شیعیان بر مبنای تفسیرِ خاصی از [[تاریخ صدر اسلام|تاریخِ صدرِ اسلام]] و موضوع [[جانشینی محمد]]، [[پارادایم|الگووارهٔ]] خویش از «اسلام واقعی» را مبتنی بر برداشتِ متمایز از اقتدارِمرجعیت دینی که به [[اهل بیت|اهلِ بیتِ]] پیامبر واگذار شده بود، [[پارادایم|الگووارهٔ]] خویش از «اسلام واقعی» را شرحارائه دادند. بعد از [[دعوت عباسی|انقلابِ عباسیان]]، شیعیان بر آن شدند که «اهل بیت» را دقیقتر تعریف کنند تا تنها [[خاندان علی|علویانِ]] فاطمی — هم حسنی و هم حسینی — را دربرگیرد. تا پیش از انقلاب عباسی، تشیع در دو شاخه یا جریانِ اصلیِ [[کیسانیه|کِیْسانیّه]] و [[امامیه|امامیّه]] توسعه یافت که هر کدام تقسیماتِ درونیِ خود را دارند؛ و سپستر، جنبشِ شیعیِ دیگری به بنیانگذاریِ [[زیدیه|زِیْدیّه]] منجر شد. [[غلات|غُلاتِ]] شیعه و نظریهپردازانِ شخصی با گروههای کوچکِ پیروان نیز بودند، که در میانه یا حاشیهٔ جوامعِ مهمِ شیعه وجود داشتند. شاخه یا جناحِ اصلیِ امامیه که بعدها به این نام نامگذاری شد، مانندِ سایرِ شیعیانِ دورهٔ [[امویان]] در [[کوفه]] مستقر بودند، و درحالیکه سیاستی خاموش در حوزهٔ سیاسی اتخاذ کرده بود، بااینحال بر بعضی از دیدگاههای کیسانیه از جمله محکومیتِ سه خلیفهٔ پیش از [[علی بن ابیطالب]] صحّه میگذاشت. در این شرایطْ امامیه، امامت را از طریقِ تنها پسرِ بازماندهٔ [[حسین بن علی]]، [[سجاد|علی بن حسین زَیْنُالْعابِدین]] دنبال کرد. پیروزیِ عباسیان — که با شعار «الرضا من آل محمد» به میدان آمده بودند — سببِ سرخوردگیِ شیعیان شد که همه انتظار داشتند تا یک علوی بهجای یک عباسی موفق به خلافت شود. دشمنی میانِ عباسیان و علویان هنگامی برجسته شد که عباسیان بلافاصله پس از به قدرت رسیدنشان، شروع به آزار و اذیتِ بسیاری از حامیانِ سابقِ شیعه و علویشان کردند و متعاقباً، سخنگویانِ تفسیری [[سنی]] از اسلام شدند. عهدشکنیِ عباسیان با ریشههای شیعیِ خود، سرانجام هنگامی تکمیل شد که خلیفهٔ سوم، مهدی،[[مهدی (خلیفه)|مهدی]]، اعلام کرد که پیامبر عملاً عمویش، [[عباس بن عبدالمطلب|عبّاس بن عَبدُالْمُطَّلِب]] را به جای علی بن ابیطالب بهعنوانِ جانشین منصوب کرده است. در آغاز خلافت عباسی، اکثر پیروانِ [[جعفر صادق]] در ابتدا فرزندِ ارشدش، [[عبدالله بن جعفر|عبداللهِ اَفْطَح]] را بهعنوانِ جانشینش شناخته بودند. پس از درگذشتِ عبدالله، آنها به برادرِ کوچکترش، [[موسی کاظم]] روی آوردند. این شیعیانِ امامی که عبدالله را بهعنوانِ امامِ برحق پیش از موسی کاظم بهرسمیت میشناختند، به [[افطحیه|اَفطَحیّه]] شناخته شدند. موسی کاظم، که بعدها بهعنوانِ هفتمین امامِ شیعیان در نظر گرفته شد و عبدالله را از فهرستِ امامانشان حذف کرد،شد، بهزودی با بیعتِ اکثریتِ شیعیانِ امامی از جمله برجستهترین دانشمندان از اصحابِ جعفر صادق مواجه شد. پس از قتلِ او، بسیاری از هوادارانش او را امامِ هفتم و آخرِ خود دانستند که بهعنوانِ [[مهدی|مَهدی]] باز خواهد گشت. این گروه از شیعیانِ امامی که فرقهٔ قابلتوجهی دیگر در کوفه تشکیل دادند، بهنامِ [[واقفیه|واقِفیّه]] شناخته شدند. بااینحال، گروه دیگری از پیروانِ موسی کاظم، پسرش علی بن موسی الرّضا، را بهعنوانِ امام جدیدشان تصدیق کردند که پس از آن، بهعنوانِ هشتمین امامِ شیعیان در نظر گرفته شد. شیعیانِ علی بن موسی الرّضا، خطِّ امامت را در سه نسلِ دیگر در فرزندانش تا امام یازدهمشان، [[حسن عسکری|حسن عَسکَری]] با اختلافاتِ جزئی دنبال کردند. این امامان نیز به بغداد یا [[سامرا|سامَرّا]] برده شدند و از نزدیک، تحتِ مراقبتِ عباسیان بودند.<ref>{{پک|Daftary|2010|ف=Varieties of Islam|ک=Cambridge History of Islam|ص=106, 109–112, 114|زبان=en}}</ref>