شاهنشاهی هخامنشی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ابرابزار |
جز ←تاریخ: اصلاح اشتباه تایپی |
||
خط ۱۳۵:
داریوش سوم توسط بسوس، شهربان بلخ دستگیر شد و زمانی که اسکندر به هگمتانه رسید، دیگر شاهنشاه ایرانی کشته شده بود. پس از مرگ داریوش، بسوس خودش را [[اردشیر پنجم]] خواند و مدعی شاهنشاهی ایران شد و سپس به سمت آسیای مرکزی به راه افتاد. یونانیان میگویند که او جسد داریوش را در راه گذاشت و اسکندر آن را پیدا کرده و دستور داد تا وی را با احترام به تختجمشید بفرستند. اسکندر که بیم آن را داشت که بسوس در سرزمینهای ایرانی شرقی قدرت را در دست بگیرد،<ref>{{cite book|author=Theodore Ayrault Dodge|title=Alexander: a history of the origin and growth of the art of war from the earliest times to the battle of Ipsus, B.C. 301, with a detailed account of the campaigns of the great Macedonian|url=https://books.google.com/?id=0RcwAAAAYAAJ|year=1890|publisher=Houghton, Mifflin & Co.|page=438}}</ref> بدون معطلی به آن سمت به راه افتاد و وی را دستگیر کرد. او سپس دادگاهی تشکیل داد و بسوس را به یک مرگ «دردناک و وحشیانه» محکوم کرد.<ref>{{cite book|author=William Smith|title=A smaller history of Greece: from the earliest times to the Roman conquest|url=https://books.google.com/?id=vPQVAAAAYAAJ|year=1887|publisher=Harper & Brothers|page=196}}</ref>
به قدرت رسیدن اسکندر مقدونی تأثیر چندان زیادی در امپراتوری هخامنشی ایجاد نکرد و بسیاری از مورخان امروزی، او را «آخرین شاهنشاه هخامنشی» برمیشمارند<ref>{{cite book|author=Pierre Briant|author2=Amélie Kuhrt|author3=Amélie Kuhrt|title=Alexander the Great and His Empire: A Short Introduction|url=https://books.google.com/?id=ziEp4kjhW9AC|date=26 July 2010|publisher=Princeton University Press|isbn=978-0-691-14194-7|pages=183–85}}</ref> و با مرگ او در سال ۳۲۳ پیش از میلاد بود که این امپراتوری تجزیه گردید و از بین رفت. پس از تجزیه امپراتوری، دولتهای بیشماری در سرزمینهای سابق شاهنشاهی هخامنشی سر برآوردند که بزرگترین آنها - که جهان ایرانی را نیز تحت کنترل خود داشت - امپراتوری سلوکی بود. یک قرن و نیم بعد، ایرانیان [[شاهنشاهی اشکانی|
=== دلایل سقوط ===
از بزرگترین دلایل سقوط شاهنشاهی هخامنشی، بار سنگین مالیات بر دوش شهربانیها بود که سرانجام به یک
از دیگر دلایل سقوط امپراتوری، عدم موفقیت در ایجاد یک هویت ملی بود. در واقع این شاهنشاهی که به رواداری خود معروف بود، هرگز تلاشی برای ساخت یک هویت مشترک برای سرزمینهای خود که از شمال آفریقا تا شمال هند در امتداد بودند، نکرد<ref>Will Durant, ''Our Oriental Heritage,'' Simon and Schuster, Inc. , New York, 1935, p. 382</ref> و این مسئله در دراز مدت تأثیر خود را نشان داده و با اولین بحران جدی، امپراتوری محکوم به سقوط گردید.<ref>R.L. Fox, ''The Search For Alexander'', Little Brown and Co. , Boston, 1980, pp. 121–22</ref>[[پرونده:Tachar-palace (6).tif|بندانگشتی|راست|200px|کتیبهٔ سهزبانیِ خشایارشا بر جرز غربی ایوان جنوبیِ [[کاخ تچر]]]]
|