حافظ: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Kamranazad (بحث | مشارکتها) ←زمینهٔ تاریخی: خلاصهسازی |
Kamranazad (بحث | مشارکتها) ←ادب فارسی: دستهبندی بر اساس جریانها بهتر است. |
||
خط ۲۳۵:
دادبه در ''[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]]'' میگوید این سخنوری و اثرپذیریِ حافظ باید با نظراتی [[سبکشناسی|سبکشناسانه]] که برآمده از [[نقد ادبی]] است، مورد بررسی سبکشناسانه و نقد ادبی قرار گیرد. برخی از این نظرات و احکام، به حافظ منتسب شده و برخی دیگر را شاعران نامداری مانند [[جامی]] یا نظریهپردازانی گمنام بیان کردهاند. حُکمِ اول در بیت «چو سلکِ دُرِّ خوشاب است شعر نغز تو حافظ/که گاه لطف سبق میبرد ز نظم نظامی»، سبقت حافظ را بر نظامی بیان میکند و سخن نظامی را — با همهٔ موسیقیآفرینیاش — تا حد [[نظم (ادبیات)|نظم]] فروآورده و سخن حافظ را تا حد [[شعر]] فراز برده است. دادبه ادامه میدهد با آنکه حافظ در «[[ساقینامه (حافظ)|ساقینامه]]» و «[[مغنینامه (حافظ)|مغنّینامه]]» از نظامی اثر پذیرفته، اما اصولاً حافظ با «ساقینامه» و «مغنّینامه» به چنین جایگاهی نرسیده و بازشناسی شیوههای نظامی و بازآفرینیشان متناسب با غزل در شعر حافظ مهم است. در دومین حکم و در بیت «چه جای گفتهٔ خواجو و شعر سلمان است/که شعر حافظ ما بهْ ز شعر خوب ظهیر»، در سنجش با «شعر خوب ظهیر» شعر حافظ برتر شمرده شدهاست. جامی بلاغت و هنر غزل حافظ را در سنجش با بلاغت و هنر قصاید ظهیر چنین بیان میکند که در روانی، نسبت غزلهای حافظ به غزلهای سرایندگان دیگر، مانند نسبت قصیدههای ظهیر به قصیدههای دیگر شاعران است؛ که نتیجهٔ ضمنیاش اثرپذیری حافظ از سبک و اسلوب ظهیر است. قزوینی نیز در حواشی مقدمهاش بر دیوان، اثرگذاری ظهیر بر حافظ در قلمرو لفظ و پیروی از سبک و روش ظهیر در سرودن قصیدهها را بیان کردهاست. و اما حکم سوم در بیت «استاد غزل سعدی است پیش همه کس اما/دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو» بیان شدهاست. دادبه میگوید شاید بتوان گفت شعر خواجو در غزلسرایی ایران از روزگار سعدی تا عهد حافظ، رشدیافتهترین غزل و شبیهترین به شعر حافظ است. مضمونآفرینی، ایهام و نازکاندیشیهای هنری از ویژگیهای شعر خواجو و — پس از او و در کمالش — شعر حافظ است. نتیجه اینکه غزل تلفیقیِ عاشقانه و عارفانه دستاورد تلاشهای شاعرانی مانند سلمان، کمال و خواجوست و نقش خواجو متفاوت از دیگران. ازسویی با توجه به حکم دوم، میتوان گفت جایی که شعر حافظ برتر از شعر ظهیر است، بهطریق اولیٰ برتر از شعر سلمان و خواجو نیز است. جامی در تحلیلی سبکشناسانه و عالمانه، شعر حافظ را بر شعر کمال خجندی و نزاری قهستانی نیز برتر میشمارد.<ref>{{پک|دادبه|۱۳۹۰|ف=حافظ|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۵۹۹–۶۰۰|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref>
افزون بر آنچه از اثرپذیری حافظ در لفظ و معنا از پیشینیان سخن رفت، چنین بهنظر میرسد که او در هر دو قلمرو از سعدی اثر پذیرفته است. دادبه میگوید [[مکتب ادبی شیراز]] را سعدی بنیان گذاشت و رهبری کرد و پس از یک سده، حافظ از آن زاییده شد. او ادامه میدهد سنجش این دو شاعر در سدهٔ اخیر با وجود علمی نبودن آن، نشان از آن دارد که ایندو از یکدیگر امتیاز دارند، اما بر یکدیگر نه؛ اما با توجه به پیش بودن سعدی، در اثرگذاری و نقش او در ظهور حافظ گمانی نیست.<ref>{{پک|دادبه|۱۳۹۰|ف=حافظ|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۹|ص=۶۰۳–۶۰۴|رف=دائرةالمعارف۱۹}}</ref> خرمشاهی معتقد است که حافظ بیش از هر شاعر دیگری، از [[سعدی]] اثر پذیرفته و در بیش از صد غزل، از او پیروی کردهاست. حافظ بسیاری از مضامین را از سعدی برداشته و چندین مصراع را هم عیناً از وی [[تضمین]] کردهاست. با این حال، بافت سخن حافظ، سنخیت کمتری با سعدی دارد؛ سرودههای سعدی دارای انسجام و بافت یکپارچه است.<ref>{{پک|خرمشاهی|۱۳۶۲|ک=ذهن و زبان حافظ|ص=۱۹}}</ref>
=== ادب عرب ===
|