هژمونی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
شناخت هژمونی را بسیار ساده کردم.
جز ←‏مفهوم هژمونی: اصلاح املایی با استفاده از فهرست اشتباه‌یاب و، typos fixed: به طور ← به‌طور با استفاده از AWB
برچسب: ویرایش توسط ویرایشگر خودکار
خط ۲۳:
هژمونی از واژهٔ «هژمون» یونانی به معنای رئیس یا فرمانروا است و اشاره است به تسلط یا تفوّق کشوری بر کشورهای دیگر از طریق دیپلماسی یا تهدید به اطاعت یا پیروزی نظامی. با اینحال این واژه اغلب به مفهوم مورد نظر «آنتونیو گرامشی» متفکّر مارکسیست و نویسندهٔ ایتالیایی به کار می‌رود که دلالت بر تسلّط و استیلای یک طبقه نه فقط از جنبه اقتصادی بلکه از همهٔ جنبه‌های اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک دارد. به نظر «گرامشی»، سلطهٔ سرمایه‌داران تنها به‌وسیلهٔ فاکتورهای اقتصادی تأمین نمی‌شود. بلکه نیازمند قدرت سیاسی و نیز یک سیستم یا دستگاه عقیدتی یا ایدئولوژیک است که کارش فراهم کردن موجبات رضایت طبقه تحت سلطه‌است. این دستگاه در جوامع سرمایه‌داری عبارتند از نهادهای [[جامعه مدنی]] مثل دولت، احزاب، کلیسا، مساجد، خانواده و حتی اتحادیه‌های کارگری. ثبات جوامع سرمایه‌داری نیز ناشی از سلطهٔ ایدئولوژیکی دستگاه حاکم بر [[طبقه کارگر]] است. «گرامشی» اعتقاد دارد که این سلطه نمی‌تواند کامل باشد، زیرا [[عقل سلیم]] که ناشی از تجربه نزدیک است، به [[طبقهٔ کارگر]] یک نوع آگاهی می‌بخشد که نقطهٔ مقابل آن، نوع آگاهی است که طبقهٔ سرمایه‌دار بر آن تحمیل می‌کند. به نظر «گرامشی» اگر این آگاهی انقلابی توسط روشنفکران تقویت شود به صورت یک نیروی کارآمد درمی‌آید. از نظر وی [[مبارزه طبقاتی]] تا حدود زیادی، کشمکش بین گروه‌های روشنفکری است که یکی در خدمت طبقه سرمایه‌دار و دیگری در خدمت طبقه کارگر است.
 
به عبارتی می‌توانیم بگوییم که هژمونی اصطلاحی است که «گرامشی» آن را باب کرده تا چگونگی سلطهٔ یک طبقه بر طبقهٔ دیگر را به وسیلهٔ آمیزه‌ای از وسائل سیاسی و ایدئولوژیکی وصف کند. با اینکه نیروی سیاسی (جبر) همواره دارای اهمیت است امّا نقش ایدئولوژی در تحصیل رضایت طبقات تحت سلطه حتی ممکن است از آن هم مهم‌تر باشد. موازنهٔ میان جبر و رضایت، از جامعه‌ای به جامعهٔ دیگر فرق می‌کند؛ به طوریبه‌طوری که اهمیّت دوّمی در جوامع سرمایه‌داری بیش‌تر است.
 
از نظر «گرامشی» دولت ابزار اصلی نیروی جبر است ولی تحصیل رضایت از راه سلطهٔ ایدئولوژیک به‌وسیلهٔ سایر نهادها محقق می‌شود.