مسئله شر: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
نجات ۱ منبع و علامتزدن ۰ بهعنوان مرده.) #IABot (v2.0 |
جز جایگزینی با اشتباهیاب: امپراطوری⟸امپراتوری، بسادگی⟸بهسادگی، بطور⟸بهطور، سوال⟸سؤال، مربوطه⟸مربوط، وافع⟸واقع، وهرچند⟸و هرچند، پاسخکه⟸پاسخ که، قصلت⟸فصلت، زندگنی⟸زندگی، خودبزرگپنداری⟸خود بزرگپنداری |
||
خط ۷۶:
=== مسئله قرینهای شر ===
[[File:Deerfire_high_res_edit.jpg|پیوند=https://en.wikipedia.org/wiki/File:Deerfire_high_res_edit.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|300x300پیکسل|مثال [[ویلیام ال. رو]] از [[شر طبیعی]]: «در یک جنگلی دورافتاده رعد و برق درختی مرده را مورد اصابت قرار میدهد، که منجر به حریقی جنگلی میشود. در آتش بچهآهویی به دام افتادهاست، به طرز دهشتناکی سوختهاست، و برای چندین روز در عذابی طاقتفرسا افتادهاست.»<ref name="rowe336">{{cite journal|last=Rowe|first=William L.|authorlink=William L. Rowe|year=1979|title=The Problem of Evil and Some Varieties of Atheism|journal=American Philosophical Quarterly|volume=16|pages=336–37|ref=harv}}</ref> رو، همچنین به مثالی از شر انسانی استناد میکند که در آن کودکی معصوم قربانیای از خشونت است و بدین طریق زجر میکشد.<ref name="rowe336" />مثال دیگر رو، پرونده سو است. این رویدادی واقعی است که در آن دختر پنجسالهای در اوائل روز سال نو در ۱۹۸۶ میلادی در [[فلینت، میشیگان]]،
'''مسئله قرینهای شر''' (که همچنین تحت عنوان نسخه احتمالاتی یا استقرائی مسئله نیز به آن اشاره میشود) به دنبال این است تا نشان دهد که وجود شر، اگرچه منطقا با وجود خدا سازگار باشد، [[احتمالات|احتمال]] صحت خداباوری را پایین میآورد یا بر ضد آن بهشمار میآید. به عنوان نمونه، منتقدی از اندیشه «یک روح غیربشری نیرومند» پلانتیگا، که این روح سبب شرور طبیعی میشود، ممکن است بپذیرد که وجود چنین موجودی منطقا غیرممکن نیست اما استدلال کند که این به دلیل فقدان شواهد علمی برای وجود آن بسیار بعید است و بنابراین توضیح غیرقانعکنندهای برای حضور شرور طبیعی است. هر دو نسخههای هم مطلق و هم نسبی مسئله قرینهای شر در زیر ارائه شدهاند.
خط ۱۲۰:
منتقدان پاسخ اختیار، این را که آیا این، درجه شری که در این دنیا دیده میشود را به حساب میآورد—توجیه میکند— یا خیر زیر سؤال بردهاند. یک نکته در این باره این است که در حالی که ارزش اختیار میتواند برای جبران یا موازنه شرور جزئی کافی پنداشته شود، این که به خصوصیات منفی شروری همچون تجاوز و قتل میچربد کمتر واضح است. بخصوص، موارد فجیع شناختهشده به عنوان شروری دهشتناک کانون تمرکز کارهای اخیر در مسئله شر بودهاند، مواردی که تشکیل دهنده «دلیل وجه اول<ref group="پانویس">prima facie</ref> برای شک به این که آیا میتوانست زندگی شرکتکننده (با توجه به دخولشان در آن) خیری بالاتر برای او باشد در مجموع» هستند.<ref>[[Marilyn McCord Adams]], ''Horrendous Evils and the Goodness of God'' (Cornell University, 2000), 203.</ref> نکتهای دیگر اینکه، آن اعمال موجودات آزاد که موجبات شر میشود، اغلب اوقات، آزادی آنان که رنج شر را میکشند میکاهد؛ برای مثال قتل کودکی جوان جلوی این که آن کودک هرگز اختیار خود را به کار بندد میگیرد. در یک چنین موردی که آزادی شرارتکنندهای به جان آزادی کودکی معصوم افتادهاست، روشن نیست که چرا خدا بیواکنش و منفعل باقی بماند.<ref>[[Marilyn McCord Adams]], ''Horrendous Evils and the Goodness of God'' (Melbourne University Press, 1999), 26.</ref>
نقد دیگر این است که پتانسیل سرشتی موجود در اختیار، برای شر، میتواند به راههایی که به آن اختیار دستاندازی نمیکنند محدود شود. خدا میتوانست بواسطه مخصوصا کیفآور یا لذت بخش ساختن کنشهای اخلاقی، یا غیرممکن ساختن رنج و کنش شرورانه بواسطه اجازه دادن اختیار ولی نه قابلیت وارد ساختن شر یا تحمیل رنج، به این نائل شود.<ref>C. S. Lewis writes: "We can, perhaps, conceive of a world in which God corrected the results of this abuse of free will by His creatures at every moment: so that a wooden beam became soft as grass when it was used as a weapon, and the air refused to obey me if I attempted to set up in it the sound waves that carry lies or insults. But such a world would be one in which wrong actions were impossible, and in which, therefore, freedom of the will would be void; nay, if the principle were carried out to its logical conclusion, evil thoughts would be impossible, for the cerebral matter which we use in thinking would refuse its task when we attempted to frame them." C.S. Lewis ''[[The Problem of Pain]]'' (HarperCollins, 1996) pp. 24–25</ref> حامیان تبیین اختیار اظهار میکنند که آن دیگر اختیار نخواهد بود.<ref name="boydp694">Gregory A. Boyd, ''Is God to Blame?'' (InterVarsity Press, 2003) {{ISBN|978-0830823949}}, pp. 55–58, 69–70, 76, 96.</ref><ref name="Lacewing2014p2393">{{cite book|author=Michael Lacewing|title=Philosophy for AS: Epistemology and Philosophy of Religion|url=https://books.google.com/books?id=EoA9BAAAQBAJ|year=2014|publisher=Routledge|isbn=978-1-317-63583-3|pages=239–42}}</ref> منتقدین پاسخ میدهند که این دیدگاه به نظر میرسد که
چالش سوم برای دفاعیه اختیار، شر طبیعی است، که حاصل علل طبیعی است (برای مثال، کودکی که از مرضی رنج میبرد، یا تلفات انبوه از یک آتشفشان).<ref>[http://www.bbc.co.uk/schools/gcsebitesize/rs/god/chgoodandevilrev1.shtml "The Two Types of Evil"]. Accessed 10 July 2014.</ref> انتقاد «شر طبیعی» این موضع را میگیرد که حتی اگر به دلایلی خدای قدرتمند تمام و خیرخواه تمام، کنشهای شرورانه انسانی را به منظور روا داشتن اختیار تحمل کرده، انتظار نخواهد رفت که یک چنین خدایی همچنین شرهای طبیعی را تحمیل کند چراکه آنها هیچ ارتباط روشنی با اختیار ندارند.<ref name="boydp695">Gregory A. Boyd, ''Is God to Blame?'' (InterVarsity Press, 2003) {{ISBN|978-0830823949}}, pp. 55–58, 69–70, 76, 96.</ref><ref name="Lacewing2014p2394">{{cite book|author=Michael Lacewing|title=Philosophy for AS: Epistemology and Philosophy of Religion|url=https://books.google.com/books?id=EoA9BAAAQBAJ|year=2014|publisher=Routledge|isbn=978-1-317-63583-3|pages=239–42}}</ref>
خط ۱۷۰:
==== شر به عنوان نبود خیر (تئوری بیبهرگی) ====
{{Main|نبود خیر}}نسخه اولیه از «انکار شر»، «تئوری بیبهرگی شر» خوانده میشود، که به سبب آن که شر را به عنوان شکلی از «فقدان، از دست دادن یا بیبهرگی» توصیف کرده است این طور نامیده شده است. یکی از طرفداران اولیه این تئوری کلمنت اسکندریه از قرن دوم میلادی بود، کسی که به گفته جوزف کلی<ref group="پانویس">Joseph Kelly</ref>،<ref name="Kelly2002p423">{{cite book|author=Joseph Francis Kelly|title=The Problem of Evil in the Western Tradition|url=https://books.google.com/books?id=Rg2RJAIZ4k4C&pg=PA42|year=2002|publisher=Liturgical Press|isbn=978-0-8146-5104-9|page=42}}</ref> اظهار کرد که «از آن جا که خداوند کاملا خوب است، نمیتوانسته شر را آفریده باشد، اما اگر خداوند شر را نیافریده است، پس این [شر] نمی تواند وجود داشته باشد». شر، به زعم کلمنت، به عنوان چیزی ''مثبت'' وجود ندارد، بلکه به عنوان چیزی ''منفی'' (سلبی) یا به صورت «فقدان خیر» وجود دارد.<ref name="Kelly2002p423" /> اندیشه کلمنت برای ناتوانیش در توضیح رنج در دنیا اگر که شر وجود ندارد به نقد کشیده شده است. او همچنین توسط علمای [[گنوستیک]] با این
الهیدان قرن پنجم میلادی، [[آگوستین هیپویی]]، تئوری بی بهرگی را اتخاذ کرد، و در ''کتابراهنما در باب ایمان، امید و عشق''<ref group="پانویس">''Enchiridion on Faith, Hope and Love''</ref>، بر این موضع قرار گرفت که شر فقط به عنوان «نبود خیر» وجود دارد، این که خباثات هیچ چیزی نیستند جز بیبهرگی از خیر طبیعی.<ref name="jeffrey492">{{cite book|author=R. Jeffery|title=Evil and International Relations: Human Suffering in an Age of Terror|url=https://books.google.com/books?id=7WyADAAAQBAJ|year=2007|publisher=Palgrave Macmillan|isbn=978-0-230-61035-4|page=49}}</ref> شر یک جوهره نیست، آگوستین اظهار کرد که، شر چیزی بیش از «از دست دادن [یا کمبود] خیر» نیست.<ref name="Pereira2013p54">{{cite book|author=Jairzinho Lopes Pereira|title=Augustine of Hippo and Martin Luther on Original Sin and Justification of the Sinner|url=https://books.google.com/books?id=4iVcAgAAQBAJ|year=2013|publisher=Vandenhoeck & Ruprecht|isbn=978-3-647-55063-3|pages=54–55}}</ref> آگوستین اظهار کرد که خدا در شر همباشی یا مشارکت ندارد، خدا کمال است، خلقتش حدکمال است.<ref name="Pereira2013p542">{{cite book|author=Jairzinho Lopes Pereira|title=Augustine of Hippo and Martin Luther on Original Sin and Justification of the Sinner|url=https://books.google.com/books?id=4iVcAgAAQBAJ|year=2013|publisher=Vandenhoeck & Ruprecht|isbn=978-3-647-55063-3|pages=54–55}}</ref> بنا به تئوری بی بهرگی، این نبود خیر است، که گناه و شر اخلاقی را توضیح می دهد.<ref name="Pereira2013p543">{{cite book|author=Jairzinho Lopes Pereira|title=Augustine of Hippo and Martin Luther on Original Sin and Justification of the Sinner|url=https://books.google.com/books?id=4iVcAgAAQBAJ|year=2013|publisher=Vandenhoeck & Ruprecht|isbn=978-3-647-55063-3|pages=54–55}}</ref> بنا به تئوری بیبهرگی، این نبود خیر است، که گناه و شر اخلاقی را توضیح میدهد.<ref name="Pereira2013p544">{{cite book|author=Jairzinho Lopes Pereira|title=Augustine of Hippo and Martin Luther on Original Sin and Justification of the Sinner|url=https://books.google.com/books?id=4iVcAgAAQBAJ|year=2013|publisher=Vandenhoeck & Ruprecht|isbn=978-3-647-55063-3|pages=54–55}}</ref>
خط ۱۸۹:
گونهای از دفاعیات بالا این است که، مسئله شر از قضاوتهای احتمالاتی مشتق شده است از آن جا که بر این ادعا تکیه کرده است که، حتی پس از تعمق دقیق و سنجیده، آدمی نمی تواند دلیلی خیر برای وجود خدا و شر با هم ببیند. [[استنباط]] از روی این ادعا به سوی این گزاره کلی که می گوید شر غیر ضروری وجود دارد طبیعتا استقرایی است و این گام استقرایی است که برهان قرینه ای را از برهان منطقی جدا می سازد.<ref name="IepEvidential13">The Internet Encyclopedia of Philosophy, "[https://www.iep.utm.edu/e/evil-evi.htm The Evidential Problem of Evil]", Nick Trakakis</ref>
دفاعیه دلایل پنهان تصریح می کند که امکان منطقی دلایل پنهان یا ناشناخته برای وجود شر در کنار وجود خدایی قدیر، دانای تمام، خیرخواه تمام وجود دارد. ندانستن دلیل ضرورتا به معنی این نیست که دلیل وجود ندارد.<ref name="Stanford8">The Stanford Encyclopedia of Philosophy, "[https://plato.stanford.edu/entries/evil The Problem of Evil]", Michael Tooley</ref><ref name="IepEvidential14">The Internet Encyclopedia of Philosophy, "[https://www.iep.utm.edu/e/evil-evi.htm The Evidential Problem of Evil]", Nick Trakakis</ref> این استدلال با تصریح بر این مطلب به چالش کشیده شده است که، گزاره دلایل پنهانی، به همان اندازه گزاره ای که می گوید خدا وجود ندارد یا «قدیر، دانای تمام، خیرخواه تمام، و قدرتمند تمام» نیست، شدنی (محتمل) است. به طور مشابه، به ازای هر استدلال پنهانی که به طور کامل یا به طور جزئی شرهای مشاهده شده را توجیه می کند، متساویا شاینده است (محتمل است) که استدلالی پنهانی وجود داشته باشد که در
زیرگونه ای از دفاعیه «دلایل پنهانی» را دفاعیه «پی اچ او جی» می خوانند—مخفف عبارتی در زبان انگلیسی به معنی ''خیرهای پنهانی عمیقا ارجح''<ref group="پانویس">profoundly hidden outweighing goods</ref>. برایان فرانسس (Bryan Frances) اظهار می کند که دفاعیه پی اچ او جی، نه تنها وجود با هم خداوند و رنج انسان را بی پاسخ رها می کند، بلکه سوالاتی را درباره این که چرا حیوانات و دیگر اشکال حیات باید از شرهای طبیعی، یا از سوء استفاده (سلاخی حیوانات، سوء رفتار حیوانات) توسط برخی افراد بشر رنج بکشند، آن جا که که درس های اخلاقی پنهانی، خیر اجتماعی پنهانی، و چنین دلایل پنهانی ای برای وفق دادن خدا با مسئله شر اعمال نمی شود.<ref name="Frances2013p1102">{{cite book|author=Bryan Frances|title=Gratuitous Suffering and the Problem of Evil: A Comprehensive Introduction|url=https://books.google.com/books?id=ngeIkSJnh4kC&pg=PA110|date=2013|publisher=Routledge|isbn=978-0-415-66295-6|pages=110–23}}</ref>
خط ۲۵۵:
==== شاهدان یهوه ====
[[شاهدان یهوه]] معتقدند که [[شیطان]] علت سرچشمهای شر است.<ref>[http://wol.jw.org/en/wol/d/r1/lp-e/2007366 "Why All Suffering Is Soon to End"], ''The Watchtower'', 15 May 2007, p. 21, "For some, the obstacle [to believing in God] involves what is often called the ''problem of evil''. They feel that if God exists and is almighty and loving, the evil and suffering in the world cannot be explained. No God who tolerates evil could exist, they reason... Satan has surely proved adept at blinding human minds. ...God is not responsible for the wickedness so prevalent in the world." [emphasis added]</ref> اگرچه روزگاری فرشته ای تمام و کمال بوده، شیطان احساسات
تحمل متعاقب خداوند نسبت به شر تا بخشی بواسطه ارزش اختیار تبیین میشود. اما شاهدان یهوه همچنین بر این نظرند که این بازه زمانی رنج کشیدن، بازهای به شمار می رود که از جانب خدا غیرمداخلهای است، که در خدمت نشان دادن است که «حق حکومت» یهوه هم درست است و هم به بهترین شکل به نفع تمام موجودات هوشمند است، که این «مشکل فرمانروایی جهانی» را سر و سامان میبخشد. بعلاوه، به افراد بشر این فرصت را میدهد تا رغبت و رضایت خود برای تسلیم حاکمیت خدا شدن را نشان دهند.
خط ۲۶۵:
=== اسلام ===
علمای اسلام در دوران قرون وسطی و معاصر سعی کردهاند تا مسئله شر را با تئودیسه زندگی پس از مرگ برطرف کنند و وفق دهند.<ref name="Abu-Rabi2013">{{cite book|author=Mr Ibrahim M Abu-Rabi|title=Theodicy and Justice in Modern Islamic Thought: The Case of Said Nursi|url=https://books.google.com/books?id=oH_b06or2zkC|year=2013|publisher=Ashgate|isbn=978-1-4094-8095-2|pages=11–13}}</ref><ref name="MeriBacharach2006p772">{{cite book|author=Ayman Shihadeh|editor=Josef W. Meri and Jere L. Bacharach|title=Medieval Islamic Civilization: L–Z, index|url=https://books.google.com/books?id=LaV-IGZ8VKIC|year=2006|publisher=Routledge|isbn=978-0-415-96692-4|page=772}}</ref><ref>{{cite book|author1=Anna-Teresa Tymieniecka|author2=Nazif Muhtaroglu|title=Classic Issues in Islamic Philosophy and Theology Today|url=https://books.google.com/books?id=88PejWpnt1wC|year=2009|publisher=Springer|isbn=978-90-481-3573-8|pages=117, 128–32}}</ref> به زعم نورسی، جهان گذرا شرور بسیاری همچون نابودی
تئودیسههای جایگزین در اندیشه اسلامی شامل انکار شر از ابن سینا در قرن ۱۱ میلادی در صورتی شبیه به تئودیسه «تئوری بیبهرگی» میشود.<ref name="Inati2000p171">{{cite book|author=Shams C. Inati|title=The Problem of Evil: Ibn Sînâ's Theodicy|url=https://books.google.com/books?id=2EfMiwC6SCsC|year=2000|publisher=Global Academic|isbn=978-1-58684-006-8|pages=67–71, 171–72}}</ref> این کوشش تئودیسه توسط ابنسینا ناکام بودهاست، بنا به گفته شمس عناتی، چرا که بهطور ضمنی یا تلویحی قدرت مطلق خداوند را منکر میشود.<ref name="Inati2000p1712">{{cite book|author=Shams C. Inati|title=The Problem of Evil: Ibn Sînâ's Theodicy|url=https://books.google.com/books?id=2EfMiwC6SCsC|year=2000|publisher=Global Academic|isbn=978-1-58684-006-8|pages=67–71, 171–72}}</ref>
==== قرآن ====
در آیاتی از قرآن درمورد خیر و شر به عکسالعمل متقابل انسانها، این که شر از کدام جانب است، و مسئول یا مقصر کیست، اشاره شده است، که برخی آیات
* و اگر خیری (پیشامد خوبی) به آنان رسد، میگویند: این از جانب خداست؛ و چون شری (صدمهای یا پیشامد بدی) به ایشان رسد، میگویند: این از جانب توست؛ بگو: همه از جانب خداست... (نساء، ۷۸)
* چون به انسان آسیبی رسد، پروردگارش را –در حالی که به سوی او بازگشت کننده است– میخواند و چون خداوند او را از جانب خود نعمتی عطا کند، ... مشرک می شود. (زمر، ۸)
* ... و اگر از جانب خود رحمتی [به انسان] بچشانیم، قطعا خواهد گفت: من سزاوار آنم و گمان ندارم رستاخیز برپا شود. (
* و چون انسان را نعمت بخشیم، روی برتابد و خود را کنار کشد. (فصلت، ۵۱)
* هر خیری که به تو رسد، از جانب خداست، و هر شری که به تو رسد، از جانب خود توست... (نساء، ۷۹)
خط ۳۰۲:
خدایان در دین باستانی یونان به عنوان مافوق دیده میشدند، اما صفات مشابهی با انسانها به اشتراک می گذاشتند و اغلب با آنها تعامل میکردند.<ref name="Homer">{{cite book|last1=Homer|title=The Iliad|date=1990|publisher=Penguin Books|location=NewYork}}</ref> اگرچه یونانیان به هیچ موردی از خدایان «شرور» انتقاد نداشتتند، ولی باز این واقعیت که شر در دنیا حضور دارد را اذعان میکردند.<ref name="Greek/Gods">{{cite web|last1=Kirby|first1=John|title=Gods and Goddesses|url=http://go.galegroup.com/ps/retrieve.do?sgHitCountType=None&sort=RELEVANCE&inPS=true&prodId=GVRL&userGroupName=nysl_ce_colgul&tabID=T003&searchId=R7&resultListType=RESULT_LIST&contentSegment=&searchType=BasicSearchForm¤tPosition=2&contentSet=GALE%7CCX3035100157&&docId=GALE%7cCX3035100157&docType=GALE|website=Gale Virtual Reference Library|accessdate=12 December 2014}}</ref> خدایان اغلب در امور بشر دخالت می کردند، و گاهی اوقات اعمالشان مشتمل بر واردآوردن فلاکت و بدبختی برای مردم بود، برای مثال خدایان گاهی اوقات سبب مستقیم مرگ برای مردم بودند.<ref name="Homer2">{{cite book|last1=Homer|title=The Iliad|date=1990|publisher=Penguin Books|location=NewYork}}</ref> با این حال، یونانیان خدایانشان را در نتیجه اعمال آنان شرور در نظر نمی گرفتند، در عوض پاسخ برای بیش تر شرایط در اسطورگان یونانی، قوه [[سرنوشت]] بود.<ref name="Fate">{{cite web|last1=Bolle|first1=Kees|title=Fate|url=http://go.galegroup.com/ps/retrieve.do?sgHitCountType=None&sort=RELEVANCE&inPS=true&prodId=GVRL&userGroupName=nysl_ce_colgul&tabID=T003&searchId=R12&resultListType=RESULT_LIST&contentSegment=&searchType=BasicSearchForm¤tPosition=1&contentSet=GALE%7CCX3424501004&&docId=GALE%7cCX3424501004&docType=GALE|website=Gale Virtual Reference Library|publisher=Macmillan Reference USA|accessdate=12 December 2014}}</ref> سرنوشت قدرتمندتر از خود خدایان در نظر گرفته می شود و به خاطر همین دلیل هیچ کس نمی تواند از آن بگریزد.<ref name="Fate2">{{cite web|last1=Bolle|first1=Kees|title=Fate|url=http://go.galegroup.com/ps/retrieve.do?sgHitCountType=None&sort=RELEVANCE&inPS=true&prodId=GVRL&userGroupName=nysl_ce_colgul&tabID=T003&searchId=R12&resultListType=RESULT_LIST&contentSegment=&searchType=BasicSearchForm¤tPosition=1&contentSet=GALE%7CCX3424501004&&docId=GALE%7cCX3424501004&docType=GALE|website=Gale Virtual Reference Library|publisher=Macmillan Reference USA|accessdate=12 December 2014}}</ref> برای همین دلیل یونانیان وقایع بدشگون را بواسطه ایده سرنوشت، قابل توجیه تشخیص می دادند.<ref name="Fate3">{{cite web|last1=Bolle|first1=Kees|title=Fate|url=http://go.galegroup.com/ps/retrieve.do?sgHitCountType=None&sort=RELEVANCE&inPS=true&prodId=GVRL&userGroupName=nysl_ce_colgul&tabID=T003&searchId=R12&resultListType=RESULT_LIST&contentSegment=&searchType=BasicSearchForm¤tPosition=1&contentSet=GALE%7CCX3424501004&&docId=GALE%7cCX3424501004&docType=GALE|website=Gale Virtual Reference Library|publisher=Macmillan Reference USA|accessdate=12 December 2014}}</ref>
الهی دانان و فیلسوفان یونانی و رومی بعدی، مسئله شر را به طور عمیق مورد بحث قرار دادند. با شروع از حداقل افلاطون، فیلسوفان متمایل شدند که بر تفاسیر تحت الفظی از [[اسطوره|اسطورگان]]، بهر الهیاتی بیش تر پانتئیستی و طبیعی مبتنی بر استدلال های تدبیرشده، دست رد بزنند یا از تاکید بیاندازند. در این چارچوب، داستان هایی که به نظر می رسید به خدایان سلوک ناشرافتمندانه نسبت می دهند اغلب به عنوان کذب، و به عنوان چیزی بیش از «تخیل شعرا» نبودن،
=== آیین بودا ===
خط ۳۲۲:
{{Quote|برای این که آن منجر به امکان جانبداری و ستم میشود. برای این که می تواند به طور معقولی نتیجه گرفته شود که خدا مانند یکسری اشخاص عامی شور و کینه دارد... لذا تهیسازیای وجود خواهد داشت از ذات خلوص حداکثری، (تغییرناپذیری)، غیره، [...] و به خاطر تحمیل بدبختی و تباهی بر همه مخلوقات، خدا در معرض اتهام بیرحمی و ستم شدید، که حتی توسط فرد رذل نیز مورد انزجار است. پس به حساب امکان تبعیض و ستم، خدا یک کنشگر [یا عامل] نیست.|Purvapaksha اثر [[شانکرا]]|ترجمه انگلیسی توسط Arvind Sharma<ref name=sharma2008p23>{{cite book|author=Arvind Sharma |title=The Philosophy of Religion and Advaita Vedanta: A Comparative Study in Religion and Reason |url=https://books.google.com/books?id=QxSrc6rkvzAC |year=2008|publisher=Pennsylvania State University Press |isbn=978-0-271-03946-6 |pages=23–24 }}</ref>}}شانکرا شرو ستم موجود در دنیا را به [[کارما|کارمای]] خود شخص و دیگران، و به جهل، توهم و دانش غلط نسبت میدهد،<ref name="sharma2008p312">{{cite book|author=Arvind Sharma|title=The Philosophy of Religion and Advaita Vedanta: A Comparative Study in Religion and Reason|url=https://books.google.com/books?id=QxSrc6rkvzAC|year=2008|publisher=Pennsylvania State University Press|isbn=978-0-271-03946-6|pages=30–32}}</ref> ولی نه به برهمن مجرد یا غیر جسیم.<ref name="sradha303">S Radhakrishnan (1960), [https://archive.org/stream/Sarvepalli.Radhakrishnan-Brahma.Sutra-The.Philosophy.of.Spiritual.Life/Radhakrishnan-Brahma.Sutra-The.Philosophy.of.Spiritual.Life#page/n361/mode/2up Brahmasutras: the philosophy of spiritual life], George Allen, pp. 363–65</ref> برهمن خودش فرای خیر و شر است. شر و رنج وجود دارد، بخاطر کارما.<ref name="sharma2008p26">{{cite book|author=Arvind Sharma|title=The Philosophy of Religion and Advaita Vedanta: A Comparative Study in Religion and Reason|url=https://books.google.com/books?id=QxSrc6rkvzAC|year=2008|publisher=Pennsylvania State University Press|isbn=978-0-271-03946-6|pages=25–27}}</ref> آن ها که با این تبیین در تقلا هستند، شانکرا میگوید که، در تقلا هستند به دلیل دوگانگی پیش فرض شده میان برهمن و جیوا، یا به دلیل دید خطی از وجود، در حالی که در [[واقعیت|واقعیت (reality)]] «سمساره و کارما anadi هستند» (وجود چرخهای است، تولد دوباره و کردارها بدون هیچ آغازی جاودانند).<ref>{{cite book|author=Arvind Sharma|title=The Philosophy of Religion and Advaita Vedanta: A Comparative Study in Religion and Reason|url=https://books.google.com/books?id=QxSrc6rkvzAC|year=2008|publisher=Pennsylvania State University Press|isbn=978-0-271-03946-6|pages=26–32}}</ref> به عبارت دیگر، در ''Brahma Sutras'' فرمولبندی مسئله شر یک همسازه (construct) متافیزیکی در نظر گرفته می شود، ولی نه یک مشکل اخلاقی.<ref name="sharma2008p313">{{cite book|author=Arvind Sharma|title=The Philosophy of Religion and Advaita Vedanta: A Comparative Study in Religion and Reason|url=https://books.google.com/books?id=QxSrc6rkvzAC|year=2008|publisher=Pennsylvania State University Press|isbn=978-0-271-03946-6|pages=30–32}}</ref> [[رامانوجا]] از مکتب خداباورانه Sri Vaishnavism—یک سنت عمده در Vaishnavism—همین آیه را در زمینه [[ویشنو]] تفسیر می کند، و تصریح می کند که ویشنو فقط بالقوگیها (potentiality) را می آفریند.<ref name="sradha304">S Radhakrishnan (1960), [https://archive.org/stream/Sarvepalli.Radhakrishnan-Brahma.Sutra-The.Philosophy.of.Spiritual.Life/Radhakrishnan-Brahma.Sutra-The.Philosophy.of.Spiritual.Life#page/n361/mode/2up Brahmasutras: the philosophy of spiritual life], George Allen, pp. 363–65</ref>
بنا به گفته Swami Gambhirananda از [[بعثت راماکریشنا]]، شرح Sankara تبیین می کند که خدا به حساب زیر بار فاکتورهای کنشهای پرهیزکارانه و خبیثانه (کارما) رفتنش که توسط افراد در زندگی های پیشین انجام می شود نمی تواند با جانبداری و ستم (یعنی بیعدالتی یا عمل ظالمانه) متهم گردد. اگر فرد در این
یک زیرشریعت در مکتب [[ویشنوپرستی]] از هندوئیسم که استثناء می باشد Dvaita ی دوگانهانگار است، که توسط مادهفاچاريا در قرن ۱۳ میلادی بنیان گذاشته شده است. این شریعت این مفهومی از خدا را مشابه با مسیحیت پیش می نهد، که مبلغان مسیحی در هند استعماری پیشنهاد کردند که مارهفاچاریا محتملا توسط مسیحیان اولیه که به هند مهاجرت کردند تحت تاثیر قرار گرفته است،<ref name="skhk177">Sabapathy Kulandran and Hendrik Kraemer (2004), Grace in Christianity and Hinduism, James Clarke, {{ISBN|978-0227172360}}, pp. 177–79</ref> تئوریای که توسط محققان از درجه اعتبار افتاده است.{{Sfn|Jones|Ryan|2006|p=266}}{{Sfn|Sarma|2000|pp=19–21}} مادهفاچاریا توسط علمای هندو بر سر مسئله شر به چالش کشیده شد، با توجه به تئوری دوگانهانگارانه ''Tattvavada'' که خدا و موجودات زینده به همراه جهان را به عنوان واقعیت هایی (حقیقتهایی) مجزا در نظر داشت. مادهفاچاریا تصریح کرد که، ''Yathecchasi tatha kuru''، که Sharma به عنوان «آدمی حق دارد که میان درست و غلط انتخاب کند، انتخابی که هر فردی از روی مسئولیت خود و ریسک خود انجام می دهد» ترجمه و تبیین کرده است.{{Sfn|Sharma|1962|p=361}} Dasti و Bryantپاظهار می کنند که، اسخ مادهفا به مسئله شر رسیدگی نمی کند، که چطور می تواند شر با آن خدایی که قارد مطلق، دانای مطلق، و خیرخواه مطلق است وجود داشته باشد.<ref name="dastibryantfw">{{cite book|author=David Buchta|editor=Matthew R. Dasti and Edwin F. Bryant|title=Free Will, Agency, and Selfhood in Indian Philosophy|url=https://books.google.com/books?id=iWLSAQAAQBAJ&pg=PA270|year=2014|publisher=Oxford University Press|isbn=978-0199922758|pages=270–76}}</ref>{{Sfn|Sharma|1962|pp=270, 370–71}}
خط ۴۳۶:
;دیدگاه منتقدان، غلبه خیرات طبیعی بر جنبه شریّت آنها:
مخالفان برهان شر معتقدند که هرچند شرور طبیعی ناشی از فقدان خیرات وجود دارد،
برای مثال، وجود آتش در مجموع خیر است و میتواند برای زندگی آدمیان مفید باشد؛ اما گاه زیان نیز میرساند و درد و رنج نیز میآفریند.<ref name="ReferenceB" /><ref name="ReferenceC" />
|