اسدالله تقیزاده: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
←آخرین وضعیت اسعد تقیزاده: این وضعیت در تیتر بعد بروزرسانی شده و الان دیگر «آخرین وضعیت» نیست |
||
خط ۲۳:
== گردش نگاه افکار عمومی به محیط بانان و جنگلبانان ==
در حاشیه نگرانیهایی که در مورد اسد تقیزاده بیان شد، برخی حقایق در مورد محیط بانان و جنگلبانان که تا آن هنگام به دور از چشم عموم بود بر ملا شد. محیط بانان و جنگلبانان در هرم اداری سازمانهای متبوع خود در جایگاهی فرودست هستند. بسیاری از آنان از روی علاقهای که به جنگلها و حیات وحش دارند به این شغل روی آوردهاند. آنها به دور از کاشانه و خانواده خود، در شرایطی طاقت فرسا، و با امکانات و تجهیزات بسیار ناچیز زندگی و کار میکنند. بسیار ی از این افراد از جوامع محلی روستایی جذب گردیدهاند و در سازمان خود از امکان ارتقای شغلی و آموزشهای ضمن خدمت مناسبی برخوردار نیستند. سرانه زمینی که باید از آن پاسداری کنند چهار تا پنج برابر میانگین جهانی است. اسلحه سازمانی آنها تفنگهای میان برد است و در برابر تفنگهای دوربرد، دوربین دار، و اسلحههای نظامی مدرن که شکارچیان، قاچاقچیان، و دیگر کسانی که به آنها تیراندازی میکنند در استفاده دارند در حکم یک اسباب بازی بیش نیست. جوازی که آنان برای حمل و کاربری اسلحه دارند نیز به آنان اجازه نمیدهد که در درگیری با متجاوزان مسلح به سوی آنان تیراندازی کنند. گویی که اسلحه را به محیط بان دادهاند تا با آن حیوانات را شکار کند در حالی که حیوانات برای محیطبانان و جنگلبانان به ندرت خطری میآفرینند که با یک چوبدست نتوان آن را برطرف کرد. از سوی دیگر آنان افرادی بسیار دلسوز و مهربان با جانداران هستند و حتی با وجود همراه داشتن اسلحه هیچگاه خود را محاز ندانستهاند که از آن برای کشتن یا حتی ترساندن حیوانی که حالی غیرعادی دارد استفاده کنند. آنان به علت زندگی در زیستگاه حیوانات با رفتار آنان آشنایی کامل دارند اما تنها موجودی که آنها را به دردسر میاندازد انسان دوپا و طمعکار است. آمار میگوید که از ابتدای تأسیس سازمانهای حفاظت محیط زیست و مراتع و جنگلها تاکنون ۱۲۰ محیط بان و بیش از ۴۲۰ جنگلبان توسط شکارچیان و قاچاقچیان چوب کشته شدهاند. تعداد افرادی که در این درگیریها دچار نقص عضو یا معلولیت شدهاند نیز باید حدود چهار برابر این رقم باشد. این درحالیست که تعداد کل محیط بانان ایران در سراسر کشور و در این تاریخ حدود ۲۳۰۰ نفر است. به این ترتیب محیط بانی خطرناکترین شغل در جمهوری اسلامی ایران است. قاتلان این افراد که بیشتر آنان را به صورت عامدانه و در درگیریهایی نابرابر به خاک و خون کشیدهاند اما کاملاً آزاد هستند و مراجع قانونی در طول تمام این سالها تلاشی درخور برای پی بردن به هویت آنان، دستگیری، و مجازاتشان ننمودهاند. از طرفی اگر محیطبانی یا جنگلبانانی یک معارض مسلح را هدف قرار دهد و او را به هلاکت برساند مرتکب قتل عمد شده و از طرف دیگر اگر او در جریان یک درگیری کشته شود از شهادت برای وطن باید تنها به اعطای یک لقب خشنود باشد. تجربیات گذشته نشان میدهد که پیکر شهدای محیط زیست در گورستان عادی و نه در قطعه شهدا به خاک سپرده میشود و خانواده آنها در حمایت بنیاد شهید قرار نمیگیرند. هر چند که گفتهای اخیر برخی از مقامات دولتی در حاشیه موضوع پروندهٔ اسد تقیزاده برخلاف این است.
== بخشش و آزادی از زندان ==
|