خاطرات یک گیشا (فیلم): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
MahdiBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: گیشاخانه⟸گیشا خانه
خط ۲۸:
== داستان ==
 
چیو (سوزوکو اوهگو)، دختر ۹ ساله‌ای با چشمان آبی و خواهرش ساتسو، دختران یک خانوادهٔ فقیر ماهیگیر روستایی در ژاپن هستند. مادرشان بیمار، و پدر از کار افتاده است. پدر و مادر در برابر بهایی نه چندان بالا دختران خود را می‌فروشند و دخترها به پایتخت برده می‌شوند. مدیر [[گیشا]] خانهٔ اوکیا (کائوری موموئی) چیو را می‌پسندد و خواهرش را نمی‌پذیرد و ساتسو به یک خانهٔ بدنام برده می‌شود. چیو در اوکیا خدمتکار می‌شود و به گیشا خانه و گیشای ستاره‌اش، هاتسومومو (گونگ لی) خدمت می‌کند اما روزی به‌طور ناخواسته باعث می‌شود مدیر گیشاخانهگیشا خانه متوجه شود که هاتسومومو با جوانی روابطی عاشقانه دارد که باعث تنبیه گیشا می‌شود چرا که «یک گیشا هرگز نباید عاشق شود» و از آن پس او به چیو به مانند دشمن خود می‌نگرد و او را آزار می‌دهد. اما برای چیو [[مهم نیست]]، او می‌خواهد با ساتسو فرار کند بی‌خبر از آنکه ساتسو ناگهان گم می‌شود و با نامه‌ای به او خبر داده می‌شود والدینش فوت کرده‌اند.
 
پس او می‌فهمد از این پس فقط یک خدمتکار می‌ماند در حالیکه دوستش، پامپکین (زو وایزنبام) قرار است دستیار هاتسومومو شود تا او هم گیشایی دیگر باشد. چیوی غمگین یک روز در خیابان گریه می‌کرده که یک مرد ثروتمند (کن واتانابه) می‌ایستد و او را دلداری می‌دهد و برایش یک بستنی می‌خرد و دو سکه به او می‌دهد تا خوشحالش کند، چیو لبش را به شربت سرخ روی بستنی می‌زند و شادمانه به مرد می‌گوید حالا من هم یک گیشا هستم، مرد می‌خندد و با محبت لب‌های دخترک را با دستمالش پاک می‌کند و دستمال هم از آن چیو می‌شود و خود با دو گیشا از آنجا می‌رود، اما چیو که در دنیای کودکانه‌اش یکی را یافته که دوستش دارد تصمیم می‌گیرد هر کاری کند تا یک گیشا شود و با آن مرد مهربان هر جا که می‌خواهد برود. بخت با او یار است و گیشای بزرگ، مامه‌ها (میاکو تاچیبانا) که به دیدار مدیر اوکیا آمده متعجب از رنگ چشمان چیو او را به عنوان شاگرد مخصوصش انتخاب می‌کند تا از او یک گیشا بسازد و شانس پامپکین برای گیشا شدن از بین می‌رود.