فیل در تاریکی: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌شده][نسخهٔ بررسی‌شده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز v2.02b - پروژهٔ چک‌ویکی (دارای نویسه‌های نادرست که باید جایگزین شوند)
برچسب: WPCleaner
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: پنجری⟸پنچری
خط ۷۵:
'''یکشنبه'''– جلال امین [[تعمیرگاه خودرو|گاراژداری]] در چهارراه سیروس است، دو فرزند به نام‌های زهرا و علی دارد و نام همسرش عصمت است. او منتظر است برادرش حسین از آلمان برسد. صبح همان روز، دزد [[پیکان (خودرو)|پیکانش]] را جلوی خانه زده‌است. تلفنی به زنش می‌گوید برادرش در راه است و دارد از راه زمینی به ایران می‌آید.
 
'''دوشنبه'''– حسین با اتومبیل [[مرسدس-بنز دبلیو۱۱۶|بنز ۲۸۰ اس]] می‌رسد تهران. ماشین را می‌گذارد تعمیرگاه و با ماشین جلال می‌روند خانه. نیکُلا [[تعمیرکار خودرو|مکانیک]] [[ارمنی‌های ایران|ارمنی]] گاراژ جلال و همسرش ژانِت هم به خانهٔ جلال می‌روند. حسین در مورد چند ایرانی صحبت می‌کند که در استانبول با آنها آشنا شده و یک‌بار در راه کمک کرده‌اند پنجریپنچری ماشینش را بگیرد و یک‌بار هم در گمرک به او پول قرض داده‌اند. مُصَیّب دربان گاراژ زنگ می‌زند که دزدها قفل گاراژ را شکسته‌اند و می‌خواسته‌اند دزدی کنند که او رسیده و پلیس خبر کرده. جلال و نیکلا می‌روند گاراژ و با پلیسی که دنبال دزدها کرده صحبت می‌کنند. چیزی دزدیده نشده و دزدها سوار بر [[رنج‌روور]] فرار کرده‌اند.
 
'''سه‌شنبه'''– یک ستوان با پلیسی که شب دزدی به گاراژ آمده به دفتر جلال می‌آیند و در مورد اتفاقات دیروز سؤال می‌پرسند. کمی بعد زنی به نام مهستی گنجوی با یک [[آلفا رومئو ۲۰۰۰]] زرد که از [[کاپوت (خودرو)|کاپوتش]] بخار بلند می‌شود، وارد گاراژ می‌شود. نیکلا می‌گوید ماشین تا فردا کار دارد و مهستی به بنز اشاره می‌کند و می‌پرسد فروشی است یا نه. در همین زمان یک [[فولکس قورباغه‌ای|فولکس واگن]] پرسروصدا وارد گاراژ می‌شود. نام راننده علی میرزاده است که خودش را سعدی شیرازی معرفی می‌کند. جلال متوجه می‌شود زن در فاصله بیرون رفتن او از دفتر، از گاراژ خارج شده‌است. سعدی از جلال می‌پرسد آلفا رومئو فروشی است یا نه و بعد از دانستن اینکه نمی‌تواند ماشین را با فولکسش معاوضه کند می‌رود. مهستی به دفتر جلال زنگ می‌زند و می‌گوید سعدی یک سال است برای او مزاحمت ایجاد می‌کند. عصر حسین می‌آید گاراژ و با جلال قرار می‌گذارند آخر هفته بروند [[طالقان]] و پدرشان را ببینند. حسین که در آلمان در رشتهٔ کشاورزی تحصیل کرده، می‌خواهد در طالقان کشاورزی کند.