جورج ریتزر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: موثر⟸مؤثر
افزودن پیوند، کمی تمیزکاری، ابرابزار
خط ۱:
ویکی‌سازی
{{Infobox philosopher
|color=#B0C4DE
سطر ۶ ⟵ ۷:
|birth_place=[[نیویورک]]، [[ایالات متحده آمریکا]]
|nationality=[[ایالات متحده آمریکا]]
|alma_mater={{unbulleted list|[[سیتی کالج نیویورک]] (B.A. in Psychology){{·}} |[[دانشگاه میشیگان]] (M.B.A.){{·}} |[[دانشگاه کرنل]] (Ph.D. in Organizational Behavior)}}
|main_interests=[[جامعه‌شناسی]]{{·}} [[نظریه اجتماعی]]{{·}} [[Metatheory]]{{·}} Theory of [[عقلانی شدن]]{{·}} [[جامعه‌شناسی سیاسی]]{{·}} [[جامعه‌شناسی اقتصادی]]{{·}} sociology of [[Consumption (sociology)|consumption]]
|influences=[[ژان بودریار]]{{·}} [[توماس کوهن]]{{·}} [[کارل مارکس]]{{·}} [[الوین تافلر]]{{·}} [[ماکس وبر]]
|notable_ideas=Created the concept of [[McDonaldization]]{{·}} [[consumption (sociology)|consumption]]{{·}} something vs. nothing{{·}} [[توصرف‌کننده]]{{·}} [[جهانی‌شدن]]{{·}} grobalization{{·}} [[جهان‌محلی شدن]]{{·}} [[metatheory]]}}
'''جورج ریتزر''' {{انگلیسی|George Ritzer}} (متولد ۱۹۴۰، [[نیویورک]]) جامعه‌شناس آمریکایی است. استاد ممتاز جامعهشناسی دانشگاه جرج ریتزر مریلند، در جامعة دانشآموختگان و معلمان علوم اجتماعی ایران چهرة ناآشنایی نیست. البته دلیل این آشنایی، بیشتر از آنکه به نظریات ریتزر مربوط باشد، به ترجمة کتاب جامعهشناسی در دوران معاصر ربط پیدا میکندمی‌کند که منبع اصلی بخش نظریه در کنکور کارشناسی ارشد علوم اجتماعی است؛ کتابی جامع در زمینة معرفی مکاتب مختلف جامعهشناسی در عصر حاضر که توسط محسن ثالثی به فارسی ترجمه شده و تا سال 1392۱۳۹۲ به چاپ هفدهم هم رسیده استرسیده‌است. پژوهش‌های او عمدتاً در حوزه [[الگوهای مصرف]]، [[جهانی شدن]]، [[فرانظریه]] و [[نظریه اجتماعی]] [[پست‌مدرن]] است. او استاد [[دانشگاه مریلند]] است. اصطلاح مک دونالدیزاسیون از اوست.
 
جورج ریتزر سال 1940۱۹۴۰ در خانوادهای از طبقة پایین نیویورک متولد شد. پدرش رانندة تاکسی و مادرش منشی اداره بود. ریتزر در توصیف خاستگاه اجتماعیاش،اجتماعی‌اش، خود را 2۲ مدرک دکترای خود را در در 28۲۸ سالگی از دانشگاه کرنل دریافت کرد. نداشتن سابقة کافی در رشتة جامعهشناسی سبب شد، ریتزر مطالعاتی طوالنی را در زمینة جامعهشناسیجامعه‌شناسی آغاز کند. پشتکار او چنان بود که در طول دوران تحصیل در درسهایدرس‌های جامعهشناسی بیش از 120۱۲۰ مقاله با نمرة ممتاز نوشت و با فارغالتحصیلی در سال 1968۱۹۶۸، ،بهعنوانبهعنوان استادیار در دانشگاه تولین به تدریس مشغول شد. عمده مطالعات جامعهشناسیجامعه‌شناسی ریتزر در زمینة الگوهای مصرف، جهانیسازی،جهانی‌سازی، روششناسی و نظریات اجتماعی مدرنیسم و پست مدرنیسم است. ریتزر در جوانی به مدیریت بازرگانی عالقه داشت، ولی کمی بعد تمرکز خود را بر حسابداری گذاشت. در سال 1962۱۹۶۲ از کالج شهر نیویورک در دورة کارشناسی فارغالتحصیل شد. سپس بار دیگر توانست تحصیالتش را این بار در مدیریت اجرایی در دانشگاه میشیگان ادامه دهد و در ساعات فراغت، به تفریحات روشنفکرانهای چون مطالعة رمانهایرمان‌های روسی مشغول شود و [[بحران موشکی کوبا]] را پیگیری کند. در سال 1964۱۹۶۴، ،بابا فراغت از تحصیل، در » کارخانة فورد « بهعنوان مدیر منابع انسانی مشغول به کار شد.شد؛ ولی محیط کار برایش راحت نبود و نمیتوانستنمی‌توانست از خودبیگانگی کارگران کارخانه را تحمل کند. به همین دلیل و بهدلیل داشتن شوق برای انجام کار خالقانه، بهسوی رشتة دیگری در دانشگاه رفت. او این بار برای اخذ مدرک دکترا کوشید
 
== نظریه مک دونالدی شدن ==
نظریه مک دونالدی شدن جرج ریتزر چاپ [[پست الکترونیکی]] یکی از جذاب‌ترین مفاهیم اندیشه ‏هایاندیشه‌های جرج ریتزر، مفهوم «مک دونالدی شدن» است. او در این باره می‌گوید: اصطلاح مک دونالدی شدن را برای اشاره به فرایندی ابداع کردم که در آن اصول رستوران‌های غذای فوری به تدریج بر بخش‌هایی از جامعه آمریکا و جهان مسلط می‌شوند. اما این اصول چیست که به کل دنیا تسری پیدا کرده است؟کرده‌است؟ ریتزر با کمک گرفتن از مفهوم «قفس آهنین» وبر، پنج جنبه اساسی زیر را برای مفهوم مک دونالدی شدن مشخص می‌کند:
 
[[کارایی]]: کارآییکارایی به معنای جستجوی بهترین وسایل دستیابی به هدف‌ها است، برای مثال در رستوران غذای سریع، ارائه غذا از پنجره اتوموبیل، تشدید کارآییکارایی در دستیابی به غذا و بیانگر شیوه ای مؤثر از سیر شدن با این گونه غذاهاست. درحین رانندگی این گونه غذاها را می خریدمی‌خرید و می خوریدمی‌خورید و می رویدمی‌روید. بسیاری از جنبه‌های این نوع رستوران‌ها نظیر «سفارش و خرید غذا از باجه‌های رستوران از داخل خودرو» که مشتریان را به کارگران بی‌مزد و مواجب تبدیل می‌کند. برای مثال مشتریان باید در صف بایستند و غذای‌شان را سفارش دهند (به جای آن که پیشخدمت این کار را بکند) و میزشان را خودشان جمع کنند و کاغذها و جعبه‌های پلاستیکی را در زباله‌دان بیاندازند (به جای کارگر). رستوران‌های غذای فوری پیشگام حرکتی به سوی دادن حداقل‌های یک غذا به مشتری بوده‌اند. مشتری باید همبرگر خالی را به پیشخوان‌پیشخوان سس‌ها و سالادها ببرد و با اضافه کردن کاهو، گوجه‌فرنگی و پیاز و سس آن را به صورت ساندویچ دلخواه درآورد، نکته دیگری که به کارایی می افزایدمی‌افزاید محدود شدن انتخاب است. بنیان گذاربنیان‌گذار مک دونالد دریافت که هرچه انتخاب محدود تر باشد، کار آمدتر است.
 
[[محاسبه‌پذیری]]: جنبه دوم مک‌دونالدی شدن محاسبه‌پذیری است. مک‌دونالدی شدن تأکید بر چیزهایی است که می‌توان آنها را شمرد، محاسبه کرد و به کیفیت درآورد. «[[به کمیت درآوردن]]» به معنای گرایش به تأکیدگذاری بر مقدار است و نه بر کیفیت. تاکیدتأکید بر جنبه هایجنبه‌های کمی غذاها همچون حجم یک وعده غذا، تولیدات فروخته شده و زمانی که برای ارائه خدمات طول کشیده استکشیده‌است. در نظام‌های مک دونالده شده کمیت با کیفیت یکسان شده است؛شده‌است؛ زیاد بودن چیزی و یا تحویل یک چیز، این معنا را می دهدمی‌دهد که آن خوب است. همچنین کارگران هم در مک دونالد گرایش دارند که جنبه هایجنبه‌های کمی کار را بر جنبه هایجنبه‌های کیفی ترجیح دهند در حالی‌که کیفیت کار تنوع کمی دارد، کارفرمایان بر سرعت کار و دستمزدهای متناسب تاکیدتأکید دارند. بیشتر بدانید:  جامعه شناسیجامعه‌شناسی جامعه اطلاعاتی [[پیش‌بینی‌پذیری]]: عقلایی کردن مستلزم تلاش فزاینده‌ای است تا پیش‌بینی‌پذیری از زمانی و مکانی به زمان و مکان دیگر را تضمین کند. در یک [[جامعه‌ی عقلانی]] مردم می‌خواهند بدانند که در تمام مکان‌ها و زمان‌ها چه انتظاری داشته باشند. مردم نه رویدادهای غیرمنتظره را می‌خواهند و نه منتظر آنها هستند. آنها می‌خواهند بدانند که وقتی امروز بیگ‌مک خود را سفارش می‌دهند این بیگ‌مک با بیگ‌مکی که دیروز خوردند یا فردا خواهند خورد هیچ تفاوتی ندارد. کارگران هم در نظام مک دونالدی به شیوه قابل پیش بینیپیش‌بینی رفتار می‌نمایند. آن‌ها همان‌طور رفتار می‏کنندمی‌کنند که مدیران دیکته می کنندمی‌کنند.
 
[[کنترل فناوری انسانی از طریق فناوری غیرانسانی]]: رستوران‌های غذای سریع به جای استفاده از ظرفیت‏هایظرفیت‌های انسانی سر آشپزها، از تکنولوژیهای غیرانسانی پیروی می کنندمی‌کنند. فناوری غیرانسانی هم برای جایگزین کردن کار انسان تا حد ممکن و هم برای کنترل رفتار کارگران و مشتریان به کار می‌رود. کارکنان مک‌دونالد توسط این فناوری‌های جدید بهتر کنترل می‌شوند. این فناورها بر مخاطبان سیستم هم کنترل‌کنترل فزاینده‌ای را اعمال می‌کنند. تکنولوژی در حال جانشین شدن با کارگران است. یک کارگر ممکن است همبرگر را بیشتر از حد معمول سرخ کند و یا سس بیشتری استفاده کند و از همین رو بهتر است ماشین جایگزین افراد شوند.
 
[[غیرعقلانی بودن عقلانیت]]: مک دونالدیسم مفهومی است که به گسترش عقلانیت صوری در قلمروهای زندگی اشاره می کندمی‌کند. هم‌اکنون، بسیاری از جنبه‌های زندگی اغلب ما را این نظام‌های عقلانی کنترل می‌کنند. با وجود این، حداقل به نظر می‌رسد که این نظام‌ها در نهایت توسط مردم کنترل می‌شوند. اما این نظام‌های عقلانی می‌توانند حتی فراتر از کنترل افرادی که بالاترین مقام‌ها را در آنها دارند قرار گیرند. این مفهوم یکی از مفاهیمی است که در چارچوب آن می‌توانیم، به پیروی از ماکس وبر، از «[[قفس آهنین مک دونالدی شدن]]»، سخن گوییم. این نظام می‌تواند به صورت نظامی درآید که همه‌یهمهٔ ما را به کنترل خود درآورد
 
== منبعمنابع ==
{{پانویس}}
* [[:w:en:George Ritzer|ویکی‌پدیای انگلیسی]]