویم و نجوم در ایران، تاریخ برخی مذاهب کهن در ایران و از جمله آیین [[مانی]]، تاریخ عرب جاهلی مقارن با ظهور اسلام و تتبعات دربارهٔ [[فردوسی]] و [[ناصرخسرو]] اهمیت بیشتری دارد و با توجه صاحب نظران روبروست. از نظر خاورشناسان غربی، که به ارزش و اهمیت تحقیقات دانشمندان ایرانی با شکاکیت و احتیاط توجه داشتهاند، محمد قزوینی و سیدحسن تقیزاده جایگاه علمی متمایزی دارند. تقیزاده در دانشگاه
تقیزاده در عرصه اندیشه، بهویژه در دیدگاههایش دربارهٔ فرهنگ و تمدن غرب، با مخالفتهای بسیار شدید و مخالفانی جدی، تقریباً از همه سو، روبرو بود. موضع او دربارهٔ فرهنگ و تمدن غرب، تغییر خط فارسی به لاتینی، نخست بسیار تندروانه و تحت تأثیر اندیشه پیشرو آن ازمنه، همچون میرزا فتحعلی آخوندزاده، جهت تسهیل آموزش سریع عامه (مانند ترکیه) میبود. بعدها رسماً استغفار کرد و نگرش گذشته خود را به تندروی ایام جوانی و اشتیاق وافر به اصلاح و پیشرفت کشور نسبت داد. نخست میپنداشت که صنعتی شدن کشور، پیشرفت علمی، آزادی سیاسی و عقیده، رشد فرهنگی و آموزشی، از راه «اخذ بلاشرط آداب و عادات فرنگ» و دستور عمل قرار دادن این شعار که: «ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگیمآب شود و بس» میسر است. تقیزاده با سادهانگاری، و بیآنکه از نظریات و فرضیات علمی دربارهٔ تغییر خط مطلع باشد، میپنداشت که تغییر خط فارسی به لاتینی سوادآموزی را تسهیل میکند و راه را برای [[تحول فرهنگی]] کشور هموار میسازد. او بعدها به خطای خود پی برد و بارها و بارها با شهامت و صراحت، روش گذشتهاش را نکوهش و دیدگاههای خود را تعدیل و تصحیح کرد. در
تقیزاده تقریباً از دوره [[میانسالی]]
عدهای یکی از علل تأثیر و نفوذ او را در سازمانهای علمی - فرهنگی عصر پهلوی، وابستگی به تشکیلات [[فراماسونری]] و پیوندهای نزدیک میان اعضای تشکیلات دانستهاند. در منابعی که در خصوص تشکیلات فراماسونری در ایران انتشار یافتهاست، تقیزاده را دارای مقام استادی اعظم و از مؤثرترین اعضا شمردهاند.<ref>''فراموشخانه و فراماسونری در ایران''، ص ۵۳۱ تا ۵۳۴</ref> کسانی که تقیزاده را از نزدیک و خوب میشناختند، همگی او را مردی تیزهوش، منظم، وظیفهشناس، آداب دان، اخلاقی، صحیحالعمل، محجوب، منزوی، دارای قدرت شدید جذب و تأثیر، کاشف لیاقتها و حامی و مشوق استعدادها خواندهاند.
سطر ۱۵۶ ⟵ ۱۵۴:
* [[جنبش مشروطه ایران]]
* [[ایران در جنگ جهانی اول]]
* [[جمشید بهنام]] «برلنیها». ''اندیشمندان ایرانی در برلن ۱۹۳۰–۱۹۱۵''، نشر فرزان، تهران ۱۳۸۶. شابک: ۰-۰۴۸-۳۲۱-۹۶۴▼
== پانویس ==
سطر ۱۶۶ ⟵ ۱۶۳:
* ''دانشنامه جهان اسلام'': تقیزاده، سید حسن
* ''دائرةالمعارف بزرگ اسلامی'': تقیزاده، سید حسن
* ''فراموشخانه و فراماسونری در ایران''،
* ''فرهنگ رجال قاجار''، اثر جورج پ. چرچیل، ترجمه: [[غلامحسین
▲*
{{انبار-رده}}
|