میکل‌آنژ: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۴:
به عنوان یک پسر جوان، میکل آنجلو (آنژ) به فلورانس فرستاده شد تا زیر نظر ''فرانچسکو دا اوربینو'' که یک [[اومانیست]] بود، [[دستور زبان]] بخواند. اما نشان داد که اشتیاقی به مدرسه ندارد و ترجیح می‌دهد نقاشی‌ها را از کلیساها کپی کرده و با دیگر نقاشان همکاری کند.
[[پرونده:Buonarotti-scala.jpg|بندانگشتی|[[نقش‌برجسته|نقش‌برجستهٔ]] مریم پله ها(۱۴۹۲_۱۴۹۰) که از اولین آثار شناخته شدهٔ میکل آنژ می‌باشد.]]
شهر فلورانس در آن زمان بزرگترین مرکز هنر و آموزش در ایتالیا بود.<ref name=Coughlan14>Coughlan, Robert; (1978), ''The World of Michelangelo'', Time-Life; pp. 14–15</ref> هنر توسط ''سینوریه''(Signoria) یا شورای شهر، اصناف بازرگانی، و حامیان ثروتمندی چون مِدیچی و همکاران بانکی شان حمایت می‌شد.<ref name=Coughlan35>Coughlan, pp. 35–40</ref> [[رنسانس]]، که نوزایش پژوهش‌های کلاسیک و هنر بود، تولد خود را به این شهر مدیون است. در بدو قرن ۱۵اُم، معماری به نام [[فیلیپو برونلسکی|''فیلیپو برونلسکی'']] روی بازمانده‌های ساختمان‌های کلاسیک در رم پژوهش کرده و دو کلیسا، ''سن لورنتسو'' و ''سانتو اسپیریتو''، را آفریده بود که تجسم بخش اصول معماری کلاسیک بودند.<ref>Giovanni Fanelli, (1980) ''Brunelleschi'', Becocci Firenze, pp. 3–10</ref> پیکرتراشی به نام [[لورنتسو گیبرتی|''لورنتسو گیبرتی'']] برای پنجاه سال در تلاش بود تا درهای برنزین [[تعمیدگاه فلورانس]](به لینک مقابل رجوع کنید[https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Florence_Baptistery&oldid=944806542]) را بیافریند؛ درب‌هایی که بعدها توسط میکل آنژ «''درب‌های بهشت''» توصیف شدند. طاق‌های بیرونی کلیسای [[اورسان میشل|''اورسان میشل'']] شامل یک گالری از آثار هنری بودند که همگی توسط ستوده‌ترین پیکرتراشان فلورانس آفریده شدند: ''[[دوناتلو]]''، ''گیبرتی''، [[آندرئا دل وروکیو|''آندره آ دل وروکیو'']] و [[نانی دی بانکو|''نانی دی بانکو'']].<ref name="Coughlan35"/> (میتوانید آن آثار را در لینک مقابل[https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Orsanmichele&oldid=918279338%7C]ببینید) درون کلیساهای بزرگتر نیز با فرسکوهایی (اکثراً به سبک اواخر قرون وسطایی اما همچنین در سبک بدو رنسانسی نیز) پوشانده شده بودند که توسط [[جوتو دی بوندونه|''جیوتو'']] آغازیده شده و توسط ''[[مازاتچو]]'' در [[نمازخانه برانکاچی|مصلای برانکاچی]] ادامه داده شدند؛ همان دو نفری که میکل آنژ آثارشان را پژوهیده و در نگاره‌های خود از آنان الگوبرداری کرد.<ref name="Coughlan28">Coughlan, pp. 28–32</ref>
 
در هنگامهٔ بچگی میکل آنژ، یک تیم نقاشان از فلورانس به واتیکان فراخوانده شدند تا دیوارهای کلیسای سیستین را بیارایند. در میان آنان [[دومنیکو گرلاندایو|''دومنیکو گیرلاندایو'']] نیز حضور داشت که استادی در زمینه نگارگری فرسکو، پرسپکتیو، طراحی فیگور، پرتره بود و همچنین وی بود که بزرگترین کارگاه در فلورانس را داشت.<ref name=Coughlan35/> در ۱۴۸۸، در سن سیزده سالگی، میکل آنژ به شاگردی گیرلاندایو درآمد.<ref name="Liebert59">R. Liebert, ''Michelangelo: A Psychoanalytic Study of his Life and Images'', p. 59</ref> سال بعد، پدر وی گیرلاندایو را قانع ساخت که به میکل آنژ به عنوان یک هنرمند دستمزد بپردازد، اتفاقی که برای یک چهارده ساله نادر بود. هنگامی که در ۱۴۸۹، [[لورنتسو د مدیچی|''لورنتسو دِ مِدیچی'']]، حاکم دوفاکتوی فلورانس، از گیرلاندایو خواست که دو تا از بهترین شاگردان خود را بفرستد؛ گیرلاندایو نیز میکل آنژ و [[فرانچسکو گراناچی|''فرانچسکو گراناچی'']] را فرستاد.<ref>C. Clément, ''Michelangelo'', p. 9</ref>