میکل‌آنژ: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
جز تمیزکاری با استفاده از AWB
خط ۵۱:
شماری از آثار هنری میکل آنژ در زمینه نگارگری (نقاشی)، پیکرتراشی و معماری در میان نام آورترین آثار هنری که وجود دارند، به ثبت رسیده‌اند.<ref name="Britannica"/> آثار هنری وی در زمینه‌های نامبرده شمار شگرفی دارند؛ با نگاه به فزونی شمار نامه‌های بازمانده، شرح حال‌ها و مستندات تاریخی، وی برترین هنرمند قرن شانزدهمی است که در موردش مستنداتی تاریخی وجود دارند. وی دو تا از شناخته شده‌ترین آثارش، [[ترحم (میکل‌آنژ)|''پیئتا'']]{{نشان|سه}} و [[تندیس داوود|''داوود'']]{{نشان|چهار}}، را پیش از سن سی‌سالگی آفریده بود. به رغم این که وی احترام اندکی برای نقاشی قائل بودْ دو تا از تأثیرگذارترین [[فرسکو]]<nowiki/>ها در تاریخ هنر غرب یعنی صحنه‌هایی از آفرینش (بر [[سقف پرستشگاه سیستین]] در روم) و [[داوری نهایی (میکل‌آنژ)|''واپسین داوری'']]{{نشان|پنج}} (بر روی دیوارهایش) را خود آفریده بود. طراحی [[کتابخانه لورنزی]]{{نشان|شش}} توسط وی، کاری پیشرو در معماری [[تکلف‌گرایی|تکلف‌گرا]]{{نشان|هفت}} بود.<ref>Hughes, A. , & Elam, C. (2003). "Michelangelo". ''Oxford Art Online''. Retrieved 14 April 2018, from http://www.oxfordartonline.com</ref> در سن ۷۴ سالگی، وی جانشین [[آنتونیو دا سانگالو یانگر|''آنتونیو دا سانگالو'']]{{نشان|هشت}} به عنوان معمار [[کلیسای سن پیترو]] گردید تا پایانه باختری کلیسا و نیز گنبد آن با انجام برخی تغییرات، با معماری وی (البته پس از مرگش) به اتمام برسد.
 
میکل آنجلو (آنژ) اولین هنرمند غربی بود که [[بیوگرافی|زندگی‌نامه]]<nowiki/>‌اش در دوران زندگانی اش به رشته تحریر در آمدند.<ref name="Britannica"/> در حقیقت، دو زندگی‌نامه از وی در طول زندگانی اش کتابت شدند. در یکی از آنان که نگارنده اش ''[[جورجو وازاری|]]''جورجو وازاری'']]{{نشان|نه}}است ادعا شده که آثار هنری میکل آنژ از آثار هر هنرمند زنده یا مُرده ای فراتر رفته‌اند و «نه تنها در یک هنر برجسته می‌باشند، بلکه در تمامی سه هنر نامبرده نیز.»<ref>Smithers, Tamara. 2016. ''[https://books.google.com/books?id=-fKcCwAAQBAJ&pg=PR7&dq= Michelangelo in the New Millennium: Conversations about Artistic Practice, Patronage and Christianity]''. Boston: Brill. p. vii. {{ISBN|978-90-04-31362-0}}.</ref>
 
در زندگانی اش، میکل آنجلو (آنژ) اغلب «ایل دیوینو» (به ایتالیایی: ''Il Divino)'' به معنای ''خداوار'' یا ''خداگونه'' خوانده می‌شد''.<ref>{{cite book|last=Emison|first=Patricia. A|title=Creating the "Divine Artist": from Dante to Michelangelo|publisher=Brill|year=2004|isbn=978-90-04-13709-7|url=https://books.google.com/?id=1EofecqX_vsC&pg=PA144&lpg=PA144&dq=michelangelo+%22il+divino%22}}</ref>'' معاصران وی اغلب فره و شکوهش را می‌ستودند. تلاش‌هایی که توسط هنرمندانِ پس از او برای روبرداری (تقلید)<ref>Art and Illusion, E.H. Gombrich, {{ISBN|978-0-691-07000-1}}</ref> فراورده‌های هنری اش به عمل آمدند، به سبک بسیار شخصی ''[[تکلف‌گرایی]]'' منتج شدند که خود جنبش بزرگ بعدی در تاریخ هنرِ پس از [[رنسانس والا]] بود''.''
خط ۵۷:
== زندگی ==
=== زندگانی اولیه، ۱۴۸۸_۱۴۷۵ ===
میکل آنجلو (آنژ) در ۶ مارس سال ۱۴۷۵ در [[کاپرزه میکلانجلو|''کاپرزه'']] که اکنون با عنوان "''کاپرزه میکلانجلو''" شناخته می‌شود، زاده شد؛ شهرستانی کوچک در والتیبرنیا، در نزدیکی ''[[آرتزو]]''، ''[[توسکانی]]''. برای چندین نسل، خانواده اش خُرده بانکدارانی در ''[[فلورانس]]'' بودند اما بانک ورشکسته گردید و پدرش، ''لودُویکو دی لئوناردو بوناروتی سیمونی''{{نشان|ده}}، برای مختصر مدتی یک سِمت حکومتی در کاپرزه را دارا شد. زمانی که میکل آنژ زاده شد، پدرش دادرس کاپرزه و ''[[پودستا]]{{نشان|یازده}}''ی ناحیه ''کیوزی دلا ورنا''{{نشان|دوازده}} بود. مادر میکل آنژ نیز ''فرانچسکا دی نری دل مینیاتو دی سیه نا''{{نشان|سیزده}} نام داشت.<ref name="clement5">C. Clément, ''Michelangelo'', p. 5</ref> بوناروتی‌ها ادعا می‌کردند که شاخه ای از خاندان ماتیلدای توسکانی{{نشان|چهارده}} هستند_ادعایی که هنوز اثبات نگردیده‌است، اما میکل آنژ بدان معتقد بود.<ref name="A. Condivi, p. 5">A. Condivi, ''The Life of Michelangelo'', p. 5</ref>
 
چند ماه پس از زایش میکل آنژ، خانواده به فلورانس بازگشت، جایی که در آنجا رشد کرد. در طول مدتی که مادرش از بیماری طولانی مدت در رنج بود، و سپس مرگ وی در ۱۴۸۱ میکل آنژ با یک پرستار و همسرش که یک سنگ‌تراش بود، در شهرستان ''ستینیانو''{{نشان|پانزده}} زندگی نمود؛ جایی که پدرش صاحب یک معدن سنگ مرمر و مزرعه ای کوچک بود. آنجا بود که وی علاقه و عشقی به مرمر بدست آورد. چنان‌که [[جورجو وازاری]] از وی نقل قول می‌کند:<blockquote>" اگر چیز خوبی در نهاد من وجود داشته باشد، به خاطر این است که من در فضای پیچیدهٔ ایالت شما، [[آرتزو]]، زاده شده‌ام. در کنار شیر پرستارم که دریافت می‌داشتم، مهارتِ به کارگیری مغار و چکش را نیز فراگرفتم، چیزی که با آن آثار هنری ام را ساختم.<ref> name="A. Condivi, ''The Life of Michelangelo'', p. 5<"/ref>"</blockquote>
 
=== شاگردی، ۱۴۹۲_۱۴۸۸ ===
به عنوان یک پسر جوان، میکل آنجلو (آنژ) به فلورانس فرستاده شد تا زیر نظر ''فرانچسکو دا اوربینو''{{نشان|شانزده}} که یک [[اومانیست]] بود، [[دستور زبان]] بخواند. اما نشان داد که اشتیاقی به مدرسه ندارد و ترجیح می‌دهد نقاشی‌ها را از کلیساها کپی کرده و با دیگر نقاشان همکاری کند.
[[پرونده:Buonarotti-scala.jpg|بندانگشتی|[[نقش‌برجسته|نقش‌برجستهٔ]] مریم پله ها(۱۴۹۲_۱۴۹۰) که از اولین آثار شناخته شدهٔ میکل آنژ می‌باشد.]]
شهر فلورانس در آن زمان بزرگترین مرکز هنر و آموزش در ایتالیا بود.<ref name=Coughlan14>Coughlan, Robert; (1978), ''The World of Michelangelo'', Time-Life; pp. 14–15</ref> هنر توسط ''سینوریه''(Signoria) یا شورای شهر، اصناف بازرگانی، و حامیان ثروتمندی چون مِدیچی و همکاران بانکی شان حمایت می‌شد.<ref name=Coughlan35>Coughlan, pp. 35–40</ref> [[رنسانس]]، که نوزایش پژوهش‌های کلاسیک و هنر بود، تولد خود را به این شهر مدیون است. در بدو قرن ۱۵اُم، معماری به نام ''[[فیلیپو برونلسکی|]]''فیلیپو برونلسکی'']]{{نشان|هفده}} روی بازمانده‌های ساختمان‌های کلاسیک در رم پژوهش کرده و دو کلیسا، ''سن لورنتسو'' و ''سانتو اسپیریتو''{{نشان|هجده}}، را آفریده بود که تجسم بخش اصول معماری کلاسیک بودند.<ref>Giovanni Fanelli, (1980) ''Brunelleschi'', Becocci Firenze, pp. 3–10</ref> پیکرتراشی به نام ''[[لورنتسو گیبرتی|]]''لورنتسو گیبرتی'']]{{نشان|نوزده}} برای پنجاه سال در تلاش بود تا درهای برنزین [[تعمیدگاه فلورانس]]{{نشان|بیست}}(به لینک مقابل رجوع کنید [https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Florence_Baptistery&oldid=944806542]) را بیافریند؛ درب‌هایی که بعدها توسط میکل آنژ «''درب‌های بهشت''»{{نشان|بیست و یک}} توصیف شدند. طاق‌های بیرونی کلیسای ''[[اورسان میشل|]]''اورسان میشل'']]{{نشان|بیست و دو}} شامل یک گالری از آثار هنری بودند که همگی توسط ستوده‌ترین پیکرتراشان فلورانس آفریده شدند: ''[[دوناتلو]]''، ''گیبرتی''، [[آندرئا دل وروکیو|''آندره آ دل وروکیو'']]{{نشان|بیست و سه}} و ''[[نانی دی بانکو|]]''نانی دی بانکو'']]{{نشان|بیست و چهار}}.<ref name="Coughlan35"/> (میتوانید آن آثار را در لینک مقابل [https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Orsanmichele&oldid=918279338%7C] ببینید) درون کلیساهای بزرگتر نیز با فرسکوهایی (اکثراً به سبک اواخر قرون وسطایی اما همچنین در سبک بدو رنسانسی نیز) پوشانده شده بودند که توسط [[جوتو دی بوندونه|''جیوتو'']] آغازیده شده و توسط ''[[مازاتچو]]'' در [[نمازخانه برانکاچی|مصلای برانکاچی]] ادامه داده شدند؛ همان دو نفری که میکل آنژ آثارشان را پژوهیده و در نگاره‌های خود از آنان الگوبرداری کرد.<ref name="Coughlan28">Coughlan, pp. 28–32</ref>
 
در هنگامهٔ بچگی میکل آنژ، یک تیم نقاشان از فلورانس به واتیکان فراخوانده شدند تا دیوارهای کلیسای سیستین را بیارایند. در میان آنان [[دومنیکو گرلاندایو|''دومنیکو گیرلاندایو'']]{{نشان|بیست و پنج}} نیز حضور داشت که استادی در زمینه نگارگری فرسکو، پرسپکتیو، طراحی فیگور، پرتره بود و همچنین وی بود که بزرگترین کارگاه در فلورانس را داشت.<ref name=Coughlan35/> در ۱۴۸۸، در سن سیزده سالگی، میکل آنژ به شاگردی گیرلاندایو درآمد.<ref name="Liebert59">R. Liebert, ''Michelangelo: A Psychoanalytic Study of his Life and Images'', p. 59</ref> سال بعد، پدر وی گیرلاندایو را قانع ساخت که به میکل آنژ به عنوان یک هنرمند دستمزد بپردازد، اتفاقی که برای یک چهارده ساله نادر بود. هنگامی که در ۱۴۸۹، [[لورنتسو د مدیچی|''لورنتسو دِ مِدیچی'']]، حاکم دوفاکتوی فلورانس، از گیرلاندایو خواست که دو تا از بهترین شاگردان خود را بفرستد؛ گیرلاندایو نیز میکل آنژ و ''[[فرانچسکو گراناچی|]]''فرانچسکو گراناچی'']]{{نشان|بیست و شش}} را فرستاد.<ref>C. Clément, ''Michelangelo'', p. 9</ref>
 
از ۱۴۹۰ تا ۱۴۹۲، میکل آنژ در آکادمی [[اومانیست|اومانیستی]] که خاندان مِدیچی با خط مشی فکری [[نو افلاطونی]] آنرا ساخته بودند، حضور یافت. آنجا بود که کارهایش و چشم اندازش زیر نفوذ بسیاری از برجسته‌ترین فیلسوفان و نویسندگان روز، از جمله ''[[مارسیلیو فیچینو]]،'' ''[[جووانی پیکو دلا میراندولا|]]''جووانی پیکو دلا میراندولا'']] و [[پولیتزیانو|''پولیتسیانو'']]{{نشان|بیست و هفت}} قرار گرفت. در همین زمان، میکل آنژ [[نقش‌برجسته]]‌های مَدونا(۱۴۹۲_۱۴۹۰) و نبرد [[سانتور]]<nowiki/>ها(۱۴۹۲_۱۴۹۱){{نشان|بیست و هشت}} را آفرید که دومی بر پایهٔ زمینه ای به پیشنهاد پولیتسیانو و به درخواست [[لورنتسو د مدیچی|لورنتسو د مِدیچی]] ساخته شد.<ref name=Coughlan28/> میکل آنژ همچنین مدتی با ''[[برتولدو دی جووانی|]]''برتولدو دی جووانی'']]{{نشان|بیست و نه}} تندیسگر نیز کار کرد. زمانی که هفده سال سن داشت، یکی از همشاگردی هاش به نام [[پیترو توریجیانو]]{{نشان|سی}} وی را از ناحیه بینی زخمی ساخت، و فرجام این شد که زشتی ای در صورت وی برجا گذاشت که در پرتره‌های میکل آنژ دیده می‌شود.<ref>Coughlan, p. 42</ref>
 
=== بولونیا، فلورانس و رم، ۱۴۹۹_۱۴۹۲ ===
خط ۷۵:
بین ۱۴۹۳ و ۱۴۹۴ وی تکه ای سنگ مرمر خریداری نمود و تندیسی از ''[[هرکول]]'' که بزرگتر از اندازه واقعی اش بود را آفرید، تندیسی که به فرانسه فرستاده شد و در قرن ۱۸ در همان‌جا ناپدید گردید. در ۲۰ ژانویه ۱۴۹۴، پس از بارش سنگین برف، جانشین لورنتسو، [[پیرو د مدیچی]]، به میکل آنژ سفارش نمود مجسمه ای از برف بسازد؛ بنابراین میکل آنژ بار دیگر وارد خدمت خاندان مدیچی گردید.<ref>{{cite book|last=Coughlan|first=Robert|title=The World of Michelangelo: 1475–1564|others=et al|publisher=Time-Life Books|year=1966|p=67}}</ref>
[[پرونده:Michelangelo's Pieta 5450 cut out black.jpg|بندانگشتی|290x290پیکسل|پیه تا(Pieta) آفریده شده در ۹۹_۱۴۹۸. [[بازیلیکا]]<nowiki/>ی سن پیترو.]]
در همان سال، مدیچی در نتیجهٔ به قدرت رسیدن ''[[جیرولامو ساونارولا|]]''جیرولامو ساونارولا'']] از فلورانس اخراج گردید. میکل آنژ شهر را پیش از پایان گرفتن انقلاب سیاسی ترک گفت و رهسپار ''[[ونیز]]'' و سپس ''[[بولونیا]]''گردید. در بولونیا، وی مأمور تراش دادن آخرین فیگور (شکل)های کوچک ضریح ''دومینیک قدیس''{{نشان|سی و یک}} در کلیسایی که وقف قدیس نامبرده شده بود، گردید تا کار ساخت ضریح به پایان خود برسد. در همین زمان، میکل آنژ برجسته کاری‌های سفت و محکمی که توسط ''جاکوپو دلا کوئرچا''{{نشان|سی و دو}} در دورادور در ورودی «''[[بازیلیکا]]<nowiki/>ی قدیس پترونیوس''»{{نشان|سی و سه}} تراشیده شده بود و به ویژه قاب [[نقاشی پانل|نقاشیِ پانل]]{{نشان|سی و چهار}} «''آفرینش حوا''»{{نشان|سی و پنج}} را مطالعه نمود؛ ترکیبی که بعدها در نگاره (نقاشی) ای که خود بر [[سقف کلیسای سیستین]] ترسیم کرد، دیده شد.<ref>Bartz and König, p. 54</ref> در پایان ۱۴۹۴ اوضاع سیاسی فلورانس آرام‌تر بود. این شهر که در گذشته زیر تهدید فرانسویان قرار داشت، دیگر خطری احساس نمی‌نمود چرا که [[شارل هشتم]] فرانسه از شکست‌های خود در رنج بود. میکل آنژ به فلورانس بازگشت اما از حاکم جدید این شهر یعنی [[ساونارولا]] سفارشی دریافت نکرد پس به خدمت خاندان مدیچی بازگشت.<ref name="Tolnay2425">J. de Tolnay, ''The Youth of Michelangelo'', pp. 24–25</ref> در طول شش ماهی که در فلورانس سپری نمود، وی بر روی دو تندیس کوچک کار کرد، یکی کودکیِ [[یحیی|یحیای تعمید دهنده]]{{نشان|سی و شش}} و کوپیدِ خفته{{نشان|سی و هفت}}. ''لورنتسو پیِرفرانچسکو دِ مدیچی''{{نشان|سی و هشت}} (با [[لورنتسو د مدیچی]] که قبلاً نامبرده شد اشتباه نشود) که به میکل آنژ سفارش ساخت تندیس "قدیس [[یحیی|یحیای تعمید دهنده]]" را داده بود، از این هنرمند خواست " آن را تعمیر نماید تا چنین به نظر برسد که انگاری مدفون شده بود" بنابراین وی توانست " آن [تندیس] را به [[رم]] بفرستد… و در حد یک اثر باستانی نشانش دهد و… به قیمت خیلی بیشتری آنرا بفروشد ". کاردینال ''[[رافائله ریاریو|]]''رافائله ریاریو'']]{{نشان|سی و نه}} که اثر را از لورنتسو خریداری نموده بود، پی برد که تقلب صورت گرفته‌است اما چنان تحت تأثیر کیفیت تندیس قرار گرفته بود که میکل آنژ را به رم دعوت نمود.<ref name="Condivi1920">A. Condivi, ''The Life of Michelangelo'', pp. 19–20</ref> این موفقیت بارز در فروش تندیس به خارج فلورانس و نیز اوضاع محافظه کارانهٔ این شهر تحت حکومت مذهبی ساونارولا، ممکن است در تمایل میکل آنژ به پذیرش دعوت کاردینال مؤثر بوده باشند.<ref name="Tolnay2425"/>
 
پس میکل آنژ در ۲۵ ژوئن ۱۴۹۶ در سن ۲۱ سالگی به رم رسید.<ref name="Tolnay2628">J. de Tolnay, ''The Youth of Michelangelo'', pp. 26–28</ref> در ۴ ژوئیه همان سال، وی به سفارش کاردینال ریاریو کار بر روی یک تندیس خدای شراب یونان یعنی [[دیونیسوس|''باخوس'']] که بزرگتر از اندازهٔ واقعی اش بود را آغاز کرد. در حین پایان کار، اثر توسط کاردینال رد شد و در نتیجه تحویل بانکداری به نام ''جاکوپو گالی''{{نشان|چهل}} گردید تا آن را در باغ خود نگه دارَد. در نوامبر ۱۴۹۷، سفیر فرانسه در [[سریر مقدس]] به نام کاردینال ''ژان دو بیهِره_لاگرولا''{{نشان|چهل و یک}} به وی سفارش ساخت تندیس [[ترحم (میکل‌آنژ)|پیئتا]]{{نشان|سه}} را نمود؛ تندیسی که قرار بود مریم باکره را در حال گریستن بر جنازه عیسی به تصویر بکشد. این سوژه که جزئی از حکایت انجیلی [[تصلیب عیسی]] نیست، در تندیس گری‌های دینی اروپای شمالی [[قرون وسطی]] به چشم می‌خورْد و کاردینال نامبرده با این داستان به شدت مأنوس بود. قرارداد سفارش ساخت اثر در اوت سال بعد منعقد گردید. در اثنای اتمام کار، میکل آنژ ۲۴ ساله بود.<ref name=Hirst47>Hirst and Dunkerton pp. 47–55</ref> به زودی به عنوان یکی از شاهکارهای بزرگ پیکرتراشی در جهان و «تجسم تمامی ظرفیت و نیروی هنر پیکر تراشی» شناخته شد. دیدگاه‌های معاصرین را [[جورجو وازاری|وازاری]] چنین شرح داده‌است: «این مشخصاً یک معجزه است که یک توده سنگ بی‌شکل و بی ریخت به چنان کمالی بدل شود که حتی طبیعت نیز به ندرت می‌تواند همسان آن را در گیتی بیافریند.»<ref>Vasari, ''Lives of the painters: Michelangelo''</ref> این اثر هم‌اکنون در [[کلیسای سن پیترو|''بازیلیکای سن پیترو'']] جا گرفته‌است.
خط ۸۱:
=== فلورانس، ۱۵۰۵_۱۴۹۹ ===
[[پرونده:'David' by Michelangelo JBU0001.JPG|بندانگشتی|320x320px|[[تندیس داوود]] تکمیل شده در سال ۱۵۰۴ به دست میکل آنژ (آنجلو)؛ یکی از معروفترین آثار [[رنسانس]]. |جایگزین=]]
میکل آنجلو (آنژ) در ۱۴۹۹ به فلورانس بازگشت. پس از سقوط رهبر کشیش جمهوری یعنی [[جیرولامو ساونارولا]]<nowiki/>ی رنسانس ستیز، که در ۱۴۹۸ اعدام گردید و به قدرت رسیدن [[پیرو سودرینی|پیه رو سودرینی]] اکنون اوضاع سیاسی جمهوری تغییر کرده بود. مشاورین صنف بازرگانان پشم از میکل آنژ درخواست کردند پروژه ای ناتمام مربوط به ۴۰ سال گذشته که [[آگوستینو دی دوچو]] آن را آغاز کرده بود را به پایان برساند؛ پیکر غول آسایی از جنس مرمر کارارا که پرتره [[داوود]] را به عنوان نماد آزادی فلورانس به تصویر می‌کشید و قرار بود بر شیروانی کلیسای جامع فلورانس نهاده شود.<ref name=Paoletti387>Paoletti and Radke, pp. 387–89</ref> میکل آنژ درخواست آنان را با تکمیل مشهورترین فراوردهٔ خود یعنی [[تندیس داوود]] در ۱۵۰۴ پاسخ داد. این شاهکار مُعرفاً برجستگی میکل آنژ را به عنوان یک پیکرتراشِ دارای مهارت فنی فراطبیعی و نیروی تجسم نمادین نشان داد. یک تیم متشکل از خبرگان از جمله [[ساندرو بوتیچلی|بوتیچلی]] و [[لئوناردو دا وینچی]] فراخوانده شدند تا دربارهٔ محل جای دادن تندیس تصمیم بگیرند؛ سرانجام «پیاتسا دلا سینیوریه» روبروی کاخ وکیو به عنوان محل تندیس برگزیده شد. این فراورده اکنون در [[گالری آکادمی فلورانس]] جای دارد.<ref>Goldscheider, p. 10</ref> با این حال یک رو گرفت (کپی) از آن در بیرون کاخ وکیو (Palazzo Vecchio) نیز قرار دارد.
 
با پایان گرفتن کار تندیس داوود سفارش دیگری به میکل آنژ سپرده شد. در آغاز ۱۵۰۴ به لئوناردو دا وینچی سفارش شده بود نگاره (نقاشی) [[نبرد آنگیاری]] را در اتاق مشورت کاخ وکیو ترسیم کند؛ نگاره ای که نبرد بین فلورانس و میلان در ۱۴۴۰ را به تصویر می‌کشید. سپس میکل آنژ سفارش ترسیم نگارهٔ [[نبرد کاشینا]] (Battle of Cascina) را دریافت داشت. دو نگاره از این دو هنرمند نامبرده بسیار با یکدیگر تفاوت دارند؛ نگارهٔ دا وینچی سربازانی را به تصویر کشانده که سوار بر اسبانی در حال نبرد اند در حالی که نگارهٔ میکل آنژ سربازانی را نشان می‌دهد که در حین آب‌تنی در رودخانه، ناگهان مورد یورش دشمن قرار گرفته‌اند. هر دو نگاره ناتمام ماندند و زمانی که اتاق کاخ در حال نوسازی بود، برای همیشه ناپدید شدند. هر دو اثر بس ستوده شده بودند و روگرفت (کپی)هایی از آنان برجای مانده‌است؛ نگارهٔ دا وینچی توسط [[پیتر پل روبنس|روبنس]] روگرفت شده‌است و نگارهٔ میکل آنژ نیز توسط [[باستیانو دا سانگالو]].<ref>Paoletti and Radke, pp. 392–93</ref>
خط ۹۱:
در ۱۵۰۵ میکل آنجلو (آنژ) این بار توسط [[ژولیوس دوم|پاپ یولیوس دوم]] به رم فراخوانده شد و پاپ یولیوس به وی سفارش ساخت [[آرامگاه پاپ ژولیوس دوم|آرامگاه پاپ یولیوس دوم]] را داد که قرار بود دربرگیرنده چهل تندیس باشد و در مدت پنج سال ساختمان آن به پایان رسد.<ref name="Goldcheider14">Goldscheider, pp. 14–16</ref> با پشتیبانی پاپ، میکل آنژ تعویق و دیرکردهای پرشماری در کار ساختمان آرامگاه داشت تا بتواند به سایر سفارش‌های فراوان خود نیز رسیدگی کند. هرچند میکل آنژ برای ۴۰ سال بر روی آرامگاه کار کرد(۱۸۴۵_۱۸۰۵)، اما آرامگاه هیچگاه چنان‌که خود می‌خواست به پایان نرسید.<ref name="Goldcheider14"/> این آرامگاه در کلیسای [[کلیسای سن پیترو این وینکولی|کلیسای سَن پیترو این وینکولی]] (به ایتالیایی: San Pietro in Vincoli/ به پارسی: قدیس [[پطرس]] در زنجیر) در رُم جای دارد و بیش از همه به خاطر تندیس میانی اش یعنی [[موسی (میکل‌آنژ)|موسی]] که کار ساخت آن در ۱۵۱۶ به پایان رسید، شهرت دارد.<ref name="Bartz134"/> دو تا از تندیس‌هایی که قرار بود برای همین آرامگاه ساخته شوند، یعنی [[برده شورش گر]] و [[برده محتضر]] اکنون در [[موزه لوور]] نگه داری می‌شوند.<ref name="Goldcheider14"/>
 
در همان هنگامه، میکل آنژ [[سقف پرستشگاه سیستین]] را نگارگری (نقاشی) نمود که نزدیک به چهار سال به درازا کشید(1512_1508).<ref name=Bartz134>Bartz and König, p. 134</ref> به توجه به گزارش آسانیو کوندیوی (نگارندهٔ زندگی‌نامه میکل آنژ) [[دوناتو برامانته]] که در حال کار بر روی [[کلیسای سن پیترو|بازیلیکای سن پیترو]] (با [[کلیسای سن پیترو این وینکولی]] اشتباه نشود) بود، از این که میکل آنژ مأمور ساختمان آرامگاه [[ژولیوس دوم|پاپ ژولیوس دوم]] شده بود، در خشم شده و پاپ را متقاعد ساخت این هنرمند نابغه را به کاری بگمارد که بدان ناآشنا بود؛ هدفش این بود که او در کارش شکست بخورد<ref>Coughlan, p. 112</ref>(شاید منظور از کاری که بدان گماشته شد، همان نگارگری سقف کلیسای سیستین باشد. م). میکل آنژ در آغاز مأمور نگارگری (نقاشی) [[حواریون|حواریون دوازده‌گانه]] بر روی سه گوش کروی ای که سقف را نگه می‌داشت، و نیز آراستن بخش میانی سقف شده بود.<ref name= Goldscheider12>Goldscheider, pp. 12–14</ref> میکل آنژ اما پاپ یولیوس را قانع ساخت که به وی آزادی عمل بدهد و پیشنهاد طرحی دگرگونه و پیچیده‌تر را نمود که [[روایت آفرینش|داستان آفرینش]]، [[هبوط|هبوط انسان]]، وعده رستگاری از سوی پیامبرها، و تبار شناسیِ (شجره نامهٔ) مسیح را شامل می‌شد. این فراورده‌های هنری بخشی از طرحی بزرگتر (از جمله [[میکل آنژ#رُم، ۱۵۴۶_۱۵۳۴۱۵۴۶ ۱۵۳۴|واپسین داوری]]) از آرایش این پرستشگاه اند که نمایانگر شماری از دکترین‌های کلیسای کاتولیک می‌باشند.<ref name= Goldscheider12/>
 
این ترکیب‌ها حدود ۵۰۰ متر مربع از سقف پرستشگاه سیستین را در بر می‌گیرند و شامل بیش از ۳۰۰ چهره می‌باشند.<ref name= Goldscheider12/> در میانهٔ سقف، نگارگری (نقاشی)های نُه بخش از [[سفر پیدایش|سِفر پیدایش]] به چشم می‌خورد که به سه گروه بخش‌بندی شده‌اند: آفرینش انسان به دست خداوند{{نشان|پنجاه}}، سقوط آنان از رحمت الهی{{نشان|پنجاه و دو}}، و سرانجام احوال انسان‌ها در زمان نوح و خانواده اش{{نشان|پنجاه و سه}}. بر روی ستون‌های سه گوش کروی ای که سقف پرستشگاه را نگه می‌دارند نیز نگاره‌هایی از مردها و زن‌هایی که آمدن مسیح را پیش گویی می‌کنند، نقش بسته‌است؛ آن‌ها شامل هفت پیامبر از اسرائیل{{نشان|پنجاه و چهار}}، و پنج زن [[وخشور|هاتف]] می‌باشند. در میان نامدارترین نگاره‌ها بر روی سقف می‌توان به [[آفرینش آدم]]، [[آدم و حوا]] در باغ عدن، [[طوفان بزرگ]]، [[ارمیا (پیامبر)|ارمیای نبی]] و هاتف [[کومای]] اشاره نمود.
خط ۲۱۵:
 
== یادداشت‌ها ==
{{پاورقی|یک}} High Renaissance
 
{{پاورقی|دو}} polymath
خط ۲۲۳:
{{پاورقی|چهار}} David
 
{{پاورقی|پنج}} The Last Judgment
 
{{پاورقی|شش}} Laurentian Library
خط ۲۵۱:
{{پاورقی|هجده}} San Lorenzo's and Santo Spirito
 
{{پاورقی|نوزده}} Lorenzo Ghiberti
 
{{پاورقی|بیست}} Florence Baptistery
خط ۲۹۷:
{{پاورقی|چهل و یک}} Jean de Bilhères-Lagraulas
 
{{پاورقی|پنجاه}} به ترتیب شامل جدایش روشنایی از تاریکی توسط خدا، آفرینش خورشید و سیاره‌ها، جدایش آب از خشکی توسط خدا.<ref name="Sistine Chapel ceiling">{{Cite journal|date=2020-02-07|title=Sistine Chapel ceiling|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Sistine_Chapel_ceiling&oldid=939594711|journal=Wikipedia|language=en}}</ref>
 
{{پاورقی|پنجاه و دو}} به ترتیب شامل آفرینش آدم، آفرینش حوا، فریفتگی آدم و حوا و رانده شدنشان از باغ عدن.<ref>{{Cite journal|date=2020-02-07|titlename="Sistine Chapel ceiling|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Sistine_Chapel_ceiling&oldid=939594711|journal=Wikipedia|language=en}}<"/ref>
 
{{پاورقی|پنجاه و سه}} به ترتیب شامل قربانی کردن حیوانات توسط نوح و خانواده اش، [[طوفان بزرگ]]، مستی نوح.<ref>{{Cite journal|date=2020-02-07|titlename="Sistine Chapel ceiling|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Sistine_Chapel_ceiling&oldid=939594711|journal=Wikipedia|language=en}}<"/ref>
 
{{پاورقی|پنجاه و چهار}} شامل [[زکریا]]، [[یوئیل]]، [[حزقیال]]، [[ارمیا]]، [[یونس]]، [[دانیال]] و [[اشعیا]].
خط ۳۱۱:
{{پاورقی|پنجاه و هفت}} غارت رُم(Sack of Rome) در ۶ مه ۱۵۲۷ شورشی بود که در رُم و سپس ایالات پاپ توسط سربازان آشوبگر کارل پنجم، امپراتور مقدس رُم_به ویژه آلمانی هایش_ که از پرداخت نشدن دستمزد خود به ستوه آمده بودند رخ داد. در این شورش، سربازان گرسنه چنان رُم را مورد غارت قرار دادند که یادآور غارتگری بربرها در ۱٬۱۰۰ سال پیشتر بود.<ref>{{Cite journal|date=2020-01-31|title=Sack of Rome (1527)|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Sack_of_Rome_(1527)&oldid=938448510|journal=Wikipedia|language=en}}</ref>
 
{{پاورقی|پنجاه و هشت}} اینیودی (Ignudi) در زبان ایتالیایی اسم جمع و به معنای برهنگان است. اینیودی‌ها بیست تن مرد برهنه و عضلانی بودند که میکل آنژ آنان را به عنوان چهره (فیگور)های فرعی بر چهار گوشه از هر پنج صحنه داستانی فرعی (شامل جداسازی روشنایی از تاریکی توسط خدا، جداسازی آب از خشکی، آفرینش حوا، تقدیم قربانی از سوی نوح و خانواده اش پس از سیل بزرگ، مستی نوح) در میانهٔ سقف پرستشگاه سیستین نگارید.<ref>{{Cite journal|date=2020-02-07|titlename="Sistine Chapel ceiling|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Sistine_Chapel_ceiling&oldid=939594711|journal=Wikipedia|language=en}}<"/ref>
 
{{پاورقی|پنجاه و نه}} Contrapposto واژه ای ایتالیایی می‌باشد که معادل انگلیسی آن، counterpoise به معنای «برابر نهاد، واکنش، نقیض» می‌باشد. این واژه در هنرهای دیداری (بصری) برای اشاره به حالات انسانی به کار می‌رود که بیشترِ وزن انسان روی یک پا بیفتد. این فن به شمایلِ اثر ظاهری شل یا حالتی پویاتر می‌دهد. این فن در [[تندیس داوود|پیکرهٔ داوود]] نیز به کار رفته‌است.<ref>{{Cite journal|date=2020-01-28|title=Contrapposto|url=https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Contrapposto&oldid=938033758|journal=Wikipedia|language=en}}</ref>
خط ۳۴۹:
{{کلیسای سیستین}}
{{مستند کردن}}
 
[[رده:میکل‌آنژ|*]]
[[رده:اهالی استان آرتزو]]