=== تنش با عثمانی، احتمال جنگ ===
در زمان فتحعلیشاه، مسائل مختلفی مانند تحریک عشایر مرزی توسط حاکمان بغداد جهت حمله به خاک ایران، منجر به بروز جنگی میان ایران و عثمانی شد که با پیروزی نظامی ایران و انعقاد عهدنامه اول ارزوم در سال ۱۸۲۳ میلادی به پایان رسید. در این عهدنامه تغییری در مرزهای پیشین دو کشور حادث نشد و مرزهای زمان نادرشاه مجدداً به رسمیت شناخته شد. این عهدنامه گرچه به درگیری نظامی پایان داد اما اختلافات بنیادین که مهمترین آن تعیین حدود دو دولت بود را حل و فصل نکرد زیراو مرزآن دو کشور حتی در زمان پادشاهی نادرشاه نیزرا مبهم بود وباقی نمیتوانست مبنای دقیقی باشدگذاشت. اختلافات دیگری مانند بدرفتاری عثمانیان با زائران ایرانی مکانهای مقدس شیعه<ref>{{پک|Volodarsky|1985|ک=Persia's foreign policy|زبان=en|ص=129}}</ref> و تابعیت ایلات مرزی نیز وجود داشت. مسئله مورد اختلاف دیگر رقابت تجاری میان خرمشهر و بصره بود.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref> همچنین بدرفتاری عثمانی با تجار ایرانی یک موضوع جدی بود که به دوره محمدشاهی هم محدود نمیشد. چنانکه در ۱۸۳۶، به طور همزمان در ارزروم، طرابوزان و دیادین از تجار ایرانی «کشته بسیار بر جای گذاشتند.» ایران در واکنش تجار خود را از قلمروی عثمانی فراخواند. چون موضوع به تجارت عثمانی لطمه میزد، قسطنطنیه در پی دلجویی برآمد.<ref>{{پک|ناطق|۱۳۶۸|ک=ایران در راهیابی فرهنگی|ص=۱۴۵}}</ref>
در سال ۱۸۳۷ میلادی، همزمان با نبرد هرات، علیرضاپاشا از فرصت استفاده کرد و به خرمشهر حملهور شد.<ref>{{پک|Volodarsky|1985|ک=Persia's foreign policy|زبان=en|ص=129}}</ref> دولت ایران از طریق جعفرخان مشیرالدوله سفیر ایران در عثمانی مراتب اعتراض خود را ابراز داشت. عثمانیدر معتقدابتدا بودپاسخ کهآمد: علیرضاپاشا«محمره با هدف تأدیب(خرمشهر) طوایفملک بنیلامماست و منتفج از رودتوابع گذشتهاستبصره امااست. حقرعیت اینخود را نداشتهتنبیه کهکردهایم.» بهاما، خرمشهراز حملهوربیم شود.حمله احتمالی ایران به بغداد، سلطان محمودخان خلیفه عثمانی به علیرضاپاشا دستور داد که در امور ایران مداخله نکند و «و از این پس سعی کنید، وضعی که مغایر و مخالف با عهدنامه و شرایط موجود بینالدولتین باشد، پیش نیاید.»{{جعبه نقل قول|عنوان=نامه سفیر انگلیس در قسطنطنیه به دولت عثمانی:|نقلقول=صلاحجویی من آن است که به انورافندی دستور صادر گردد که حمله به کربلا بنا به دستور بابعالی صورت نگرفته... دیگر اینکه تصریح گردد که احتیاطهای لازم برای حفظ جان و مال ایرانیان مرعی شدهاست... رونوشت آن دستورها را برای من و سفیر روسیه ارسال دارید که نزد همقطاران خود در تهران بفرستیم تا برآشفتگی طبیعی دربار شاه را تخفیف دهند.|منبع=|عرض=270px|اندازه خط=12px|شکلبندی عنوان=font-size:90%|تراز=چپ|تراز نقلقول=راست.|تراز منبع=چپ|گیومه نقلقول=بله}}اندک زمانی بعد، سلطان محمودخان درگذشت و اوضاع داخلی عثمانی به دلیل شکست آنان از [[ابراهیم پاشا]] (پسر [[محمدعلی پاشا]]، والی شورشی مصر) بحرانی شد. جعفرخان مشیرالدوله در همین زمان به ایران بازگشت و آقاسی را از اوضاع نامساعد عثمانی آگاه ساخت. دولت ایران با شنیدن این خبر خود را آماده حمله به بغداد و آغاز جنگ جدیدی نمود. [[باب عالی]] از طریق محمدخان کاردار (مصلحتگزار) ایران در قسطنطنیه از تصمیم ایران برای حمله به آن کشور مطلع شد و جهت جلوگیری از بروز جنگ، صارم افندی را با پیشنهاد پرداخت ۳۰۰٬۰۰۰ ریالتومان به عنوان غرامت حمله به خرمشهر راهی ایران کرد.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref> دولت ایران اما این پیشنهاد را نپذیرفت زیرا خسارت ناشی از حمله به خرمشهر را پنج کرور زر میدانستمیدانست، خواستار تنبیه علیرضاپاشا و پرداخت غرامت جداگانه به زائران بود. صارم افندی عنوان کرد که پذیرش این خسارت نیازمند تأیید دولت مرکزی است و به قسطنطنیه بازگشت. عثمانی که از بحران مذکور به سلامت عبور کرده بود، درخواست دولت ایران را رد و مجدداً شروع به پشتیبانی از حملات ایلات مرزی به سرحدات ایران کرد. ایران مجدداً تلاش کرد تا از طریق کانالهای دیپلماتیک عثمانی را از حمایت از ایلات منصرف سازد و در همین جهت خدامرادخان که در قسطنطنیه بود از سوی آقاسی مأموریت رفع کدورت و تنشهای پیشامده یافت.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref>
در ۱۸۴۲، ایران دو سپاه، یکی در سرحدات آذربایجان و دیگری در بوشهر برای حمله به بصره، بسیج کرد.<ref>{{پک|ناطق|۱۳۶۸|ک=ایران در راهیابی فرهنگی|ص=۱۴۸}}</ref> درحالی که جنگ حتمی مینمود، نمایندگان روسیه و انگلیس مداخله کرده و به محمدشاه فشار آوردند تا میانجیگریشان را بپذیرد. ایران پذیرفت و بدین طریق کنفرانس ارزروم سر گرفت.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref> در همان زمان، علیرضاپاشا نیز برکنار شد؛ اما نجیبپاشا، یک سنی متعصب و دشمن ایران، جایگزینش شد. در آغاز 1843، همزمان با آغاز مذاکرات، نجیپپاشا نیروهای خود را به سمت کربلا بسیج کرد و برای ۲۰ روز محله ایرانیان آن شهر را محاصره کرد و در حرم عباس که شیعیان پناه گرفته بودند، «قتلی شنیع روی نمود.»<ref>{{پک|ناطق|۱۳۶۸|ک=ایران در راهیابی فرهنگی|ص=۱۴۹}}</ref> ریچارد کرزن، شاهد عینی ماجرا، نوشت که «توحش عثمانیان قابل وصف نیست.»<ref>{{پک|Volodarsky|1985|ک=Persia's foreign policy|زبان=en|ص=130}}</ref> خبر که به ایران رسید، شفتی به سفارت روسیه خبر داد قصد اعلان جهاد علیه سنیان دارد، اما دولت پیشدستی کرد و حکم به تحریم سفر به عتبات داد. چون مردم همراهی کردند و اقتصاد عثمانی متضرر شد، به دلجویی برآمدند و روحانیون هم رضا دادند که غائله بخوابد. سپس مذاکرات رسما آغازید.
کدورتها به هر صورت رفع نشد و روابط خصمانه باقی ماند. تا اینکه محمودپاشا باباخان والی سلیمانیه از سمت خود عزل و به دربار ایران پناهنده شد. ایران که نمیخواست نفوذ خود بر سلیمانیه را از دست بدهد، پاشای معزول را به همراه نامه ای به قسطنطنیه فرستاد. انتظار ایران این بود که محمودپاشا مجدداً به حاکمیت سلیمانیه گماشته شود. دولت عثمانی برای جلب رضایت ایران احمدپاشا (جانشین محمودپاشا) را عزل کرد، اما محمودپاشا را به سلیمانیه نفرستاد. محمدشاه در جواب طی حکمی به والی کردستان دستور داد که به سلیمانیه حمله کرده، سلطه ایران را مجدداً بر آن ایالت برقرار کند و محمودپاشا را به حاکمیت آن بگمارد. اما توسل ایرانیان به اقدام نظامی نتیجه بخش نبود. در اوج بحران روابط ایران و عثمانی، اتفاقی افتاد که وضعیت را بسیار بحرانیتر ساخت. شورشی در کربلا روی داد و نجیب پاشا وزیر بغداد در کنار سرکوب شورش، شیعیان شهر را نیز قتلعام و آرامگاههای آن شهر مانند [[حرم حسین بن علی]] که مورد احترام شیعیان بودند را غارت کرد. محمدشاه در تلافی این اتفاق تصمیم گرفت که به عثمانی [[اعلان جنگ]] کند. او نیروهای خود را به سمت بینالنهرین فرستاد و درحالی که به نظر میرسید وقوع جنگ جدیدی ناگزیر است، نمایندگان روسیه و انگلیس مداخله کرده و با پیشنهاد برپایی شورایی جهت حل اختلافات دو کشور، خطر برخورد نظامی را رفع کردند.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref>
=== عهدنامه ارزروم ===
{{جعبه نقل قول|عنوان=گزارش لرد کرزن از ارزروم:|نقلقول=سیاست روسیه در موارد دیگر هرچه باشد، در مسئله روابط ایران و عثمانی با انگلستان هم عقیدهاست.|منبع=|عرض=270px|اندازه خط=12px|شکلبندی عنوان=font-size:90%|تراز=چپ|تراز نقلقول=راست.|تراز منبع=چپ|گیومه نقلقول=بله}}انگلیسیها این بیم را داشتند که جنگ میان ایران و عثمانی، هر دو کشور را تضعیف کند. این بیم از آن جهت بود که این دو کشور نقش دولت حائل در برابر [[توسعه طلبی]] [[روسیه تزاری]] را بازی میکردند. جنگ همچنین میتوانست راههای تجاری که از طریق ایران و عثمانی به شرق میرفتند را ناامن کنند. روسیه نیز تمایل نداشت که یک جنگ بزرگ میان ایران و عثمانی روی دهد زیرا ممکن بود به قلمروهای جدید روسها در قفقاز کشیده شود. به همین جهت، دو دولت مذکور در پی میانجیگری برآمدند و زمینه مذاکره میان ایران و عثمانی را فراهم ساختند.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref> اما دولت ایران از حضور این دو کشور در مذاکرات خرسند نبود و دستکم تلاش کرد پای فرانسه را نیز به آن باز کند، اما موفق نشد.▼
[[پرونده:AmirKabir naghashbashi.jpg|بندانگشتی|میرزا تقیخان که بعدها امیرکبیر لقب گرفت، ایران را در کنفرانس ارزروم نمایندگی میکرد.]]
▲انگلیسیها این بیم را داشتند که جنگ میان ایران و عثمانی، هر دو کشور را تضعیف کند. این بیم از آن جهت بود که این دو کشور نقش دولت حائل در برابر [[توسعه طلبی]] [[روسیه تزاری]] را بازی میکردند. جنگ همچنین میتوانست راههای تجاری که از طریق ایران و عثمانی به شرق میرفتند را ناامن کنند. روسیه نیز تمایل نداشت که یک جنگ بزرگ میان ایران و عثمانی روی دهد زیرا ممکن بود به قلمروهای جدید روسها در قفقاز کشیده شود. به همین جهت، دو دولت مذکور در پی میانجیگری برآمدند و زمینه مذاکره میان ایران و عثمانی را فراهم ساختند.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref>
در ۱۵ ربیعالثانی سال ۱۲۵۹ قمری، مذاکرات ارزروم رسماً آغاز شد. ایران در تلاش بود مذاکرات به درازا نکشد و حتی محمدشاه تهدید کرد اگر سریعا «درخواست بر حق ایران» را نپذیرند، به زور اسلحه آن را خواهد گرفت، این مذاکرات مجموعاً ۴ سال و ۲ ماه و ۱ روز طول کشید. صدر هیئت ایران میرزا تقیخان (امیرکبیر آینده) قرار داشت و انورافندی نماینده عثمانی بود. عثمانیان از ابتدا موضعی تهاجمی داشتند و علاوه بر عدم به رسمیت نشناختن حقوق ایران بر شطالعرب، مالکیت ایران بر خرمشهر را زیر سؤال بردند و زهاب و دره کرند را نیز متعلق به خود اعلام کردند.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref> اما دست آخر حق مالکیت ایران بر خرمشهر، کانال حفار و جزیرهالخضر (آبادان فعلی) و قسمتی از ساحل چپ شطالعرب و همچنین آزادی کشتیرانی در این رودخانه را پذیرفتند.<ref>{{پک|Volodarsky|1985|ک=Persia's foreign policy|زبان=en|ص=131}}</ref>
در ۱۵ ربیعالثانی سال ۱۲۵۹ قمری، مذاکرات ارزروم رسماً آغاز شد و مجموعاً ۴ سال و ۲ ماه و ۱ روز طول کشید. صدر هیئت ایران میرزا تقیخان (امیرکبیر آینده) قرار داشت و انورافندی نماینده عثمانی بود. اختیارنامه دو نماینده در ماه صفر همان سال صادر شد. عثمانیان از ابتدا موضعی تهاجمی داشتند و علاوه بر عدم به رسمیت نشناختن حقوق ایران بر شطالعرب، مالکیت ایران بر خرمشهر را زیر سؤال بردند و زهاب و دره کرند را نیز متعلق به خود اعلام کردند. انورافندی رئیس ایل کعب را به ارزروم دعوت کرد تا او در رابطه با حق عثمانی بر شطالعرب به نفع قسطنطنیه شهادت دهد. در سمت مقابل امیرکبیر فرمان سلطان محمدخان، فرمانروای پیشین عثمانی را به عنوان سند به رسمیت شناخته شدن مالکیت ایران بر خرمشهر توسط عثمانی ارائه کرد که در آن جمله «... چون بندر مذکور فیالحقیقه از ممالک دولت ایران است» به چشم میخورد.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref> به نظر سند ارائه شده توسط میرزا تقیخان کافی مینمود و فضای حاکم بر مذاکرات در حضور نمایندگان روس و انگلیسی نیز به سود ایران بود. با این حال عثمانیها از شیخ ثامر، رئیس سابق ایل کعب که به بغداد پناهنده شده بود، خواستند که در حضور نمایندگان روسیه و بریتانیا نسبت به وفاداری خود به دولت عثمانی گواهی دهد. به هر صورت ایران حاضر نبود که از خرمشهر و شطالعرب چشم پوشی کند. نمایندگان انگلیس و روسیه نیز از جهت کلی سیاست ایران به خوبی مطلع بودند. دست آخر، کنفرانس ارزروم منجر به رسمیت شناخته شدن حق مالکیت ایران بر خرمشهر، کانال حفار و جزیرهالخضر (آبادان فعلی) و قسمتی از ساحل چپ شطالعرب و همچنین آزادی کشتیرانی در این رودخانه گردید.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref>[[پرونده:Sultan Abdulmecid Pera Museum 3 b.jpg|بندانگشتی|عبدالمجید اول در زمان مذاکرات ارزروم خلیفه عثمانی بود.|جایگزین=|راست]]موضوع مورد مذاکره دیگر، مالکیت زهاب، زور و سلیمانیه بود. زهاب از زمان امضای [[عهدنامه زهاب]] (معروف به [[عهدنامه قصر شیرین]] در عثمانی) در زمان شاهصفی و مراد چهارم و تأیید مجدد آن توسط نادرشاه و محمود اول و همچنین عهدنامه اول ارزروم، میان دو کشور تقسیم شده بود. اما روابط ایران و عثمانی در وضعیتی بود که زور و سلیمانیه را در موقعیت بسیار ویژه ای قرار میداد. ایران حاکمیت عثمانی بر آن مناطق را پذیرفته بود اما امتیازاتی برای دولت ایران در آن مناطق محفوظ بود. مثلاً در سال ۱۲۲۱ قمری، ایران حاکم معزول شهر زور را مجدداً به آن جایگاه منصوب کرد و ریاست ایل بابان را به او بخشید. جمله «ایلات بابان از آفتاب تابان روشنتر است که نوکر قدیم این دولت بودند» از قائم مقام فراهانی و تلاش محمدشاه برای اینکه محمودپاشا باباخان دوباره به حاکمیت سلیمانیه منصوب شود نیز موید همین موضوع است.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref> این مسئله آن گونه که ایرانیان میخواستند پیش نرفت. میرزا تقیخان مسئله حکومت مشترک ایران و عثمانی بر سلیمانیه را مطرح کرد اما با مخالفت عثمانیان و مواجه شد و ضمناً روسیه و انگلیس هم تمایلی به روی دادن این مسئله نداشتند. در نهایت ایران به ناچار از امتیازات خود در زور و سلیمانیه چشم پوشی کرد و مالکیت عثمانی بر آن مناطق را به رسمیت شناخت.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref>
به هر صورت در جمادیالاول ۱۲۶۲ دو طرح جداگانه، یکی به [[زبان فارسی]] توسط هیئت ایرانی و دیگری به [[زبان ترکی عثمانی]] توسط نمایندگان قسطنطنیه، از عهدنامه تهیه شد. پیش از این نیز چندین طرح دیگر تنظیم شده بود که بر سر آنها اختلافاتی وجود داشت. در این بین اتفاقاتی افتاد که روند مذاکره را مختل کرد. میرزا تقیخان دچار بیماری شد و هنوز بهبود نیافته بود که در ارزروم ناآرامیهایی پیش آمد. خانه او غارت شد و دو تن از همراهانش هم کشته شدند. بدین ترتیب مذاکرات از رجب تا [[ذی قعده]] متوقف شد. انگلیسیها به ایران پیشنهاد دادند که به دلیل بیماری میرزا تقیخان، دولت او را به تهران فرابخواند و نماینده جدیدی بفرستد. اما محمدشاه به توصیه آنان گوش نکرد و میرزا تقیخان در ارزروم ماندنی شد. ادامه مذاکرات منوط به مجازات آشوبگران و پرداخت خسارت نقدی به هیئت مذاکرات کنندگان ایرانی گردید. دولت عثمانی نیز رسماً از ایران پوزش خواست، سیصد تن از آشوبگران را زندانی کرد و یوسفبیک، آجودان مخصوص [[سلطان عبدالمجید]]، به همراه ۱۵٬۰۰۰ تومان وارد ارزروم شد و آن مبلغ را به عنوان غرامت خسارت وارده را پرداخت کرد. مذاکرات از سر گرفته شد و قراردادی شامل مقدمه و ۹ ماده تدوید شد اما کارهای مربوط به مبادله تصدیق نامه حدود یک سال به طول انجامید.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref> دلیل این تأخیر «مبهم بودن» برخی مواد عهدنامه از سوی عثمانی اعلام شد اما در عمل بازگشت پالمرستون به جایگاه [[وزارت امورخارجه]] بریتانیا مسبب این مسئله بود. او پیشتر در زمان حمله ایران به هرات نیز این مقام را داشت و پس از قطع روابط ایران و انگلیس از دیدار با نماینده ایران سر باز زده بود. در این زمان، روابط عثمانی و انگلستان بسیار حسنه بود و پالمرستون سیاست فعالی در حمایت از عثمانی در پیش گرفت.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref>{{محمدشاه (کناری)}}سرانجام پس از مذاکرات طولانی روسیه و انگلیس با عثمانی در قسطنطنیه، دو دولت مذکور نامه مشترکی به دولت عثمانی ارسال کردند و در آن به عثمانیان در رابطه با چهار مسئله طرح شده اطمینان دادند و قرار شد تا این چهار بند به عنوان «ایضاحات چهارگانه» به عهدنامه اضافه شود. بر اساس ایضاحات چهارگانه، حق ایران در اشتراک شطالعرب گرفته میشد و حقوقاش در خرمشهر به حداقل کاهش مییافت و برخلاف توافقات حاصل شده، شطالعرب به غیر از چند جزیره و حق حاکمیت آن به دولت عثمانی واگذار میگردید. طرفین به تاریخ پانزدهم ربیعالثانی ۱۲۶۴ قمری در خانه علیپاشا وزیر امورخارجه عثمانی در حضور سفرای روسیه و انگلیس به مبادله عهدنامه پرداختند. محمدعلی شیرازی، تحت فشار انگلیس و روسیه، عهدنامه مذکور را امضا کرد. ▼
موضوع مورد مذاکره دیگر، مالکیت زهاب، زور و سلیمانیه بود. زهاب از زمان امضای [[عهدنامه زهاب]] میان دو کشور تقسیم شده بود. اما [[محمدعلی دولتشاه|محمدعلی میرزا دولتشاه]] سلیمانیه را که به صورت رسمی بخشی از عثمانی بود در ۱۸۲۶ اشغال نظامی کرده بود و تا این زمان در حاکمیت ایران بود.<ref>{{پک|ناطق|۱۳۶۸|ک=ایران در راهیابی فرهنگی|ص=۱۴۴}}</ref> این مسئله آن گونه که ایرانیان میخواستند پیش نرفت. میرزا تقیخان حکومت مشترک ایران و عثمانی بر شهر را مطرح کرد اما با مخالفت عثمانیان و مواجه شد و ضمناً روسیه و انگلیس هم تمایلی به روی دادن آن نداشتند. در نهایت ایران به ناچار مالکیت عثمانی بر آن مناطق را به رسمیت شناخت.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref>
اما ایران اضافه شدن ایضاحات چهارگانه به عهدنامه را نپذیرفت. محمدشاه رسماً اعلام کرد که سند مذکور هیچ اعتباری ندارد و حاضر نیست آن را بپذیرد. بدین ترتیب اختلافات میان ایران و عثمانی پابرجا ماند و حتی پس از سقوط دولت قسطنطنیه نیز ادامه داشت. بعدها کشور تازه تأسیس عراق وارث این اختلافات با ایران شد.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref> ▼
▲به هر صورت در جمادیالاول ۱۲۶۲ دو طرح جداگانه،اولیه یکیعهدنامه بهتدوین [[زبانشد. فارسی]]قرار توسطشد هیئت ایرانیروسیه و دیگریانگلیس بهنقشهای [[زباناز ترکیمناطق عثمانی]] توسط نمایندگان قسطنطنیه، از عهدنامهمرزی تهیه شد.کنند پیشو ازدو اینکشور نیزهم چندینآن طرح دیگر تنظیم شده بود که بر سر آنها اختلافاتی وجودرا داشتبپذیرند. در این بین اتفاقاتی افتاد که روند مذاکره را مختل کرد.بین، میرزا تقیخان دچار بیماری شد و هنوز بهبود نیافته بود که در ارزروم ناآرامیهایی پیش آمد. خانه او غارت شد و دو تن از همراهانش همتوسط کشتهجمعیت ارزروم «تکه تکه شدند. »<ref>{{پک|Volodarsky|1985|ک=Persia's foreign policy|زبان=en|ص=131}}</ref> بدین ترتیب مذاکرات ازچند رجب تا [[ذی قعده]]ماه متوقف شد. انگلیسیها به ایران پیشنهاد دادند که به دلیل بیماری میرزا تقیخان، دولت اوتقیخان را به تهران فرابخواند و نماینده جدیدی بفرستد. اما محمدشاه به توصیه آنان گوش نکرد و میرزا تقیخان در ارزروم ماندنی شد. ادامه مذاکرات منوط به مجازات آشوبگران و پرداخت خسارت نقدیگردید. به هیئتهر مذاکرات کنندگان ایرانی گردید.روی دولت عثمانی نیز رسماً از ایران پوزش خواست، سیصد تن از آشوبگران را زندانی کرد و یوسفبیک، آجودان مخصوص [[سلطان عبدالمجید]]، به همراه ۱۵٬۰۰۰ تومان وارد ارزروم شد و آن مبلغ را به عنوان غرامت خسارت وارده را پرداخت کرد. مذاکرات از سر گرفته شد و قراردادی شامل مقدمه و ۹ ماده تدویدتدوین شد . امامیرزا کارهایتقیخان مربوطآن بهرا مبادلهامضا تصدیقکرد نامه حدود یک سالو به طولایران انجامیدبازگشت.<ref>{{پک| ابوالحسنیVolodarsky| ۱۳۸۵1985|ک= محمدشاهPersia's قاجارforeign و عهدنامه ارزروم دومpolicy|زبان=en|ص= 132}}</ref> اما کارهای مربوط به مبادله تصدیق نامه حدود یک سال به طول انجامید. دلیل این تأخیر «مبهم بودن» برخی مواد عهدنامه از سوی عثمانی اعلام شد اما در عمل بازگشت پالمرستون به جایگاه [[وزارت امورخارجه]] بریتانیا مسبب این مسئله بود. او پیشتر در زمان حمله ایران به هرات نیز این مقام را داشت و پس از قطع روابط ایران و انگلیس از دیدار با نماینده ایران سر باز زده بود. در این زمان، روابط عثمانی و انگلستان بسیار حسنه بود و پالمرستون سیاست فعالی در حمایت از عثمانی در پیش گرفت.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref> {{محمدشاه[[پرونده:AmirKabir (کناری)}}naghashbashi.jpg|بندانگشتی|میرزا تقیخان که بعدها امیرکبیر لقب گرفت، ایران را در کنفرانس ارزروم نمایندگی میکرد.]]سرانجام پس از مذاکرات طولانی روسیه و انگلیس با عثمانی در قسطنطنیه، دو دولت مذکور نامه مشترکی به دولت عثمانی ارسال کردند و در آن به عثمانیان در رابطه با چهار مسئله طرح شده اطمینانوعده دادند و قرار شد تا اینکه چهار بند به عنوان «ایضاحات چهارگانه» به عهدنامه اضافه شود. بر اساس ایضاحات چهارگانه، حق ایران در اشتراک شطالعرب گرفته میشد و حقوقاش در خرمشهر به حداقل کاهش مییافت و برخلاف توافقات حاصل شده، شطالعرب به غیر از چند جزیره و حق حاکمیت آن به دولت عثمانی واگذار میگردید. طرفین به تاریخ پانزدهم ربیعالثانی ۱۲۶۴ قمری در خانه علیپاشا وزیر امورخارجه عثمانی در حضور سفرای روسیه و انگلیس به مبادله عهدنامه پرداختند. محمدعلی شیرازی، تحتبا فشاردریافت انگلیسرشوهای وقابل روسیه،توجه، عهدنامه مذکور را از جانب شاه امضا کرد. <ref>{{پک|Volodarsky|1985|ک=Persia's foreign policy|زبان=en|ص=132}}</ref>
▲اما ایران اضافه شدن ایضاحات چهارگانه به عهدنامه را نپذیرفت. محمدشاه رسماً اعلام کرد که سند مذکور هیچ اعتباری ندارد و حاضر نیست اضافه شدن آن به عهدنامه را بپذیرد. دولت ایران ابتدا تصمیم گرفت محمدعلی شیرازی را مجازات کند، اما کلنل شیل انگلیسی میانجیگری کرد. انگلیسیها تا پایان عمر محمدعلیخان به او و خانوادهاش مقرری پرداخت کردند. همچنین ایران رشوه عثمانی به او را تا دههها فراموش نکرد و این موضوع بر روابط دو کشور سایه انداخت.<ref>{{پک|Volodarsky|1985|ک=Persia's foreign policy|زبان=en|ص=132}}</ref> بدین ترتیب اختلافات میان ایران و عثمانی پابرجا ماند و حتی پس از سقوط دولت قسطنطنیه نیز ادامه داشت. بعدها کشور تازه تأسیس عراق وارث این اختلافات با ایران شد.<ref>{{پک|ابوالحسنی|۱۳۸۵|ک=محمدشاه قاجار و عهدنامه ارزروم دوم|ص=}}</ref>
=== لغو شکنجه و اعدام ===
[[محمدحسن اعتمادالسلطنه|محمدحسنخان اعتمادالسلطنه]] در صدرالتواریخ مینویسد آقاسی «از افراد واجبالقتل شفاعت میکرد و ابداً میل نداشت خون مردم ریخته شود.» به گفته واتسن، او از شاه دستخطی گرفت که مطابق آن محمدشاه «شکنجه بدنی نسبت به رعایای خود را شدیداً ممنوع کرد.» این موضوع در نوشتههای شواهدشاهدان اروپایی هم هویداست. چنانچه سارتیژ، سفیر فرانسه، ذکر میکند که «اعدام و شکنجه که در حکومتهای پیشین آنچنان سهل و رایج بود، در دوره صدارت آقاسی عملاً لغو شدهاست.» عدم تمایل آقاسی به تنبیه و مجازات در یکی از نامههای خود او به محمدشاه نیز دیده میشود: «قربان خاکپای آسمانآسای همایونت شوم، فاش میگویم و از گفته خود دلشادم… به دهن هفت پشت من زیاد است کدخدای یک ده باشم، چه رسد به حکومت… تنبیه و سیاست کار سلطان است و بنده ملای نادان نمیتونم از حد خود تجاوز کنم.»<ref>{{پک|ناطق|۱۳۶۸|ک=ایران در راهیابی فرهنگی|ص=۳۰}}</ref>
=== ممنوعیت تجارت برده در خلیج فارس ===
|