محمدشاه: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
خط ۸۱:
 
=== لشکرکشی به هرات ===
==== وضعیت سیاسی پیش از لشکرکشی ====
کامران میرزا از همان آغاز عهدنامه خود با محمدشاه را به دفعات نقض کرد. تاخت‌و‌تازهای سربازان او به شهرهای خراسان شاه را در نخستین سال سلطنتش، بر آن داشت که برای مجازات وی مجددا به آن سمت لشکر بکشد. اما کامران میرزا با ارسال پیشکش به تهران و اظهار انقیاد، شاه را از تصمیم خود منصرف کرد.<ref>{{پک|رازنهان|آهنگران|۱۳۹۲|ک=دلایل ناکامی محمدشاه در اعاده حاکمیت ایران بر هرات|ص=۱۳۳}}</ref> دیری نپایید که مردان کامران میرزا این بار به سیستان تاختند. او قبایل مختلف همجوار چون جمشیدی، تومانی و هزاره را در هرات گرد هم آورد تا در صورت لشکرکشی شاه ایران، در برابر او مقاومت کند. این تحرکات و حمله قریب‌الوقوع ایران جهت مجازات کامران میرزا، دولت انگلیس را نگران ساخت. مک‌نیل در نامه‌ای محرمانه پالمرستون، وزیر امورخارجه انگلیس را مطلع ساخت که «هرات کلید تمام شمال افغانستان است... اگر مانع پیشروی ایران نشویم، خطر برخورد با ایران و روسیه در افغانستان وجود دارد... در صورتی که ایران هرات و روسیه خیوه و بخارا را تصرف کند، کنترل آسیای میانه از دست ما خارج خواهد شد.»<ref>{{پک|رازنهان|آهنگران|۱۳۹۲|ک=دلایل ناکامی محمدشاه در اعاده حاکمیت ایران بر هرات|ص=۱۳۳}}</ref>
 
{{جعبه نقل قول|عنوان=گزارش بورنس، نماینده انگلیس در کابل:|نقل‌قول=«امیر دوست‌محمدخان با نظریات ما کاملا موافق است... من همه نوع اعتبار مالی به او می‌دهم. دوست‌محمدخان تمام روابط خود با ایران و روس‌ها را قطع نموده و فرستاده پادشاه ایران را که فعلا در کابل می‌باشد به حضور نپذیرفت.|عرض=270px|اندازه خط=12px|شکل‌بندی عنوان=font-size:90%|تراز=چپ|تراز نقل‌قول=راست.|تراز منبع=چپ|گیومه نقل‌قول=بله}}با مشاهده این وضعیت، پالمرستون الکساندر بورنس را راهی کابل و مستر لیچ را راهی قندهار کرد تا از اتحاد امرای آن نواحی با شاه ایران جلوگیری کند.<ref>{{پک|رازنهان|آهنگران|۱۳۹۲|ک=دلایل ناکامی محمدشاه در اعاده حاکمیت ایران بر هرات|ص=۱۳۴}}</ref> همزمان، کولونی و پاتینجر را با لباس مبدل و با نام «ملا مومن» و «سید علوی» راهی هرات کردند تا کامران میرزا را یاری دهند.<ref>{{پک|ناطق|۱۳۶۸|ک=ایران در راه‌یابی فرهنگی|ص=۸۸}}</ref> محمدشاه قنبرعلی‌خان مافی را با هدایایی به کابل فرستاد تا حاکم آن را به همراهی و اطاعت از دولت ایران فرابخواند. یکی از گزارش‌های برونس ذکر می‌کند که فرستاده مذکور به حضور پذیرفته نشد چرا که دوست‌محمدخان رابطه خود با ایران و روسیه را قطع کرده‌است. کامران میرزا که از قصد محمدشاه اطمینان حاصل کرده بود، مجددا فرستاده‌ای را با هدایای پرشمار راهی تهران کرد تا اظهار بندگی نماید. اما حاجی میرزا آقاسی پاسخ داد زمانی که محمدشاه به هرات رسید، کامران میرزا به نزد شاه آید و پس از اظهار انقیاد، مجددا به حاکمیت هرات گماشته شود.<ref>{{پک|رازنهان|آهنگران|۱۳۹۲|ک=دلایل ناکامی محمدشاه در اعاده حاکمیت ایران بر هرات|ص=۱۳۴}}</ref> هنوز محمدشاه در تهران بود که کامران میرزا تعدادی از ایرانیان شهر را کشت و باقی را بیرون کرد. او همچنین راه عبور و مرور بین ایران و هرات را کاملا بست. این کار در عمل، نوعی اعلان استقلال بود.<ref>{{پک|ناطق|۱۳۶۸|ک=ایران در راه‌یابی فرهنگی|ص=۸۸}}</ref> این رویداد، محمدشاه را در تصمیم خود جهت لشکرکشی به شرق مصمم‌تر ساخت.
 
همزمان با این اتفاقات، تحرکات دولت انگلیس ادامه داشت. وزیر مختار آن کشور، در ۱۸۳۶ به دولت ایران هشدار داد در صورتی که ایران در امور افغانستان مداخله کند، دولت انگلیس «سخت اعتراض خواهد کرد.»<ref>{{پک|ناطق|۱۳۶۸|ک=ایران در راه‌یابی فرهنگی|ص=۸۹}}</ref> از مهم‌ترین دلایل مخالفت لندن با لشکرکشی محمدشاه به هرات، ماده ۱۱ [[عهدنامه ترکمنچای]] بود که مطابق آن، روسیه حق داشت در سراسر قلمروی ایران کنسولگری و نمایندگی بازرگانی تأسیس کند اما نباید اعضای آن از ده نفر فراتر رود. این ماده انگلیسی‌ها را نگران می‌ساخت زیرا باعث نزدیکی هرچه بیشتر روس‌ها به هند می‌شد.<ref>{{پک|Amanat|2003|ک=HERAT vi. THE HERAT QUESTION}}</ref> آن‌ها روسیه را در پشت تلاش ایران جهت پس‌گیری هرات می‌دانستند. حتی شایع شد که روس‌ها قصد دارند قره‌باغ و شیروان را بابت این حمله به ایران پس بدهند. مدتی بعد انگلیسی‌ها مجددا به دولت ایران پیام دادند که حمله به هرات را «عملی دشمنانه» تلقی می‌کنند.