سید ضیاءالدین طباطبایی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Mehrdad2021 (بحث | مشارکتها) |
Mehrdad2021 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵:
|spouse =
}}
'''سید [[ضیاءالدین طباطبایی]] یزدی''' (
== سالهای اولیه زندگی ==
خط ۳۳:
سید ضیاء از دوران بلوغ تعارضاتی در رفتارش داشت. او گاه هیئت و شکل ظاهریِ خویش را تغییر میداد، لباس روحانی را از تن بهدرمیکرد و با کت و شلوار و پاپیون و کلاه در ملأ عام حاضر میشد و به تفریحاتی چون موسیقی، شکار و… میپرداخت.
در پانزدهسالگی، همزمان با مشروطهخواهیِ مردم شیراز، فعالیت سیاسی خود را با حمایت از مشروطه با روزنامهنگاری آغاز نمود که البته هرچند یک بار بهدلیل توقیف، به تأسیس روزنامهای دیگر اقدام نمود. وی در ۱۷سالگی با همکاری دایی خود در اسفند ۱۲۸۵ نشریات ''اسلام'' و کمی بعد ''ندای اسلام'' را در شیراز منتشر کرد و به حمایت از مشروطه پرداخت. با توقیف نشریه، سید ضیاء که جان خود را در خطر میدید، با تغییر لباس به همراه هیئت تحریریه خود به تهران آمد. وی که در مشروطه کمتر به جنبههای «مشروعه» آن توجه داشت، در هجرت بزرگ علما و تجار به شهر قم در مرداد ۱۲۸۵ خود را در صف آنان قرار داد.▼
== ورود به سیاست ==
▲سید ضیاء در پانزدهسالگی، همزمان با مشروطهخواهیِ مردم شیراز، فعالیت سیاسی خود را با حمایت از مشروطه با روزنامهنگاری آغاز نمود که البته هرچند یک بار بهدلیل توقیف، به تأسیس روزنامهای دیگر اقدام نمود. وی در ۱۷سالگی با همکاری دایی خود در اسفند ۱۲۸۵ نشریات ''اسلام'' و کمی بعد ''ندای اسلام'' را در شیراز منتشر کرد و به حمایت از مشروطه پرداخت. با توقیف نشریه، سید ضیاء که جان خود را در خطر میدید، با تغییر لباس به همراه هیئت تحریریه خود به تهران آمد. وی که در مشروطه کمتر به جنبههای «مشروعه» آن توجه داشت، در هجرت بزرگ علما و تجار به شهر قم در مرداد ۱۲۸۵ خود را در صف آنان قرار داد.
دیگر اقدام وی بمبگذاری توسط یکی از عواملش در مغازه حاج محمد اسماعیل نماینده دوره اول مجلس و هوادار محمدعلی شاه بود که انفجار بمب کشته شدن بمبگذار را در پی داشت و منجر به فرار وی شد. او با پناهندگی به سفارت بلژیک راهی خارج شد. هم چنین بار دیگر که به علت بمبگذاری در منزل «شعاع السلطنه» برادر [[محمدعلی شاه]] تحت تعقیب قرار گرفته بود، به سفارت انگلیس و سپس عثمانی پناهنده شد که مورد قبول واقع نشد. سرانجام پس از شش ماه پناهندگی در سفارت اتریش با صدور فرمان عفو عمومی محمدعلی شاه از سفارت خارج شد و به همکاری با مشروطه خواهان تهران در تیرماه ۱۲۸۸ پرداخت.
وی از مهر ۱۲۸۸ به انتشار نشریه «ندای اسلام» دست زد. نشریه «شرق» هم که هزینه آن توسط زرتشتیان و ارامنه تأمین میشد، به دلیل اهانت به مجلس دوم توقیف شد. روزنامه برق نیز که پس از آن انتشار یافت با دلایلی مشابه توقیف شد و سید ضیاء که به زندان محکوم شده بود، با تلاش عدهای از مشروطه خواهان آزاد شد و به خارج از کشور رفت. او دو سال در فرانسه و انگلیس مانده، به تحصیل [[زبان انگلیسی]] و فرانسه ادامه داد. این در حالی است که هزینه تحصیلات وی توسط «اتحادیه دوستی ایران و فرانسه» تأمین میشد.▼
▲
در همین دوران که وی در خارج به سر میبرد، با شرکت در جشن تاجگذاری [[جرج پنجم (پادشاهی متحد)|جرج پنجم]]، به عنوان نماینده مطبوعات ایران از سوی دیپلماتهای انگلیسی به عنوان مشاور، رایزن فرهنگی و سیاسی مورد توجه واقع شد. سرانجام سید ضیاء در آستانه اولتیماتوم روس و انگلیس وارد ایران شد و پس از مدتی روزنامه «رعد» را با کمک مالی سفارت انگلیس منتشر کرد که ابتدا حامی روسها و سپس مدافع انگلستان شد. یکی از عوامل این تغییر موضع را در کمکهای مالی سفارت انگلیس به این روزنامه میتوان یافت.▼
▲در همین دوران که
سید ضیاء در سال ۱۲۹۶ برای ارسال مشاهدات خود از آثار [[انقلاب بلشویکی روسیه]] به [[وزارت خارجه ایران]]، به این کشور سفر کرد؛ اما پس از هرج و مرجهای ناشی از [[انقلاب اکتبر ۱۹۱۷]] به ایران بازگشت. وی از حامیان وثوق الدوله و پیمان ۱۹۱۹ بود. این پیمان مخالفان بسیاری داشت. سید ضیاء در اواخر سال ۱۲۹۸ به منظور برقراری روابط با دولتهای تازه استقلال یافته آذربایجان، گرجستان و ارمنستان در رأس یک هیئت عازم منطقه قفقاز شد.
== دولت کودتا ==
ارتباط سید ضیاء با [[حسن وثوق|وثوق الدوله]] و ویژگیهای وی که توجه بریتانیاییها را به وی جلب کرده بود، باعث شد او به «کمیته آهن» که به کوشش سازمان جاسوسی انگلیس{{مدرک}} جهت حفظ منافع انگلیس در ایران و انجام کودتا تشکیل شده بود، راه یابد. وی در رأس این سازمان سری که متشکل از رجال مختلف ایرانی و انگلیسی بود، قرار گرفت و رابط جلسات آن با وزیر مختار انگلیس و دیگر عوامل اطلاعاتی انگلیس در تهران بود. با فراهم شدن شرایط، بریتانیا با انتخاب سید ضیاء به عنوان چهره سیاسی و [[رضاخان]] به عنوان چهره نظامی، کودتای خود در ایران را عملی ساخت.{{مدرک}} بدین صورت که با عزل فرمانده روسی قزاقها توسط احمد شاه، مشیرالدوله استعفا کرد و ریاست قزاقها را انگلیسیها بر عهده گرفته و فرماندهی آن را بر عهده رضاخان گذاردند. طبق برنامه قبلی با همکاری رضاخان و سید ضیاء، نیروهای قزاق از قزوین به تهران آمده و [[کودتای سوم اسفند]] ۱۲۹۹ شکل میگیرد. در ستاد مشترک «ضیاء ـ رضا» حکم دستگیری ۶۰ نفر از افراد با
سید ضیاء پس از تشکیل کابینه خود در اسفند ۱۲۹۹ با اقداماتی، هم چون لغو [[قرارداد ۱۹۱۹]] که خود از طرف داران آن بود، سعی نمود مقبولیتی در بین مردم برای خود کسب نماید. کابینه او به عنوان یک دولت انقلابی، اصلاحات اقتصادی، فرهنگی و تشکیل ارتشی نیرومند را در رأس برنامههای خود قرار داد. اما به علت دستگیری بسیاری از مخالفان، کابینه وی، به «کابینه سیاه» شهرت یافت.▼
▲سید ضیاء پس از تشکیل کابینه خود در اسفند ۱۲۹۹ با اقداماتی، هم چون لغو [[قرارداد ۱۹۱۹]] که خود از طرف داران آن بود، سعی نمود مقبولیتی در بین مردم برای خود کسب نماید. کابینه او به عنوان یک دولت انقلابی، اصلاحات اقتصادی، فرهنگی و تشکیل ارتشی نیرومند را در رأس برنامههای خود قرار داد. اما به علت دستگیری بسیاری از مخالفان، کابینه وی، به «کابینه سیاه» شهرت یافت.
پس از سقوط کابینه او و خروجش از ایران، مجلس شورای ملی بازگشایی شد. [[عبدالحسین تیمورتاش|سردارمعظم (تیمورتاش)]] درباره او در مجلس گفت: «یک سید ضیااءالدینى وارد این مملکت شده، عناصر شجاع ایران را اغفال کرد. به ملت خودش به استقلال مملکت خودش شبیخون زد. سوء قصد به استقلال مملکت کرد. مجلسى را که باید دایر بشود تعطیل کرد. مصونیت نمایندگان ملت را که مطابق قانون اساسى از هر نوع تعرض مصون هستند زیر پا گذاشت. عده ای از نمایندگان را توقیف و تبعید کرد. مجرى سیاست دشمن استقلال ایران شد. مردمان زیرک را در حبس وارد کرد و بالاخره در ایران یک سکوت و یک سکونت قبرستانى را برقرار کرد. از نقطه دارایى مملکت نباید فراموش کرد که سید ضیاءالدین هشت کرور دارایى مملکت را تفریط کرد و آن را مابین خود و همدستان و شرکای خود تقسیم کرد (نمایندگان: صحیح است)». [[سید حسن مدرس]] هم گفت: «هر کس شبهه و شکى داشته باشد که این وضعیات که پیش آمد، وضعیاتى بوده که به دست یک ایرانى نبود، بنده او را تکذیب مىکنم و تمام دنیا هم باید او را تکذیب کنند». <ref>{{یادکرد وب |عنوان=مذاکرات جلسه چهارم دوره چهارم مجلس شورای ملی پنجم اسد ۱۳۰۰ |نشانی=https://www.ical.ir/ical/fa/Content/4_artmajles1/%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-4-%D8%B5%D9%88%D8%B1%D8%AA-%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%AD-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3-%DB%8C%D9%88%D9%85-%D9%BE%D9%86%D8%AC%D8%B4%D9%86%D8%A8%D9%87-22-%D8%B0%DB%8C%D9%82%D8%B9%D8%AF%D9%87-1339-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D8%A8%D9%82-5-%D8%A8%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B3%D8%AF-1300}}</ref>▼
پس از سقوط کابینه او و خروجش از ایران، مجلس شورای ملی بازگشایی شد. [[عبدالحسین تیمورتاش|سردارمعظم (تیمورتاش)]] درباره او در مجلس گفت:
{{نقل قول بزرگ}}
▲
{{پایان نقل قول بزرگ}}
== تبعید و تجارت ==
پس از کنار گذاشته شدن سید ضیاء از قدرت، به گفته خودش، سردار سپه به او پیشنهاد کرد که سفیر ایران در عثمانی شود اما نپذیرفت. سپس احمدشاه به درخواست سردار سپه، ۲۵ هزار تومان پول به او داد و روانه اروپایش کردند. پس از دو سه سال، با فروش خانهاش در خیابان نادرى (جمهوری اسلامی کنونی) و کمک مالی چند تن از ایرانیان ساکن اروپا، در ژنو به تجارت پرداخت و به مسیو روحانی معروف شد. ماشینآلاتی از فرانسه، آلمان، سویس و ایتالیا مىخرید و به ایران میفرستاد و در مقابل از ایران قالى وارد میکرد. <ref name=":0">{{یادکرد وب |عنوان=مذاکرات جلسه چهارم دوره چهاردهم مجلس شورای ملی هفدهم اسفند ۱۳۲۲ |نشانی=https://www.ical.ir/ical/fa/Content/4_artmajles1/%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-4-%D8%B5%D9%88%D8%B1%D8%AA-%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%AD-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D9%86%D8%A8%D9%87-17-%D8%A7%D8%B3%D9%81%D9%86%D8%AF-%D9%85%D8%A7%D9%871322}}</ref>
|