گویش کلارستاق: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
این گویش طبق منابع مذکور زیر مجموعه مازندرانی یا کاسپین مرکزی طبقه بندی شده |
||
خط ۱۵:
|image=}}
'''گویش کلارستاق''' در منطقه [[کلارستاق]] تکلم میشود. نظرات گوناگونی در بین زبانشناسان در مورد طبقهبندی این گویش وجود دارد. در کتاب [[راهنمای زبان های ایرانی]] که به ویراستاری [[رودیگر اشمیت]] منتشر شده،گویش بومی مناطق از [[چالوس]] تا خود [[تنکابن]] (گویش منطقه کلارستاق) گویشی از [[زبان مازندرانی]] میباشد<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= اشمیت |نام=رودیگر | پیوند نویسنده =رودیگر اشمیت |کتاب=راهنمای زبانهای ایرانی |کوشش= ترجمه زیر نظر [[حسن رضایی باغ بیدی]] |صفحه =صفحه ٤٩٠ جلد دوم |ناشر=انتشارات ققنوس |مکان =تهران |سال =١٣٨٢ |شابک=964-311-488-0}}</ref> طبق [[دانشنامه ایرانیکا]] به نقل از دونالد استیلو در بین تنکابن و کلاردشت گویشها حالت انتقال بین گیلکی و مازندرانی دارند؛ و آن را شاخه ای زبانی مجزا از گیلکی و مازندرانی طبقهبندی کردهاند.گویشهای بومی کلارستاق و تنکابن را بدین ترتیب میتوان چنانکه [[دونالد استیلو]] پیشنهاد میکند، یک گروه زبانی مجزا درون پیوستار گفتاری در طول مناطق ساحلی و ارتفاعات کرانهٔ خزر دانست. این گروه حدوداً بین [[کلاردشت]] در شرق، و [[رامسر]] در غرب کشیده شده است و زین رو توسط دونالد استیلو کاسپین مرکزی تعیین شده است با وجود این اتفاق نظر بر سر آن کم است.<ref>http://www.iranicaonline.org/articles/kalarestaq-2-restored</ref>
همچنین طبق کتاب '''واژهنامه بزرگ تبری''' گویشی که در منطقه کلارستاق شامل چالوس و تنکابن شرقی (کلارستاق باستانی، برخی از روستاهای کوهپایه ای منطقه بیرون بشم و لنگا و نواحی جلگه ای از آب چالوس و عباسآباد و رودخانه نشتا به مرکزیت عباسآباد) تکلم میشود گویشی از زبان مازندرانی میباشد.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= نصری اشرافی |نام=جهانگیر | پیوند نویسنده = |کتاب=واژهنامه بزرگ تبری |کوشش= حسین صمدی و سید کاظم مداح و کریم الله قائمی و علی اصغر یوسفی نیا و محمود داوودی درزی و محمد حسن شکوری و عسکری آقاجانیان میری و ابوالحسن واعظی و ناصر یداللهی و جمشید قائمی و فرهاد صابر و ناعمه پازوکی |صفحه =صفحات ۲۷ و ۳۰ جلد اول |ناشر=اندیشه پرداز و خانه سبز |مکان =تهران |سال=۱۳۷۷|شابک=۹۶۴۹۱۱۳۱۵۰}}</ref>
زبان مازندرانی زبانی است که در استان مازندران و قسمت هایی از استان های گلستان ، سمنان ، تهران و البرز رایج است. مازندرانی استان مازندران به سه گویش غربی ، مرکزی و شرقی تقسیم می گردد. گویش طبری چالوس (کلارستاقی) جز گویش غربی مازندرانی محسوب می شود. گویش مازندرانی غربی در محدوده میان چالوس و تنکابن گویش می شود. <ref>{{پک|دکتر فرزاد بختیاری مرکیه|۱۳۹۵|ک=تاریخ کنفرانس بین المللی =بررسی مسائل جاری زبان ها، گویش ها و زبانشناسی14_15|ص=۱}}</ref>
گویش کلارستاقی از سمت شرق با لهجه طبری کجوری در شهرستان [[نوشهر]] و از سمت غرب با گویش تنکابنی در شهر [[تنکابن]] هم جوار است.<ref>[http://www.iranicaonline.org/articles/dimli DIMLĪ in Encyclopædia Iranica = Linguistic position of Dimlī. After their migration in the Middle Ages, for almost a millennium the Dimlīs had no direct contact with their closest linguistic relatives. Nevertheless, their language has preserved numerous isoglosses with the dialects of the southern Caspian region, and its place in the Caspian dialect group of Northwest Iranian is clear. The Caspian dialects comprise Ṭālešī, Harzan(d)ī, Gūrānī, Gīlakī, Māzandarānī, and some dialects in Tātī-speaking areas and in the area around Semnān. Historically the Caspian dialects belong to the “Northwest Iranian group of languages” and are related to Parthian (see Windfuhr). The isoglosses are of historical phonetic, morphological, and lexical order], Garnik Asatrian</ref><ref>[http://www.ghandchi.com/iranscope/Anthology/KavehFarrokh/farrokh5.htm in Variations of the language of "Pahalvi" are still spoken among Iranians.The Kurds of Iran as well as many Kurds of Turkey and Iraq speak variations of Pahlavi. Turks cannot understand Kurdish and require interpreters to communicate with Kurds who speak Sorani and/or Kurmanjii (variations of Pahalvi amongst Kurds). The people of northern Iran speak variations of Pahalvi as well - Mazandarani and Gilani for example. Baluchi in southeast Iran also has Pahlavi elements (e.g. Ahsen "Iron" or "Eisen" in English and Ahsan in Pahlavi - "Ahsen" is not "Iron" in Turkish)], By Dr. Kaveh Farrokh</ref>
|