رسول ارونقی کرمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
InternetArchiveBot (بحث | مشارکت‌ها)
نجات ۲ منبع و علامت‌زدن ۲ به‌عنوان مرده.) #IABot (v2.0
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: بطور⟸به‌طور، پساانقلاب⟸پسا انقلاب، تیراژساز⟸سازنده تیراژ
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
خط ۲۱:
از ارونقی کرمانی آثار بسیاری به صورت پاورقی یا در قالب کتاب مستقل منتشر شده‌است.
 
[[اسماعیل جمشیدی]] در [[مجله بخارا]] راجع به ارونقی کرمانی نوشته‌است: «ارونقی کرمانی آدمی بود فوق‌العاده باذوق و مبتکر و با شمّ قوی، تیراژسازسازنده تیراژ و مسلّط به ذوق مردم. او از همان آغاز کارش به‌عنوان سردبیر موقت توانسته بود فقط با اتکاء به شمّ قوی و ذوق سرشاری که در حرفهٔ روزنامه‌نگاری داشت فروش مجلّه را بالا ببرد. طوری که همواره جزو دو سه مجلهٔ اول از نظر تیراژ در کشورمان باشد، همین پیروزی موجب شد [[عباس مسعودی]] مدیر و بنیانگذار مؤسسهٔ اطلاعات که به موفقیّت نشریاتش بسیار اهمّیّت می‌داد او را در پُست سردبیری این مجله ([[اطلاعات هفتگی]]) نگه دارد، عنوانی که تا پایان سال ۵۷ و قبل از مهاجرتش به آمریکا از آنِ او بود.
ارونقی کرمانی چند حُسن داشت و چند عیب (مثل همهٔ ما آدم‌ها). حُسنش این بود که در کار سردبیری فقط به مجله‌اش فکر می‌کرد و برای همین دنبال آدم‌های به درد بخور مورد نیازش می‌رفت و از بزرگ کردن و چاپ عکس خبرنگار و درشت نوشتن اسم نویسنده و خبرنگار ابایی نداشت، از هر چه که موجب افزایش خواننده‌اش و بالا رفتن تیراژ مجله‌اش می‌شد استقبال می‌کرد، دلخوری‌ها
و رنجش را کنار می‌گذاشت و به سراغ نویسنده و خبرنگار فعال و مبتکر می‌رفت، در واقع همین سردبیر بود که مرا از داستان‌نویسی برای مجلات (کار مورد علاقهٔ اولیه‌ام) به گزارش‌نویسی کشاند».<ref name="bukharamag.com" />
خط ۶۹:
=== امشب دختری می‌میرد ===
داستان «[[امشب دختری می‌میرد]]» را مهمترین داستان ارونقی کرمانی می‌دانند. این اثر در زمان انتشار، بسیار جریان‌ساز شد، به‌گونه‌ای که نویسندگان بسیاری به تقلید از آن روی آوردند.<ref name="ReferenceA" />
خلاصهٔ داستان چنین است که: «همایون» که خبرنگار روزنامه است بطوربه‌طور اتفاقی دفتر خاطرات دختری با نام «پروین» را می‌یابد که در صفحه‌ای از آن اشاره به قصد خودکشی او شده‌است. همایون روز بعد در مصاحبهٔ مطبوعاتی پدر دختر، «جمشید تهرانی» که برای تشریح سفر مهمش صورت گرفته شرکت می‌کند و بدین ترتیب با پروین و نامادری او «فیروزه» آشنا می‌شود. همایون کم‌کم درمی‌یابد پروین از رابطهٔ مخفی نامزدش خسرو و نامادریش رنج می‌برد و یارای گفتن این مطلب را به پدرش ندارد. همایون سعی می‌کند پروین را یاری دهد که در وهلهٔ اول موفق نمی‌شود. سرانجام همایون موفق می‌شود که او را به ادامهٔ زندگی امیدوار سازد.<ref>[http://www.sourehcinema.com/Title/FullOutline.aspx?FilmId=138204230001&IsTowLine=False امشب دختری می‌میرد]، سوره سینما</ref>
 
=== شبی که سحر نداشت ===
خط ۷۸:
 
== انتشار مجدد آثار پس از انقلاب ==
در سال ۱۳۸۴، دو کتاب «بابا نان داد» و «شبی که سحر نداشت» توسط انتشارت اشراقی و [[انتشارات فرادیدنگار]] و [[انتشارات بدرقه جاویدان]] برای نخستین بار پس از [[انقلاب اسلامی]] با نام واقعی او بازنشر شد.<ref>[http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1012794 «بهار تجدید چاپ کتاب فرا رسید»]، روزنامه ایران</ref> پیش از این تاریخ، ارونقی کرمانی آثار خود را با نام‌های مستعار «م - خورشید» و «الف - خورشید» در ایران پساانقلابپسا انقلاب منتشر می‌ساخت.<ref>[http://www.isna.ir/news/8406-05054 «برای نخستین‌بار با نام غیرمستعار، ارونقی کرمانی رمان‌هایش را در ایران منتشر می‌کند»]، ایسنا</ref>
 
== منابع ==