عبدالحسین آیتی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏بازگشت از بهائیت: افزودن برخی مطالب در باره زندگی آیتی و ارتباط او با آئین بهائی به مقاله
←‏بازگشت از آئین بهائی: افزودن یک جمله
خط ۷۷:
== گرایش به آئین بهائی ==
[[پرونده:KH 3-199 (AbdBaha to Avarih).jpg|بندانگشتی|دستخطی از [[عبدالبهاء]] که عبدالحسین آیتی را «حضرت آواره علیه بهاءالله الابهی» خطاب کرده‌است]]
آيتی که روحانی و امام جمعه تفت بود بعد از تبلیغ مبلغین بهائی به این آئین پیوست<ref>http://www.iranicaonline.org/articles/ayati-abd-al-hosayn-b</ref> و از آنجا که  در فن بیان توانائی خاصی داشت، از جمله مبلغان سرشناس آنان شد و ۱۸سال با عنوان «آواره» که عباس افندی به او داده بود به ترویج آئین بهائی <ref>فضل‌الله صبحی مهتدی، ''خاطرات صبحی دربارهٔ بابیگری و بهائیگری''، فضل‌الله صبحی مهتدی، ۱۵۲</ref> در ایران، امپراطوری عثمانی، قفقاز و مصر مشغول گشت. <ref>http://www.iranicaonline.org/articles/ayati-abd-al-hosayn-b</ref> و از تحسین و تقدیر رهبران آن (عبدالبهاء و شوقی افندی) برخوردار شده،<ref name="cgie.org.ir" /><ref>برای اظهارات و الواح عباس افندی و شوقی در تجلیل از آواره رک: ''مکاتیب عبدالبهاء''، مؤسسه مطبوعات امری، ۱۳۴ بدیع، ج۸، ص ۸،{{سخ}}عبدالحسین آیتی، ''کشف‌الحیل''، همان، چ۷، ج۱، صص۱۴۳–۱۴۲، چ۴، ج۲، ص۵۰</ref> به رئیس المبلغین شهرت یافت. <ref>[http://www.iranicaonline.org/articles/ayati-abd-al-hosayn-b Encyclopædia Iranica | Articles<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref> برای نمونه، عبدالبهاء در لوحی خطاب به آیتی می‌گوید: «ای آواره سبیل الهی، پریشانی و بی‌سروسامانی در ره عشق، کامرانی و شادمانی است. نظر به پایان کار نما زیرا عاقبت این پریشانی جمعیت است و نهایت این آوارگی پناه حضرت احدیت. اگر از قطره محروم شدی الحمدلله بحر بی‌پایان در مقابل داری و اگر از ذره محجوب شدی آفتابی روشن در پیش داری. از حق طلبم که آنچه نهایت آمال و آرزوی توست میسر گردد و علیک التحیة و الثناء.» <ref>عبدالبهاء، مکاتیب، ج۸، ص۸</ref> با وجود اینکه عبدالبهاء او را شناخته و از برخی عادات او چون خمر تریاک در خلوت آگاه بود اما او را از تبلیغ امرالله مانع نمی شد.<ref>Adib Taherzadeh, Covenant of Baha’u’llah pg. 334 George Ronald . Oxford ISBN  0-85398-344-5 </ref>
 
وی یکی از معتبرترین کتب تاریخ بابی و بهائی بنام کواکب الدریه را در دو جلد نوشته و به تاریخ ۱۳۴۲ قمری /۱۳۰۲ شمسی  در قاهره به چاپ رساند.<ref>{{یادکرد وب |نشانی=http://www.zamaneh.info/articles/770.htm |عنوان=آنان که به دامن اسلام برگشتند |نویسنده=ابوذر مظاهری |ناشر=زمانه |زبان= |accessdate=۶ اکتبر ۲۰۰۹ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20110325134940/http://www.zamaneh.info/articles/770.htm |archivedate=۲۵ مارس ۲۰۱۱ |dead-url=yes }}</ref><br />
خط ۸۶:
پس از درگذشت عبدالبهاء در ۱۳۴۰ قمری (۱۳۰۰ شمسی) و با جانشینی نوه ارشد او، شوقی افندی، پس از مدتی که تلاشهای آیتی برای کسب  ریاست در جامعه بهائی بی اثر بماند، او در سال ۱۳۴۳ قمری مطابق با ۱۳۰۳ شمسی تصمیم به ترک جامعه بهائی گرفته، دوباره مسلمان شد.[۳]
 
در سال ۱۳۰۱ شمسی شوقی افندی - جانشین عبدالبهاء -  آیتی و برخی دیگر از بهائیان سرشناس را به حیفا دعوت کرد تا درباره تشکیل بیت العدل اعظم  با آنها مشورت کند. بعد از این مشورتها شوقی افندی به این نتیجه رسید که نخست باید شوراهای بهائی  که با نام محفل روحانی شناخته می شوند در سطوح محلی و ملی تاسیس گردند تا زمینه برای انتخابات بیت العدل اعظم که یک نهاد بین المللی است و با رای مستقیم محافل روحانی ملی انتخاب می‌شود فراهم آید. آیتی از این تصمیم ناراضی بود و بر عقیده خود پافشاری می‌کرد.او حتی یک سال بعد به بهيه خانم - خواهر عبدالبهاء - تلویحاً گفته بود که اگر شوقی افندی بر طبق نظر او عمل نکند بهائیان ایران را بر علیه او خواهد شوراند. در این میان او به نوشتن نامه‌های اعتراض آمیز و پافشاری بر عقاید خود در ایران ادامه داد. اقدامات او که باعث بروز تشنج و دودستگی در جامعه بهائی شده بود محفل روحانی تهران را بر آن داشت تا از شوقی افندی راهنمایی بخواهد. شوقی افندی از این نهاد خواست تا بهائیان را در برابر اقدامات او محافظت  کند. بعد از این او شروع به نوشتن نامه‌های توهین آمیز به شوقی افندی نمود و تهدید کرد که آئین بهائی را از بین خواهد برد.[۲] بعد از این بهائیان دیگر به او توجهی نکردند و حتی همسر او وی را ترک کرد. او بعد از گسستن از آئین بهائی در تهران ساکن شد و بقیه حیات خود را به آموزگاری در دبیرستان گذراند. وی در تهران کتاب کشف الحیل[۹][۱۲] را در سه جلد در رد آئین بهائی تألیف کرد.[۱۱] خود او در باب بازگشتش از آئین بهائی و نوشتن کشف الحیل در نقد عبدالبهاء اظهاراتی نموده و به گفته خود دل از مهرشان بپرداخت و شروع به الغاء مؤلفات سابقش که در تاریخ آئین بهائی بنام الکواکب الدریه نوشته بود مشغول شد.[۱۰] او می‌گوید: «حقایقی ... را که در مدت بیست سال یافته بودم در چند جلد کتاب کشف الحیل منتشرساختممنتشر ساختم» [۷]