اردشیر یکم (هخامنشی): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۴۴:
 
== سیاست تفرقه‌اندازی ==
از اواخر سال‌های ۴۰ سده ۵ پ.[[پیش ماز میلاد|پیشامیلاد]]، [[ساتراپ|ساتراپ‌های]] ایرانی شرق [[آسیای صغیر|آسیای کوچک]] دوباره اما با احتیاط، بهدر فکر دستاندیشه یابیدست‌یابی به سواحلساحل‌های غربی افتادند. در ۴۴۰ پ. م. پیسولتس، ساتراپ لیدی،[[لیدیه|لیدی]]، خواست که [[ساموس|جزیره ساموس]] را در [[دریای اژه]] دوباره برای شاه تصرف کند، اما عقب‌نشینی کرد. یک بار دیگر در ۴۳۰ پ. م. پیسرتنس در حمایت از اشراف کولوفن[[کولوفون|کُلُفُن]] دست به اقدامی مشابه زد. اما در ۴۴۷ پ. م. پاخس، سردار آتنی موفق به برگرداندن حکومت به آتنی‌ها شد.<ref>{{پک|رجبی|1386|ک=اردشیر درازدست|ج=2|ص=327-329}}</ref>
 
شورش‌های مداوم مردم کشورهای تابع ایران،[[ایران باستان|ایران]]، همراه با شکست‌های نظامی و نیز طغیان ساتراپ‌ها با کمک سربازهای مزدور یونانی صورت می‌گرفت، اردشیر اولنخست و جانشین‌هایش را مجبور ساخت تا در سیاست‌های خود نسبت به [[یونان باستان|یونان]] تغییری اساسی ایجاد نماید. سیاستمدارهایسیاست‌مدارهای ایرانی که به خوبی با امور مربوط به یونان آشنا بودند، به خوبی می‌دانستند هنگامی که یونان یکپارچه نباشد، برای امپراطوری ایران تهدیدی به‌شمار نخواهد آمد؛ بنابراین ایرانیان سیاست رشوه پردازیرشوه‌پردازی در پیش گرفتند تا سیاستمدارهاسیاست‌مدارها و خطیب‌هایسخنرانان معروف(خطیبان) شناخته‌شده یونانی را بدنام و بی‌اعتبار سازند و اصل شعار «[[تفرقه بینداز و حکومت کن]]» را پیشه خود سازند. جریان یافتن طلاهای ایرانی به سوی یونان، کار خود را کرد و باعث تفرقه یونان گردید. پس از آن ایرانی‌ها شروع کردند تا گام‌های بعدی را بردارند: یک کشور را علیه دیگر تحریک کنند تا آنکه به‌طور کامل آن‌ها را گرفتار یکدیگر سازند و در نتیجهسرانجام وقتیزمانب نداشته باشند که به ایران توجه کنند.<ref>{{پک|داندامایف|1389|ک=تاریخ سیاسی هخامنشیان|ص=337}}</ref>
 
اصولاًدر اصل پراکندگی یونان مربوط می‌شد به مسائلمسایل سیاسی کشورهایی که حکومت [[الیگارشی|اولیگارشی]] (تحت نظر متنفذین) داشتند و گرایش آن‌ها به سوی [[اسپارتا]] بود، دسته دیگر حکومت‌هایی بودند [[دموکراتیک]] که آن‌ها همگی به آغوش [[آتن]] پناه برده بودند. درگیری‌های سیاسی بین آتن و اسپارتا کاهش نیافته بود. دو متحد اسپارتا یکی کورینت[[کورینتس|کورینث]] و دیگری مگا را رقیب تجاری آتن بودند، آن‌ها با مشاهده قدرت گرفتن آتن به اسپارتا اصرار می‌ورزیدند تا با آتن از در جنگ درآیند. در سال ۴۳۱ پیش از میلاد،پ.م. سرانجام [[اتحادیه پلوپونزی|اتحادیه پلوپونسوسی‌هاپلوپونسی‌ها]] دست به جنگ زدند، جنگی که رضایت خاطر کامل ایران را فراهم ساخت. این جنگ تحت رهبری اسپارتا اتحادیه پلوپونسوسی‌هاپلوپونسی‌ها را علیه امپراتوری دریایی آتن وارد جنگ کرد. این جنگ یکی از مخرب‌ترین رویدادهای یونان باستان به‌شمار می‌آید. جنگی که باعث بروز مصیبت‌های فاجعه باری برای سراسر یونان گردید. این جنگ تا سال ۴۰۴ پ. م. دوام یافت. در خلال این جنگ، موقعیت سیاسی آتن چندین بار تغییر یافت. هر دو طرف برای دریافت کمک، دست به دامن ایرانی‌ها شدند و چنین بود که ایران گاه به اسپارتا و گاه به آتن کمک می‌کرد. علاقه ایران تنها به این مسئله، تضعیف دو طرف بود.<ref>{{پک|داندامایف|1389|ک=تاریخ سیاسی هخامنشیان|ص=337-338}}</ref>
 
هنگامی که جنگ آغاز شد در کشورهای گوناگون یونان گسترده جروبحث بین حزب‌های دموکرات و اولیگارشی آغاز شد و نمایندهای این دو حزب،[[حزب]]، به ترتیب گرایش هر حزب به کشور مربوطه، به اسپارتا و آتن رفتند و از آن کشورها خواستند تا با اعزام نیرو، رقیب را شکست دهند.<ref>{{پک|داندامایف|1389|ک=تاریخ سیاسی هخامنشیان|ص=338}}</ref>
 
در آغاز جنگ، آتن تلفات سنگینی داد و خسارت زیادی متحمل شد، زیرا در سال ۴۳۰ پ. م. شهر آتن گرفتار شیوع بیماری [[طاعون]] شد. طبقاز نظردید [[توسیدید|توسیدیدس]] این بیماری واگیردار ابتدادر آغاز در حبشه آغاز شد و سپس به مصر و لیبی سرایت کرد و بعد به قسمتبخش عمده امپراطوری ایران رسید و سرانجام آتنی‌ها را گرفتار کرد.<ref>{{پک|داندامایف|1389|ک=تاریخ سیاسی هخامنشیان|ص=338}}</ref>
 
ولی در آن زمان اسپارتا در وضع و موقعیتیجایگاهی نبود که بتواند شکستی بر آتن تحمیل کند، چون برای اینکه جهت ادامه جنگ نیاز به پول داشت. از آنجا که ایرانی‌ها می‌توانستند بودجه لازمنیازین در اختیار اسپارتا بگذارند، آن‌ها هم بی‌درنگ طلاهای ایرانی را قبولپذیرفتند، کردند، دربه عوضجایش وعده دادند که یونانی‌های آسیای صغیر را دوباره زیر سلطه ایرانی‌ها برمی‌گردانند، ولی اجرای این وعده و پیمان به طولدرازا انجامید. ایران از نیروی روزافزون اسپارتا بیمناک بود. در حالی که ساتراپ‌های آسیای صغیرکوچک هر یک جداگانه با سیاست شخصی خود هدف‌های خویش را دنبال می‌کردند. از سوی دیگر اسپارتا پیمانی را که با شاه بزرگ بسته بود، به تأخیر انداخت، زیرزیرا آن‌ها تصمیم گرفتند که منافع یونانی‌های آسیای صغیر را با آن سرعت به خطر نیندازند. با وجود این اسپارتائی‌ها از ایرانی‌ها خواستند که ناوگان [[فنیقی‌ها]] را برای کمک به متحد آن‌ها پلوپونسوس اعزام دارند و مزد ملوان‌های کشتی‌های پلوپونسوس را بپردازد؛ ولی فعالیت‌ها و روند کار رهبران اسپارتا ناسازگار و متناقض بود. توسیدیدس گزارش داد که در دهانه رود استریمون در تراس آتنی‌ها [[آرتافرنه|آرتافرنس]] را که از طرف اردشیر اول به اسپارتا اعزام دشهشده بود، اسیر کردند. در میان لوازم شخصی وی آتنی‌ها نامه‌ای یافتند که به زبان [[زبان آرامی|آرامی]] نوشته شده بود مبنی بر اینکهاین که شاه نمی‌داند این لاسه‌دائی‌مونی‌ها چه می‌خواهند، زیرا تمام سفیرهای آن‌ها خلاف یکدیگر صحبتسخن می‌کنندمی‌گویند.<ref>{{پک|داندامایف|1389|ک=تاریخ سیاسی هخامنشیان|ص=338-339}}</ref>
 
== اخلاق و صفت‌ها ==