سگکشی: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسیشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴:
| جایزهها =
}}
'''''سگکُشی''''' یک فیلمِ [[تریلر جنایی]] با مایههای [[نئو-نوآر]] ساختهٔ [[بهرام بیضایی]] به سال ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹ است؛ که سال ۱۳۸۰ در سینماهای ایران به نمایش درآمد و [[فهرست پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران|پرفروشترین فیلم سال]] شد. کتابِ فیلمنامهٔ ''سگکشی'' نیز به سال ۱۳۸۰ به قلم بیضایی چاپ شدهاست. این دوازدهمین فیلمِ منتشرشدهٔ بهرام بیضایی است و مانند بیشترِ فیلمهای دیگرش «کاری از [[گروه فیلم لیسار]]». ''سگکشی'' پس از آن ساخته شد که [[بهرام بیضایی|بیضایی]] ده سال امکان فیلمسازی نداشت.<ref>{{پک|طاهری مبارکه|۱۳۸۱|ف= «گزارش سگکشی» از کتاب ''بهرام بیضایی و
''سگکشی'' از فیلمهای مهمّ [[سینمای ایران]] بهشمار میرود و بعضی ناقدان ایرانی وجوهی از این فیلم را با آثار کلاسیک [[تاریخ سینما]] سنجیدهاند. یک گزارش [[بنیاد فیلم بریتانیا]] ''سگکشی'' را از بهترین تریلرهای تاریخ سینما برشمرده است.
خط ۵۸:
}}
{{بهرام بیضایی (نوار کناری)}}
پس از توقّف ساختِ ''[[فیلم در فیلم]]''، طرحِ ''سگکشی'' (با نامِ اوّلیهٔ «از دست رفته») شکل گرفت – سرآغاز دههٔ ۱۳۷۰.<ref>{{پک|امجد|۱۳۷۹|ف=رگهٔ تباهی|ص=۱۶}}</ref> فیلمنامهٔ ''سگکشی'' را [[بهرام بیضایی|بیضایی]] تابستان سال ۱۳۷۱ نوشت.<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۸۶|ف=سالشمار زندگی و آثار بهرام بیضایی|ص=۲۳}}</ref> دربارهٔ چگونگی سفارش گرفتنِ فیلمنامه و نگارش آن، بیضایی گوید: {{نقل قول|سفارشدهنده کلکی را که از کسی یا کسانی راجع به کلاهبرداریهای مالی و داد و ستدها و غیره شنیده بود تعریف کرد و بعد طرحی را که بر اساس آن فکر کرده بود در چهار پنج سطر خواند. . . . کلک اصلی خیلی زنده بود، و طبعاً من به آن برگشتم که به من امکان میداد یک ''[[حقایق دربارهٔ لیلا دختر ادریس]]'' پس از جنگ بنویسم؛ یا حتّی یک ''[[اشغال (فیلمنامه)|اشغال]]'' معاصر. . . . من فیلمنامه را نوشتم و نام موقّتی «سگکشی» هم بر آن گذاشتم. او آمد گرفت برد و خواند و نخواست و کلّی هم به من پرید که این صریح است و اجازه نمیگیرد و گران است و سخت است و غیره. . . . نوشته روی دستم ماند.<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۸۱|ف= «گفتگو با بهرام بیضایی» از کتاب ''بهرام بیضایی و
ولی سپستر به بیضایی پیشنهاد میشود که فیلم را بسازد. وی گفته: {{نقل قول|نسخهٔ خطّی «سگکشی» . . . نمیدانم چطوری دست به دست گشته بود و اوّلین بار در حدود سال هفتادوسه پیشنهاد ساخت یا واگذاری آن را به من دادند مشروط به حذف صحنههایی تا اجازه بگیرد. دلم راضی نشد. بعد از رفتن از ایران و بازگشت . . . [[تهیهکننده]]های زیادی خواستند آن را برایشان بسازم . . . رفتم سرِ ''[[گفتگو با باد]]'' . . . وقتی برگشتم خوشبختانه قضیه اجازه گرفتن فیلمنامه از [[وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی|ارشاد]] رسماً و برای همه منتفی شده بود؛ و در گفتگوی شفاهی . . . با «سگکشی» موافقت کردند.<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۸۱|ف= «گفتگو با بهرام بیضایی» از کتاب ''بهرام بیضایی و
=== کتاب ===
خط ۶۹:
=== فیلمبرداری ===
به گفتهٔ [[شاهرخ سخایی]]، عکّاس فیلم، بنا بوده که فیلمْ [[سیاه و سفید]] تهیّه شود، ولی امکاناتش در ایران نبوده و سرانجام فیلمساز از این خواسته چشم پوشیده.<ref>{{پک|سخایی|۱۳۸۱|ف= «گفتگو با شاهرخ سخایی عکّاس» از کتاب ''بهرام بیضایی و
با این که بیضایی خود تصاویر را نخست در [[دکوپاژ|تقطیع فنّی]] و سپس سر صحنه پشت دوربین تعیین میکرد، با این همه عقیده داشت که [[اصغر رفیعی جم]]، فیلمبردار، با درک درست از تقطیع و تصحیح نورپردازی به فیلم کمک بسیار کرده.<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۸۱|ف= «گفتگو با بهرام بیضایی» از کتاب ''بهرام بیضایی و
صدابردار فیلم، [[جهانگیر میرشکاری]]، نیز زمان کوتاهی پس از پایان فیلم، از زمان آغاز تولید یاد میکند و در همین معنی مینویسد: «باز احساس دانشجویی را داشتم که پس از مدّتها انتظار، به کلاس استادی مسلّم در سینما میرود. همیشه موقع کار با استاد بیضایی این حس غریب را داشتهام و همیشه منتظر یادگرفتن چیزهای تازه از دنیای سحرآمیز سینما بودهام.» وی ''سگکشی'' را «شاهکاری دیگر» از بیضایی برای سینمای ایران شمرده.<ref>{{پک|میرشکاری|۱۳۸۱|ف= «جهانگیر میرشکاری صدابردار» از کتاب ''بهرام بیضایی و
[[ایرج رامینفر]]، طرّاح صحنه و لباس فیلم که در فیلمهای دیگری هم با بیضایی کار کرده، فیلمهای بیضایی را گوشهای از تمام فیلمهایی میداند که امکان ساختنش برای این فیلمساز فراهم نشده. وی توضیح میدهد که مقدار زیادی از فضاهای فیلم به صورت دکور ساخته شده. از نظر رامینفر، ''سگکشی'' با فیلمهای دیگر بیضایی به استثنای ''[[رگبار (فیلم ۱۳۵۱)|رگبار]]'' تفاوت بسیار دارد. او میافزاید «فیلمهایی که بیضایی ساخته من فکر میکنم در تاریخ سینما از لحاظ تکنیک (حالا من کاری به بقیه مسائلش ندارم) خیلی فیلمهای شاخصی هستند. برای اینکه اتفاقاتی تویش افتاده که تا حالا در هیچ فیلمی نیفتاده.»<ref>{{پک|رامینفر|۱۳۸۱|ف= «گفتگو با ایرج رامینفر طرّاح صحنه و لباس» از کتاب ''بهرام بیضایی و
[[چهرهپرداز|چهرهپردازی]] در ''سگکشی'' با [[فرهنگ معیّری]] بود. وی مینویسد: «در تمامی کارهایی که برای بهرام بیضایی انجام دادهام و به خصوص در دو فیلم ''[[مسافران (فیلم ۱۳۷۰)|مسافران]]'' و «''سگکشی''» با تعداد زیادی شخصیت روبهرو بودم. آنچه برایم مطرح بود بازآفرینی این کیفیت بود و نه کثرت. [[سناریو]]هایی بسیار درست با پرسوناژهای دارای شناسنامه برای هر شخصیت و هر فرد حتی برای یک لحظه یا یک تصویر.»<ref>{{پک|معیّری|۱۳۸۱|ف= «فرهنگ معیّری طراح چهرهپرداز» از کتاب ''بهرام بیضایی و
=== موسیقی ===
[[صبا خضوعی]] پیش از ''سگکشی'' در ساختن موسیقی نمایشهای ''[[بانو آئویی (نمایش بیضایی)|بانو آئویی]]'' و ''[[کارنامهی بندار بیدخش]]'' با بهرام بیضایی کار کرده بود. برای ساختن موسیقی ''سگکشی'' ویلیام نیّری دستیاری خضوعی را بر عهده داشت. وی نخست به فیلمساز پیشنهاد [[لایت موتیف]] میدهد، ولی بیضایی نمیپذیرد و سازبندی کمحجم میخواهد. خضوعی به محدودیتهایی اشاره کرده که در کار داشته: یکی این که امکان ورود [[زمینه موسیقایی|تم]] جدیدی جز تمهایی که فیلمساز داده بود نبود و دو دیگر محدودیت زمانی، یعنی کمتر از پانزده روز برای ساخت موسیقی. سرجمع ۲۵ دقیقه از موسیقی خضوعی در ۱۳ پاره از فیلم استفاده شد.<ref>{{پک|خضوعی|۱۳۸۱|ف= «صبا خضوعی آهنگساز» از کتاب ''بهرام بیضایی و
پس از نمایش ''سگکشی''، موسیقی فیلم واکنشهایی برانگیخت. نیما قهرمانی از مجلّهٔ ''[[فیلم (نشریه)|فیلم]]'' موسیقی را «بد و گوشآزار» دانسته و سبب این کیفیت را نه کوتاهیِ آهنگسازان، بلکه اعمال نظر فیلمساز میداند و از [[مجید اسلامی]] نقل میکند که «انگار موسیقی فیلم را کسی با دهان زده و دیگران سعی کردهاند ناشیانه به آن قوام بخشند!»<ref>{{پک/بن|۱۳۹۱|ک=آواهایی در قاب}}</ref> گفتگوی بیضایی با قوکاسیان نیز همین معنی را میرساند؛ یعنی فیلمساز زمزمهای روی [[نوار کاست|نوار]] ضبط کرده و به هر دو آهنگسازِ فیلم داده تا از رویش موسیقی فیلم را بسازند.<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۸۱|ف= «گفتگو با بهرام بیضایی» از کتاب ''بهرام بیضایی و
== نمایش و پس از آن ==
خط ۸۸:
سال ۱۳۸۳ فیلم مستند ''پروندهٔ کوتاهِ سگکشی'' که دربارهٔ پشت صحنهٔ فیلم بود آماده شد.<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۸۶|ف=سالشمار زندگی و آثار بهرام بیضایی|ص=۲۷}}</ref>
دی ماه ۱۳۹۰ بیضایی در گفتگویی در ماهنامهٔ ''[[تجربه (
اردیبهشت ۱۳۹۵ فیلمنامهٔ ''سگکشی'' با کارگردانی [[مجید مظفّری]]، «به نفع بانوان کمبضاعت سینما و تئاتر»، در یک جلسه در [[فرهنگسرای اندیشه]] تهران ذیل برنامههایی به نام «فیلمهایی که دوست داشتیم» بر صحنه خوانده شد.<ref>{{پک/بن|۱۳۹۵|ک=مجید مظفری فیلمنامه بهرام بیضایی را کارگردانی کرد}}</ref>
=== استقبال ===
''سگکشی''، همچنان که بعضی چون شهرام جعفرینژاد پیشبینی میکردند،<ref>{{پک|جعفرینژاد|۱۳۷۹|ف=بهرام بیضائی|ص=۱۱۴}}</ref> فروش چشمگیری داشت و، با ۳۳۰ میلیون تومان در نمایش سینماهای تهران، پرفروشترین فیلم ایران در سال ۱۳۸۰ شد.<ref>{{پک|یاری|۱۳۸۸|ف=مشخصات، داستان و مرور فیلمهای اکرانشده در سال ۱۳۸۸|ص=۳۰۹}}</ref><ref>{{پک/بن|۱۳۸۹|ک=خبرآنلاین: ۶۲ سال با گیشه و مخاطب سینما در ایران / بررسی فیلمهای پر فروش ایرانی از سال ۲۷ تا سال ۸۹}}</ref><ref>{{پک/بن|۵ شهریور ۱۳۸۴|ک=نگاهی اجتماعی به فیلم ''سگکشی''}}</ref><ref>{{پک/بن|۶ اردیبهشت ۱۳۸۷|ک=بهرام بیضائی پس از هشت سال فیلم تازهاش را کلید زد}}</ref> در رأیگیریِ تماشاکنانِ [[جشنوارهٔ فیلم فجر ۱۳۸۰]] ''سگکشی'' برترین فیلمِ همهٔ دورههای گذشتهٔ جشنواره شناخته شد.<ref>{{پک|قوکاسیان|۱۳۸۱|ف= «مقدمه» از کتاب ''بهرام بیضایی و
==== جایزهها ====
خط ۲۶۲:
== دربارهٔ فیلم ==
{{جعبه نقل قول| نقل قول=. . . اما شرافتمندانه بگویم شباهتی میان صحنهٔ آخر «''[[نیمروز (فیلم)|سر ظهر]]''» با صحنهٔ آخر باغستان وجود ندارد. آن مقابله، در شهر میگذرد و این مقابله
[[امیر پوریا]] به یاد آورده که در پایانِ [[جشنوارهٔ فیلم فجر ۱۳۷۹]] که ''سگکشی'' نخستین بار به نمایش همگانی درآمد، هیئت داوران بخش مسابقهٔ سینمای ایران «با اشارهای کموبیش صریح به بهرام بیضایی، در بیانیهٔ نهایی خود به طعنه یادآوری کرد که «میتوان استادی را کمتر به رخ کشید»».<ref>{{پک|پوریا|۱۳۸۰|ف=. . . که خاک در جهان بسیار است!|ص=۷۸}}</ref> مجموعهای سیصدصفحهای از گفتارها و گفتگوها دربارهٔ این فیلم در کتابی به نام ''بهرام بیضایی و
=== تجزیه و تحلیل ===
دربارهٔ نمادپردازی و روایت در ''سگکشی'' نیز بسیار گفتهاند. [[سعید عقیقی]] در گفتگو با [[حمید امجد]] آورده: «هر جا بیضایی توانسته نقبی به اسطوره و موضوعات مورد علاقهاش بزند، بهنظرم موفقتر بوده و واقعیت بهانهای شده برای بازگشت به همان [[درونمایه|تمهای]] آشنا؛ ولی هرجا بیشتر آمده به سطح و مجبور شده داستان واقعی را در خودش حل کند، یا اسطوره و آیین را در واقعیت حل کند، به نظرم نتیجهٔ معکوس گرفته.» عقیقی ''سگکشی'' را از لحاظ تکنیکی فیلم قویتری از ''[[رگبار (فیلم ۱۳۵۱)|رگبار]]'' میداند، وجوهی از شخصیتپردازیهایش را به فیلم ''[[زیستن (فیلم ۱۹۵۲)|زیستن]]''ِ [[آکیرا کوروساوا]] مانند میکند، ولی معتقد است که در ''سگکشی'' «واقعیت بهانهایست برای رسیدن به جهان سمبولیک یا آیینی یا اساطیری»، بهطوریکه در آن «تعادل بینِ سبک و [[درونمایه]] عملاً از بین رفتهاست».<ref>{{پک/بن|۱۳۹۰|ک=از تاریخ و اسطوره خلاصی نداریم گفتگوی حمید امجد و سعید عقیقی دربارهٔ سینمای بهرام بیضایی}}</ref> ([[ابراهیم گلستان]] نیز نمادپردازی آشکار را نقصی از برای فیلمهای بیضایی شمرده.)<ref>{{پک|گلستان|۱۳۹۴|ف=نوشتن با دوربین|ص=۸۵–۸۶}}</ref> امّا حمید امجد بر این باور است که در ''سگکشی'' نیز ردّ پای افسانه و آیین هست و «بیضایی نشان میدهد از تاریخ و اسطوره خلاصی نداریم». وی میافزاید: «ممکن است بعد از دیدنِ هر فیلمی شروع کنیم به شمردنِ نقاطی احتمالاً غیرمنطقی در آن داستان. کسانی اصلاً کارشان این است و حتماً یادمان هست کسانی دربارهٔ ''[[سرگیجه (فیلم ۱۹۵۸)|سرگیجه]]'' [[آلفرد هیچکاک|هیچکاک]] هم از این نکتههای «غیرمنطقی» میگرفتند. برای من این مهم است که در جریانِ دیدنِ فیلم به این چیزها فکر نمیکنیم، و توفیق فیلم به نظرم دقیقاً همین بود که فضایی، ضرباهنگی و لحنی از روایت را شکل میداد که در جریانِ روایت به منطقش فکر نمیکردم. به نظرم موفقیتِ روایت درست همین نقطه است که وقتی در جهانِ درونِ روایت هستیم آن را با جهانِ بیرون از روایت قیاس نکنیم.» امجد این ویژگی را برآمده از خاستگاههای رواییِ بیضایی در [[تعزیه]] و [[افسانه]] و
خسرو دهقان فنّ ''سگکشی'' را مفصّل و شایستهٔ مطالعه شمرده و نوشته: «بیضایی نگرش صنعتی به سینما دارد و فنسالاری برایش اهمیت دارد. همه میدانیم که در زمینهٔ تدوین توانایی دارد و برای خود و دیگران کار کردهاست. برای دوربین و نور دلنگران است و چیزی را به امان خدا رها نمیکند. بندبند مناسبات فنّی فیلم را لحاظ میکند و میکوشد تا بر فیلم تسلّط تکنیکی داشته باشد. به محدودیتها و امکانات دامنهٔ کار صنعت سینمای ایران واقف است و بایدها و نبایدها و شدنیها و نشدنیها را میشناسد.»<ref>{{پک|دهقان|۱۳۸۰|ف=پسزمینه|ص=۹۶}}</ref>
=== در فرهنگ عامّه ===
خط ۲۷۹:
== گروه سازنده ==
=== بازیگران اصلی ===
بیضایی بازیگران ''سگکشی'' را با گرفتن نمونه تصویری برگزید.<ref>{{پک|بیضایی|۱۳۸۱|ف= «گفتگو با بهرام بیضایی» از کتاب ''بهرام بیضایی و
مجید مظفّری، بازیگر نقش ناصر معاصر، بیضایی را به [[رهبر ارکستر]]ی مانند میکند که [[سمفونی]] خودش را اجرا میکند و هر نوازنده در این سمفونی به فراخور توان و استعدادش ساز تخصصی خویش را مینوازد؛ اما به گونهای که او میخواهد و چیزی را مینوازد که او نوشته و نوازنده را به نواختنش گماشته. وی دربارهٔ شیوهٔ کارِ بیضایی با بازیگر در فیلم ''سگکشی'' میافزاید: «نمیخواهم بگویم که بازیگر در دست استاد به مثابه ابزار عمل میکند. نه. بازیگر باید قادر باشد لایههای دروغ شخصیت را بیابد و از درون خود یک شخصیت جدید با خلق و خوی جدید و با نگرش جدید کشف کند و بروز دهد. آقای بیضایی همه تلاش خود را برای این اکتشاف به کار میبندد باقی کار با بازیگر است که چگونه پاسخ بدهد.»<ref>{{پک|مظفری|۱۳۸۱|ف= «گفتگو با مجید مظفری بازیگر نقش ناصر معاصر» از کتاب ''بهرام بیضایی و
رضا کیانیان نیز در مقالهای به نام «مشقت بیضایی بودن» به خاطرات فیلم ''سگکشی'' پرداخته. او بر این باور است که «شیوه تولید سینمای ایران، بیضایی را نمیفهمد»، چراکه بیضایی پیش از فیلمبرداری اجزای فیلم را در ذهن ساخته و بر کاغذ میآورد و [[نما (سینما)|پلان]] به پلان [[دکوپاژ]] کرده و در اختیار همه عوامل میگذارد و هنگام اجرا سر صحنه همان چیزی را میخواهد که از پیش نوشته و گفته. به گفته کیانیان «بیضایی از قبل فیلمش را در ذهن ساختهاست.» وی آورده: «روزی که از دفتر «''سگکشی''» با من تماس گرفتند و خواستند که به آنجا بروم، یک انتظار چندین ساله برای من به پایان رسید. با این که بهرام بیضایی از من خواست برای [[آزمون|تست]] جلوی دوربین ویدئویی او بایستم، اما هیچ شکی نداشتم که در فیلم «''سگکشی''» بازی خواهم کرد؛ و امروز میدانم که در تاریخ سینما، جایی کوچک اما آبرومند دارم.»<ref>{{پک|کیانیان|۱۳۸۱|ف= «مشقت بیضایی بودن» از کتاب ''بهرام بیضایی و
[[داریوش ارجمند]]، بازیگر نقش حاجی نقدی، در گفتگویی برای فیلم مستند ''پروندهٔ کوتاهِ سگکشی'' گفتهٔ خود را هنگام گرفتن سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوّم مرد از دست [[فرامرز قریبیان]] در [[جشنوارهٔ فیلم فجر ۱۳۷۹]] تکرار میکند که «نقش کوچک وجود نداره وقتی نقش کوچک رو بهرام بیضایی نوشته باشه.» این گفته سپستر بارها تکرار شده.<ref>{{پک/بن|تیر ماه ۱۳۹۵|ک= برای ایفای نقش مالک اشتر مبعوث شدم / از هنرجویانم تست نمیگیرم}}</ref> ارجمند برای بازی در این فیلم، که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنوارهٔ فیلم فجر ۱۳۷۹ را نیز گرفت، به جای دستمزد شمع کیک تولَد بیضایی را خواسته و گرفتهاست.<ref>{{پک|ارجمند|۱۳۹۶|ف=با نوشته بیضایی نمیشود بد بازی کرد|ص=۱۰}}</ref>
خط ۲۸۹:
|عنوان=
|گفتاورد=. . . یکی از صحنههایی که خودم خیلی دوستش دارم و تصور میکنم از معدود صحنههایی است که خود واقعی گلرخ را در آن میبینیم صحنهٔ ملاقات سوم گلرخ با فرشته اقتداری است. . . . پیش از گرفتن اولین پلان این صحنه آقای بیضایی به من گفت: «خب، میخوای در این صحنه چه کار کنی؟» گفتم: «در سناریو نوشته گلرخ در جواب سؤال فرشته گریهای جانسوخته میکند». بیضایی گفت: «آره، ولی یادت باشد نباید این گریه از ضعف و ناتوانی و دلسوزی به حال خود باشد؛ بلکه یک انفجار است، خروش و غرشی است از شدت خشم و نفرت و بیزاری. به اینها فکر کن. هرچه محاسبهنشدهتر کار کنی موفقتری و هرچه خودجوشتر بهتر. تمرین هم نمیکنیم. اگر در برداشت اول چیزی به نظرم آمد بار دیگر میگیریم، در غیر این صورت یک برداشت برایم کافی است». بیضایی با گفتن همین چند کلمهٔ ساده تمام مقصود و منظورش از این صحنه را به من منتقل کرد، بهطوریکه همان برداشت اول مورد قبول واقع شد.
|منبع= مژده شمسایی، «گفتگو با مژده شمسایی بازیگر نقش گلرخ کمالی».<ref>{{پک|کیانیان|۱۳۸۱|ف= «گفتگو با مژده شمسایی بازیگر نقش گلرخ کمالی» از کتاب ''بهرام بیضایی و
|تراز= چپ
|عرض= 342px
خط ۴۲۵:
|[[کارگردان فیلم|کارگردان]] || [[بهرام بیضایی]]
|- style="background:#FFF8DC;"
|[[
|- style="background:#FFF8DC;"
|[[تهیهکننده|تهیهکنندگان]] || [[بهرام بیضایی]]
خط ۴۴۴:
== جستارهای وابسته ==
{{درگاه|سینما|فیلم}}
* ''[[خانه عروسک]]''
* ''[[نجاتیافته]]''
سطر ۴۶۵ ⟵ ۴۶۴:
* {{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی= بیضایی|نام= بهرام|پیوند نویسنده=بهرام بیضایی|ژورنال=مجلّه ''سیمیا''|عنوان=سالشمار زندگی و آثار بهرام بیضایی|شماره = ۲|سال=۱۳۸۶|صفحه=۲۸–۱۵ |پیوند=http://www.ensani.ir/fa/content/183312/default.aspx}}
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/625205 بیضایی، بهرام. ''سگکشی''. تهران: انتشارات روشنگران ۱۳۸۰|سایت سازمان اسناد و کتابخانهٔ ملی جمهوری اسلامی ایران]
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = قوکاسیان| نام = زاون|پیوند نویسنده = زاون قوکاسیان| عنوان = بهرام بیضایی و
* {{یادکرد
* {{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی= بیضایی|نام= بهرام|پیوند نویسنده=بهرام بیضایی|ژورنال= [[تجربه (مجله)|تجربه]] |عنوان=سگ کشی آیینهای بود که خودشان را در آن دیدند گفتگو با بهرام بیضایی دربارهٔ تاریخ معاصر، اسطورهها و هنر|شماره = ۷|سال=۱۳۹۰|صفحه= |پیوند=http://www.tajrobehmag.com/article/1074/}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=پوریا|نام=امیر|پیوند نویسنده=امیر پوریا|ژورنال=[[دنیای تصویر]]|عنوان=. . . که خاک در جهان بسیار است! «سگکشی» و پرسشهایی درباره استادی بهرام بیضایی|شماره=۹۹|سال=۱۳۸۰|صفحه=۷۸-۷۹}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=درستکار|نام=رضا|عنوان=بهمن فرمانآرا: زندگی و آثار؛ به انضمام فیلمنامه کامل خانهای روی آب|سال=۱۳۸۱|ناشر=[[انتشارات قطره]]|مکان=تهران|شابک=964-341-173-7}}
|