کاربر:Darth Kourosh/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:
خط ۶:
 
==== تولد و مرگ حافظ ====
در خصوص و تولد و مرگ حافظ ابهامات زیادی وجود دارد چنان‌که در هیچ‌یک ازکتباز کتب بعد قرن نهم، هیچ اشاره‌ای به زمان تولد حافظ نشده‌است. اولین منبعی که تاریخ وفات حافظ در آن نوشته شده، کتاب لطایف اشرفی است. این کتاب که پیرامون افکار و رفتار شیخ اشرف الدین جهانگیر سمنانی در اواخر قرن هشتم هجری قمری نوشته شده، سال وفات حافظ را ۷۹۲ قمری ذکر کرده.<ref>{{پک|خرمشاهی|۱۳۹۷|ک=داشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی|ج=۲|ص=۸۰۷}}</ref>
تذکرهٔتذکره میخانه نوشته ملاعبدالنبی فخرالزمانی قزوینی در قرن ۱۱ قمری از جمله منابعیست که تاریخ وفات حافظ را سال ۷۹۱ ق ذکر کرده. این کتاب نخستین تذکره شامل زندگی‌نامه ساقی‌نامه‌سرایان است و فخرالزمانی از این اثر به عنوان «حاصل عمر» خود یاد می‌کند.<ref>{{پک|خرمشاهی|۱۳۹۷|ک=داشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی|ج=۲|ص=۸۰۷}}</ref> دولتشاه سمرقندی تذکره‌نویس قرن نهم نیز تاریخ وفات اوحافظ را سال ۷۹۴ می‌داند.<ref>{{پک|خرمشاهی|۱۳۹۷|ک=داشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی|ج=۲|ص=۸۰۸}}</ref>
 
==== افسانه‌های زندگی حافظ ====
خط ۱۳:
یکی دیگر از افسانه‌های زندگی حافظ، دیدار با تیمور است. این افسانه اولین بار در کتاب انیس الناس مطرح شده‌است. فردی به نام «شجاع» این کتاب را
در سال ۸۳۰ قمری نوشته و مدعی است که جدش پسرعموی شاه شجاع ابواسحاق اینجو بوده.
در قرن دهم کتاب مجالس عشاق نوشته شد. این کتاب که با موضوعیت نسبت دادن معشوق مرد به شاهان و شاعران بودنوشته‌شده و مدعی شده‌است که حافظ نیز روزگاری عاشق پسر جوان و آهنگری بوده‌است. این موضوع بعداً نیز در تذکره خلاصهخلاصة الاشعار مجدد ذکر شده‌است.<ref>{{پک|خرمشاهی|۱۳۹۷|ک=داشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی|ج=۲|ص=۸۰۹}}</ref>
 
==== گردآورنده دیوان حافظ ====
لطایف اشرفی نخستین کتابی است که در خصوص گرآورندهگردآورنده اشعار حافظ سخن می‌گوید و مدعی است که حاجی قوام جامع دیوان حافظ بوده.<ref>{{پک|خرمشاهی|۱۳۹۷|ک=داشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی|ج=۲|ص=۸۰۹}}</ref>
بهارستان سخن و خلاصهخلاصة الاشعار نیز «معتقدان و مصاحبان» حافظ را جامع دیوان او می‌دانند و این روایت معروف که محمد گل‌اندام جامع دیوان بوده در هیچ‌کدام از تذکره‌های اولیه نیامده است و گل‌اندام در مقدمه‌ای که بر دیوان حافظ نوشته، خودش را جامع دیوان معرفی کرده.<ref>{{پک|خرمشاهی|۱۳۹۷|ک=داشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی|ج=۲|ص=۸۰۹}}</ref>
 
==== عرفان و آیین حافظ ====
لطایف اشرافی طریقه عرفانی حافظ را اویسی می‌داند<ref>{{پک|خرمشاهی|۱۳۹۷|ک=داشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی|ج=۲|ص=۸۰۹}}</ref> و تذکره مجالس المومنین نیز حافظ را سوفی شمرده‌است.
جامی در نفحاانفحاة الانس برای اولین بار دربارهٔ مراد داشتن حافظ تشکیک وارد می‌کند. این موضوع در خلاصهخلاصة الاشعار و بهارستان هم تکرار شده‌است.<ref>{{پک|خرمشاهی|۱۳۹۷|ک=داشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی|ج=۲|ص=۸۰۹}}</ref>
 
==== دیدگاه تذکره‌نویسان دربارهٔ شعر حافظ ====
جامی در کتاب بهارستانش اشعار حافظ را «لطیف و مطبوع» و «قریب به سرحد اعجاز» توصیف کرده‌است. جامی در این کتاب غزلیات حافظ را با قصاید ظهیر براربرابر می‌داند و بر خلاف سایر باورها، معتقد است که لسان‌الغیبی شعر حافظ از بی‌تکلفی شعر اوست. سادگی و بی‌تکلفی شعر حافظ در خلاصة الاشعار و تذکرة دولت‌شاه نیز نمود دارد.<ref>{{پک|خرمشاهی|۱۳۹۷|ک=داشنامهٔ حافظ و حافظ‌پژوهی|ج=۲|ص=۸۱۰}}</ref>
 
==== تفأل به دیوان حافظ ====
خط ۳۶:
تاریخ آل مظفر کتابیست به تألیف محمود کُتُبی و به تحشیه و احتمام عبدالحسین نوایی است. این کتاب، شرح احوال سلاطین آل مظفر است و حاصل خلاصه و روان‌سازی کتاب مواهب الهی و مشاهدات خود کُتُبی می‌باشد.<ref>{{پک|خواجه‌نوری|۱۳۸۳|ف= منبع‌شناسی توصیفی تاریخ ایران در عصر مغول (قرن هفتم تا نهم هجری)|ص=۲۰۹|ک=نورمگز}}</ref> خود کتاب مواهب الهی نیز توسط معین‌الدین بن جلال الدین محمد معلم یزدی (پسر مولانا) تألیف شده‌است. این کتاب از جهت انشا، یکی از متکلف‌ترین کتب فارسی می‌باشد.<ref>{{پک|خواجه‌نوری|۱۳۸۳|ف= منبع‌شناسی توصیفی تاریخ ایران در عصر مغول (قرن هفتم تا نهم هجری)|ص=۲۲۱|ک=نورمگز}}</ref>
کتاب تاریخ یزد، نخستین کتابی است که دربارهٔ یزد و اخبار آن در قرن نه هجری تألیف شده‌است. این کتاب تنها کتابی است که دربارهٔ مرگ خواجه علیشاه گیلانی اطلاعات مفیدی دارد.<ref>{{پک|خواجه‌نوری|۱۳۸۳|ف= منبع‌شناسی توصیفی تاریخ ایران در عصر مغول (قرن هفتم تا نهم هجری)|ص=۲۱۲|ک=نورمگز}}</ref>
رشید الدین فضل‌الله همدانی یکی از چهره‌های درخشان عدعهد ایلخانان است که کتاب جامع التواریخ را تألیف کرده. این کتاب از عمده‌ترین منابع تاریخ مغول به‌شمار می‌آید.<ref>{{پک|خواجه‌نوری|۱۳۸۳|ف= منبع‌شناسی توصیفی تاریخ ایران در عصر مغول (قرن هفتم تا نهم هجری)|ص=۲۱۳|ک=نورمگز}}</ref>
شهاب الدین عبدالله خوافی مشهور به حافظ ابرو (درگذشته ۸۳۳ ق) یکی از مورخان بزرگ و نامی ایران است که در دوران فرمانروایی تیمور می‌زیسته. کتاب جغرافیای حافظ ابرو یکی از کتاب‌های اوست که تأثیر حمله مغول به شهرهای ایران را نشان می‌دهد و اماکن تاریخی اواخر دورهٔ ایلخانان را بررسی می‌کند.<ref>{{پک|خواجه‌نوری|۱۳۸۳|ف= منبع‌شناسی توصیفی تاریخ ایران در عصر مغول (قرن هفتم تا نهم هجری)|ص=۲۱۴|ک=نورمگز}}</ref> کتاب دیگر او ذیل جامع‌التواریخ رشیدی نام دارد که این اثر را حافظ ابرو به دستور میرزا شاهرخ گورکانی در سال ۸۲۰ نوشته و در سال ۸۲۳ به او تقدیم کرده‌است.<ref>{{پک|خواجه‌نوری|۱۳۸۳|ف= منبع‌شناسی توصیفی تاریخ ایران در عصر مغول (قرن هفتم تا نهم هجری)|ص=۲۱۴|ک=نورمگز}}</ref>
بیاض تاج الدین احمد وزیر به تألیف تاج الدین احمد وزیر (۷۷۲ هجری) کتابی است که دربارهٔ وضعیت ادبی و علمی منطقهٔ فارس در قرن هشتم و رجال آن زمان، اطلاعات سودمندی دارد.<ref>{{پک|خواجه‌نوری|۱۳۸۳|ف= منبع‌شناسی توصیفی تاریخ ایران در عصر مغول (قرن هفتم تا نهم هجری)|ص=۲۰۹|ک=نورمگز}}</ref>