قرون وسطی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز جایگزینی با اشتباهیاب: فوق الذکر⟸فوقالذکر، بازیابد⟸باز یابد |
|||
خط ۱:
[[پرونده:JuengeresMathildenkreuz.jpg|بندانگشتی|[[صلیب ماتیلدا]]، این صلیب برای ماتیلدا، رئیس صومعهٔ اسن (۹۷۳–۱۰۱۱) ساخته شد. این شمایل مسیح احتمالاً در [[کلن]] یا [[اسن]] ساخته شدهاست.]]
'''قرون وسطی'''،
در [[دوران باستان متأخر]] طی سده های سوم تا پنجم میلادی بتدریج [[امپراتوری روم غربی]] دچار جنگ های داخلی، اختلال در نظام تجاری و اداری، [[کاهش جمعیت]]، پراکندگی جمعیت شهرها، تهاجمات گسترده اقوام بیابانگرد و سکونت جمعیت گسترده ای از آنها شد. این رخدادها نهایتا به [[سقوط امپراتوری روم غربی]] انجامید. سپس قرون وسطی آغازین (سده پنجم تا دهم) فرارسید. در ابتدای قرون وسطی آغازین (سده های پنج تا هفت) در اثر خلأ نظام سیاسی-اداری روم غربی و گسست شبکه تجاری، روندهای فوقالذکر تشدید گردید. حرکت جمعیت های مهاجر در [[دوره مهاجرتها|دورهٔ مهاجرتها]]، از جمله تیرههای مختلف [[ژرمنها]]<nowiki/> منجر به تأسیس پادشاهیهای تازهای بر روی باقیماندههای امپراتوری روم غربی گردید. از سوی دیگر، امپراتوری بیزانس که ادامه دهندهٔ راه امپراتوری روم بود، توانست در شرق مدیترانه به حیاتش ادامه دهد و یک قدرت بزرگ باقی بماند و دوره ای از شکوه اقتصادی و سیاسی را در سده ششم بهخصوص تحت حاکمیت [[ژوستینین یکم]] تجربه کند. اما [[جنگ ایران و بیزانس (۶۰۲–۶۲۸)|جنگ طولانی مدت با ساسانیان]] و سپس [[فتوحات مسلمانان]] در [[آسیا]] و [[شمال آفریقا]]، این امپراتوری را به شدت تضعیف کرد. طی این دوره حیات اقتصادی اجتماعی پررونقی در بیزانس استمرار داشت و مجددا در پایان این دوره در زمان [[باسیل دوم]] به اوج رسید. غرب اروپا، گرچه دستخوش تغییرات اساسی در ساختارهای سیاسی و اجتماعی گردید، اما میراث [[دوران باستان متأخر|دوران باستان متاخر]] بهطور کلی نابود نشد. بیشتر پادشاهیها نهادهای باقیمانده از دوران امپراتوری روم را با یکدیگر ترکیب و حفظ نمودند. صومعهها و راهبها به [[مسیحیسازی]] [[پاگانیسم|کافران اروپایی]] بدون توقف ادامه دادند. [[فرانکها]] توانستند تحت حکومت [[دودمان کارولنژی]]ها [[امپراتوری کارولنژی|امپراتوری کوتاه مدت کارولنژی]] را در قرن هشتم و اوایل قرن نهم میلادی برپا کنند. غرب اروپا بتدریج توان اقتصادی و اجتماعی خود را بازیافت و [[رنسانس کارولنژی]] منجر به رونق دوباره علوم و هنرها گشت. این امپراتوری بیشتر مساحت اروپای غربی را به زیر سلطه خود درآورد، ولی کمی بعدتر بخاطر فشار جنگهای داخلی و یورشهای مهاجمان خارجی همانند: [[وایکینگها]] از شمال، [[مردم مجار|مجارها]] از شرق، و [[سارازن]]ها از جنوب، از پای درآمد و نابود شد. در خاتمه این دوره غرب اروپا میان مجموعه ای از دوک نشین ها و دولتشهرها تقسیم شده بوده و قدرت اصلی معنوی و سیاسی در اختیار پاپ قرار داشت.
|