| پانویس=
}}
'''''ربهکا''''' ([[زبان انگلیسی|انگلیسی]]: Rebecca) نام فیلمی است آمریکایی به کارگردانی [[آلفرد هیچکاک]] و تهیهکنندگی [[دیوید سلزنیک]] که در ۱۹۴۰ ساخته شده و جوایز اسکار بهترین فیلم و بهترین فیلمبرداری را ازآن خود ساخته استساختهاست. این فیلم که بر اساس رمان روانشناسانه و پر از تعلیق ''[[ربکا (رمان)|ربهکا]]''، اثر نویسندهٔ انگلیسی [[دافنه دوموریه]] ساخته شده استشدهاست اولین فیلم آمریکایی هیچکاک و اولین همکاری مشترک او با دیوید سلزنیک محسوب میشود. سر لارنس الیویه، جوان فانتین و جودیت اندرسون نقشهای اصلی را در این فیلم بازی میکنند.
== خلاصه داستان ==
ندیمهای جوان در مونت کارلو با مرد جوان ثروتمندی به نام ماکسیم دو وینتر که همسرش ربهکا را به تازگی از دست داده استدادهاست آشنا میشود. آندو عاشق یکدیگر شده و ازدواج میکنند. ماکسیم همسرش را به عمارت باشکوه ماندرلی میآورد اما خدمتکاران که هنوز به همسر اول ماکسیم که به طرز مشکوکی جان داده استدادهاست وفادارند، خانم دو وینتر جدید را با بیمیلی به عنوان بانوی خانه میپذیرند. اما در رآس آنان خانم دانوِر، ندیمهٔ وفادار ربهکاست که بانوی زیبارویش را همچنان میستاید و برخوردی سرد و ترسناک با بانوی جدید خانه دارد. ▼
خانم دو وینتر جدید که مرعوب خانم دانور شده استشدهاست کمکم به شک میافتد که آیا ازدواج او با ماکسیم کار درستی بوده استبودهاست یا خیر. با این وجود رفتاری طبیعی در پیش میگیرد و از همسرش میخواهد تا جشن بالماسکهای را در عمارت ماندرلی برگزار کنند. ماکسیم با بیمیلی میپذیرد و خانم دو وینتر جوان سرگرم تهیهٔ لباسی برای خود میشود. خانم دانور به او پیشنهاد میدهد تا لباسی همچون لباس کارولین دو وینتر، یکی از اجداد خانواده که پرترهاش بر دیوار آویزان است تهیه کند و او نیز چنین میکند. در شب جشن ماکسیم از دیدن لباس همسرش عصبانی میشود و خانم دو وینتر میفهمد که ربهکا نیز چنین لباسی را پوشیده بوده و خانم دانور نیز از این موضوع مطلع بوده استبودهاست. خانم دانور به او میفهماند که هرگز نمیتواند جای ربهکا را بگیرد و تا آنجا پیش میرود که خانم دو وینتر تصمیم به خودکشی میگیرد. اما با برخاستن هیاهویی به حال خود بازمیگردد. ▼
▲ندیمهای جوان در مونت کارلو با مرد جوان ثروتمندی به نام ماکسیم دو وینتر که همسرش ربهکا را به تازگی از دست داده است آشنا میشود. آندو عاشق یکدیگر شده و ازدواج میکنند. ماکسیم همسرش را به عمارت باشکوه ماندرلی میآورد اما خدمتکاران که هنوز به همسر اول ماکسیم که به طرز مشکوکی جان داده است وفادارند، خانم دو وینتر جدید را با بیمیلی به عنوان بانوی خانه میپذیرند. اما در رآس آنان خانم دانوِر، ندیمهٔ وفادار ربهکاست که بانوی زیبارویش را همچنان میستاید و برخوردی سرد و ترسناک با بانوی جدید خانه دارد.
در طبقهٔ پایین میشنود که قایقی را از زیر آب بیرون کشیدهاند و جسد ربهکا را در آن یافتهاند. او که شگفتزده شده از ماکسیم میشنود که جسدی را که قبلاً به جای ربهکا شناسایی کرده بوده هم او نبوده و به عمد چنین گفته بوده استبودهاست. سپس برایش توضیح میدهد که او و ربهکا از ابتدا از یکدیگر متنفر بودند ولی به خاطر خانواده قرار گذاشته بودند تا همچون یک زوج واقعی در جمع حاضر شوند. با این وجود ربهکا کمکم رفتاری بیخیالانه در پیش گرفت و ماکسیم فهمید که او پنهانی با پسرعمویش جک ارتباط دارد. یک شب که ربهکا در کلبهٔ ساحلی منتظر آمدن جک بود با ماکسیم روبرو میشود و به او میگوید که از جک حامله است. در حین بگومگوی آندو با یکدیگر پای ربهکا سر خورده و به دلیل اصابت سرش بر زمین جان خود را از دست میدهد. ماکسیم که چنین میبیند او را در قایقی گذاشته و آنرا غرق میکند. ▼
▲خانم دو وینتر جدید که مرعوب خانم دانور شده است کمکم به شک میافتد که آیا ازدواج او با ماکسیم کار درستی بوده است یا خیر. با این وجود رفتاری طبیعی در پیش میگیرد و از همسرش میخواهد تا جشن بالماسکهای را در عمارت ماندرلی برگزار کنند. ماکسیم با بیمیلی میپذیرد و خانم دو وینتر جوان سرگرم تهیهٔ لباسی برای خود میشود. خانم دانور به او پیشنهاد میدهد تا لباسی همچون لباس کارولین دو وینتر، یکی از اجداد خانواده که پرترهاش بر دیوار آویزان است تهیه کند و او نیز چنین میکند. در شب جشن ماکسیم از دیدن لباس همسرش عصبانی میشود و خانم دو وینتر میفهمد که ربهکا نیز چنین لباسی را پوشیده بوده و خانم دانور نیز از این موضوع مطلع بوده است. خانم دانور به او میفهماند که هرگز نمیتواند جای ربهکا را بگیرد و تا آنجا پیش میرود که خانم دو وینتر تصمیم به خودکشی میگیرد. اما با برخاستن هیاهویی به حال خود بازمیگردد.
با پیدا شدن جسد واقعی، پلیس به ماکسیم مظنون شده و او را به جرم قتل ربهکا بازداشت میکند. در پرسش از دکتر ربهکا معلوم میشود که او حامله نبوده، بلکه سرطان داشته و چون به زودی بر اثر آن از پای در میآمده استدرمیآمدهاست به شوهرش دروغ گفته تا خشمگین شده و او را بکشد. ماکسیم آزاد شده و به خانهاش باز میگرددبازمیگردد اما میبیند که عمارت ماندرلی در میان شعلههای آتش میسوزد. ماکسیم همسرش را مییابد و از سلامت او مطمئن میشود اما خانم دانور که خانه را به آتش کشیده استکشیدهاست در میان آتش میسوزد و میمیرد. ▼
▲در طبقهٔ پایین میشنود که قایقی را از زیر آب بیرون کشیدهاند و جسد ربهکا را در آن یافتهاند. او که شگفتزده شده از ماکسیم میشنود که جسدی را که قبلاً به جای ربهکا شناسایی کرده بوده هم او نبوده و به عمد چنین گفته بوده است. سپس برایش توضیح میدهد که او و ربهکا از ابتدا از یکدیگر متنفر بودند ولی به خاطر خانواده قرار گذاشته بودند تا همچون یک زوج واقعی در جمع حاضر شوند. با این وجود ربهکا کمکم رفتاری بیخیالانه در پیش گرفت و ماکسیم فهمید که او پنهانی با پسرعمویش جک ارتباط دارد. یک شب که ربهکا در کلبهٔ ساحلی منتظر آمدن جک بود با ماکسیم روبرو میشود و به او میگوید که از جک حامله است. در حین بگومگوی آندو با یکدیگر پای ربهکا سر خورده و به دلیل اصابت سرش بر زمین جان خود را از دست میدهد. ماکسیم که چنین میبیند او را در قایقی گذاشته و آنرا غرق میکند.
▲با پیدا شدن جسد واقعی، پلیس به ماکسیم مظنون شده و او را به جرم قتل ربهکا بازداشت میکند. در پرسش از دکتر ربهکا معلوم میشود که او حامله نبوده، بلکه سرطان داشته و چون به زودی بر اثر آن از پای در میآمده است به شوهرش دروغ گفته تا خشمگین شده و او را بکشد. ماکسیم آزاد شده و به خانهاش باز میگردد اما میبیند که عمارت ماندرلی در میان شعلههای آتش میسوزد. ماکسیم همسرش را مییابد و از سلامت او مطمئن میشود اما خانم دانور که خانه را به آتش کشیده است در میان آتش میسوزد و میمیرد.
== ناگفتههای فیلم ==
*این فیلم اولین و تنها فیلم آلفرد هیچکاک می باشد که برنده اسکار بهترین فیلم شده.
*هیچکاک چندین سال زودتر تصمیم داشت تا این رمان را تبدیل به فیلم کند اما موفق به گرفتن امتیاز این کار نشده بود.
*خانم دانورس هیچگاه در حال راه رفتن دیده نمی شود، به نظر می رسد که وی مانند روح روی زمین پرواز می کند. هیچکاک خواسته تا تماشاچیان خانم دانورس را همواره از دید کاراکتر دلواپس جوآن فونتاین ببینند، و این باعث شده تا هر بار که ناگهان سر و کله خانم دانورس پیدا می شود بیننده احساس ترس کند.
*در رمان برای مرموز شدن داستان خانم دوینتر اسم ندارد، در فیلم هم این نکته رعایت شده.
*بیش از 20 بازیگر برای نقش خانم دوینتر تست دادند، از جمله ویوین لی که لارنس اولیویر به خاطر رابطه اش با خانم لی در آن زمان اصرار داشت تا نقش به او برسد. اما در نهایت نقش به جوآن فونتاین تازه کار رسید.
*"ربکا" دومین اقتباس آلفرد هیچکاک از روی آثار دفنه دو موریه می باشد، اولین اثر "مسافرخانه جامائیکا" بود.
*در فیلمنامه اصلی نام کاراکتر خانم دوینتر برای ادای احترام به نویسنده رمان "دفنه" بوده. اما با مخالفت تهیه کننده سلزنیک، این اسم مورد استفاده قرار نگرفته.
*با وجود گشتن بیشتر خاک آمریکا و نیو انگلند اما سلزنیک نتوانست مکانی را که نشان دهنده عظمت ماندرلی باشد را پیدا نکرد، بنابراین ناچار شد تا از مینیاتور استفاده کند.
*در سال 1944 ادوینا لوین مکدونالند از دیوید سلزنیک و دفنه دو موریه به خاطر سرقت ادبی شکایت کرد. وی مدعی بود که فیلم بر اساس رمان خودش "پنجره کور" ساخته شده و به دنبال دریافت خسارت بود.
*از آنجایی که لارنس اولیویر نتوانست نقش خانم دوینتر را برای دوست دخترش بگیرد با جوآن فونتاین خیلی بد رفتار می کرد و همین باعث سر خوردگی جوآن شد. اما کار به همین ختم نشد و هنگامی که هیچکاک این قضیه را فهمید از همه ی عوامل فیلم خواست تا جوآن را سرزنش کنند که نقش را از ویوین لی دزدیده تا وی سر خورده و خجالتی شود و از همه بترس، درست همان چیزی که هیچکاک از کاراکتر وی می خواست!
*این اولین همکاری هیچکاک و سلزنیک بود و از همین اولین فیلم هیچکاک با دخالت های سلزنیک مشکل داشت.
*بعد از فروش خوب این فیلم در اسپانیا نوعی خاص کت که جوآن فونتاین در طول فیلم می پوشید با نام "rebaccas" مد شد. هنوز هم به این نوع لباس"rebecca" گفته می شود.
*به خاطر فضای تاریک کتاب هیچکاک اصرار داشت تا فیلمبرداری به صورت سیاه و سفید باشد.
*هنگام نگارش فیلمنامه هیچکاک تغییرات زیادی را بر روی کاراکتر خانم دانورس انجام داد، از جمله که گذشته خانم دانورس در فیلم آشکار نمی شود.
*این یکی از معدود فیلمهایی است که قبل از فیلم همشهری کین از تکنیک فیلمبرداری deep focus استفاده می کند.
*آلفرد هیچکاک بر روی دست خط نامه هایی که کاراکترها می نوشتند بسیار حساس بود و دست خط آن ها را بر اساس شخصیتشان انتخاب کرده بود.
*طبق خواست هیچکاک، جودیت اندرسون در نقش خانم دانورس به ندرت پلک میزند.
*سلزنیک اصرار داش تا دود ناشی از سوختن ماندرلی به صورت حرف R در آید، اما هیچکاک معتقد بود اینکار فاقد ظرافت می باشد. بنابر این هنگامی که سلزنیک سرگرم ساخت فیلم بر باد رفته بود، هیچکاک ای سکانس را تغییر داد و تدوین فیلم را طوری انجام داد که سلزنیک نتواند در فیلم دست ببرد.
== بازیگران ==
|[[سی اوبری اسمیت]] || کلنل جولیان ||
|-
|[[فلورنس بیتس]] || خانم ادیت فان هاپر ||زنی که همسر دوم ماکسیم در اول داستان ندیمه او بوده استبودهاست
|-
|[[آلفرد هیچکاک]] || مرد بیرون کیوسک تلفن || در عنوانبندی نیامده است
| ناشر = خبرگزاری کتاب ایران
}}
[https://moviemag.ir/cinema/other/classic-cinema/5434-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3%DB%8C%DA%A9-%D8%B1%D8%A8%DA%A9%D8%A7-rebecca مووی مگ]
== پیوند به بیرون ==
|